اختصاصی شبکه اجتهاد: استاد محمدرضا حکیمی، دانشمندی محقق و متفکری برجسته، ادیبی نامدار، مجتهدی با تقوا، متکلمی زبردست و نویسندهای تأثیرگذار بود که با انتشار آثار و تألیفات متعدد ارزشمند، سهم بسیار مهمی در رشد علمی جامعه اسلامی معاصر داشته است.
دارا بودن هوش و استعداد قوی و سرعت انتقالی نیرومند، عطش فوقالعاده برای کسب علم و معرفت، تلاش در جهت تهذیب نفس خود و سیر و سلوک شرعی، جدیت در تحصیل انواع و اقسام علوم در حد امکان، درک اساتید برجسته و ممتاز علوم اسلامی، اهتمام جدی در جهت ارشاد و هدایت جامعه اسلامی، دغدغه و حرص شدید در جهت رشد دادن علمی و معنوی حوزه و دانشگاه، داشتن دغدغه فقرا و مستمندان و اظهار همدردی با آنها و تلاش برای رفع فقر و محرومیت و تبعیض و ظلم از آنها، زهد شدید (دل نبستن به دنیا)، داشتن تقوا، اخلاق خوش، اجتماعی بودن، آشنا بودن با دردهای اجتماع، ساده زیستی، مردمدوستی و مردمداری، تواضع و شهرت گریزی فوقالعاده، دغدغه و تلاش برای تشکیل حکومت اسلامی و اجرایی شدن تعالیم اسلامی، خیرخواهی، تذکر و مراقبت شدید در جلوگیری از انحراف حکومت اسلامی پس از تشکیل حکومت، تقید به امربهمعروف و نهی از منکر و…، نوشتن کتاب و مقاله در موضوعات موردنیاز جامعه، استفاده صحیح از عمر و اوقات فراغت، تتبع و مطالعه و تحقیق فراوان و… بخشی از امتیازات و کمالات استاد حکیمی بشمار میرود.
استاد حکیمی، مصداق فرمایش امیرالمؤمنین علی علیهالسلام است که در تجلیل از علما میفرمایند: «العُلَماءُ باقونَ ما بَقِیَ الدَّهرُ، أعیانُهُم مَفقودَهٌ و أمثالُهُم فِی القُلوبِ مَوجودَهٌ؛ علما تا روزگار باقی است، باقی هستند، اجسادشان بهحسب ظاهر، از چشمها مفقود و پنهان میشود ولی نام و یادشان در قلبها و دلها، باقی میماند.»
استاد حکیمی از کمالات و امتیازات علمی و معنوی متعددی برخوردار بود که مجموع این خصال پسندیده در کمتر کسی یافت میشود و اینگونه است که فقدان شخصیتی برجسته و کمنظیری مانند استاد محمدرضا حکیمی، برای جامعه اسلامی ما ضایعه و خسارت بسیار بزرگی است و سالیان بسیار باید بگذرد شاید استاد حکیمی دیگری یافت شود. در اینجا بهاجمال و اختصار به تحصیلات حوزوی و برخی از امتیازات علمی و اندیشه وی اشاره میشود.
تحصیلات و اساتید
استاد حکیمی، در سال ۱۳۱۴ شمسی در مشهد متولد شد. در کودکی به مکتب رفت و در حدود ۱۲ سالگی طلبه شد و دروس حوزه را در حوزه علمیه مشهد آغاز کرد. وی خوش استعداد و در درس و بحث جدی بود و از همت بلند و عزمی راسخ و محکم برخوردار بود و سعی میکرد در هر رشته علمی از بهترین و برترین اساتید هر علم و فن بهره ببرد.
