خیلی از آقایان علما ازجمله مقام معظم رهبری، از باب اولویت، حکم حکومتی را حکم اولی تلقی میکنند. لذا شرکت در انتخابات اگر مصلحت مسلمین باشد، واجب است. ازجمله مصالح مسلمین، تائید و تحکیم نظام جمهوری اسلامی است که امام میفرمود از اوجب واجبات است. اگر ما قبول کردیم که از باب شرکت در انتخابات، یک مصلحت تلقی میشود و از نظر مرحوم امام و رهبری، تحکیم نظام جمهوری اسلامی میشود، شرکت در انتخابات واجب میشود
اختصاصی شبکه اجتهاد: فقه انتخابات، زوایا و مسائل مختلفی دارد. یکی از مهمترین مسائل آن، مسؤولیت رأی دهندگان در قبال رأیی است که میدهند. دکتر علیرضا زهیری معتقد است پرسش اصلی در اصل مسؤولیت نیست بلکه در کیفیت مسؤولیت است. محقق رسمی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی، نکات جالبی در گفتگوی اختصاصی با شبکه اجتهاد مطرح کرد که از نگاه شما میگذرد.
اجتهاد: آیا رأیدهندگان به یک کاندیدا، در اعمال حسن و قبیح وی در آن منصب، شریک هستند؟
زهیری: رأیدهی و مشارکت در انتخابات، شیوه رایجی است که در جوامع مردمسالار مرسوم است. از این طریق، شهروندان هم تصمیم سازی کرده و هم در اداره امور عمومی، وارد میشوند و دخالت میکنند. از این طریق، قدرت در جامعه توزیع میشود. اینجا دو بحث وجود دارد که در باب مسئولیت شهروندان در قبال انتخابات است. یک بحث مربوط به مسئولیت شهروندان در باب مشارکت در انتخابات است که آیا شهروندان باید در انتخابات شرکت کنند یا خیر؟ بحث دیگر، مسئولیت شهروندان در قبال عمل رأی دادن است. درواقع یکبار بحث از مشارکت است که آیا مشارکت بکنند یا نکنند و یکبار بحث از این است که مشارکت چه کیفیتی داشته باشد و به چه نوعی انجام شود.
پرسش شما ناظر به مسئولیت دوم است؛ یعنی شهروندان در قبال رأیی که میدهند، آیا مسئول هستند و اگر مسئول هستند، این مسئولیت در قبال چه چیزی است. اینکه مسئولیت دارند، یک پیشفرض است؛ یعنی ما نمیتوانیم بگوییم شهروندان در قبال کنشی که انجام میدهند آیا مسئول هستند یا نه. فعلاً بحث در کیفیت مسئولیت است نه اصل مسئولیت؛ یعنی چگونگی و چیستی این مسئولیت، محل بحث است. قبل از پاسخ با سؤال شما، باید بگویم که این مسئله باید با جدیت پیگیری شود که خودِ رأی دادن، سنگ بنای تأسیس کشور و یک جامعه مطلوب است؛ یعنی اگر شهروندان به این مسئولیت مدنی خود عمل کنند، طبیعتاً با توجه به انتظارات و مطلوبیت ذهنی خودشان، زیست اجتماعی و کیفیت تأسیس آن جامعه را رقم میزنند و الا ممکن است اختلالاتی در نظام ایجاد شود و آن مطلوبیت حاصل نشود؛ بنابراین باید وظیفه یا حق رأی دادن بهخوبی انجام شود و الا نتیجهای از این رأیدهی به دست نمیآید.
ما میتوانیم این مسئله را از سه منظر نگاه کنیم. یک منظر جامعهشناسی و یک منظر حقوقی و یک منظر فقهی و شرعی.
