ضرورتی ندارد که با منشور کوروش بجنگیم. این منشور، غنایی برای ما است. بنده پیشترها صحبتی کرده بودم، اما به آن اعتراض شده بود. اما بنده این نکته را یادآوری کردم: اینکه ما قبل از اسلام چنین منشوری داشتیم، حاکی از تمدن و تفکر والایی در این آب و خاک است و همین ایرانیهایی که دارای تمدن و تفکر والا بودند اسلام آوردند، این گونه نبودند که مثل عربهای جاهلی چیزی نداشته باشند و اسلام بیاورند. اینها با این غنای فرهنگی آمدند مقابل اسلام سر تسلیم فرود آوردند. این عظمت ایران را نشان میدهد.
به گزارش شبکه اجتهاد، آیتالله سید محمدجواد علوی بروجردی در دیدار دکتر محمد جواد دهقانی رئیس مرکز منطقهای اطلاع رسانی علوم و فناوری وسرپرست پایگاه استنادی علوم جهان اسلام اظهار داشت: فعالیتهای مسئولان، امر بسیار مثبت و ارزندهای برای اهل تحقیق و شخصیتهایی است که بههرحال تلاش میکنند. ما قدری اصرار میکنیم شاید حوزه مغفول مانده است.
در بدو امر هم خود ما از حوزه باید شروع کنیم و بکوشیم محققان ما با طرز استفاده از برنامههای شما آشنا شوند. مجموعهای که الان در حوزه وجود دارد، یعنی مؤوسسات تحقیقاتی مختلف، از لحاظ علمی و تحقیقی وزنۀ سنگینی هستند و در رشتههای مختلف کار میکنند؛ چه به زبان عربی و چه به زبان فارسی. انصافاً بعضی از این مؤسسات کارهای بسیار مثبتی عرضه میکنند اما با شما مرتبط نیستند، به این نحو که آثار و مقالاتشان را عرضه بکنند تا دیگران هم بتوانند از کارهای آنان استفاده کنند.
ما امیدواریم این سفر حضرتعالی و این برنامهها پیشدرآمدی در این جهت باشد و قدری ارزش و اهمیت بیشتری برای حوزه قائل بشوند. البته ما خوشحال هستیم که این کتابخانۀ خوب [کتابخانه آیتالله العظمی بروجردی قدس سره] با شماست و نمایندۀ شماست؛ اما اجازه میخواهیم عزیزانی که در کتابخانه هستند، مؤسسات مختلف را تحت پوشش بگیرند و کار شما را به محققان عرضه کنند و درمقابل، از این مسیر امکاناتی در اختیارشان قرار بگیرد. وقتی به محققان، تالار محققان معرفی شد، از آن بسیار استقبال کردند و مدتی است که آنها در این تالار مشغول تحقیقات هستند و کار میکنند. واقعاً استقبال شایان شد و امیدواریم انشاءالله مورد عنایت قرار بگیرد.
مسئلۀ مهم دیگراین است که ظاهراً کارهای وزارت علوم به مجموعههای علمی داخل ایران اختصاص دارد، ازجمله به دانشگاهها و مراکز علمی و تحقیقی؛ ولی نیاز اساسی و فوقالعادهای هم داریم و آن اینکه از این دست کارها به کشورهای اسلامی نیز اختصاص پیدا کند، به حساب اینکه خواهناخواه مسائل ما از گذشته در کشورهای مختلف اسلامی مطرح بوده است؛ چه بهعنوان تشیع و چه بهعنوان ایران. آنان هم کتابها و مقالات زیادی نوشتند چه بر له ما و چه علیه ما. بنابراین بهتر است در این جهت، برنامهای پیشبینی و برای آن کار بشود و به مراکز علمی و تحقیقی، بهخصوص به حوزه، عرضه کنند. البته این فقط جنبۀ دینی و مذهبی ندارد؛ بلکه جنبۀ ایرانشناسی قوی هم دارد؛ چون حوادث ایران، در کشورهای اسلامی از قدیم مطرح بوده است. برای مثال، الان تعداد مقالات و کتابهای منتشرشدۀ راجع به نهضت ملی و دکتر مصدق که در مصر منتشر شده، درخور تأمل است. الان در قاهره خیابانی به نام دکتر مصدق داریم یا درخصوص تقریب بین مذاهب، در مصر بیشتر از ایران، مقالات دربارۀ آن نوشته شده است.