استاد حکیمی، در مدرسه علمیه نواب- که بهترین مدرسه علمیه مشهد از نظر درس و بحث علمی بود-، سکونت یافت. پس از فراگیری دروس مقدمات نزد برخی فضلای آن روز، در درس ادیب محمدتقی نیشابوری، شرکت نمود و ادبیات عرب را حدود سه سال نزد ایشان، فرا گرفت. استاد حکیمی، مطالب ادیب نیشابوری را دقیق با جزییات مینوشت و شرکت در درس این استاد نامدار، طبع شعر و ذوق ادبی استاد حکیمی را شکوفا نمود و در حدود سن ۱۸ سالگی، شعری در مقام تجلیل از ایشان به عربی سرود و به استاد خود تقدیم کرد. ادیب نیشابوری، از طبع شعر و تبحر و مهارت ادبی و استعداد ایشان شگفت زده شد و او را «متنبی جوان» خطاب کرد.
علامه حکیمی پس از تکمیل ادبیات عرب، شرح لمعه، قوانین و معالم را نزد آیتالله میرزا احمد مدرس یزدی فرا گرفت. پس از آن، رسائل و مکاسب را نزد آیتالله شیخ هاشم قزوینی آموخت. استاد حکیمی، ارادت شدید آیتالله شیخ هاشم قزوینی را به آیتالله میرزا مهدی اصفهانی بهمانند ارادت مولوی به شمس تبریزی تشبیه کرده است.
استاد حکیمی جلدین کفایه را نزد آیتالله شیخ مجتبی قزوینی بهطور خصوصی در مدت یک سال، فرا گرفت. طبق گفتگویی که با استاد حکیمی داشتم، فرمودند: جلدین کفایه را در مدت یک سال، نزد آیتالله شیخ مجتبی قزوینی فراگرفتم. پس از اتمام درس کفایه، ایشان فرمودند: «من طلبه خوش استعدادی مانند شما ندیدهام که بتواند کفایه را در مدت یک سال بخواند و تمام کند و خوب نیز بفهمد. شما کفایه را خوب فهمیدهای و دیگر نیازی به شرکت در درس کفایه کس دیگری نداری و شما خودت میتوانی کفایه تدریس کنی.»
استاد حکیمی، پس از تکمیل سطوح عالیه، مدتی در درس خارج اصول آیتالله شیخ هاشم قزوینی و مدتی خارج فقه آیتالله شیخ مجتبی قزوینی شرکت نمود و تقریرات درس خارج ایشان را نوشت.
استاد حکیمی میفرمود: آقا شیخ مجتبی قزوینی، حدود ۷ سال در نجف درسخوانده بودند و مدتی نیز با آقای خویی همدرس و هم مباحثه بودهاند. آقا شیخ مجتبی قزوینی به من فرمودند: آقای خویی به من گفتند اگر شما در نجف میماندی، یکی از مراجع بزرگ نجف مانند ما شدی.»
علامه حکیمی در حلقه درسی آیتالله میلانی
آیتالله العظمی میلانی، در سال ۱۳۳۳ شمسی به مشهد آمد و اقامت نموده و تدریس خارج خود را آغاز نمود. استاد حکیمی فرمودند: «علت عمده و اصلی اقامت آیتالله میلانی در مشهد، آیتالله شیخ مجتبی قزوینی بود که از ایشان درخواست کرد که در مشهد اقامت نموده و به تدریس خارج بپردازد. آیتالله میلانی قول قطعی نداد و فرمود مدتی موقت میمانم و ببینم اوضاع و احوال چگونه است و بعد تصمیم قطعی میگیرم. آیتالله شیخ مجتبی قزوینی تلاشهای زیادی نمود که ایشان در مشهد بمانند و تدریس خارج نماید از این جهت من و سایر طلاب فاضل را تشویق میکرد که در درس ایشان با جدیت شرکت نماید تا ایشان بداند طلاب فاضل و درسخوان و جدی در مشهد در درس ایشان شرکت میکنند تا شوق تدریس پیدا نماید و در مشهد اقامت نمایند. من نیز با جدیت در درس ایشان شرکت نموده و تقریرات درس ایشان را نیز با دقت مینوشتم.»
