آیا سکوت اولیای امر در مسئلهای از این قبیل و عدم اهتمام به چنین مواردی، بیغیرتی نیست؟ ما باید غیرت سیاسی داشته باشیم که اگر به فردی یا امری، جسارتی با جنبه سیاسی شد، مثلاً گفته شود “مرگ بر فلان” یا “خلع لباس”، واکنش نشان دهیم. اما اگر مسائل اصول اعتقادی و مذهب مورد توهین قرار گیرد، به نحوی که از نظر فقها فرد محکوم به ارتداد شود، آیا نباید علاوه بر غیرت سیاسی، غیرت دینی نیز داشته باشیم؟
به گزارش خبرنگار اجتهاد، استاد محمد قائینی نجفی امروز در ابتدای درس خارج اصول خود در سخنانی در رابطه طرح شبهات و تشکیک در اصول مذهب شیعه، با ابراز تأثر شدید از انتشار کلیپی حاوی شبهات اعتقادی؛ تشکیک در امامت ائمه(ع) از سوی یک شیعه را مصداق بارز ارتداد دانست و بر لزوم «محاکمه علمی» و «اجرای حدود» با مروجان چنین شبهاتی تأکید نمود.
این استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، سکوت در برابر شبههافکنان، را «بیغیرتی دینی» عنوان کرد و گفت: اگر ما در مسائل اعتقادی غیرت نداشته باشیم، بدانیم که غیرت سیاسی ما نیز متهم و بیارزش خواهد بود.
وی تصریح داشت: آیا مسئولین حوزههای علمیه نباید در قبال چنین مواردی احساس مسئولیت کنند؟ آیا جز این است که مسئولیت مسئولین حوزه دین، دفاع از عقیده مردم و دفاع از حیثیت روحانیت است؟ آیا باید از آمریکا توقع داشت که بیاید و از حیثیت مذهب ما، روحانیت ما و تشیع ما دفاع کند؟
آنچه پیشرویتان قرار دارد، متن کامل سخنان این شاگرد مبرز مرحوم آیتالله میرزا جواد تبریزی و عضو لجنه علمی دفتر فقه معاصر است:
مواجهه با پدیده شبههافکنی در ضروریات دین
متأسفانه گاهی اوقات انسان در فضای کشور با برخی امور مواجه میشود که موجب آزردگی شدید مؤمنان میگردد. اخیراً کلیپی از یک روحانی منتشر شده است. گاهی اوقات اموری منتشر میشود که موجب تشکیک در ضروریات احکام میگردد؛ مثلاً بیان میشود که فلان چیز نباید نجس باشد یا فلان چیز نباید موجب قتل شود. اینگونه تشکیک در احکام ضروری، موجب آزردگی انسان میشود.
اما گاهی اوقات ورود به مسائلی میشود که جزو ضروریات فقه و احکام نیست، بلکه از ضروریات اصول عقاید مؤمنان و مذهب است. در اینگونه موارد، مؤمنان قطعاً متأثر خواهند شد. وظیفه اولیای امر است که در این موارد عمل متناسبی انجام دهند.
محتوای کلیپ منحوس؛ تشکیک در امامت ائمه
مضمونی که در آن کلیپ منحوس مشاهده شد، این بود که در امامت حضرت بقیهالله (عج) و شئون آن حضرت تشکیک شده بود، همچنین در امامت امام جواد (ع) و به ویژه امام صادق (ع) و کلیه ائمه هدی (سلام الله علیهم اجمعین). حتی در امامت امیرالمؤمنین (ع) نیز تشکیک شده بود، به گونهای که گویا برای گوینده، بنای محکمی بر امامت ایشان وجود ندارد و برایش اهمیت چندانی قائل نیست.
و اینکه برای او همان حجت باطنه، که عقل است، و پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و قرآن، که ثقل اکبر است مهم است؛ یعنی منطق برخی خلفا، منتهی به شیوهای زشتتر.
حکم شرعی ترویج شک در ضروریات
این گونه برخورد با مسائل اعتقادی، اگر فرد سکوت کند و آن را آشکار نسازد، موجب وهن و بدبختی خودش میشود. اما در فرضی که این مطالب را نه تنها در فضای وسیع پخش کند، بلکه به هر شکل ممکن ترویج نماید، از نظر فقها، این عمل قطعا از اسباب ارتداد محسوب میشود. در اینجا قصد حکم کردن ندارم، بلکه صرفاً فتاوا را نقل میکنم.