بحث من بیشتر روی منظر یا رویکرد جامعهشناختی است. در این رویکرد، به شرایط اجتماعی و اقتصادی و حتی درگیریهای سیاسی افراد توجه میشود؛ یعنی درواقع به زمینههایی که فرد در آن بستر قرار دارد و بر اساس دادههایی که آن زمینه به او میدهد و ذهن و درک او را میسازد، تصمیم میگیرد و در انتخابات رأی میدهد. طبیعتاً بیتوجهی به این زمینهها صحیح نیست. لذا شما نمیتوانید به یک فرد بگویید که شما خارج از زمینههای محیطی و شرایط اجتماعی و اقتصادی و سیاسی خود، رأی بدهید. ما بارها در صحبتهای مقام معظم رهبری هم این را مشاهده کردهایم که تصریح داشتند افراد در انتخابات بر اساس سلایقشان رأی میدهند و نباید به این مسئلهایراد گرفت. سلایق افراد باهم مختلف است و طبیعتاً هرکسی بر اساس سلیقهاش رأی میدهد. البته این نکته را باید ضمیمه کرد که آن انتخاب، بر اساس یک انتخاب آگاهانه صورت بگیرد. حالا آگاهی مبتنی بر آن سلیقه، یک نتیجه را در رأیدهی به بار میآورد و رفتار فرد را تنظیم میکند.
بنابراین اساس رأیدهنده تابع شرایط جامعهای هستند که در آن قرار دارند. تربیت خانوادگی، موقعیتهای مذهبی و فرهنگی و قومیت و محیطهای شهری یا غیرشهری، مناسبات اجتماعی و سیاسی و حتی رسانهها که امروزه بهصورت قدرتمندی بر روی شکلگیری سلایق و محیط اجتماعی افراد تأثیر دارند، همه بهنوعی تأثیرات فزایندهای را روی شکلگیری سلیقه دارد و رفتار رأیدهی افراد را تنظیم میکند. طبیعتاً همه اینها آگاهی فرد را درست میکند. جنبههای ذهنی و روانی فرد را شکل میدهد و پیامد این جنبههای ذهنی و روانی، جنبههای علمی و کارکردی است که شخص رأی خود را ارائه میکند.
در این زمینه بسیاری از جامعه شناسان سیاسی، میگویند ما باید به دنبال این باشیم که رویکرد انتخاب عاقلانه رخ بدهد؛ یعنی درواقع اراده و آگاهی نقش قابلتوجهی در تصمیم یا رأی فرد داشته باشد؛ بنابراین در چنین مسئلهای که مردم با گزینههای مختلفی روبهرو هستند، بهرغم مسائل تأثیرگذار اجتماعی و روانی که سبب میشود از میان چند گزینه یک گزینه را انتخاب بکند، باید بگوییم اراده و آگاهی را نباید نادیده گرفت؛ بنابراین وقتی میگوییم مسئولیت اجتماعی رأیدهندگان، فقط شرایط محیطی و اجتماعی که بر شکلگیری سلیقه، تأثیرگذار است، موضوعیت ندارد، بلکه برای شکلگیری سلایق، آگاهی و ارادهای که فرد در انتخاب دارد، زمینه سلیقهها میشود و اینجا انتخاب عاقلانه شکل میگیرد.
