عضو مجلس خبرگان رهبری اظهار کرد: نظر شهید صدر این است که فقهپردازی منهای شناخت انسان معاصر، نارسا و ناکافی است، چراکه این انسان معاصر نقطه کانونی همه تحولات علمی در اجتماع است. اهمیت، نقش آفرینی، تأثیرگذاری و خلقهای مداومی که این تحولات علمی دارد، در نقطه انسان تراکم پیدا میکند و خصایص انسانی براین اساس شکل میگیرد، لذا در فقه و استنباط خود بر کلیدواژه خصایص انسان معاصر در بررسی علوم بشری تأکید و از آن استفاده میکند.
به گزارش شبکه اجتهاد، مراسم رونمایی از کتاب «نا» جدیدترین اثر پژوهشگاه تخصصی شهید صدر درباره زندگی و زمانه این شهید والامقام، با حضور و سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین احمد مبلغی، عضو مجلس خبرگان رهبری، اشرف بروجردی، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی و مریم برادران، نویسنده کتاب برگزار شد. آنچه میخوانید گزارشی ازا ارائه اساتید مدعو میباشد.
استاد احمد مبلغی: معرفی شخصیت شهید صدر به نسل کنونی و نسلهای بعدی یک ضرورت است و طبیعتاً این معرفی باید روزآمد، مؤثر و برخوردار از ادبیات مورد پذیرش برای نسل کنونی باشد. این کتاب را که تورق کردم، به این نتیجه رسیدم که این توانایی در قلم به کار رفته در این کتاب وجود دارد و توانسته زوایایی از زندگی شهید صدر و حتی فراتر، پارهای از ساحتهای علمی ایشان را در قامت علمی جذاب درآورد و این باعث تقدیر از نویسنده توانای این کتاب سرکار خانم برادران و برگزارکنندگان چنین مراسمی است.
هر شخصیتی که نابغه است، از دو بعد میتوان وی را کاوید؛ یکی افکار و اندیشههایی که در یک یا بیش از یک زمینه عرضه میکند و طبیعتاً این اندیشهها در قالب کتابها و گاهی در قالب سلوکی آن نابغه بروز پیدا میکند. این اندیشهها به این دلیل از جایگاه اندیشه برتر برخواسته است، مغتنم و قابل توجه است و نیازمند به کاوش، بررسی و تحلیلهای چندباره در سطوح مختلف علمی است. این یک بُعد اساسی یک نابغه برای بررسی و مطالعه است.
شهید صدر از این حیث دارای اندیشههای بسیار مهمی است و همه آنها دارای نوعی ابتکار، ابداع، سازنده بودن و بسیاری از آنها خاستگاهی برای عزیمت بودهاند و وی در این زمینه دارای تبلور برجستهای است. بعد دوم یک شخصیت نابغه که باید مغتنم شمرده و به آن پرداخته شود، بُعد روشی وی است و اینکه چرا این شخصیت و براساس چه مکانیزمی به ارائه و تولید اندیشه میپردازد. البته سطح اول یعنی اندیشهها اهمیت دارد و الگو است، اما نکته مهمتر روشی است که شخصیت برای تولید این افکار به ویژه در حوزه دین از آن بهره برده است.
حوزه دین پر از لایه و ارتباط با فضای جهانی و انسانی است. اتخاذ یک روش در عرصه مطالعات دینی از سختترین و حساسترین روشهای علمی است. شاید اگر گزاف نگوییم، پیچیدهترین روشی که در فضای علمی به کار گرفته میشود، در عرصه دین است. شهید صدر در این عرصه یک شخصیت سرآمد است. عمده مطالعات ما بر بعد اندیشهای ایشان است که هنوز هم به اتمام نرسیده است، اما مهمتر، بُعد روشی وی است.
شهید صدر را در دو ساحت شامل کلان حرکت در مطلقِ مطالعات دینی و روشهای علمی مشخص در ساحت علوم میتوان مطالعه کرد. در این رابطه، در اندیشه شهید صدر، خدا و حرکت از انسان به سمت خدا از یک طرف و علم و حرکت از خاستگاه انسان به سمت علم از سوی دیگر دارای اهمیت است. در این زمینه اگر روش ایشان محل مطالعه قرار گیرد، دائما میتوانید خدا و ارتباط انسان با خدا را در این مطالعات، حاضر ببینید. شهید صدر وقتی به انسان میرسد سطحاندیشی نمیکند، در کلامی از ایشان آمده است، ما باید در فقه، خصایص انسان را بشناسیم که منظور ایشان خصایص انسان معاصر است.