انکار یا تردید امامت امیرالمؤمنین (ع) از سوی یک شیعه، ارتداد است
انکار ضروریات، که موجب کفر و ارتداد است، به اجماع و به صورت قطعی و با برهان ثابت شده است. انکار ضروری، مختص به انکار ضروریات دین نیست، زیرا انکار ضروری به خودی خود موضوعیت ندارد. انکار ضروری مذهب نیز برای اهل آن مذهب، همین حکم را دارد. اساساً، انکار یک امر قطعی که فرد از آن آگاه است، اگر صورت گیرد، موجب ارتداد میشود؛ چرا که این انکار، در واقع انکار امری معلوم از دین است. انکار امامت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) یا تردید در آن از سوی یک شیعه، ارتداد است. البته کسی که سنی است، از ابتدا معتقد به امامت نبوده تا برایش امری قطعی و معلوم باشد، لذا او محکوم به اسلام است. اما یک فرد شیعهزاده که نه تنها از امامت برنگردد، بلکه آن را انکار کند یا در آن اظهار تردید نماید، همانند اظهار تردید در رسالت، نبوت و توحید است. انکار اموری که مربوط به اصول اعتقادی است، از سوی اهل مذهب (یعنی کسانی که مدتی در این مذهب بودهاند)، موجب ارتداد از نظر فقها است.
چگونه انکار حرمت فقاع، مانند انکار حرمت خمر از یک شیعه – همانطور که اگر شیعه یا غیرشیعه انکار حرمت خمر را بکند محکوم به کفر است – انکار حرمت فقاع که از ضروریات مذهب است (ولو از ضروریات دین و اسلام نیست، زیرا طوایفی از مسلمانان منکر حرمت فقاع هستند) ولی از نظر شیعه از ضروریات مذهب است، انکار آن موجب ارتداد و کفر از نظر فقها است.
آیا سکوت در این مسائل بیغیرتی نیست؟
با توجه به این مطلب که انکار امور معلومه موجب کفر و ارتداد است – که در برخی کلمات فقها آمده است – آیا انکار امامت ائمه هدی (ع) که از قبیل انکار ضروری مذهب، مانند حرمت فقاع یا برخی واجبات در شریعت نیست؟ آیا کسی که در مملکت شیعه، نسبت به مقدسات و با ادعای تشیع و در لباس منتسب به علمای شیعه، در چنین مسائلی که از ضروریات عقاید شیعه و از اصول عقاید شیعه است، اینگونه برخورد کند، محکوم به ارتداد نیست؟
آیا سکوت اولیای امر در مسئلهای از این قبیل و عدم اهتمام به چنین مواردی، بیغیرتی نیست؟ ما باید غیرت سیاسی داشته باشیم که اگر به فردی یا امری، جسارتی با جنبه سیاسی شد، مثلاً گفته شود “مرگ بر فلان” یا “خلع لباس”، واکنش نشان دهیم. اما اگر مسائل اصول اعتقادی و مذهب مورد توهین قرار گیرد، به نحوی که از نظر فقها فرد محکوم به ارتداد شود، آیا نباید علاوه بر غیرت سیاسی، غیرت دینی نیز داشته باشیم؟
مسئولیت حوزه و اولیای امر؛ دفاع از ایمان مردم
آیا مسئولین حوزههای علمیه نباید در قبال چنین مواردی احساس مسئولیت کنند؟ آیا جز این است که مسئولیت مسئولین حوزه دین، دفاع از عقیده مردم و دفاع از حیثیت روحانیت است؟ آیا باید از آمریکا توقع داشت که بیاید و از حیثیت مذهب ما، روحانیت ما و تشیع ما دفاع کند؟ این کار، هیچ احساسی نسبت به آن ندارد و مانند آب راکدی است که هیچ اتفاقی برایش نیفتاده است.
آیا اینگونه اظهار عقیده، آزادی بیان محسوب میشود؟ خیال نکنید که میگویم فقط باید با توپ و تشر با اینگونه موارد برخورد کرد؛ نه، باید به شکل منطقی و شرعی برخورد شود. یعنی اینگونه موارد را باید ابتدا در یک جلسه علمی علنی، در تلویزیون – با همان حدی که کلیپها انتشار یافته – به محاکمه علمی کشید.
ابتدا باید خیال نکنند که با اینگونه موارد، برخورد خشونتآمیزی خواهد شد. برخی اصطلاحات از این قبیل در برخی موارد مطرح میشود که گویا دفاع از دین، خشونت است. در حالی که در برخی موارد، خشونت جزو دین است. خداوند نیز در بعضی موارد «شدید العقاب» است، نه فقط در مواضع رحمت، بلکه در مواضع نقمت و عقوبت، «شدید العقاب» است. حتی پیغمبر رحمت (صلی الله علیه و آله) با آن عظمت و رحمتش – که خداوند او را رحمت برای جهانیان خوانده – در برخی موارد فرمود: “فلانی را بکشید، حتی اگر او را در حال آویزان شدن به پرده کعبه ببینید.”