بنابراین وقتی چنین متغیرهایی را کنار هم میگذاریم، متوجه میشویم که افراد، یک مسئولیت فردی و یک مسئولیت اجتماعی دارند. آیا فردی که میخواهد رأی بدهد برای تأمین منافع خود رأی میدهد و فقط در قبال خود مسئول است یا یک مسئولیت اجتماعی نیز دارد؟ برای اینکه افراد حتی منافع شخصی خود را هم به دست بیاورند باید در اجتماع زندگی کنند؛ بنابراین پیامدهای اجتماعی و عمومی رأیدهندگان هم برای فرد مسئولیت ایجاد میکند. اینجا میشود یک انتخاب عاقلانه یا عقلایی شکل بگیرد. حتی در جوامع پیشرفته و دموکراتیک هم این مسئله وجود دارد که رفتار افراد را تنظیم کنند؛ بنابراین به دست آوردن منافع شخصی در به دست آوردن منافع اجتماعی حاصل میشود لذا نمیتوان در مسئولیت فرد، فقط به سلایق او توجه کنیم. آن فرد وقتی میتواند به مسئولیت اجتماعی خود عمل کرده باشد که به ملاحظات عمومی و مصالح عمومی نیز توجه کند. در اینجا فرد علاوه بر هنجارها و ارزشهای موجود در محیط اجتماعی خود، باید در تعیین نامزد انتخاباتی هم یک رفتار حساب گرایانه داشته باشد و این یک رفتار عاقلانه است. مثلاً شخصیت و سوابق نامزد، ارتباط علمی و ترجیحات ارزشی و علمی و ملی و اخلاقی و همه عواملی که میتواند در یک انتخاب عاقلانه دخالت داشته باشد را باید موردتوجه قرار دهد.
حالا با تمام این تفاصیلی که بیان شد، سؤال شما مطرح میشود که آیا فرد در قبال اقدامات نامزد پیروز که شهروند بر اساس انتخاب عاقلانهاش، او را انتخاب کرده است، مسئول است یا نه؟ به لحاظ جامعهشناختی، مسئول است. اینکه میگوییم مسئول است یعنی در قبال هر اقدامی که آن فرد میکند، باید جوابگو باشد. نامزد منتخب، وقتی اقداماتی را انجام میدهد اگر در جریانات حزبی باشد، حزب مخالف شروع به انتقاد از حامی و فرد رأیدهنده میکند که چرا شما چنین فردی را انتخاب کردید؛ یعنی فرد مسئول با یک فشار اجتماعی روبهروی میشود. تجربه اجتماعی این را میگوید که شما همیشه با یک فشار اجتماعی روبهرو هستید؛ بنابراین در قبال رفتار آن فرد مسئول هستید.
اما به لحاظ حقوقی ممکن است این سؤال، پاسخ دیگری داشته باشد؛ چون فرد مجاز است به هر کسی که فکر میکند میتواند مصالح خود و جامعهاش را تأمین کند، رأی بدهد. به لحاظ حقوقی، مسئولیتی متوجه رأیدهنده نیست؛ یعنی اینطور نیست که فردا شما را در قبال انتخابتان، تنبیه کنند. این اختیاری است که در قانون اساسی در بحث حقوق ملت، به اشخاص واگذار کرده است و شخص در قبال امتیازی که قانون اساسی به او داده است، برخی را انتخاب کرده و رأی داده است.
اما به لحاظ فقهی، طبیعتاً مسائل دیگری پیش میآید. اینجا باید چند نکته را عرض کنم که این نکات را در صحبتهای مقام معظم رهبری بارها دیدهایم. اولاً شرکت فرد در انتخابات، برای این است که یک عمل صالحی را انجام بدهد؛ یعنی خود شرکت در انتخابات، یک عمل صالح است. از طرفی رأی دادن هم حق مردم است. این حق را ایشان اینگونه تعریف میکنند که هم تکلیفی است که بر دوش آنهاست و این تکلیف دو شکل هم دارد؛ یعنی وظیفه عمومی و تکلیف شرعی است. بارها رهبری شرکت در انتخابات را بهعنوان تکلیف شرعی بیان کردهاند. علتش را هم بیان کردهاند. دلیلی که ایشان میآورد، از باب مصالح مسلمین و منافع ملی است؛ یعنی ما حکم اولیه در شرع نداریم که واجب است در انتخابات شرکت کنید؛ اما بهعنوان حکم حکومتی یعنی مصلحتی که حاکم شرع یا به تعبیر علما ولیفقیه بیان میکند، این مصلحت، مصلحت مسلمین و اسلام هم تلقی میشود.
