آیتالله گرامی با بیان اینکه بعد از انقلاب حوزه پلی برای رسیدن به دنیا شده است، گفت: طلبه تا به جایگاه علمی خوبی نرسیده اصلا وارد در اجتماعیات و سیاسیات نباید شود چون هم به جایگاه علمی او لطمه میزند و هم مبتلا به توهین به بزرگان میشود.
به گزارش شبکه اجتهاد، آیتالله گرامی در خصوص جایگاه مرجعیت در جامعه اظهار داشت: انتقادهایی هست به سیره حکومت که یکی از مهمترینهای آن روابط حاکمیت با مرجعیت است؛ اگر مرجعیت مورد اهانت قرار بگیرد نه تنها انقلاب ماندنی نیست بلکه مملکت هم در خسارت بسیار زیادی واقع میشود و اگر احترام مرجعیت از هر جهت محفوظ باشد؛ هم از جهت بیوت خود مراجع و هم از جهت درگیریهای اجتماعی و درگیریهای حاکمیتی، آینده مرجعیت خیلی خوب و به نفع کشور، انقلاب و جامعه است.
استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد: توقعاتی که از روحانیت و مرجعیت هست اکنون به طور کامل برآورده شده نیست و جامعه معمولاً ناراحتیها و توقعاتی دارند که برخی به حاکمیت و برخی به مرجعیت مربوط میدانند.
او ورود روحانیت به عرصههای اجرایی را باعث آسیب دیدن بُعد علمی حوزه دانست و گفت: عقیده امام خمینی(ره) این نبود که موسسههای زیادی در کنار حوزه ایجاد شود چون به اساس حوزه لطمه میخورد. متن گفت وگوی شفقنا با آیتالله محمدعلی گرامی قمی را میخوانید:
ارزیایی شما از وضعیت فعلی حوزه در عرصه فقهی، سیاسی و اجتماعی در مقایسه با زمان تاسیس چیست و این حضور را ناشی از کدامیک از مولفههای درونی و بیرونی میدانید؟
گرامی قمی: حوزه در هر یک از ابعاد علمی و سیاسی خصوصیاتی داشته است؛ در بُعد سیاسی وظایفش را به وقت خود انجام داده یعنی در زمان موسس، مرحوم آیتالله حائری واقعاً وظیفه همان بود که ایشان انجام دادند. اگر کندتر یا تندتر از او پیش میرفت خلاف وظیفه بود. شاید بتوان وضعیت حوزه در زمان حاج شیخ را به صلح امام حسن(ع) تشبیه کرد؛ ماجرای امام حسن مجتبی اول در مورد صلح نبود ولی میدید اگر صلح نشود و جنگ شود شیعه از بین میرود. در زمان پهلوی هم اینگونه بود؛ این رژیم(پهلوی) دنبال بهانه میگشت. نقل است که قائم مقام رفیع که از نزدیکان پهلوی بود متلبس به لباس روحانیت بود. پهلوی در زمان طرح لباس متحدالشکل به او گفته بود که بدون لباس یا با لباس عادی مردمی خدمت حاج شیخ برود و مطلع شود که او چه میگوید. او میخواست حاج شیخ اعتراضی کند و او را اذیت نماید، اما حاج شیخ متوجه بود. وقتی قائم مقام رفت، کلمهای راجع به لباس صحبت نکرد، بر اساس متعارف، احوالپرسی کرد، او هم برگشت خدمت پهلوی و گفت ایشان هیچ عکس العملی نشان نداد.
آیتالله سید محمد روحانی برای بنده نقل کردند که به همراه ابوی خود آیتالله محمود روحانی به جلسهای رفته بودند، آقایانی که در اطراف بلاد بودند جمع شده بودند در مراحل متعدد به حاج شیخ فشار میآوردند که چرا با رضا شاه و پهلوی مبارزه نمیکنید؟ حاج شیخ حتی یک دفعه ناراحت شده بود و گفته بود خدا مرا مرگ بدهد از دست شما خلاص شوم. کسی در آن جمع گفته بود زودتر! پهلوی که دنبال بهانه بود نهی از منکری راجع به حجاب مرحوم بافقی کرده بود، پهلوی از تهران با سرعت حرکت کرد تا اینجا را بهم بریزد و مستقیم به حرم رفت، آقای حاج محمدتقی بافقی آنجا بود و او را زیر لگد گرفت و خودش شخصا شروع کرد کتک زدند. قطعی است که پهلوی دنبال بهانه میگشت بنابراین وظیفه حاج شیخ همان بوده که انجام داد و اگر آن وظیفه را انجام نمیداد حوزه از بین رفته بود.