شهید صدر سرآمد اتخاذ روش دینی در مطالعات علمی است
نظر شهید صدر این است که فقهپردازی منهای شناخت انسان معاصر، نارسا و ناکافی است، چراکه این انسان معاصر نقطه کانونی همه تحولات علمی در اجتماع است. اهمیت، نقش آفرینی، تأثیرگذاری و خلقهای مداومی که این تحولات علمی دارد، در نقطه انسان تراکم پیدا میکند و خصایص انسانی براین اساس شکل میگیرد، لذا در فقه و استنباط خود بر کلیدواژه خصایص انسان معاصر در بررسی علوم بشری تأکید و از آن استفاده میکند.
شهید صدر بر برخاستن از این خاستگاه علمی مربوط به انسان معاصر تأکید و تمرکز میورزد. در هیچ کدام از کتابهای خود از علم دوری نورزیده و از آن استفاده عمیقی کرده است. معروف است که گفته است هرکسی بخواهد درباره مسائل معاصر بررسی کند، ابتدا باید سراغ علم برود، سپس به سمت قرآن برود تا بفهمد قرآن چه میگوید. وی سپس به دنبال خلق اندیشه در کتابهای مختلف خود میرود. این ساحت اول و نگاه کلان شهید صدری است، لذا شهید صدر را یا باید در طبیعت، سنن تاریخی یا در صفات و وجود خدا و ارتباط انسان با خدا جستوجو کنید یا باید سراغ دانشها و علوم بروید.
وی حرکت منهای علم ندارد و آنگاه است که یک فیلسوف بزرگ و مفسر پر از ابتکار، اندیشمند اصولی خلاق و نظریهپرداز به صحنه میآید و تبدیل به شهید صدر میشود. البته باید تاسف خورد که ایشان این اندیشهها، این شخصیت و این راه را به شکل نیمه تمامی به دلیل شهادتشان رها کردند و این راه تکامل پیدا نکرد. شهید صدر به دنبال این بود که این «نا»ها را تکمیل کند. آخرین «نا»یی که نوشت «مجتمعنا» بود که کتاب بسیار ارزشمندی است که از «فلسفتنا» و «اقتصادنا» ارزش بیشتری دارد چراکه آمده بود تا سنن حاکم بر جامعه را ترسیم کند و البته این کتاب با هجوم بعثیها از دست رفت و همین نشاندهنده هجوم به تاریخ و اندیشه بود.
بعد دوم شخصیت علمی شهید صدر، روشهای علمی مشخص در ساحت علوم است. این چیزی است که متأسفانه امروزه ابتر مانده است و فرسنگها با آن فاصله داریم، لذا باید بسیار کار کنیم تا یک روش را تولید کنیم. کتابهای شهید صدر در هر بخشی بر دوش گیرنده روش ایشان است. برای مثال، شهید صدر در زمینه فقه شخصیتی است که آنقدر روش فقهی اجتهادی و استنباطی عمیقی دارد که با مطالعه عمیق این کتاب میفهمید که وی چقدر اندیشیده است تا این سطور فکری را بنگارد.
عمیقترین اندیشهها و ادبیات فلسفه فقهی
یک بار کتاب «اقتصادنا» را مطالعه میکردم که سطوری از آن برایم جالب بود؛ لذا مقالهای در این باب نوشتم، اما فهمیدم این مقاله ناقص است، بنابراین هفده یا هجده مقاله در باب روش آن کتاب نوشتم که همگی در رابطه با همان نصف صفحهای از کتاب «اقتصادنا» بود که مطالعه کرده بودم. شهید صدر در این مطالعه عمیق، نگاهی به گذشته دارد که با زبان علمی صِرف، به دور از هیاهو و جنجال و پرستیژ علمی است.