استاد حکیمی فرمودند: من نیز در جهت اقامت آیتالله میلانی در مشهد تلاش زیادی کردم و برای تشویق ایشان حتی شعری سرودم که در حضور ایشان خوانده شد. آیتالله سید جعفر سیدان، بسیار از این شعر استاد حکیمی تعریف و تمجید نمودند که خیلی مورد توجه حوزه علمیه، واقع شد.
در نهایت آیتالله میلانی در مشهد اقامت و تدریس خارج فقه و اصول خویش را ادامه داد و فضلای بسیاری را در حوزه علمیه مشهد پرورش داد که یکی از برترین ایشان، استاد محمدرضا حکیمی بود.
استاد حکیمی میفرمودند: هنگامی که من در درس آیتالله میلانی سؤال و اشکالی مطرح میکردم، ایشان توجه نموده و گوش میکردند و پاسخ میدادند و به من لطف خاصی داشتند. یکبار هنوز درس ایشان شروع نشده بود که من در جلسه درس حاضر بودم ولی درجایی بودم (پشت ستون) ایشان من را ندیده و متوجه حضور من نشدند. فرمودند: آقای حکیمی نیامده است؟ گفتم: من اینجا هستم. بعد ایشان فرمودند: افلاطون، وقتی میخواست درس بگوید تا ارسطو شرکت نمیکرد، درس را شروع نمینمود. خلاصه ایشان را به ارسطوی درس خود تشبیه نموده بود.
آیتالله میلانی وقتی استاد حکیمی را میدیدند با توجه به مطالعات و تحقیقات و جامعیت علمی ایشان، میفرمودند: آقای حکیمی من را به یاد استادم آقای غروی اصفهانی (کمپانی) میاندازد و برایم تداعی میکند.
علامه حکیمی، تقریرات درس خارج فقه و اصول ایشان را با دقت نگاشت و بخشی را از مباحث اصول آن از اوامر به بعد را به عربی برگرداند و به رؤیت ایشان رساند. آیتالله میلانی هنگامی که ضبط دقیق و تقریر عربی زیبای ایشان را دید، ایشان را تشویق نمود و فرمود: اگر به همینگونه تقریرات را بنویسید و من ببینم و بعد منتشر شود، کتاب درسی حوزه گردیده و «کفایه» را منسوخ خواهد نمود.
علامه حکیمی به مدت ۱۰ سال در درس خارج آیتالله میلانی شرکت نمود که از این مدت، ۱۰ سال خارج فقه ایشان شرکت نمود و ۷ سال خارج اصول و تمام تقریرات این دروس خارج فقه و اصول را بهدقت نوشت، اما منتشر ننمود.
استاد حکیمی میفرمود: درس اصول آقای میلانی، مفصل و مبسوط بود و از طرفی آقا شیخ مجتبی قزوینی به من فرمودند: «بحث اصول بهاندازه لازم و کافی مطرح شده و در کتب نیز تکرار شده و بیشازحد متورم شده، دیگر بیش از این نیازی نیست منتشر شود. لذا من نیز با اینکه کامل تقریرات فقه و اصول ایشان را نوشتم ولی دیگر برای چاپ، آماده نکردم.»
تحصیل و تدریس معقول
استاد حکیمی، نهتنها در فقه و اصول، بلکه در معقول نیز مجتهد و صاحبنظر بود. ایشان میفرمود: «من غیر از آنکه در علم منطق، حاشیه ملاعبدالله و… را نزد استاد درس خواندم، خودم نیز در منطق، کتابهای زیادی را مطالعه کرده و تحقیق نمودهام. کتاب رهبر خرد مرحوم آقای شهابی را با آقای خلیل الواعظین مباحثه نمودم. منطق اشارات بوعلی سینا را تدریس کردم.
مقداری از شرح منظومه را نزد آیتالله شیخ غلامحسین محامی بادکوبهای خواندم که ایشان در اواخر به من میگفت: یای نسبت حکیمی را از ایشان باید برداریم و ایشان دیگر «حکیم» است.