بعد از حاج شیخ سه نفر آقایون ثلاث بودند که آنها هرکدام در مشکلاتی بودند، آقای صدر حتی مسایل شرعی حوزه را نمیرسید که مرتب انجام دهد، نمیتوانست مبارزه انجام دهد. آقایون ثلاث موقت بودند تا آقای بروجردی از بروجرد به قم آمدند و حوزه را در دست گرفتند و در شرایط ضعف محمدرضا شاه پهلوی بود لذا آقای بروجردی با پیغام میتوانست کارها را انجام دهد و همانطور هم بود، در مواقعی که حساس بود پیغام میداد و شاه عقب مینشست، این مساله در کتاب انقلاب سفید شاه درج شده است، به هرحال راه همان بود که آقای بروجردی انجام داد، در آن شرایط نمیتوانست مبارزه را به بدنه اجتماع برساند و به اصطلاح کوچه و بازاری کند.
در بُعد سیاسی حاج شیخ، زمان آقای بروجردی و آقایون ثلاث در هر زمان به وظایفشان عمل کردند. بعد از فوت آقای بروجردی و زمان شروع مبارزات میخواستند بین بیوت آقایان ایجاد اختلاف کنند که امام خمینی(ره) در جریان بودند و من از خود ایشان میشنیدم کارهایی که برای ایجاد اختلاف میکردند. بعد هم اگر در جریان مبارزات کوتاه میآمدند شاه میخواست درگیریهایی شود بلکه مرجعیت از قم جمع شود. شاه بعد از فوت آقای بروجردی، به آقای حکیم در نجف تلگراف کرد یعنی میخواست مرجعیت را به نجف منتقل کند، فکر نمیکردند شخصی مانند امام خمینی(ره) اینطور پابرجا و محکم جلو بیاید. به هرحال از بُعد سیاسی اینان وظیفه خود را به موقع انجام دادند.
در حال حاضر انجام وظیفه در بُعد سیاسی با این قوت و قدرت را همچون گذشته خوب میدانید؟
گرامی قمی: اکنون تیپهای مختلفی هستند که هر کدام روش فکری خود را دارند. کسانی هستند که معتقدند در راس حکومت یک نفر روحانی است و باید با ایشان بود، اگر اشتباهاتی هم باشد باید تذکر داد بنابراین مبارزهای بین روحانیت و دستگاه نیست. کسانی هم هستند که انتقادات زیادتری دارند، آنها هم نمیگویند مبارزه علنی با دستگاه شود بلکه با پیغامها و سخنرانیها است بنابراین بعید نیست گفته شود که اکنون هم طبق اعتقاد خودشان وظیفه خود را انجام میدهند، این وظیفه در قالب همکاری با حکومت یا درگیری با حکومت در حد خطاب صورت میگیرد. تاکنون نوعاً اینگونه بوده، در آینده چگونه شود با خداست.
حضور حوزه در قدرت سیاسی را میتوان به حاکمیت فقه بر جامعه تعبیر کرد؟
گرامی قمی: بله! بین صفویه و قاجاریه و وضع فعلی، قدری تفاوتهایی بوده؛ گاهی منظور حاکمیت فقه و گاهی ولایت بوده است.
در حال حاضر چگونه است؟
گرامی قمی: در حال حاضر حکومت مدعی است که وظایف خود را طبق قاعده، قانون و فقه انجام میدهد.
شما تا چه اندازه مشکلات فعلی یا پیشرفتهایی که کشور در مرحلهای داشته را ناشی از تاثیر حوزه بر جامعه میدانید؟
گرامی قمی: واقعیت این است که در این جهت بین گروههای فقهی و علمی تفاوت نظریاتی هست. انتقادهایی به سیره حکومت وجود دارد که یکی از مهمترینهای آن روابط حاکمیت با مرجعیت است؛ اگر مرجعیت مورد اهانت قرار گیرد نه تنها انقلاب ماندنی نیست بلکه مملکت هم در خسارت بسیار زیادی واقع میشود. اگر مرجعیت گاهی تذکرات بسیار تندی هم داده باشند باید حاکمیت در برابر مرجعیت خیلی مراعات خوبی داشته باشد. نکاتی که عرض میکنم منظورم زمان حاضر نیست بلکه در زمان امام خمینی(ره) هم جریاناتی واقع شد که آنها را برای حاکمیت فقه مضرّ میدانستیم.