در این صورت از باب اولویت واجب میشود؛ چون در امور حسبه، برای فقیه، ولایتهایی مطرحشده است. خیلی از آقایان علما ازجمله مقام معظم رهبری، از باب اولویت، حکم حکومتی را حکم اولی تلقی میکنند. لذا شرکت در انتخابات اگر مصلحت مسلمین باشد، واجب است. ازجمله مصالح مسلمین، تائید و تحکیم نظام جمهوری اسلامی است که امام میفرمود از اوجب واجبات است. اگر ما قبول کردیم که از باب شرکت در انتخابات، یک مصلحت تلقی میشود و از نظر مرحوم امام و رهبری، تحکیم نظام جمهوری اسلامی میشود، شرکت در انتخابات واجب میشود و در این صورت با توجه به اینکه قرار است به آن مقاصدی که در مصالح مسلمین بیانشده است، دست پیدا کنیم، قاعدتاً رأی دادن هم باید بهگونهای باشد که آن مصلحت اصلی یعنی تحکیم نظام جمهوری اسلامی را هم در بر داشته باشد.
وقتی این مسئله را پذیرفتیم که مسئله رأی دادن نهفقط به لحاظ جامعهشناختی، عقلاً واجب است بلکه به لحاظ شرعی نیز واجب میشود و لذا فرد در قبال این تکلیف و انتخابی که انجام داده است، مسئول است. لذا مقام معظم رهبری این مسئله فقهی را مطرح میکنند که رأی دادن جزء مصالح است و یک عمل صالح است و خود رأیدهنده برای اینکه به مقصد اصلی و مصلحتی که بیان شد، دست پیدا کند، باید انتخاب اصلح را انجام دهد؛ یعنی تمام کسانی که توسط شورای نگهبان تائید میشوند و صلاحیت دارند که در انتخابات بهعنوان نامزد معرفی بشوند، همگی صالح هستند؛ اما در انتخابات، عقلاً و شرعاً باید به اصلح رأی داده شود؛ بنابراین فرد رأیدهنده در قبال انتخابش مسئول است. نه اینکه مسئول است فقط رأی بدهند بلکه مسئول است که اصلح را انتخاب کند.
انتخاب اصلح نهفقط عقلایی و از قبیل رجوع به شخص خبره و آگاه است، بلکه از حیث شرعی نیز این مسئله مطرح است و شرع نیز همان امر عقلایی را بهعنوان یک اصل شرعی استفاده میکند؛ بنابراین بهترین انتخاب و انتخاب اصلح در رأی دادن مهم است. ایشان میفرماید وقتی فرد بر اساس مؤلفههایی که برای شناخت اصلح وجود دارد، رأی داد، وظیفه شرعی خود را انجام داده است و در نزد شارع مقدس، عقاب و عتابی ندارد و حتی فعل حسنی را انجام داده است و مأجور است. پس انتخاب و رأی دادن هم حق مدنی و هم تکلیف شرعی است.
اجتهاد: آیا علاوه بر رأیدهندگان، تائید کنندگان صلاحیت یک کاندیدا نیز در اعمال آتی وی سهیم هستند؟ چرا؟
زهیری: قاعدتاً تمام این استدلالی که بیان شد، شامل آنها هم میشود. شورای نگهبان یک وظیفه شرعی و یک وظیفه عقلایی دارد. یکی امربهمعروف و نهی از منکر است؛ یعنی این قاعده به اینها میگوید باید انتخابی که توسط شورای نگهبان صورت میگیرد، بر اساس این موازین فقهی، کسانی باشند که حداقل صلاحیتها را داشته باشند یعنی کمترین ویژگی یک فرد صالح را هم داشته باشند. از باب دفع افسد به فاسد، باید کسانی را انتخاب کنند که کمترین فساد را دارند و قاعده دوم که میگوید صالح را انتخاب کنند و بهتر است توسط مردم، اصلح انتخاب شود.