شرح اشارات، شرح منظومه و اسفار را همراه با نقد آنها نزد علامه آیتالله شیخ مجتبی قزوینی که از شاگردان برجسته فیلسوف معروف خراسان، «آقابزرگ حکیم» بود، آموختم و متون مهم فلسفی را مکرر تدریس نمودهام. به کتب فلسفی و معقول آنقدر مسلط بودم که اگر کسی در کتاب اسفار ملاصدرا سؤال و اشکالی داشت و میخواست آن کتاب را باز کند و به من نشان دهد تا برایش توضیح دهم، به او میگفتم: به من توهین نکن از هر جا میخواهی بپرس تا من از حفظ برایت بگویم و توضیح دهم.
کتب معقول و فلسفی، کتب دمدستی من است و حدود ۵۰، ۶۰ سال است که با آنها مأنوس هستم.»
استاد حکیمی، ضمن تحصیل جدی در حوزه علمیه مشهد، به تدریس نیز اشتغال ورزید. ایشان میفرمود: «من درسهایم را خوب خوانده بودم و برای تدریس هر درسی در حوزه، آماده بودم برای طلبهها. من در زمانی که یک مقدار درسهایم کمتر بود، از طلوع آفتاب تا بعد از اذان مغرب روزی ۱۴ درس در مشهد میدادم. از جامع المقدمات تا کفایه تدریس میکردم. هرکسی، درسی درخواست میکرد، برایش تدریس میکردم.
تبحر استاد حکیمی در علم کلام و معارف اسلامی
علامه حکیمی، در مباحث اعتقادی و معارف اسلامی نیز صاحبنظر بود و از محضر اساتید برجستهای مانند علامه آیتالله حاج شیخ عبدالنبی کجوری و علامه آیتالله حاج شیخ مجتبی قزوینی و… بهره گرفته بود.
استاد حکیمی میفرمود: «من باب حادی عشر و شرح تجرید را نزد آیتالله کجوری فرا گرفتم. در درس معارف آیتالله شیخ مجتبی قزوینی نیز شرکت مینمودم تا آنجایی که یک روز ایشان به من فرمودند: «شما خودت باید درس معارف بدهی.»
کتاب «بیان الفرقان» تالیف آیتالله شیخ مجتبی قزوینی است و در آنجا اصول مبانی اعتقادی و معارفی قرآن و عترت را بیان نموده و به اشاره و اختصار اختلاف این مبانی را با مبانی فلسفه و عرفان بیان نموده است. استاد حکیمی، از این کتاب تجلیل نموده و فرمودند: مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی در این کتاب، مطالب معارف قرآن و عترت را بیان نموده و به اختلاف مبانی فلسفه و عرفان با آن اشاره مینماید؛ و عمق نظریات علمی ایشان، چندان بروز و ظهور ننموده است. در این کتاب، باید کاری مانند اصول فلسفه و روش رئالیسم که استاد مطهری برای کتاب علامه طباطبایی انجام داده، انجام شود تا ارزش علمی مطالب کتاب بیان الفرقان بیشتر معلوم شود.
استاد حکیمی، به کتب زیادی در مباحث کلامی و اعتقادی مانند توحید صدوق، شرح تجرید، کفایه الموحدین و… مراجعه و آنها را مطالعه و تحقیق و احیاناً تدریس نموده است.
آثار و تألیفات فقهی و اصولی، روایی و قرآنی
آثار و تألیفات فراوانی از این اسلام شناس عدالت خواه به یادگار ماند که در اینجا بخشی از آنها اشاره میشود:
تقریرات درس خارج فقه و اصول آیتالله العظمی میلانی؛ تقریرات درس خارج اصول آیتالله شیخ هاشم قزوینی؛ تقریرات خارج فقه آیتالله شیخ مجتبی قزوینی؛ حاشیه و تعلیقه بر بخشی از کفایه الاصول آخوند خراسانی.