اجمالاً در این جهت فرق میکند؛ یک طرف ممکن است عقیده اش این باشد که اگر هرکسی هرحرفی را هرموقع بزند ضررش بیشتر است، کسی ممکن است عقیده اش این باشد مسائلی که مورد نظرش است حتما باید پیگیری شود و اگر پیگیری نشود خلاف است لذا گفت که در این جهت اختلاف نظر وجود دارد.
جایگاه مرجعیت در حوزه علمیه قم چه فراز و فرودهایی داشته و آینده مرجعیت را چطور پیش بینی میکنید؟
گرامی قمی: اگر احترام مرجعیت از هر جهت محفوظ باشد؛ هم از جهت بیوت مراجع و هم از جهت درگیریهای اجتماعی و حاکمیتی، آینده مرجعیت بسیار خوب و به نفع کشور، انقلاب و جامعه است، اما اگر طوری باشد که قدری به موقعیت روحانیت لطمهای بخورد شرایط خوبی را برای آینده حوزه و مرجعیت نمیبینم. برخی معتقدند که در حال حاضر تا حدی به موقعیت روحانیت لطمه وارد شده یعنی توقعاتی که از روحانیت و مرجعیت هست این توقعات به طور کامل برآورده نشده و جامعه معمولاً ناراحتیها و توقعاتی دارند و این توقعات را برخی به حاکمیت و برخی دیگر به مرجعیت مربوط میدانند. بعضیها میگویند مرجعیت باید حرف بزند، بعضیها معتقدند حاکمیت باید مراعات کند به هرحال نظرات مختلفی است که لازم نیست به این قضیه تفسیر دهم.
اگر از ابتدای انقلاب مسیر حرکت مرجعیت را ارزیابی کنید آیا برای این مسیر فرازها و فرودهایی قائل هستید یا اینکه معتقدید مرجعیت در خط سیری منظم و رو به رشد حرکت کرده است؟
گرامی قمی: طبیعی است که فراز و فرودهایی بر حسب شرایط زمان وجود دارد؛ همانطور که ملاحظه کردید زمان حاج عبدالکریم، مرجعیت به عنوان قدرت نشان داده نمیشد، اما زمان آقای بروجردی به عنوان قدرت مطرح بود، زمان مرحوم امام(ره) رسماً حاکمیت و اکنون هم تا حدودی اینگونه است. به هرحال فراز و فرودهایی دارد، مسائل متنوعی است که بعضی از آنها قابل نشر نیست.
یکی از مسائلی که مطرح میشود بحث فضای اخلاقی و ساده زیستی است که از سلوک پیشینیان و بزرگان بوده، به نظر شما این بحث ساده زیستی و فضای اخلاقی معنوی در حوزه فعلی هم جاری است؟
گرامی قمی: اختلاف طبقاتی عجیبی در این جهت وجود دارد. کسانی در روحانیت هستند که تعدد ماشین، امکانات بسیار بالا بدون کوچکترین مشکلی برای خودشان و آقازادههایشان فراهم کردند، در این حال کسانی هم در این حوزه داریم که برای آنان تعبیر به نان شب محتاجند، صحیح است.
دلیل این همه فاصله طبقاتی در حوزه چیست؟
گرامی قمی: عملا اینگونه شده است. گفتند که در مشهد دیده شده بعضی از طلبههایی که میشناختند لباسهایشان را درآورده بودند در میدانی که کارگران ساختمانی جمع میشوند در نوبت ایستاده بودند که کسی آنها را برای بنایی ببرد.
در همین قم مشابه این مشکلات زندگی در اجاره خونههاست که یادم هست قضیه اجاره خانه را خودم با رهبری مطرح کردم، گفتم این کار بیمه درمانی که گذاشتید خیلی خوب بود اما طلبهها مصیبتشان موقعی است که متاهل میشوند. تا مجرد هستند وضعشان در مدارس از دانشجوها بسیار بهتر است، اما به محض اینکه متاهل میشوند مصیبت است؛ خانه از جمله اینکه کجا خانه بگیرند که بتوانند به درسهایشان برسند، با این وضعیت اجاره خانه چطور تامین شود، رهبری این مساله در ذهنشان نبود و بعد از آن اجاره خانه مطرح شد و پرداخت میگردید.
