اختصاصی شبکه اجتهاد: شکنجه بیرحمانه و غیر انسانی ارسلان میرزای قوانلوی قاجار توسط یاور شریفی همه را آزرده خاطر کرد حتی آنهایی که دل خوشی از قجر و قجریها نداشتند و از طرفی هر چند برخی به ارسلان میرزا حق میدادند با شکنجه و داغ و درفش از گودرزِ قاتل و مجرم اعتراف بگیرد اما افراد دیگری هم هستند که این کار ارسلان میرزا را تقبیح میکنند نه از این بابت که گودرز را بیگناه میدانستند بلکه این عمل غیر انسانی و خلاف فطرت حرام است مطلقا و هدف، وسیله را توجیه نمیکند و ما حق نداریم برای رسیدن به یک امر ممدوح و البته لازم، به هر ابزار و وسیلهای متوسل شویم.
چند خط بالا را نوشتم تا مقدمهای باشد بر کلیپ پیوست که بحث شکنجه هنگام نگارش پیش نویس قانون اساسی در مجلس خبرگان را به تصویر میکشد و نشان از دوراندیشی و تیز بینی تدوین کنندگان قانون اساسی خصوصا شهید بزرگوار آیتالله دکتر بهشتی دارد.
برخی بزرگان در مجلس هر چند بر حرمت شکنجه در اسلام تاکید دارند اما تلاش میکنند استثنائی برای آن قائل شوند تا بتوان با شکنجه مثلا از قاتل شهید مطهری یا کسی که دهها نفر از مسئولان نظام را گروگان گرفته است و حاضر به افشای محل نگهداری آنها نیست، اقرار و اعتراف بگیرند.
اما شهید بهشتی صریحا با آن مخالفت میکند که “مساله راه یک چیزی باز شدن است… وقتی خواستند یک سیلی به یک نفر بزنند که متهم به بزرگترین جرمها باشه، مطمئن باشید به داغ کردن همهی افراد منتهی میشه! این راه را باید بست، یعنی اگر ده نفر از افراد سرشناس هم ربوده بشوند و این راه باز نشه جامعه سالم تره”
در حرام بودن شکنجه به عنوان حکم اولی اختلافی بین فقهاء اسلام نیست و در روایات فراوانی از تعذیب و ایذاء نسبت به حیوانات منع شده تا چه رسد به انسانها، اما نسبت به شکنجه محکومان جهت گرفتن اقرار و اعتراف و… هر چند برخی با قیود و شرایطی آن را مجاز دانستهاند اما بسیاری از فقها در هیچ شرایطی شکنجه را مجاز نمیدانند و اعترافات و اقرار ناشی از شکنجه و آزار جسمی و روحی متهمان را فاقد ارزش و اعتبار میدانند و تایید این حکم در روایاتی که بر رفع آنچه بدان مکرَه شدهاند آمده و در روایات مستفیضه متعددی نیز بطور مستقل مورد تاکید قرار گرفته است.
علاوه بر این، تفاوتی در حکم مساله از این جهت که شکنجه از کدام یک از اقسام شکنجه اعم از شکنجه جسمی و فیزیکی نظیر زدن، قطع اعضاء، جرح و از بین بردن منافع… یا شکنجه غیر جسمی و روحی نظیر به کارگیری کلام زشت، دشنام، تمسخر و… باشد، وجود ندارد.
حتی در جایی که بقاء حکومت اسلامی متوقف بر شکنجه و تعذیب افرادی باشد، باز هم نمیتوان اقدام به شکنجه افراد نمود؛ زیرا اسلام راه انکشاف از این طریق را بسته و از راه شکنجه و تعذیب نمیتوان کشف حقیقت نمود. اسلامی که بخواهد با شکنجه باقی بماند، اسلام مورد نظر رسول خدا نیست و مصلحت اندیشی و توهمات در این امور راه ندارد.
در این راستا در اصل ۳۸ قانون اساسی آمده: «هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت، اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است و متخلف از این اصل، طبق قانون مجازات میشود».
و مطابق ماده ۵۷۰ قانون مجازات اسلامی هر یک از مقامات و مامورین وابسته به نهادها و دستگاههای حکومتی که برخلاف قانون، آزادی شخصی افراد ملت را سلب کند یا آنان را از حقوق مقرر در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران محروم نماید علاوه بر انفصال از خدمت و محرومیت یک تا پنج سال از مشاغل حکومتی به حبس از دو ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.
همچنین ماده ۵۷۸ قانون مزبور مقرر مینماید: «هر یک از مستخدمین و مامورین قضایی یا غیر قضایی دولتی برای آنکه متهمی را مجبور به اقرار کند او را اذیت و آزار بدنی نماید. علاوه بر قصاص با پرداخت دیه حسب مورد به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم میگردد و چنانچه کسی در این خصوص دستور داده باشد، فقط دستور دهنده به مجازات حبس مذکور محکوم خواهد شد و اگر متهم بواسطه اذیت و آزار فوت کند مباشر مجازات قاتل و آمر مجازات قتل را خواهد داشت.» ماده ۱۷۶ آیین نامه قانونی و مقررات اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور که در تاریخ ۱۳۷۲/۱/۷ به تصویب رئیس قوه قضائیه رسیده نیز در این زمینه میگوید: «تندخوئی، دشنام، ادای الفاظ رکیک یا تنبیه بدنی زندانی و اعمال تنبیهات خشن و مشقتبار و موهن در زندانها بکلی ممنوع است…”
لذا اگر بخواهیم آنگونه که شهید بهشتی فرمود جامعهای سالم، انسانی و اسلامی داشته باشیم چاره نداریم با قدرت و بدون مجامله به این اصول قانونی که برگرفته از معارف اصیل اسلامی است عمل کنیم و اجازه ندهیم برخی با خودسری و تخلف چهرهای غیر انسانی از اسلام و نظام اسلامی به جهانیان نشان دهند و مطمئن باشیم اگر با برخی مصلحت اندیشیها روزنه و استثنایی برای قوانین قائل شویم این استثناها در اندک زمانی به قاعده تبدیل میشود.