کتاب گرانسنگ «الحیاه»/ منهای فقر/ خورشید مغرب/ شیخ آقابزرگ تهرانی/ دانش مسلمین/ بیدارگران اقالیم قبله/ هویت صنفی روحانی/ مکتب تفکیک/ آنجا که خورشید میوزد/ اجتهاد و تقلید در فلسفه/ ادبیات و تعهّد در اسلام/ الهیّات الهی و الهیّات بشری (مَدْخَل)/ الهیّات الهی و الهیّات بشری (نظرها)/ امام در عینیت جامعه/ انذار/ بعثت، غدیر، عاشورا/ مهدی (عج)/ پیام جاودانه/ جامعه سازی قرآنی/ حماسهٔ غدیر/ سپیده باوران/ سرود جهشها/ شرفالدین/ عقل سرخ/ فریاد روزها/ قصد و عدم وقوع (نامهها)/ قیام جاودانه/ گزارش (برگرفته از الحیاه)/ کلام جاودانه/ معاد جسمانی در حکمت متعالیه/ مقام عقل/ میر حامد حسین/ یکصد و پنجاه سال تلاش خونین/ عاشورا: مظلومیتی مضاعف/ مرام جاودان، علی (علیهالسلام)/ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم)/ از زندگی تا ابدیت/ ای آفتاب/ عاشورا؛ عدالت/ فاطمیات/ عاشورا؛ غزه / استغفار/ سه یار خراسانی در انقلاب/ امواج غدیر/ نان و کتاب/ مرزبانان حماسه جاوید/ تفسیر آفتاب/ در فجر ساحل/ ساحل خورشید و…
اجازات اجتهاد
استاد حکیمی پس از چندین سال تحصیل جدی در فقه و اصول و درک محضر اساتید برجسته، به درجه اجتهاد نائل آمد.
از استاد حکیمی پرسیدم: شما اجازه اجتهاد هم دارید؟ فرمودند: آقا شیخ مجتبی قزوینی، من را مجتهد میدانستند و به من اجازه اجتهاد شفاهی دادند. شیخ آقابزرگ طهرانی نیز من را مجتهد میدانست. من به دنبال جمعآوری اجازه اجتهاد از آقایان و مراجع نبودم و الا اجازات اجتهاد زیادی میتوانستم جمعآوری نمایم ولی اصلاً در فکر این چیزها نبودم.
اندیشه مکتب تفکیک
استاد حکیمی، آیتالله شیخ مجتبی قزوینی را مجتهد در معقول و از اساتید مسلم و کمنظیر فلسفه میدانست که به مبانی فلسفه و عرفان، اشراف کامل داشت و بهصورت اجتهادی و عمیق، متون فلسفی را تدریس و نقد مینمود و از تقلید در فلسفه، طلاب و شاگردان را برحذر میداشت.
استاد حکیمی نیز تربیت شده همان استاد بود و متون فلسفی را بهصورت اجتهادی تدریس مینمود و موارد نقد فلسفه و عرفان را به مناسبت در آثار و تألیفات و درس و بحثهایش، کموبیش، بیان مینمود.
علامه حکیمی، جامع معقول و منقول بود و طلاب و دانشجویان را از تقلید در فلسفه و عرفان منع میکرد. ایشان مدعی بود متأسفانه بیشتر کسانی که به تحصیل و تدریس فلسفه و عرفان اشتغال دارند، تقلید در فلسفه و عرفان میکنند و اینکار درستی نیست باید در بحثهای علمی، اجتهاد کرد. ایشان کتاب «اجتهاد و تقلید در فلسفه» را به همین منظور نگاشت. ایشان علمای بزرگ مکتب تفکیک مانند حضرات آیات سید موسی زرآبادی، میرزا مهدی اصفهانی، شیخ هاشم قزوینی، شیخ مجتبی قزوینی، میرزا جواد آقا تهرانی و… را مجتهد و صاحبنظر در معقول میدانست و نقدهای ایشان را بر مبانی فلسفه و عرفان، عالمانه و محققانه میدانست.