شهریههایی که اکنون به طلاب پرداخت میشود کفاف زندگی طلاب را نمیدهد؟
گرامی قمی: میزان شهریه بسیار کم است؛ نهایت بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان در ماه است. به هرحال شرایط خیلی دشوار است. اکنون کسانی در حوزه هستند که زندگی شان با نماز و روزه استیجاری میگذرد، نماز و روزه انجام میدهند که بتوانند به نان مورد زندگی روزانه خودشان برسند. جهتش هم این است طلابی که در کارهای اجتماعی وارد نشدند با زندگی خیلی سطح پایین زندگی میکنند ولی آنهایی که در مسائل اجتماعی و کارهای اجرائی وارد شدند، حقوقهای بسیار خوب و استفادههای کلان دارند. آنها مشکلی ندارند. گاهی خبر رسیده مثلا کسی که وارد کار اجرائی شده به رفیقش که هنوز در کار قدیم مانده میگوید که مثلا تو بی عقلی که ماندهای آنجا، سفرهای پهن است بیاید و استفاده کنید! باز هر یک طبق نظر خودشان است؛ کسی که وارد کار اجرایی شده اگر راست بگوید میگوید برای تقویت حکومت اسلامی است، کسی که در زندگی قدیم مانده میگوید تقویت بنیه علمی حوزه ضروری است؛ هرکدام هنجار و نظرات مختلفی میدهند.
شما ورود روحانیت به عرصههای اجرایی را برای حوزه تهدید میدانید یا فرصت؟
گرامی قمی: به هرحال به موقعیت علمی حوزه قدری لطمه میخورد و لطمه هم خورده است؛ مرحوم امام(ره) عقیده اش این نبود که موسسهها زیاد شود، اکنون برخی از موسسههای پژوهشی و تحقیقی از طریق کامپیوتر مطالبی برای حوزههای دیگر استخراج میکنند یا اینکه کتابها را وارد کامپیوتر میکنند؛ کارشان همین است، بُعد علمی و تحقیقی لطمه خورده آن هم برای اینکه بتوانند زندگی را بگذرانند. من یادم هست در قضیه دارالتبلیغی که یکی از علما تاسیس کرده بود من و مرحوم سید محمد سعیدی و مرحوم حاج انصاری شیرازی و مرحوم آقای پورمحمدی رفسنجانی، آخرین شبی که آقای خمینی را دیدیم قبل از تبعید ایشان به ترکیه، صحبت شد با ایشان مطرح کنیم که رفع کنیم نقار بین ایشان و یکی از علمای آن زمان، ایشان گفتند هر کار خدمتی میخواهد انجام بدهد در کل حوزه پیاده کند نه اینکه یک تیکه جدا کنید به نام دارالتبلیغ. با جدا کردن موسسه به فقه و اصول و فلسفه که اساس حوزه است، ضربه میخورد. فلسفه مسائل حقیقی جهابینی است، فقه مسائل حقوقی است، اصول هم مقدمه فقه است ضمن که اصول برای زندگی در حقیقت مکتبی دارد لذا جداشدن به عنوان موسسه به جنبههای علمی حوزه ضربه میزند.
شما در بخشی از صحبتهایتان اشاره کردید شهریه طلاب بین چهارصد تا پانصد هزار تومان است، این میزان برای همه سطوح است؟ در سطوح مختلف شهریهها به چه صورت است؟
گرامی قمی: خیر، این میزان شهریه برای سطوح بالاست. تا جایی که من مطلع هستم بین متاهل و غیرمتاهل فرق است و سطوح پایین هم پایین تر است.
سطح یک چقدر است؟
گرامی قمی: دقیق نمیدانم. چون شهریه خود ما هم کم است، یکنواخت است و فرقی بین متاهل و مجرد نیست، مبلغش هم خیلی پایین است. اما خبرهایی که دارم فرق میکند به مدارس که طلبههای مجرد زندگی میکنند و سطح علمی پایین است میزان شهریه در کم ترین حد است. خلاصه حد بالای بالا همان پانصد است که برای متاهلین با رتبه بالا، درس خارج و امتحان داده است.
باب اجتهاد در حوزه قم تا چه اندازه باز است و تا چه اندازه آزادی فکر و بیان در مقام صدور فتوا بین روحانیون وجود دارد؟
گرامی قمی: در حال حاضر اینگونه نیست که فتوا طبق نظر و بیان مشکل زیادی باشد حداعلا تذکرات است یا گاهی احضار یک نفر میباشد.
