هرچند محتوای ارائه اساتید خوب و قابل قبول بود، ولی دارای یک ضعف بزرگ بود و آن عدم توجه به مراحل پنجگانه تمدنسازی در اندیشه رهبر معظم انقلاب بود. برعکس، حضرت آقا هر مسئلهای که توسط اساتید طرح شده بود را در قالب این مراحل پنج گانه صورتبندی میکردند و مرحله دولتسازی و مرحله جامعهسازی را تأمین کننده این دغدغهها معرفی میکردند. مثلاً ایشان حل معضل مشارکت مردم منطقه، امیدزایی و کارآمدی را در قالب تشکیل حکومت اسلامی (دولت اسلامی) حل شدنی دانستند.
شبکه اجتهاد: پنج شنبه شب (۱۱ بهمن ۹۷)، جمعی از پژوهشگران عرصه تمدن، با مقام معظم در فضایی بسیار صمیمی دیدار کردند.
شروع جلسه با بیان ضرورت این جلسه و معرفی افراد توسط دکتر فرزاد جهانبین بود. و سپس تعدادی از پژوهشگران به ارائه نقطه نظرات خود پرداختند:
۱- آقای الویری با موضوع «بینش تمدنی»
۲- آقای طاهرزاده با موضوع «ریشههای افول تمدن غرب و زایش تمدن شیعی»
۳- آقای رهدار با موضوع «ظرفیتهای تمدنی جهان اسلام»
۴- آقای خرمشاد با موضوع «انتظار تمدنساز»
۵- آقای سیدمحمدحسین متولی با موضوع «ساختارسازی، چالش تمدنی انقلاب اسلامی»
۶- آقای واسطی با موضوع «فقه تمدنساز»
۷- آقای عیوضی با موضوع «آیندهپژوهی و تمدنسازی»
۸- آقای حبیبالله بابایی با موضوع «مسئلههای اساسی تمدنسازی»
۹- آقای مصطفی جمالی با موضوع «نهاد علم تمدنساز»
۱۰- آقای لکزایی با موضوع «شبکهسازی بین پژوهشگران عرصه تمدن و شکلگیری ستادی برای جهتگیری تمدنی ساختارهای کشور»
همه ارائهها تقریبا قابل قبول و از سطح علمی خوبی برخوردار بود.
البته عمیقترین ارائه از نظر حقیر، اختصاص داشت به استاد طاهرزاده و خوش شاکلهترین ارائه اختصاص داشت به استاد واسطی. بعد از حدود یک ساعت ارائه اساتید، نوبت به بیانات حضرت آقا رسید. امهات فرمایشات ایشان به شرح زیر بود:
۱- خیلی خوشحال شدم از اینکه مسئله را از لحاظ نظری دنبال کردهاید. من از جلسه که بروم باید به خاطر بحثهای شما سجده شکر به جا بیاورم.
۲- مراقب باشید در بحثهای نظری غرق نشوید. باید تلاش کنیم، نظریه سازی ما ناظر به میدان و عمل باشد. (البته حضرت آقا در بعد از ارائه آقای متولی در واکنش به تاکید ایشان بر لزوم نظریهپردازی در ضمن عمل و عینیت، فرمودند که البته این کار بدون یک نظریه پیشینی امکان پذیر نیست.)
۳- این بحثها الان پراکنده است، در حالی که ما میخواهیم جریان اجتماعی درست کنیم. باید تشکلی درست شود که پراکندگی را پیوند دهد. البته تجربه نشان داده که ستادسازی و بنیادسازی هم راهگشا نیست. الان شما برای این کار «هفته تمدن» ایجاد کردهاید، به نظر من بهتر از اینکار برگزار کردن سمینارها و جلسات همفکری مثلاً نصفِ روزه است؛ جلساتی کوتاه و با فاصله کم. در این جلسات باید مشخص شود که حرف دیگران با سایر حرفها چه نسبتی دارد؟ و هر حرفی چگونه میتواند سایر حرفها را تکمیل کند؟ (تشکیل یک ستاد اجرایی، پیشنهاد آقای لک زایی بود.)
۴- وقتی ما صحبت از تمدن سازی میکنیم، فقط نمیخواهیم یک حرف را از سطح سیاسی عمیقتر کنیم؛ گو اینکه خیلی از انقلابهای بزرگ مانند انقلاب هند در همین سطح سیاسی باقی ماند و عمیقتر نشد. بلکه باید توجه کرد که شعار تمدن، طبیعتش بشری و جهانی است و باید به نحوی ارائه شود که مورد پذیرش عموم مردم قرار گیرد. البته شرط این جهانی شدن هم منوط به تشکیل جامعه اسلامی و شرط تشکیل جامعه اسلامی هم، تشکیل حکومت اسلامی (دولت اسلامی) است.