چون در شورای نگهبان علمای طراز اولی وجود دارند، قاعدتاً این وظیفه انجام میشود. لذا بر اساس اینکه در قبال فردی که ممکن است رأی بیاورد و فرد شایستهای نباشد، مسئولیت دارند، در حسن و قبح رفتار آن فرد، شورای نگهبان هم شریک است. البته این حرف در مورد شورای نگهبان تحصیل حاصل است. چون در شورای نگهبان هم به لحاظ حقوقی و هم به لحاظ فقهی، بر این مسئله نظارت و توجه دارند.
اجتهاد: در صورت شریک بودن رأیدهندگان در اعمال کاندیدای پیروز، آیا میتوان گفت احتیاط در عدم شرکت در انتخابات یا لااقل ارائه رأی سفید است؟
زهیری: در مورد عدم شرکت که عرض کردم که تکلیف فرد مدنی این است که عقلاً به صحنه انتخابات ورود کند و این به صلاح اوست. مسئلهای که نزد علمای جامعهشناسی است این است که دخالت کردن، حداقل تأثیرگذاری را دارد؛ یعنی پذیرفتیم که این جامعه باید به سمت دموکراسی برود و استفاده از این حق مدنی یکی از شکلهای توسعه سیاسی است. حق شهروندی به فرد این امکان را میدهد که توزیع قدرت بشود اگرچه بهاندازه یک رأی باشد. اگر کسی بگوید من شرکت نمیکنم، پذیرفته که نظام به سمت نظامهای غیر دموکراتیک میرود و این عقلاً به لحاظ اجتماعی درست نیست؛ اما به لحاظ شرعی از باب مصالح مسلمین، تائید و تحکیم نظام جمهوری اسلامی، امر واجبی است. لذا رأی دادن و شرکت در انتخابات را که خود رهبری و حتی برخی از مراجع اصرار دارند که برای تقویت نظام لازم است، یک تکلیف شرعی دست میکند.
اما رأی سفید دادن، یک اختیار است. البته بنده فتوای حضرت آیتالله مکارم را هم دیدهام که ایشان گفتهاند اگر احساس میکنید که این افرادی که هستند از نظر شما اصلح نیستند و شاید مناسب سلایق شما نیستند، این امکان برای شما هست که رأی سفید بدهید. قانون هم این اختیار را داده است و علما هم ایرادی نگرفتهاند اما بههرحال باید در رأی سفید دادن هم دقت کرد که اگر کسی بخواهد احتیاط کند و رأی سفید بدهد یا انتظاراتش پاسخ داده نشده است، این سادهترین تصمیم است.
واقعاً در انتخاب کردن، سختی کار این است که از میان افراد نامزد شده، باید مقداری به خودمان سختی را هموار کنیم و تلاش کنیم بهترین را انجام دهیم و این واقعاً بهسادگی رفع مسئولیت نمیکند. درعینحال اگر واقعاً به این مطلب رسیدهاند که هیچ حجت شرعی برای انتخاب یک نفر ندارند، قاعدتاً رأی سفید، اختیاری است که قانون در اختیار افراد گذاشته است.
اجتهاد: حال اگر فرد زحمت خود را کشید و به نظر خود اصلح را انتخاب کرد، اگر بعداً کشف خلاف شد، آیا آن احتیاط در اینجا بیشتر متبلور نمیشود؟
زهیری: جانب احتیاط نمیتواند رفع تکلیف کند؛ یعنی جانب احتیاط این است که چند تکلیف را بهگونهای عمل کنیم که مطمئن شویم نظر شارع مقدس تأمینشده است. اگر صرفاً بگوییم احتیاط میکنیم و رأی نمیدهیم، آیا نظر شارع مقدس تأمینشده است؟ لذا کسی که میخواهد احتیاط کند، نمیتواند بگوید من کاری به مراجع ندارم و احتیاط میکنم. بلکه باید کاری را انجام دهد که با نظر همه مراجع سازگار باشد. احتیاط اساساً این نیست که ترک تکلیف کنیم. احتیاط، کار بسیار سختی است. برخی گمان میکنند که احتیاط، کار سادهای است و رفع تکلیف میکند.