یعنی آزادی فتوا وجود دارد؟
گرامی قمی: بله تا حدودی یعنی آنجایی که حاکمیت راضی نباشد، نمیآیند جلب و زندانی کنند. فوقش گله و شکایتی است یا اگر دیدند تکرار میشود جلوگیری از رشد اجتماعی شخص میکنند و نمیگذارند در جامعه مطرح شود که این هم طبیعی است. ممکن است کسی که تملق میگوید با اینکه حد بالایی نداشته باشد زیاد مطرح شود، کسی که مستقل است و در آزاد اندیشی آزاد است سعی میشود مطرح نشود.
امام خمینی(ره) در منشور برادری خودشان برخی از پرسشها را در واقع مطرح و درخواست کرده بودند که آن زمان نسبت به این مسائل بحثهایی در بین روحانیون صورت گیرد مثل بحثهای مالکیت در محدوده آن یا بحث انفال، بحث مضاربه، حدود، دیات، مسائل فرهنگی و برخورد با هنر در جنبههای مختلف شعر، فیلم، موسیقی و چیزهای دیگر، حفظ محیط زیست، جلوگیری از موالید در صورت ضرورت یا تعیین فواصل در موالید، برخوردهایی که با کفر و شرک و التقاط انجام میشود یا حدود آزادیهای فردی و اجتماعی، مسئله معادن و … . با اینکه چهل سال از آن زمان میگذرد آیا فقها پاسخی برای این پرسشها یافتند؟
گرامی قمی: نوعاً پرسشها میآید و پاسخ هم داده میشود. ما دو مطلب داریم یکی تدریس است، دیگری بیان مسائل مستحدثه است؛ تدریس در مسائل کلی فقه است که وقتی حل شود، مسائل دیگر در ذیل آنها خیلی آسانتر حل میشود. اما غیر از تدریس جلسه استفتاء داریم که همه مراجع قاعدتا دارند. ما در هفته پنج روز جلسه استفتاء داریم که در این پنج جلسه هر سئوالی که میآید بحث میکنیم و جواب میدهیم و وقت اضافه پیدا کنیم بررسی بعضی از کارهای دیگرمان مثل بعضی از تالیفات قبلی است. بنده از زمانی که درس خارج را شروع کردم اولین درسی که تدریس کردم کتاب مضاربه بود بعد به ترتیب کتابهای زیادی بود مانند صلاه، حج، کتاب ضمان، شرکت و از این قبیل بوده، اکنون هم که به ادامه کتاب صوم مشغول هستیم.
به نظر شما به طور کلی فقها توانسته اند انتظارات امام(ره) را در مسائل مسحدثه برآورده کنند؟
گرامی قمی: اصلاً لازم نیست انتظار امام(ره) مطرح شود. انتظار کل حوزه و خود اهل بیت(ع) مطرح گردد، ما مسئولیم که وقتی از ما سوال میشود جواب بدهیم. هر روز از طریق اینترنت یا از طریق مکتوب غیر اینترنتی برای ما سوال میآید، در تلگرام و سایتمان جواب پخش میشود. اکنون استفتائاتی که از من چاپ شده سه جلد است ولی به اندازه حداقل هفت جلد دیگران استفتائات آماده داریم که باید برای چاپ تنظیم شود. قوه قضائیه از ما زیاد سوال میکند و مسائل گاهی میماند.
حتماً از دفاتر دیگر همینگونه است؛ پرسشها منحصر به کتاب رسمی و تدریس نیست. تمام اینهایی که شما اشاره کردید ما جواب دادیم. مسئله اهدای عضو و مرگ مغزی، مسئله اجرای حدود در مسائل اجتماعیات که در زمان غیبت تا چه اندازه اجرای حدود میتوان کرد و از این قبیل.
به نظر شما این نشاط فکری و فقهی لازم در حوزه وجود دارد؟
گرامی قمی: اصل آن مسلم است منتهی نشر آن گاهی اوقات به دلیل رعایت بعضی از مسائل ممکن است کمتر شود ولی بله همه اینها بحث میشود. مسئله مستحدثه که عنوان میشود همینهاست. بعضی از مسائل حتی در زمان ما نیاز هم نیست مثلا بحث اینکه نماز و روزه در کره مریخ چگونه است؟
حضرت امیر یک جملهای به امام حسن مجتبی دارد، میفرماید: از چیزهایی که تحقق ندارد نمیخواهد بحث و سوال کنید در همان چیزهایی که واقعیت دارد بحث کنید کافی است؛ حتی جلوتر از زمان در این جهت پیشرفت شده یعنی اکنون هیچ بحثی مورد نیاز نیست. قدیمها مسئله نماز در قطب شمال و جنوب یا کشورهایی که به قطبها نزدیکند مطرح بود. مثلا یکی از علمای نجف نوشته بود معلوم نیست چنین جایی باشد در دنیا چون اطلاع نداشت ولی مطرح بود. حالا این مسائل مطرح میشود که در کرات دیگر میتوانیم نماز بخوانیم یا در سفینههای فضایی که دور کره میچرخد چگونه نماز بخوانیم؛ اینها در عبادیات است، در اجتماعیات هم اجرای تمام احکام یا برخی از آنها و مانند اینها مورد بحث قرار میگیرد.