وی ارتباط تاریخِ فقه با روایات و مصادر را به خوبی میفهمد و معتقدم عمیقترین اندیشهها و ادبیات فلسفه فقهی در همان نصف صفحهای که مطالعه کردم، وجود داشت. شهید صدر، فقیه عرصه مسائل اجتماعی و اقتصادی بود که میداند چگونه رابطه فقه با دین و اجتماع را به خوبی توصیف کند.
از سرکار خانم برادران تقدیر میکنم که نثر شیوایی دارند و با این قلم توانستهاند با نسل جدید رابطه برقرار کنند. شهید صدر در فضای ایران ناشناخته است و این کتاب برای همه قابل توجه است، البته برخی از بخشهای کتاب همانند ارتباط شهید صدر با مظاهر اسلامی و مسلمانان باید بازسازی شود که بنده در این زمینه برای کمک کردن آمادگی دارم، چراکه درست است برخی از کتابهای ایشان شیعی صِرف است، اما کتابهایی هم برای همه جهان اسلام دارند.
کتاب «نا» در نوع خود کمنظیر و از جهاتی بینظیر است. خوب است که این روش برای شخصیتهای دیگر هم به کار گرفته شود. انقلاب اسلامی این برکات را برای ما خلق کرده است و لازم است در اینجا از امام امت یاد و برای آن حضرت تکامل روحی و معنوی آرزو کنم. همچنین برای مقام معظم رهبری که مدیریت کلان کشور را بر عهده دارند، آرزوی سلامتی دارم که بحمدلله مقتدرانه در عرصه جامعه اسلامی حضور دارند. از مسئولان کشور هم باید تشکر کنم که با همه سختیها، کشور را اداره میکنند و انشاءلله همگی در راستای بهبود وضعیت کشور تلاش کنیم.
لزوم توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی عراق در ترسیم اندیشههای شهید صدر
اشرف بروجردی: کتاب «نا» فارغ از جنبههای هنری و بدیع آن، یک اثر ماندگار و ارزشمند است. سرکار خانم بنتالهدی و آمنه صدر آشنا هستم و خاطرات زیادی از آن ایام دارم. علمای علم رفتار در ترسیم شخصیت و شکلگیری اندیشه افرد، عوامل مختلفی را مؤثر میدانند. برخی معتقدند یک فرد براساس ذات و وجود خودش یاد میگیرد، آموزش میبیند و همان رفتار را به سطح جامعه تعمیم میدهد. اگر نگاه قرآنی داشته باشیم، هر کسی براساس شاکله وجودی خود عمل میکند. روانشناسان هم چنین نگاهی دارند که اگر افراد دو قلو را در دو محیط متفاوت و با دو شیوه تربیت کنید، طبیعتاً رفتار ساطع شده از آن دو فرد همسان نیست. برخی بر تأثیر شرایط تربیتی و محیطی بر شکلگیری شخصیت افراد تأکید میکنند. در قرآن کریم نیز آمده است «وَاللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ ۙ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛ و خدا شما را از بطن مادران بیرون آورد، در حالی که هیچ نمیدانستید و به شما گوش و چشم و قلب اعطا کرد تا مگر دانا شوید و شکر این نعمتها را به جای آورید»(نحل/ ۷۸) این تعبیر قرآنی تأثیر آموزشهای محیطی بر شکلگیری رفتار افراد است که خداوند به آن اشاره کرده است.
علمای علم رفتار هم دقیقاً این مسئله را مطرح میکنند که اگر شخصی را تحویل ما دهید، از منظر رفتاری میتوانیم رفتار وی را تغییر دهیم. شهید صدر را هم نمیتوانید منفک از شرایط اجتماعی او ببینید. ایشان در خانوده صدر پرورش پیدا کرد و همه میدانیم سابقه این خاندان چقدر در شکلگیری باورهای دینی در همه جامعه اسلامی تأثیر دارد و همه مسلمانان متأثر از این خاندان هستند، لذا در جبلعامل همان صداهایی را میشنویم که در درون خانوده شهید صدر میشنویم.