علامه حکیمی، به تعقل و تفکر صحیح اهمیت زیادی میداد و به استفاده صحیح و درست از عقل و استدلالهای عقلی در مباحث علمی و اعتقادی توصیه مینمود. ایشان معتقد بود تعقل و تفکر صحیح در مبانی فلسفی و عرفان متعارف و مصطلح به نام اسلامی، مغایرتها و ناسازگاریهایی با مبانی قرآن و عترت دارد و برخی در طول تاریخ اسلامی، آن مبانی را یکی دانسته و با یکدیگر تطبیق نمودند و مدعی هستند که این مبانی فلسفه و عرفان اسلامی همان مبانی معارفی قرآن و عترت است. در حالی که اینگونه نیست و مبانی، مختلف هستند و از اساس با هم ناسازگار است. ضرورت علمی و دینی، ایجاب مینماید که برای حفظ مبانی معارفی قرآن و عترت، آنها را از یکدیگر جدا و تفکیک نماییم که مؤمنین بدانند که مبانی اعتقادی و معارفی قرآن و عترت چیست که به آن معتقد شوند و مبانی فلسفه و مبانی عرفان چیست؟ که با آن آشنا شوند. هر کس به دنبال نظریات فلسفی و عرفانی است نیز به دنبال آن رفته، کار خود را انجام دهد. ولی مخلوط و ممزوج نمودن این مبانی بشری با مبانی معارفی قرآن و عترت اصلاً درست نیست و یکی جلوه دادن آن مبانی فلسفی و عرفانی با مبانی قرآن و عترت نیز، هم ضربه به دین و قرآن میزند و هم ضربه به فلسفه و عرفانی که برخی به دنبال آن هستند. پس بگذارید علاقهمندان هر یک، به دنبال کار خود روند. کسی نیز شما را از تحصیل مبانی فلسفی و عرفانی منع نمیکند. اگر مبانی قرآن و عترت را آموختهاید و به آن آگاه هستید و دوست دارید بروید مباحث فلسفه و عرفان را مطالعه کنید، درس بگیرید و…
استاد حکیمی، اصطلاح مکتب تفکیک را به همین معنا، وضع کرد که بهسرعت در میان جامعه فرهنگی ایران، اصطلاح ایشان، جا افتاد. ایشان معتقد بود از تاریخ صدر اسلام به همین معنا، جمعیت زیادی از بزرگان علما و دانشمندان، تفکر مکتب تفکیک را قائل بودند و در روزگار ما نیز افراد بسیاری در حوزه و دانشگاه هستند که اینگونه میاندیشند بدون آنکه خودشان از این اصطلاحی که من وضع کردهام برای این تفکر آگاه باشند. استاد حکیمی در کتاب مکتب تفکیک، ارکان مکتب تفکیک در قرن چهاردهم هجری را که بیش از دیگران، در جهت تفکیک مبانی فلسفه و عرفان از مبانی قرآن و عترت، تلاش کردند و شاگرد پرورش دادند را اینگونه معرفی مینماید: آیتالله سید موسی زرآبادی، آیتالله میرزا مهدی اصفهانی و آیتالله شیخ مجتبی قزوینی.
استاد حکیمی تفکر مکتب تفکیک را از علامه آیتالله شیخ مجتبی قزوینی فرا گرفته بود و مدت ۱۲ سال شاگردی ایشان کرده بود. علامه حکیمی، از شاگردان برجسته علامه آیتالله شیخ مجتبی قزوینی بود که در روزگار معاصر، بیش از هرکسی در تجلیل و تعظیم شخصیت علمی و معنوی و ترویج تفکرات ایشان، تلاش نموده است.
علامه حکیمی، در کتاب مکتب تفکیک، اصطلاح مکتب تفکیک و طرز فکر و مبانی و… و بزرگان مکتب تفکیک را بهاجمال معرفی نموده است.