اگر ما میگوییم که سطح علمی حوزه قدری پایین آمده است، منظور این است که وقت خیلی از طلبهها افتاده در تحقیقات موسسات فرعی و قدری به تحقیقات اصلی برای فردی ضربه خورده است. یعنی ساعتهای شبانه روزی برای افراد قدری در موسسات برای زندگی مطرح شده وگرنه در سطح کلی حوزه سوالات برای همه مراجع و ما میآید و ما همه آن را جواب میدهیم.
از روند آموزشی حوزه راضی نیستید؟
گرامی قمی: بله، یک آموزشی در حد تدریس است بخاطر اینکه خیلی از طلبهها گرفتار کار خدماتی در موسسات هستند عملا فرصت کار تحقیقی خوب را در درسهای رسمی پیدا نمیکنند خیلیها سر درس مینویسند و میروند؛ در حالی که در قدیم درسی که میگرفتند بعد مباحثه و مطالعه میکردند، مینوشتند و بعضیها قبل از درس پیش مطالعه میکردند حال اینها اصلا مطرح نیست. همان سر درس مینویسند بعضیها که کاری ندارند مباحثه و مطالعه میکنند.
همین موضوع را دلیل بر کاهش تولیدات علمی طلاب نمیبینید؟
گرامی قمی: وقتی طلبه بخاطر گذران زندگی در موسسات کار میکند ساعتها محدود است بالاخره به کارهای تحقیقی ضربه میخورد ولی در سطح علمی کل حوزه از جمله دفاتر مراجع هرگونه سوالی که بیاید جواب داده میشود. اما پاسخ دو نوع است یک نوع پاسخ محققانه به معنای این که نتیجه تحقیقات را ارائه دهیم که دیگران توقع این را از ما ندارند چون آنها اصلا متوجه این مبانی نمیشوند؛ و طرف نتیجه حکم را از ما میخواهد. بحثمان در جلسه استفتاء، تحقیقانه است اما آن پاسخی که میخواهیم به سوال کنندهها بدهیم نتیجه جلسه است ولی همه را جواب میدهیم.
نظرتان در رابطه با ضوابط و شرایط ورود به حوزه (برگزاری امتحانات که انجام میشود) چیست و تا چه اندازه فکر میکنید ورود به حوزه نسبت به سالهای قبل دچار تغییر و تحول شده است؟ آیا این تغییر و تحول باعث پیشرفت حوزه شده یا تنزل پیدا کرده است؟
گرامی قمی: یکی از مواردی که در مدارس اعلام میشود این است که از این جای کتاب تا آن جای کتاب باید در این ترم خوانده شود، اما وقتی زمان کم میآورند وسط کتاب را حذف میکنند، اول و آخر کتاب را میخوانند که این ضربه بزرگی است؛ شخص محقق تربیت نمیشود ولی اگر چنانچه کوشش شود که این جهت رعایت شود مسئله مهمی است. یکی از مواردی که دیده میشود این است که اکنون طلبهها سر درس با استاد اشکال نمیکنند؛ معمولا استاد درسش را میگوید و میرود. اگر کسی سوالی پیدا کند بعد از درس از استاد سوال میکند و میرود ولی مانند گذشته نیست که استاد و شاگرد در مورد مسالهای بحث کنند.
حوزه استاد محور شده است؟
گرامی قمی: هر چه استاد میگوید طلبه قبول میکند. کمتر میشود که به بحث بینجامد درحالیکه تمام تکاملهای علمی به آن بحثهاست، مجادلهای که مقدمه بر تحقیقات میشود.
آیا انگیزه افرادی که میخواهند به حوزه ورود پیدا کنند نسبت به گذشته تغییر کرده است؟
گرامی قمی: این را اگر به صورت آماری با افراد تماس بگیرید شاید پاسخ را بهتر متوجه شوید. ولی قبل از انقلاب کسی میآمد طلبه میشد میگفت میخواهم درس بخوانم و خدمت بکنم. بعد از انقلاب چون یکی از راههای رسیدن به دنیا حوزه شده است، میآید حوزه درس میخواند به این عنوان که در حوزه بودم و روحانی بودم برای ورود به مسائل اجرایی اقدام کند. از این نظر حوزه پلی شده است برای رسیدن به دنیا، این معنویت خیلی فرق میکند.