اثر شرایط خانوادگی و اجتماعی بر شکلگیری شهید صدر
آیتالله شهید محمدباقر صدر در نجف در کنار خانوادههای بسیاری از علما همانند خاندان حکیم، بحرالعلوم و … بودند، لذا در نجف مجموعهای از علما و فضلا بودند که همگی در جهت تبیین اندیشه دینی اقدام میکردند. بنده حدود سه سال داشتم که آیتالله حکیم فوت کردند و آن موقع خیابانهای نجف یکدست افراد دارای عمامه سیاه و سفید بود، لذا تمرکز وجود علما در آنجا در باور شهید صدر تأثیر گذاشته تا بتوانند این باورهای دینی را شکل دهند.
اگر در جامعه آن روز عراق نگاهی داشته باشیم، متوجه میشویم در آن مقطع حزب بعث عراق به عنوان یک حزب بیدین و مروج کمونیسم حاکم بود، لذا ایشان به فکر تأسیس حزب اسلامی افتادند تا ندای اسلام در جامعه بلند شود. این نکات را بیان کردم تا تأکید کنم شهید صدر به تنهایی نبود که منجر به پدید آمدن چنین اندیشههایی شد، بلکه مجموعه عواملی در جهت ظرف زمانی و مکانی و خاندانی که داشتند، به ایشان کمک کرد تا با فراغ بال بتوانند اندیشه خود را ترویج کنند و امروز جامعه اسلامی از آن بهره ببرد.
شهید صدر سرمایهای برای جهان اسلام هستند که باید به آن توجه و به نسل بعدی معرفی کرد تا بدانند چگونه باید زندگی کنند. وی میتوانست برای آینده جهان اسلام یک شاخص و میزان در راستای جمع مبانی دینی با زندگی در دنیای امروز باشد. امام موسی صدر همین شاخص را در لبنان داشتند و اکنون بعد از چهل سال از نبود ایشان، این آثار وجودی در لبنان قابل مشاهده است.
ریشه تمایل به عدالت
به نظرم شرایط اجتماعی و سیاسی آن زمان عراق لازم است در این کتاب توصیف شود، چراکه جای آن خالی است. حزب بعث کشتارهای بسیار خونینی به راه انداخت و این باعث ایجاد ساختاری شده بود که مردم عراق مرجعیت را بیش از پیش قبول داشته باشند. البته در همان شرایط سیاسی و اجتماعی نسل جدیدی در عراق شکل گرفته بودند که تمایل به بیدینی و کمونیسم در راستای ایجاد عدالت داشتد، لذا بررسی این مسائل در کتاب به جمعبندی بهتر آن کمک میکند؛ هرچند کتاب ارزشمندی نگاشته شده است و نوعی از تاریخ شفاهی است که با قلمی زیبا و روان تنظیم شده است.
نکته دیگری که باید اشاره کنم، این است که سازمان اسناد کتابخانه ملی، خانه دوم همه کسانی است که بخواهند تلاش علمی انجام دهند و امیدواریم بتوانیم در این زمینه راهگشا و پایگاهی برای اندیشههای نوین باشیم.
مولف «نا»: نقدها را بیشتر دوست دارم
مریم برادران: هرچه بیشتر میگذرد، با دیدن بازخورد نظرات مختلف درباره کتاب، به میزان بیشتری میفهمم چه جسارتی کردهام. بنده چون شهید صدر را دوست داشتم، این کتاب را نوشتم، چراکه توانستم با شهید صدر ارتباط بگیرم و معتقدم اگر شیفته کسی نباشم، در رابطه با وی کتابی نمینویسم که البته سعی میکنم جانب انصاف را رعایت کنم، چراکه اینکار برایم لذتبخش است.
این کتاب فقط یک روایت یعنی روایت بنده است که توانستهام در قالب محدودی که انتخاب کردهام، با دیگران در میان بگذارم. معتقدم بسیاری از امور متعلق به نویسنده و ضرورتی ندارد همه را در متن بگذارد، بلکه بهتر است مطالبی را در خلاً بگذارد تا اگر برای خواننده دلنشین شد، خود وی هم دنبال تحقیق برود.