مرحوم آیتالله بروجردی نیز در آن زمان، تفکر تقریب بین مذاهب را داشتند. از آن طرف هم وهابیت و سعودی نیز هزینههای کلانی میکنند. مقالات بسیار مینویسند و کتابهایی منتشر میکنند و ما به همینها نیز دسترسی نداریم. حتی عزیزان ما که در نمایشگاههای کتاب شرکت میکنند، برای تهیۀ تازههای نشر آنان، به مشکل برمیخورند؛ زیرا بسیاری از ناشران عربستان در نمایشگاه کتاب ایران نبودهاند و این عزیزان ما ناچارند در نمایشگاههای کشورهای دیگر شرکت بکنند تا بتوانند تازههای نشر وهابیت و سعودی را تهیه کنند.
برای ما بسیار مهم است که این مقالات و این تحقیقات دربارۀ ایران، حوادث ایران از مشروطه گرفته تا به امروز، انقلاب ایران و… را تهیه کرده و مطالعه کنیم. مقالات بسیار زیادی نوشته شده است و قضاوتهای مختلفی هم وجود دارد. این قضاوتها موجب میشود کسانی که در حوزه هستند یا شخصیتهایی که در دانشگاه کار میکنند، دربارۀ افکار عمومی و انعکاس صحبتهای حوزویها یا حرکات آنان در مجموعۀ دنیای اسلام عمیقتر تفکر کنند. البته دنیای اسلام شامل فقط کشورهای عربی نیست. اندونزی خودش موضوعیت دارد. پاکستان و هندوستان نیز همینطور؛ حتی مجموعۀ شیعیان هندوستان به اندازۀ جمعیت ایران است. آنها هم بههرحال مراکزی دارند.
انشاءالله امیدواریم با عنایات بیشتر مسئولان، برای امکانات تحقیقاتی محققان حوزوی،مساعدتهای بیشتری شود؛ چون به عکس آنچه در بین مردم مشهور است، اوضاع مالی در حوزهها چندان مطلوب نیست.
غنای فرهنگ ایرانی
علم محدودیتپذیر نیست. در داخل خود ایران، حساسیتهایی بر ابراز ایرانیت است. این درست نیست. یکی از ابزار ارتباط ما با بسیاری از اقشار، همین مسئلۀ ایرانیت است، جدای از مسئلۀ اسلامیت. ایرانیت مسئلۀ بسیار مهمی است. بنده در دوران جنگ، سفری به هندوستان رفتم. در دهلی، انجمن یزدیها مفصل است. بهمناسبت این انجمن، زرتشتیها ما را به پارسیهای هند دعوت کردند. آنجا که رفتم، دیدم اتاقی برای جمعآوری کمک به جبههها دارند. اینها کسانی هستند که به هرحال از ایران بیرونشان کردند؛ اما باز هم بهعنوان پارسی، دلشان میتپید که این آب و خاک در معرض تاختوتاز واقع شده بود. این موضوعیت دارد. بعد هم بعضی از جهات نشان داده میشود؛ اما برای مثال، ضرورتی ندارد که با منشور کوروش بجنگیم. این منشور،غنایی برای ما است. بنده پیشترها صحبتی کرده بودم، اما به آن اعتراض شده بود. اما بنده این نکته را یادآوری کردم: اینکه ما قبل از اسلام چنین منشوری داشتیم، حاکی از تمدن و تفکر والایی در این آب و خاک است و همین ایرانیهایی که دارای تمدن و تفکر والا بودند اسلام آوردند، این گونه نبودند که مثل عربهای جاهلی چیزی نداشته باشند و اسلام بیاورند. اینها با این غنای فرهنگی آمدند مقابل اسلام سر تسلیم فرود آوردند. این عظمت ایران را نشان میدهد.