مسالهای که امروزه در حوزه مطرح است بحث مدرک گرایی است، مساله مدرک را باعث تنزل در حوزه میدانید یا باعث ارتقا حوزه؟
گرامی قمی: مدرک هم از نظر علمی و هم از بُعد معنوی ضرر دارد. در گذشته مثلا در زمان آقای بروجردی در همین حوزه قم امتحان بود ولی اینکه سر کلاسها نمره بدهند یا طلبهای برای مدرک درس میخواند مطرح نبود حتی مرحوم آقای بروجردی در نجف هم شهریه میداد، آنجا سفارش کرده بود از طلبهها امتحان بگیرید و شهریه بدهید. مرحوم محمدباقر اصطهباناتی که از مراجع آن زمان بود به خصوص در مناطق جنوب ایران مقلدین زیادی داشت ایشان رسما امتحان به وسیله آقای بروجردی را در نجف تحریم کرد و گفت طلبه باید خالصانه درس بخواند نه بخاطر ترس از رد شدن در امتحان یعنی در گذشته واقعیت علم مطرح بود نه نمره دادن. در زمان آقای بروجردی در سال ۳۵ هم وقتی ما امتحان میدادیم، اولین امتحانم بوده که امتحان ورود به درس خارج بوده مقداری خارج خوانده بودیم اصلا نمره ۱۰ و ۲۰ مطرح نبود مینوشتند خوب، خیلی خوب یا نسبتا خوب است. اصل توجه به نمره و مدرک مطرح نبود و اولین مدرسهای که عنوان نمره مطرح شد همین مدرسه حقانی قم بود که بعضی از شاگردان خود ما در آنجا بعدها به من گفتند به همین خاطر معنویت کم میشود.
چه چالشهایی پیش روی حوزه علمیه قم میبینید؟
گرامی قمی: بنده عقیده ام بر این است که طلبه تا به جایگاه علمی خوبی نرسیده، اصلاً وارد اجتماعیات و سیاسیات نشود؛ وقتی وارد میشود دو ضرر عمده میکند: ۱- به بُعد علمی شان لطمه میخورد.۲- به جنبه معنوی آنها بسیار لطمه وارد میشود، لطماتی که بعدها قابل جبران نیست. به این صورت که نسبت به بعضی از بزرگان توهیناتی میکنند بعد آن بزرگ از دنیا میرود و وقتی رفت قابل جبران نیست. طلبه حداقل تا به درس خارج نرسیده و درست روشن بینی خاصی پیدا نکرده خوب است در هیچ یک از این مسائل به هیچ وجه وارد نشود.
به جز این مورد چالش دیگری در حوزه میبینید؟
گرامی قمی: اینکه طلبه در موسسات وارد میشود و عملا نمیتواند آن مسیر تکامل را طی کند مخصوصا آنهایی که خوش استعدادند و توقع است در آینده موفق به خدماتی شوند حتما باید از چیزهای دیگر دور نگه داشته شوند تا بتوانند تمام وقت خود را در فقه، اصول و فلسفه طی کنند. ما یا مسئله حقیقی داریم یا حقوقی؛ حقیقی فلسفه است و کلام تا حدودی و حقوقی فقه و مقدمه اش اصول است.اینها را باید تکمیل کنند عملا وقتی وارد میشوند در قسمتهای دیگر به همه اینها لطمه میخورد. خلاصه طلبه باید خودش را در علم و تحقیق و معنویت منغمر کند. در گذشتهها مراقبت از بالا در این جنبهها زیاد بود اما حال اینطور نیست.
آقای مبلغی از دوستانمان بود که چندسال پیش فوت کرد، ایشان میگفت از حمام کنار مدرسه فیضیه بیرون آمدم، دیدم حاج مهدی بروجردی میآید از ترس لرزیدم چون موی سرم بلند بود آقای بروجردی هم وقتی به من نزدیک شد گفت همین الان موهایت را کوتاه میکنی یا بساطت را جمع میکنی از قم میروی. حالا طلبه گاهی چنان آرایشی به سر و صورت خود و لباس خود میدهد که نشان نمیدهد ایشان اصلا طلبه است یا جوان آرایش کرده روز!
