شبکه اجتهاد: جشنها و چراغانیهای مسجد صدریه تهران (واقع در خیابان هفده شهریور نرسیده به میدان خراسان و از سوی دیگر در آغاز خیابان خاوران) در نیمه شعبان هرسال، از شیرین ترین خاطرات دوران کودکی و نوجوانی این قلم به شمار میآید. کمی که عقل رس و پی جوی ماجرا شدم، این همه را محصول تلاش عالمی یافتم خوش اخلاق، خوش چهره و مدبر به نام آیتالله سید مهدی موسوی خلخالی.
چندی بعد که پای جست و جویمان به مقولات فکری و نظری باز شد، دست مان آمد که امام جماعت صدریه از تحصیل کردگان پرآوازه و فاضل حوزه نجف و شاگردان مبرز و مقررین درس آیتالله العظمی سید ابوالقاسم خویی است و اساسا از سر آن محله و کارهایی که بدان مشغول شده، زیاد است و جا دارد که در سطحی کلان تر مطرح و فعال باشد.
یکی از بهترین کتابها در اثبات ولایت فقیه و با اسلوب فقهی نجفیها را، هم او نگاشته است. (متاسفانه قدر این اثر علمی مجهول مانده است. درسالهای بعد نیز دو کتاب گرانسنگ دیگر در این موضوع، یکی ردیهای بر “حکمت و حکومت” دکتر مهدی حائری یزدی و دیگری پاسخهایی به پرسشهای طلاب مدرسه نواب مشهد در باب ولایت فقیه را، بدان منضَم ساخت).
آن بزرگوار تا در تهران بود، دیدار با او در اعیادی چون غدیر، از دلخوشیهای نگارنده به شمار میرفت، در منزل مصفایش در خیابان ایران. از آن هنگام هم که در پی رحلت آیتالله حاج میرزا علی فلسفی مهاجرِ مشهد گشت، باز هم در سفرها، دیدار و بهره گیری از محضرش مغتنم بود به ویژه در باب مقولاتی چون: اندیشه سیاسی شیعه، ولایت فقیه یا خاطراتاش از دوران تحصیل و اساتید و به ویژه آیتالله خویی.
در این سوگ نگاشته، خاطراتی فراوان به ذهن هجوم میآورد که هم اینک مجال بازگویی هیچیک از آنها نیست و تنها میتوان بسنده کرد به دریغی بزرگ بر فقدان چنین چهرههایی در این دوره بلاخیز که اسلام و تشیع در معرض تهدیدهای فراوان است، هر چند که وعده خدا به نصرت نهایی اهل حق، این بیم را فرو میکاهد. خدایش در جوار رحمت واسعه خویش جای دهد،بمنه و فضله.