پس از نوشتن کتاب مکتب تفکیک از سوی استاد حکیمی، بهسرعت این کتاب، مورد توجه اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی داخل و خارج از کشور قرار گرفت و موافقان و مخالفان آن، نظرات خود را پیرامون آن بیان نمودند و هنوز نیز این مباحث ادامه دارد. برخی متوجه منظور استاد حکیمی نشده و کتابها و آثار و تألیفات ایشان را دقیق مطالعه ننموده و لذا برایشان سو تفاهم شده و برداشت نادرست کردهاند.
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، فیلسوف معاصر مقیم تهران، تبحر استاد محمدرضا حکیمی را در فلسفه تائید نموده و ایشان را فیلسوفی معرفی کرده که منتقد مبانی فلسفه ملاصدرا است.
استاد سید جلالالدین آشتیانی، فیلسوف و عارف مقیم مشهد و بزرگترین منتقد مکتب تفکیک نیز استاد محمدرضا حکیمی را «دانشمند بسیاردان» (یعنی علامه) معرفی نموده است.
وصی شرعی دکتر علی شریعتی
دکتر علی شریعتی، قبل از وفات خود، استاد محمدرضا حکیمی را بهعنوان وصی شرعی خویش معرفی نمود.
استاد محمدرضا حکیمی فرمودند: فرصت لازم و کافی، برایم نبود که تمام آثار ایشان را مطالعه و اصلاح کنم زیرا حدود ۴۰ جلد کتاب میشد فقط دو سه اثر آقای شریعتی را نگاه کردم که چندان اشتباه بزرگ و مهمی به نظرم نرسید، حدس زدم بقیه آثار ایشان نیز همینگونه است؛ از طرفی خودم نیز کارهایی علمی داشتم که لازم میدانستم آنها را انجام دهم و لذا اصلاً در آثار دکتر شریعتی کار نکردم و متأسفم که نشد به وصیت شرعی ایشان عمل کنم و الآن نیز فرصت اصلاح آن را ندارم.
از استاد حکیمی پرسیدم برخی مدعی هستند در آثار دکتر شریعتی اشتباهی وجود ندارد. چون استاد حکیمی، اشتباهی نگرفتهاند. آیا شما این حرف را قبول دارید؟ فرمودند: خیر.
از ایشان پرسیدم که اساتید و علمای حوزه معتقد هستند که اشتباهات بزرگ و زیادی در آثار دکتر شریعتی وجود دارد و برخی به شما اعتراض و گلایه دارند که شما آنها را با سکوت خود، تائید نمودهاید؟ استاد حکیمی، پاسخ دادند: «من اصلاً در آثار دکتر کار نکردم چون فرصتش را نداشتم، بنابراین اگر چنین اشتباهات بزرگی و زیادی وجود داشته باشد چون خود دکتر شریعتی، وصیت شرعی کرده که ممکن است در آثار من اشتباهاتی باشد، اگر چنین اشتباهاتی بود، اصلاح کنید، ایشان حسن نیت خود را ثابت کرده و قصد اصلاح آنها را داشته است و عناد و اصرار بر اشتباهات خود نداشته است؛ بنابراین این اشتباهات دکتر شریعتی باید اصلاح شود که البته من دیگر فرصت و حال بررسی و اصلاح آنها را دیگر ندارم. اجمالاً آثار دکتر شریعتی موجود است و آثار و تألیفات من نیز موجود، اگر کسی نظرات من را خواست بداند، میتواند مراجعه کند و اختلافنظر من را با آثار دکتر شریعتی، متوجه میشود.
وفات
استاد حکیمی در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ شمسی در تهران وفات نمود. پیکر ایشان به مشهد منتقل شد و پس از اقامه نماز بر پیکر ایشان توسط آیتالله سید جعفر سیدان در رواق دارالحجه حرم مطهر امام رضا علیهالسلام به خاک سپرده شد. عاش سعیدا و مات سعیدا