همین روسیه (شوروی سابق) بسیاری از آثار مکتوب جمهورهای سابقش را به مسکو منتقل کرده است. در اینها آثار اسلامی و آثار فارسی بسیار زیاد بوده است، حتی آثار ترکی که مربوط به ایران و ترکی آذری است. بنابراین الان میتوانیم پیوندهایی با دیگران برقرار کنیم. خود عنصر شیعه، ما را به هندوستان، پاکستان، افغانستان و… مرتبط میکند و باعث ازمیانرفتن مرزهایی میشود. آذربایجان جداست؛ اما در قزاقستان و حتی در ارمنستان، چیزی نزدیک به۵۰۰هزار شیعه وجود دارد. آذریهایی که به آنجا مهاجرت کردند، شیعه هستند. بنابراین اسلام وسیلۀ ارتباط است و بر همین اساس، باید محدودیتها را در دایرۀ علم و تحقیق کنار گذاشت. تمام این جهاتی که ایران را به کشورهای دیگر ربط میدهد، قابل بهرهبرداری است. کسانی هنوز در پاکستان و در هندوستان مشتاق زبان فارسی و مشتاق ادبیات ما هستند؛ ولی ما اصلاً توجه نداریم. حتی در ترکیه با آن اصراری که بر زبان ترکی بود وبر عوضکردن خط،منجر به گسسته شدن ارتباط فرهنگی شد،باز به حساب جلالالدین رومی، مولوی، دانشمندانی در دانشگاه آنکارا و دانشگاههای دیگر ترکیه کار کردند و کتابها و آثاری نوشتند که این مجموعهآثار آنان قابل بهرهبرداری است.
بهرهبرداری از روش صحیح و علمی در تحقیقات
بنابراین روش ما در این مجموعه این نیست که فقط بر آثار اسلامی و آثار شیعی تکیه کنیم؛ بلکه حتی تاریخچۀ ایران و کتابهای درسی یا جزواتی که در اینجا نگهداری میشود یا حتی این مرامنامههایی که از احزاب مختلف از زمان مشروطه تا حال را، هرچه به دست ما رسیده است، منبعی برای تحقیق و کار علمی است. اینها غنایی است برای ایران و فرهنگ ایران؛ یعنی نباید اینگونه فکر کنیم که ما فقط شیعه هستیم و همۀ جهات دیگر را باید دور بریزیم. ما باید مجموعۀ ارزشها را حفظ کنیم.
بنابراین، بستری که شما در کارهایتان فراهم کردید، بستر بسیار گستردهای است. امیدواریم که ثمرۀ تحقیقها در مجموعۀ شما بههمین صورت عرضه بشود. این برنامۀ شما و حرکت شما و مجموعۀ شمابرای ما نویدی است انشاءالله.
ما میتوانیم در کشورهای مختلف اثرگذار باشیم. زبان فارسی پل ارتباطی بسیار قوی است بین ما و جمع زیادی. اما مطلبی که مسئله شده، خروج ایرانیها از ایران به کشورهای اروپایی و آمریکاست. برایناساس باید توجه کنیم که ارتباط ما با این افراد قطع نشود. اینها به هر دلیلی که رفتند، باز جزو ایران هستند؛ بهخصوص نسل دوم و نسل سوم این افراد. اینها نباید از زبان فارسی منفک بشوند. اگر نمیشود با اسلام یا با ایرانیت آنان را نگه داشت، باید با زبان فارسی آنان را نگه داشت و این پل ارتباطی با آنان را حفظ کرد.