به نظر شما اگر طلبهای بخواهد تا سطح اجتهاد بالا بیاید و در این زمینه موفق شود باید از بحثهای سیاسی و مقامات اجرایی دور باشد؟
گرامی قمی: تا به روشن بینی کامل نرسیده بله. آنهایی که روشن بینی کامل پیدا میکنند عملا متین تر و وارسته تر میشوند، زبانشان باز نیست که به هرکسی هرچیزی بگویند ولی آنهایی که به این حد روشن بینی نرسیدند در ذهنش مرسم میشود که حتما جلوی فلان آقا توهین کنند. گاهی این کارها را انجام دادند حال شاید با حرارت اینگونه نباشد ولی اینگونه بوده؛ طلبههای جوان در برخی بیوت ریختند، شعار و تخریب و اینگونه مسائل را سر دادند که اینها خیلی خسارت است هم از بُعد معنوی و هم از بُعد علمی.
اگر خاطرهای از دوران تحصیل خود دارید که میتواند برای مخاطبان ما مفید باشد بفرمایید.
گرامی قمی: از بُعد علمی مرحوم آقای بروجردی مشوق من بود و اینگونه تشویقها روی آدم اثر میگذاشت. این تشویق از رده بالای مراجع خیلی نادر است. اولین کتابی که نوشتم در سال ۱۳۳۷ در علم منطق بود. آن موقع سن من حدودا ۱۹-۲۰ بود. آقای بروجردی این کتاب را دید، تعریف کرد و برای من جایزه فرستاد. من حدود یکسال بعد خدمت ایشان بودم. مرحوم آقای حاج علی صافی گلپایگانی آنجا بود به طور خصوصی کنار آقای بروجردی بود، من رفتم آنجا، آقای صافی به آقای بروجردی گفت این کتابی که شما تعریف میکردید برای ایشان است. دوباره ایشان مرا تشویق کردند این خیلی اثر داشت و روحیه انسان را نشاط میداد. استثناء بعضی این آقایان در همان موقع تشویق داشتند، وقتی میدیدند کسی تحقیقات و کاری کرده است. الان اگر کسی تحقیقاتی هم کند فرد خودش است اما تشویق و اینها شاید خیلی مطرح نباشد.
در بُعد معنوی هم همینطور. مثلا ما مرحوم آقای بروجردی را میدیدیم و خیلی تحت تاثیر ایشان بودیم. بنده خیلی به وسواس در وضو، نیت نماز، نجاست و طهارت مبتلا بودم.روزی خدمت آقای بروجردی رفتم پول برده بودم از طرف پدرم به ایشان بدهم. ایشان دستور داد تشتی آوردند در همان اتاق جلوی من وضو بگیرد خیلی سریع وضو گرفت و با اینکه حوله بغل دستش بود دستش را خشک نکرد با همان دست خیس به آن پولها مالید و از آن پول به من داد. قضیه حل شد و فهمیدم مرجع ما نه احتیاط نجس و پاکی از این جهت دارد نه احتیاط وضو گرفتن.
همچنین ایشان علاقه متقابل به مرحوم حسنعلی نخودکی داشت. آقای محسنی ملایری به من میگفت حاج حسنعلی احوال آقای بروجردی را از من میپرسید و آقای بروجردی هم احوال حاج حسنعلی را میپرسید. میگفت آمدم منزل آقای بروجردی دیدم آقای طباطبایی برادر آقای سلطانی طباطبایی آنجا نشسته با آنکه آنها عموزادههای آقای بروجردی هستند گفتم چرا اینجا نشستید؟ گفتند میخواستم خدمت آقا بروم و آقا مرا راه ندادند. رفتم خدمت آقا که عموزاده شما توفیق تشرف نیافت. آقا فرمود بله آقای طباطبایی قوری… قوری. آمدم بیرون به آقای طباطبایی گفتم آقا فرمودند قوری. من خبر ندارم گفت: الله اکبر داستانی است غیر از من و خدا احدی خبر ندارد. گفت آقا به من نامهای دادند ببرم برای آقای بهبهانی در تهران آمدم منزل کلفت منزل قوری خاکستری در منقل را گذاشت روی منزل و نامه خراب شد گفتم ببرم پیش آقای بهبهانی بد است ببرم پیش آقای بروجردی آن هم بد است گفتم کسی خبر ندارد.آقای بروجردی با چه دیدی فهمید و از این قضیه خبر داد! در گذشت چنین معنویتهایی مطرح بود.