اگر بخواهید در تکلیف شرعی احتیاط کنید، باید به رأی چند مرجع عمل کنید تا مأجور و بری الذمه باشید. اینکه بگوییم از جهت اینکه چون ممکن است شخص منتخب بعداً ممکن است خلاف کند، این حجت شرعی در احتیاط کردن و رأی ندادن نیست. اینکه الآن ما نسبت به آن علم پیداکردهایم، به همان مقدار حجت شرعی داریم و بیش از آن مسئول نیستیم. لذا تکلیف به مالایطاق نمیتوان کرد.
اجتهاد: آنچه تا الآن دیدهایم اینگونه بوده که تعدادی از کاندیداها با رأی اکثریت به مقامات میرسند و بعضاً تصمیمات اشتباهی میگیرند. لذا در این چهلساله انقلاب، باید بگوییم قطعاً ملت ایران مسئول هستند چون علم اجمالی داریم که بهعنوانمثال تمام رئیسجمهورها بعضاً تصمیمات اشتباه داشتهاند. لذا باید بگوییم این مسئولیت به عهده تمام رأیدهندگان نیز هست. نتیجه علم اجمالی هم احتیاط است. احتیاط هم در رأی ندادن است.
زهیری: علم اجمالی درجایی معتبر است که امکان تحصیل علم تفصیلی وجود نداشته باشد و حالآنکه شما قادر بر تحصیل علم تفصیلی نسبت به صلاحیت و اصلح بودن یک کاندیدا هستید.
یکوقت شما علم تفصیلی به اشتباهات رئیسجمهور سابق و اسبق پیداکردهاید. یکوقت بحث در علم تفصیلی نسبت به اصلح بودن یک نامزد انتخاباتی و زمان تصمیمگیری است. اگر زمان تصمیمگیری به علم تفصیلی دست پیدا کردید، باید بر اساس آن عمل کنید اما اگر به علم تفصیلی دست پیدا نکردید و همچنان شک دارید، میتوانید به علم اجمالی خود عمل کنید.
اجتهاد: بر اساس دانش آیندهپژوهی، این علم تفصیلی به بروز اشتباه توسط منتخب ملت، در زمان تصمیمگیری و رأی دادن حاصل است. پس چگونه میتوان حکم به وجوب رأی دادن کرد؟
زهیری: دانش آیندهپژوهی علمی نیست که برای ما حجیت داشته باشد و فقط صرف احتمال است. تمام سناریوهایی که در دانش آیندهپژوهی به شما گفته میشود، صرف احتمال و موارد ممکن است و لذا آیندهپژوهی نمیتواند مبانی عمل ما قرار بگیرد. اینکه در آیندهپژوهی میگویند این سناریوها ممکن است، بر اساس آن راهبرد تعیین میکنیم. ما به دنبال تکلیف شرعی هستیم. اگر برای شما این تکلیف محرز است و علم تفصیلی برای شما حاصلشده است باید به تکلیف خود عمل کنید؛ اما اگر شک دارید و میگویید تجربه به ما نشان داده که هر رئیسجمهوری دچار اشتباهاتی شده است، اینجا قضیه فرق میکند. البته باید از باب دفع افسد با فاسد باید به رئیسجمهور یا نمایندهای رجوع کرد که اشتباهات کمتری دارد؛ اما اینکه برخی از نمایندگان یا رئیسجمهوری خود اعتراف کند که به قسمی که بر اساس قانون اساسی خورده عملنکرده است، این باعث نمیشود که در انتخابات بعدی شرکت نکنیم. حتی اگر بگویید که تجربه ما نشان میدهد که مثلاً روسای جمهور یا نمایندگان همیشه خطاهایی داشتهاند، باز از باب دفع افسد به فاسد، عقلاً و شرعاً باید در انتخابات شرکت کرد. البته رأی سفید بهعنوان یک حق و اختیار برای رأیدهندگان محفوظ است.