ادبیات و زبان فارسی؛ محملی برای ارتباط با دنیا
پیشتر، زبان اردو را فارسی هندی میگفتند. همین تاج محل که یکی از بناهای مهم دنیاست، بر سردر آن این شعر نوشته شده است:«خللپذیر بوَد هر بناکه میبینیم، بهجز بنای محبت که خالی از خلل است.» با همین رسمالخط فارسی، این شعر بر سردر تاجمحل وجود دارد. همین نوشته، تبلیغ فوقالعادهای است برای زبان فارسی، اگر قدر بدانیم؛ یعنی پیوندی است بین ما و ملتها.جدای از مسائل سیاسی که داستان خودش را دارد ونیز مسائل مذهبی، اگر ما علمیِ صِرف برخورد بکنیم، این روش شمولی دارد که همۀ اینها را دربرمیگیرد و نمیگذارد چیزی از دست برود. الان کسانی هستند که کاری به مذهب ما ندارند؛ اما به تاریخ پنجهزارساله یا هشتهزارسالۀ ایران حساسیت دارند. ما باید از این حساسیت استقبال کنیم. اینها بههرحال تمدن این آبوخاک است و پیوندهای ما با آنان بهشمار میآید. بههرحال همانطور که این وسایل ارتباطی دلها را به هم نزدیک میکند، زبانها و فکرها را نیز نزدیک کرده است. این نزدیکی زبان و فکر،تکامل پیدا خواهد کرد و مرزها برداشته خواهد شد. آنگاه ما در دنیا و در مجموعۀ تمدنها حرف برای گفتن زیاد داریم. ادبیات ما خودش وزنۀ سنگینی است. گاهی ما در محدودههایی مسیر را کج میرویم. اگر مولوی چند اشتباه دارد، تا میتوانیم، در داخل او را میکوبیم، جانانه هم میکوبیم! یا مثلاً حتی حافظ یا سعدی را هم میکوبیم؛ گرچه سعدی بالاخره سنی هست و حتی برای کشتن یا مردن مستعصم مرثیهسرایی نیز میکند:«آسمان را حق بوَد گر خون ببارد بر زمین، در زوال ملک مستعصم امیرالمؤمنین»؛ اما مگر میشود سعدی را از فارسی حذف کرد یا همینطور مولوی را، آن هم مولوی که آنگونه در وصف امیرالمؤمنین میسراید:«ای پس از سوءالقضا حسنالقضا» یا میگوید:«تا صورت پیوند جهان بود علی بود.» وقتی اینان در دایرۀ ادبیات دنیا مطرح هستند، مضامین و مطالبشان هم در دنیا مطرح میشود. برای مثال در دنیا مطرح است که کسی مثل مولوی چه شیفتگی به امیرالمؤمنین داشته است.ما از اینها غافلیم؛حتی از شاهنامۀ فردوسی که مذهبی نیست واشعار و مضامینش مربوط به ایران باستان است و هویتی برای ایران و ایرانی میسازد. کسانی در دنیا با این هویت کار دارند و دربارۀ شاهنامه کار کردهاند. ما در اینجا باید امکان بازدید آنان از ایران را فراهم کنیم؛ حتی بورسیه بدهیم به کسانی که میخواهند در این رشتهها کار کنند. فارغ از مذهب و طریقۀ سیاسی اینان، باید مسئولان برایشان امکانی فراهم کنند و شمولی باید در کار باشد.
عملکرد شیعه در قبال وهابیت
در کتابخانههای ما کتابهای بسیاری راجع به عقاید وهابیت هست اعم از تمام انتقادهای آنان از شیعه و تمام ضعف و نقدهایی که شیعه به آنان میگیرد. کتابخانههای ما پر بود از آثار وهابیت هست؛ اما بهعکس، در کتابخانههای عربستان اثری از کتابهای شیعه نیست. در کتابخانۀ شخصی بنده، شاید کتابهای سنی اگر بیشتر از کتابهای شیعه نباشد، کمتر هم نیست. ما باید به کتابهای آنان مراجعه کنیم و بدانیم نظرشان دربارۀ شیعه چیست. دراینصورت ما نیز در برابر آنان حرف خواهیم داشت. این جز در همین دایرۀ فکری ممکن نیست.
