شبکه اجتهاد: سابقهی تأسیس نهاد مرجعیت به زمان ائمهی طاهرین علیهمالسلام باز میگردد و در حقیقت خود آن بزرگواران با کلمات و اشاراتشان این نهاد را برای دورهی غیبت تدارک دیدند و تاریخ نیز نشان داد که این تدبیر تا چه اندازه در حفظ مکتب تشیع مؤثر بوده است.
از زمان ابن جنید اسکافى و ابن ابى عقیل عمانى رضواناللهعلیهما تا حال، مرجعیت شیعه دژی مستحکم برای حفاظ از مکتب بوده؛ پرچمداران بزرگترین مبارزات علیه استبداد و استعمار و دزدان عقیده، مراجع عظام بودهاند؛ چه کسی رهبری ثورهالعشرین در عراق را بر عهده داشت؛ فتوای تحریم تنباکو توسط کدام نهاد صادر شد؛ آیا این مرجعیت تقلید نبود که پهلوی قدرتمند را از تخت پادشاهی به زیر کشید؛ نیمخط فتوای جهاد کفائی یک مرجع تقلید چه بلائی بر سر داعش آورد.
مرجعیت، جهانی که بر دنیای خاکی سیطره دارد
چرا مرجعیت تنها ساحل امن برای همهی ما در دورهی غیبت است: مقصود من از عنوان مرجعیت، یک عنوان مشیر است؛ اسم رمزی که اشاره به عددی از خصال و ویژگیها دارد و در حقیقت آن صفاتند که شخص را ساحلی امن برای ما در دوران غیبت مینمایند؛ یکی از آن خصال، ترک دنیا است؛ بدون تردید، روح به آنچه بدان مشغول است انس میگیرد و به شمایل همان در میآید؛ وقتی یک انسان از مظاهر دنیا برید روحش تعالی مییابد و مأنوس با جهانى دیگر میشود؛ جهانی که بر دنیای خاکی سیطره دارد و آن وقت میبیند آنچه را دیگران از دیدن آن عاجزند و میشنود صداهایی را که هرگز به گوش ما نمیرسند. خدای متعال به برکت ترک دنیا به او دو چشم خدا بین عطاء مىفرماید.
هیچ یک از مراجع بزرگی که در طول تاریخ، منشأ خدماتى بزرگ شدند به کلاس سیاست نرفته بودند؛ چشمان و گوشهایشان خدائی شده بود به دلیل ترک دنیا؛ از توفیقات بزرگ بنده این بوده که به خانههای برخی از آنان راه یافتم و با چشمانم نوع زندگیشان را دیدم؛ آن نوع زندگی نتیجهاش بصیرت است. کاش میشد عددی از آنچه با چشمانم مشاهده نمودهام را به اشتراک بگذارم؛ اما هرگز نمیشود.
مرجعیت، اُنس با کلام و روش زندگی معصومین(ع)
یکی از خصال مهمی که مرجعیت، اشاره به آن دارد انس با کلام و روش زندگی معصومین علیهمالسلام است؛ غالب مراجع عظام تقلیدی که بنده شرف درک محضرشان را داشتهام، عمر خود را با آموختن از سیره و سخن امامان معصوم گذراندهاند و این موجب شده تا واجد نوعی روح حق بین شوند و شاغول سنجش دیگران در پیششان کلام وحی شود.
حداقل دو تن از اساتید خود من چنین بودند؛ هیچگاه نشد که روایتی در نزدشان خوانده شود مگر آنکه قبلاً شنیده باشند. اُنس با دریچهی وحی، خطا در افکار را به کمترین حد میرساند؛ بارها مواجه شدم با اینکه آنان آنچه را مدعیان پُر مدعا در آینه نمیدیدند در خشت خام مشاهده میفرمودند. وقتی میگویم: “مرجعیت ساحل نجات است” این شاخصهها را جستجو کنید.
یکی از خصال بسیار مهم مراجع عظام در طول تاریخ مرجعیت، ارتباط دائمی و بدون تبعیض با همهی اقشار و گروهها بوده است؛ بدون آنکه ذرهای وابستگی حزبی به هیچ کدام از آنها پیدا کنند. همواره در خانههای بزرگترین مراجع، بدون ممیزی بر روی همه باز بوده و اساساً آنان بدون حاجب در میان تودهی مردم زیستهاند. اینگونه ارتباط، مطمئنترین راه برای آگاهی یافتن آنان از اخبار و اطلاعات از طریق منابع اصلی میشده و نیز ایشان را بدون واسطه در جریان دردهای مردم میگذاشته است؛ بدون شک کسب اطلاعات از این راه بسیار امنتر از گرفتن خبر از رسانههای رسمی بوده است؛ مرجعیت تا زمانی که این سیرهی سلف صالح را برای خود نگاه دارد ساحل نجات خواهد ماند.