نکته دیگر اینکه برای نگارش این کتاب برای اولین بار در عمرم با متون عربی آشنا شدم و به میزان زیادی هم استفاده کردم و با دیگران به اشتراک گذاشتم. با مطالعه این متون، مطالب زیادی را هم آموختم و در جاهایی به قصد، الفاظ عربی را بدون ترجمه آوردم که البته با انتقادهایی هم مواجه شد. نمیخواهم اشتباهات خود را توجیه کنم، اما برخی از موارد همانند ترجمههایی که برخی گفتهاند، کمرنگ است و به نظرم بیدلیل نبوده است، باعث شد تا چنین کاری انجام دهم. بنده فقط ورود خودم به این عرصه را با دیگران به اشتراک گذاشتم و بسیار خوشحال میشوم افراد دیگری وارد این حوزه شوند و امیدوارم توانسته باشم اقدامی انگیزهبخش انجام دهم.
گاهی اوقات برخی از افراد را آنقدر بزرگ میدانیم که معتقدیم در حد توانایی ما نیست وارد این عرصه شویم، اما بنده اینکار را انجام دادم و همچنان منتظر نقدهای بعدی هستم؛ هرچند که امیدوارم جامعه ما جامعهای گفتوگویی براساس نقد منصفانه باشد و به جای توهین، رد کردن و کلیگویی اقدام به دیالوگ کنیم، چراکه کلیگویی، ما را به جایی نمیرساند، بلکه باید وارد واقعیتها شویم. بنده به شخصه سخنان منفی در باب کتاب را بیشتر دوست دارم، چون به من کمک میکند تا متوجه اشتباهات خود شده و در کتابهای بعدی مورد توجه قرار دهم.
خیلیها بحثهایی در باب سبک کتاب داشتهاند که در این زمینه باید بگویم کار ما تاریخ شفاهی نیست، چراکه در تاریخ شفاهی، گفتوگوی چالشی عنصری مهم است، اما بنده این امکان را نداشتم و حتی هدفی برای آن تعریف نکردم که با آدمهای بیشتری گفتوگو کنم، بلکه بیشتر بر اساس متن کار کردم. برای نگارش این کتاب، با اسناد هم مواجه بودم؛ اسنادی که تأیید لازم را گرفته بودند. حتی در مورد برخی از اسناد که دو روایت وجود داشت، روایت خانم فاطمه صدر، همسر شهید صدر را مبنا گرفتم. کمتر سعی کردم تحلیل و نقد کنم و اگر هم تحلیلی وجود دارد، به صورت شخصی بوده است.
محوریت گفتوگو در زندگی شهید صدر
اصل سبک کار من براساس خاطره است که سعی کردهام با فهم زمینه، یک روایت زندگینامهای بنویسم و امیدوارم روزی تاریخ شفاهیهای خوبی در این زمینه نوشته شود. موضوع دیگر خانوادهمحوری است که در نقدها و یادداشتها وجود دارد. من معتقدم بزرگی افراد را میتوان طریق خانواده آنها فهمید، چراکه ممکن است کسی در اجتماع بتواند نقش بازی کند، اما در خانه خود چنین اثری نداشته باشد. به همین دلیل از خانواده شروع کردم و نشوتم که شهید صدر، فردی بسیار بزرگ و مورد احترام و مطرح است، اما در خانه، یک پدر، همسر، پسر و بسیار متواضع است.
شهید صدر شخصی پر گفتوگو است و این برای من بسیار جذاب بود. به نظرم جای این مقوله یعنی گفتوگومحوری در جامعه ما خالی است، بنابراین شروع بنده از خانواده صرفاً یک تکنیک نیست، بلکه بررسی آن هسته محوری است که واقعیت هر انسانی را نشان میدهد. خوشحالم که چنین تجربهای داشتهام و با همه نقصهایی که داشته است، پذیرفته شد. برخی افراد سخنان متفاوتی دارند، لذا معتقدم باید شرایط به گونهای باشد که به سخنان هم گوش دهیم تا به نتایج اثربخشی برسیم.
از وقتی این کتاب را نوشتم، به میزان بیشتری با کاستیهای خود آشنا شدم، لذا امیدوارم وقتی با انسان بزرگی آشنا میشویم، مطالعه در باب آنها صرفاً از باب تفنن نباشد، بلکه از این اندیشهها به خوبی بهره بگیریم.