۵- ایجاد امید در خصوص امکان تمدنسازی اسلامی نیز با ایجاد حکومت و جامعه اسلامی ایجاد میشود. اگر بقیه ببینند که کشوری در مسیر آرمانهای خود باقی مانده است و خود را با آن منطبق کرده است، برای او امید ایجاد میشود. بنابراین، تشکیل حکومت و جامعه اسلامی، مقدمه واجب تشکیل تمدن اسلامی است. حرفی را پنجاه سال پیش از سیدقطب خواندهام که کاملاً درست است. او نوشته بود که برای تبلیغ اسلام لازم نیست که مبلغ بفرستیم، بلکه اگر یک روستا را اسلامی بسازیم، خود آن بزرگترین تبلیغ است و به صورت طبیعی منتشر میشود. (مسئله امید از مسائل طرح شده توسط آقای بابایی بود.)
۶- این تمدن را به نحو قابل فهمی به مردم کشور معرفی کنید. پایههای این تمدن از نظر من عبارتست از:«توحید»، «عبودیت» (عمل به احکام شریعت اسلام)، «کرامت انسانی» و «سبک زندگی». به نظر من محور این حرکت نیز انسان است. من مخالف محور بودن انسان نیستم و این معنای کرامت داشتن انسان است. البته انسانی محور است که توحید را پذیرفته و به مقام عبودیت رسیده است.
۷- در نظریه پردازیها، کار و برنامه عملی داشته باشید. الان ما احتیاج به دولت اسلامی داریم. دولت اسلامی یعنی دولتی که هم تصمیماتش بر مبنای اسلام و شریعت اسلام باشد و هم مسئولینش ایمان و انگیزه لازم را داشته باشند و به کارآمدی اسلام مؤمن و معتقد باشند. مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاهً طَیبَهً وَ لَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یعْمَلُونَ (نحل/۹۷)؛ این مؤمن بودن مسئله مهمی است. دولتی که میخواهد نظام اسلامی را پایداری کند، باید مؤمن و اسلامی باشد. باید با این جهتگیری وارد مسائل اصلی مانند عدالت، مردمی بودن نظام و سایر مسائل شوید.
۸- ما متأسفانه میبینیم که جامعه هنوز مرعوب تمدن رو به زوال غرب است. هنوز اسم فروشگاهها و مغازه را «مآل» و «هایپر استار» و «کافی شاب» میگذارند. اینها نشانه مرعوب بودن است. شکستن این فضا، نیازمند شجاعت است.
در خصوص فرمایش رهبری سه نکته برای بنده جالب توجه بود:
۱- رهبر معظم انقلاب به اسم گذاریها خیلی حساس هستند و اسم گذاریها را یکی از منابع فهم سطح و عمق فرهنگ و روحیه یک ملت به حساب میآورند.
۲- بیان ضرورت «شبکهسازی» از طریق «جلسات همفکری نیم روزه و با فواصل کوتاه» شاید برای کمتر کسی به اندازه بنده خوشایند بود. این مسیری است که حدود دو سال است با جمعی از پژوهشگران جوان و فاضل فقه حکومتی و علم دینی شروع کردهایم و با شکلدهی «دبیرخانه هماندیشی فقه حکومتی و علم دینی»، به طور متوسط هر دو ماه یکبار، در جلسهای سه، چهار ساعته خدمت اساتید رسیدهایم؛ هم با دیدگاه آنها آشناتر شدهایم و هم اشکالات و نقطه نظرات سایر اساتید را به ایشان منتقل کردهایم. إنشاءالله از این پس نیز این مسیر را با انگیزه و جدیت بیشتر دنبال خواهیم کرد.
۳- هرچند محتوای ارائه اساتید خوب و قابل قبول بود، ولی دارای یک ضعف بزرگ بود و آن عدم توجه به مراحل پنجگانه تمدنسازی در اندیشه رهبر معظم انقلاب بود. برعکس، حضرت آقا هر مسئلهای که توسط اساتید طرح شده بود را در قالب این مراحل پنج گانه صورتبندی میکردند و مرحله دولتسازی و مرحله جامعهسازی را تأمین کننده این دغدغهها معرفی میکردند. مثلاً ایشان حل معضل مشارکت مردم منطقه، امیدزایی و کارآمدی را در قالب تشکیل حکومت اسلامی (دولت اسلامی) حل شدنی دانستند.