آیا نباید غیرت دینی و روحانی، حداقل برای یک طلبه، اقتضا کند که در این موارد عکسالعمل نشان دهد؟ عکسالعمل در این موارد دوگونه است و هر کدام در جای خود مهم است. در چنین مواردی که معلوم نیست فرد جاسوس وهابیت است یا جاسوس یهودیت، اما مطمئناً اشخاص معمولی نیستند و مزدبگیر موسسات جاسوسی خارج از کشورند، باید دوگونه با آنها برخورد شود:
محاکمه علمی؛ نخستین گام در مواجهه با شبهات
اول: برخورد علمی. اگر این افراد بیمار نباشند، به جای انتشار این حرفها در قالب کلیپ منتشر کنن، باید با اهل فضل، مطالب خود را در میان میگذاشتند تا شبههشان برطرف شود. آنگاه اگر حجتی در مقابل دیگران داشتند، میتوانستند بگویند ما حرف خود را زدیم و پاسخ علمی نشنیدیم، سپس آن را پخش کنند، یا حتی جلسه علمی خود را پخش کنند تا مشخص شود آیا پاسخ آن فرد فاضل برایشان قانعکننده بود یا نه. ابتدا باید این افراد را به محاکمه علمی کشید، به صورت علنی. اشکالی ندارد در تلویزیون این کار انجام شود.
در تلویزیون فقط نباید سینهزنی و عزاداری حضرت زهرا (س) و سیدالشهدا (ع) باشد – که آن هم باید باشد – اما فقط منحصر به آن نباشد. دفاع از عقاید به صورت منطقی چگونه است؟ در مسائل سیاسی در تلویزیون جلساتی تشکیل میشود که برای اهلش مفید است. آیا نباید جلسات مذهبی برای دفع شبهاتی که گاهی به صورت مرموز پخش میشود، منتشر گردد؟ اگر در تلویزیون جلسهای تشکیل شود در دفاع از امامت حضرت بقیهالله (عج)، دفاع از امامت امام جواد (ع)، دفاع از امامت امام صادق (ع)، دفاع از حقانیت امیرالمؤمنین (ع)، آیا به جایی برمیخورد که خلاف مصلحت باشد؟ اگر اینها خلاف مصلحت است، آن تلویزیونی که اینگونه موارد در آن خلاف مصلحت است، باید اصلاح شود.
اجرای حدود فقهی؛ مقابله با بیهزینهشدن انحراف
ثانیاً: علاوه بر برخورد علمی محکم از طریق مجامع علمی، باید با اینگونه موارد برخورد شود تا این توهم پیش نیاید که برخورد با این موارد، برخوردی سیاسی است. و دیگر اینکه، عقوبتهایی که در فقه برای ما مقرر شده است – ما فقه را برای پیاده کردن میخوانیم، نه اینکه مدرسه را برای مدرسه دنبال میکنیم – اگر مرتد محکوم به قتل است، باید این حکم اجرا شود. اگر فقها میگویند مرتد محکوم به قتل است، سکوت در اینگونه موارد، عملاً هیچ موجبی ندارد.
اینگونه افراد حس میکنند که هزینهای برای آنها ندارد. این اشخاص هر سخن نادرستی که به دهانشان میآید میگویند، هر کاری میخواهند میکنند، چون برایشان هزینهای ندارد. شاید تصور کنند معروف میشوند یا به عنوان چهرهای شاخص معرفی میشوند؛ اما اینها انگشتنما نمیشوند، بلکه نجسنما میشوند. بر اینها باید هزینه بار شود.
چگونه یک جاسوس وقتی میبیند برایش هزینه دارد، از تجسس خود دست میکشد؟ اما فردی که میبیند متعرض عقاید مؤمنان میشود، هیچ هزینهای برایش ندارد، چه دلیلی دارد که از اظهار آن خودداری کند؟ علنی هم آن را مطرح میکند، سپس با یقه چاک در خیابان حاضر میشود و میگوید: “من شیعهام، حالا بگویید من شیعه نیستم؟ نیستم؟.
غیرت دینی؛ شرط اعتبار غیرت سیاسی
دو روز است که این کلیپ را دیدهام و بسیار متأثر شدهام، به دو جهت: هم به جهت خود این قضیه، و هم به جهت بیغیرتی ما در برخورد با این مسائل. اگر ما در مسائل اعتقادی غیرت نداشته باشیم، بدانید که غیرت سیاسی ما نیز متهم و بیارزش خواهد بود. ارزش غیرت سیاسی به این است که به دین برگردد. زیرا گفته میشود: “سیاست ما عین دیانت ماست.” چون به ارزش دینی برمیگردد. بر این اساس، سیاست ارزش دارد، والا سیاستی که همه دنیا دارند، آن که دیانت نیست. سیاست حکام کشورهایی که میبینید، آیا سیاستهایشان دیانت است؟
به هر حال، دیشب به برخی از مسئولین حوزه نیز پیغام دادم، ولی نمیدانم چقدر مؤثر واقع خواهد شد.
شبکه اجتهاد اجتهاد و اصول فقه, حکومت و قانون, اقتصاد و بازار, عبادات و مناسک, فرهنگ و ارتباطات, خانواده و سلامت