لازم به ذکر است واحدهای نشر و انتشارات در قم، کمتر از تهران نیست؛ یعنی بههرحال در برابر واحدهای نشر تهران بهحساب میآید؛ ضمن اینکه قم پایتخت و تختگاه شیعه است؛ یعنی حوزۀ علمیۀ قم بزرگترین حوزۀ دنیای اسلام است. فقط با مجموعۀ دانشگاهی و علمی واتیکان قابل مقایسه است؛ اما در دنیای اسلام، حتی الازهر یا دانشگاه مدینۀ عربستان به عظمت حوزۀ قم نیست. قم بزرگترین حوزۀ دنیای اسلام است. و جمع زیادی از غیر ایرانیها در قم مشغول تحصیل هستند. عدۀ زیادی مستبصر هستند که الان شیعه شدند؛ حتی بعضی از آنان استاد دانشگاه هستند. بههرحال در حوزۀ علمیۀ قم، هر کاری انجام میشود، در دنیا منتشر میشود. قم مرکز مرجعیت است. مردم ازنظر مذهبی به این مرکز توجه دارند. بنابراین ارزش دارد اگر مسئولان، بیش از شهرهای دیگر به این مرکز توجه کنند. در اینجا، واقعاً محققانی داریم که ازتحقیقشان نه پول میخواهند و نه اگر هم بخواهند، پول نصیبشان میشود. همیشه در حوزهها همینطور بوده است؛ یعنی از اول که طلبه وارد حوزه میشد، به او میگفتند باید ممحض در تحصیل باشد و اصلاً ابعاد مالی یا اشتغال در آینده برایش مطرح نباشد. تنها کاری که در حوزه مطرح بود، یادگیری و فراگرفتن بود و بعد هم در این دایرۀ علمی، آموزش آنچه فراگرفته بود. برایناساس، در بین طلبهها کار تحقیقات عمیقتر بود.
بسترسازی و راهکارها
امروز، مجموعههای تحقیقاتی بسیار در قم فعالاند و هنوز تحقیق و جامعیت در قم نمرده است. الان بستر حوزۀ قم قابل مقایسه با حوزۀ نجف نیست. بزرگترین مرکز علمی دنیای اسلام امروز قم است؛ لذا جا دارد که برای فراهمکردن امکاناتِ قم توجه و اقدام شود. تأکید ما بر این است که مخزن کتابهای خطی توسعه پیدا کند. این کتابهای خطی گنجینهای است که بهاشتباه، در صندوق خانهها نگهداشته میشوند و کسی رنگ آنها را نمیبیند. ما اصرار داریم حتی این مجموعۀ آیتالله بروجردی که امضای فخرالمحققین پای کتاب علامه هست، بسیار ارزش دارد. اما اغلب، ارزش مادی را میسنجند؛ نه ارزش علمی و معنوی. همین روش دیجیتال کار را راحت کرده است و به این طریق، کتاب خطی در اختیار همه به راحتی قرار میگیرد؛ بنابراین باید تمهیدی اندیشید حتی کسی که به کتابخانۀ ملی تهران هم میرود، بتواند به کتابهای ما دسترسی کامل داشته باشد. کسی هم که اینجا میآید، باید بتواند به کتابهای کتابخانههای ملی و دیگر کتابخانهها دسترسی پیدا کند و بعد هم انشاءالله بتواند تعامل کند. حتی فراتر از این، محققان باید بتوانند از کتابخانههای بزرگ دنیا، حتی از کتابخانههای آمریکا، استفاده کنند. استفاده از کتابخانۀ کنگره آمریکا نیز برای ما بسیار اهمیت دارد؛ زیرا در آن کتابخانه، تمام آثار دنیا را جمع کردهاند. انصافاً هم در جمعکردن همت داشتند. ما این همت را در حفظ و نگهداری میراث خودمان نداشتیم که حتی بتوانیم نه فقط به کتابها بلکه به اسنادش دسترسی پیدا کنیم. متأسفانه اصلاً در کتابخانههای ما، جمعآوری اسناد مطرح نبوده است. درحالیکه با مسئولان به این نتیجه رسیدیم که باید سند جمعآوری بکنیم و به اسناد دنیا دسترسی داشته باشیم. با این راهکار، سطح تحقیقات ما بسیار پیشرفته میشود. بنابراین رسیدن به این هدف، این همکاری مسئولان و دیگران را میطلبد.
انشاءالله این کتابخانه نمونهای باشد برای تعالی کتابخانههای دیگر و سطح تحقیقات که اگر توسعه پیدا کند، جلوی بسیاری از مسائل، ازجمله سرقت علمی و بسیاری چیزهای دیگر را میتوان گرفت.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته. شفقنا