شیعیان و اهل سنت باید توجه کنند که سب و لعن یا تکفیر در زمان رقابت سیاسی صفویان با عثمانی برای ایجاد روحیه جهادی از دو طرف، برجسته و باب شده است و ریشه آن سیاسی است. در مورد این موضوع باید اطلاعرسانی و پژوهش تاریخی انجام شود.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، حجتالاسلام و المسلمین دکتر عبدالکریم بی آزار شیرازی، عضو شورای عالی مجمع جهانی اهلبیت (ع) در گفتگویی با پژوهشنامه «افق مکث»، ریشهها و پیامدهای افراطگرایی را بررسی نمود و راهکارهایی برای رفع آن بیان کرد. رئیس اسبق دانشگاه مذاهب اسلامی در ابتدای سخنان خود با بیان اینکه در همهجا یک عده هستند که دنبال افراطیگری یا تفریط هستند، ابراز کرد: برخی بدون اینکه درس خوانده باشند و هنری داشته باشند برای اینکه خود را برتر از دیگران نشان دهند، بیشازحد، از مخالفین اظهار تنفر میکنند. قرآن کریم از ابتدا با افراطگرایی مبارزه کرده است. باید حدّ هر چیزی را نگه داشت و البته این حدود هم باید حدود الهی باشد نه حدودی که افراد تعیین میکنند. قرآن میفرماید: «تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ یتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ» یعنی کسانی که از حدّ و حدود الهی تجاوز میکنند، ظالم هستند. درهرحال بایستی توجه داشت که اسلام، دین عدالت و اعتدال هست و برای هر چیزی حدّ و حدودی معین کرده که باید این حدّ و حدود را شناخت و پا را از آن فراتر نگذاشت.
این پژوهشگر علوم دینی «حبّ و بغض افراطی» را یکی از عوامل افراطیگری و تفریطگری دانست و گفت: برای اینکه افراد را کور و کر کنند تا هر چه به آنها گفته شد، قبول کنند حب و بغض افراطی را در آنها ایجاد میکنند. با وجود حب و بغض، هر چه به افراد گفته شود، بهراحتی میپذیرند. همچنان که مسیحیان آنقدر محبت حضرت عیسی (ع) را بالا بردند که بعداً گفتند: حضرت عیسی پسر خداست و بعد کمکم گفتند: ایشان خود خداست و مردم قبول کردند. درصورتیکه حضرت عیسی (ع) هیچگاه نگفتند که خدا هستند و در هیچ جای انجیل، مردم به پرستش ایشان دعوت نشدهاند! متأسفانه وقتی میپرسید که به چه دلیل میگویید که اعتقاد شما عین توحید است؟ میگویند: این دیگر سر و راز است. این طرز تفکر نتیجه حب افراطی است.
دولت صفویه و دولت عثمانی؛ سبّ، لعن و تکفیر ترویج را کردند/ ریشه سیاسی آن اطلاعرسانی و پژوهش تاریخی شود
بیآزار شیرازی ادامه داد: متأسفانه در تمام ادیان بعد از رفتن پیغمبران چنین افکاری بهصورت فرقهها وارد میشود. عجیب است که این فرقهها را کمکم بهجای اصل دین مینشانند و مذهب و فرقه را پررنگ میکنند. البته گاهی وقتها هم دستهای سیاست کار میکنند. مثلاً تا قبل از صفویه اینطور که سبّ و لعن در میان شیعیان رایج شد، رایج نبود. صفویان چون میخواستند با دولت عثمانی جنگ کنند برای بسیج کردن مردم، سب و لعن را توسط فرقه سبّیه ترویج کردند و از آن طرف هم در دولت عثمانی برای اینکه مردم را علیه دولت صفوی بسیج کنند، تکفیر را ترویج کردند. بدین ترتیب صفویه، سب و لعن را بهشدت در تمام نقاطی که در سلطه آنها بود توسعه دادند بهطوریکه هنوز ایران و جهان اسلام، گرفتار مسئله سبّ، لعن و تکفیر است.
عضو سابق شورای برنامه ریزی مدارس علوم دینی اهل سنت سپس تصریح کرد: شیعیان و اهل سنت باید توجه کنند که سب و لعن یا تکفیر در زمان رقابت سیاسی صفویان با عثمانی برای ایجاد روحیه جهادی از دو طرف، برجسته و باب شده است و ریشه آن سیاسی است. در مورد این موضوع باید اطلاعرسانی و پژوهش تاریخی انجام شود.
لعنهایی که در قرآن آمده است، کلی هست/ برخی برای لعن متوسل به روایات ضعیف و حتی خواب میشوند!
این استاد حوزه و دانشگاه افزود: برخی استدلال میکنند که در قرآن بارها از لعن استفاده شده است اما هیچکدام نمیگویند که لعنهایی که در قرآن آمده است، کلی هست و از مقدسات کسی نام برده نشده است. قرآن حتی به مؤمنین میگوید از خدایان کفار هم بدگویی نکنید تا آنها هم به خدای شما توهین نکنند. قرآن میگوید که هر کس کار بدی را انجام دهد، لعنت خدا بر او میآید مثل: «الا لعنه الله علی القوم الظالمین»، «فَلَعْنَه اللَّهِ عَلَى الْکَافِرِینَ» و … اما به فردی نمیگوید که لعنت خدا بر تو! در هیچ جای قرآن چنین چیزی نیست و پیغمبر آنهم این کار را نکردهاند. متأسفانه وقتی این استدلال برای آنها بیان میشود، متوسل به روایت ضعیف میشوند. از روایت ضعیف هم که ناامید میشوند، متوسل به خواب میشوند. مثلاینکه میگویند ائمه به خواب کسی آمدهاند و گفتهاند که چون سب و لعن نمیکند، از او ناراحت هستند!
وی یکی از مصادیق افراطگرایی را رفتار افرادی نام برد که دنبال یک دین بدون تکلیف و راحت هستند. این افراد گاهی اوقات از برخی از کلمات متشابه بهم به نفع افکار و عقاید افراطی یا تفریطی خود سوءاستفاده میکنند و کارشان بهجایی میرسد که هر کاری را که طرف مقابل میکند، برعکس انجام میدهند.
این نویسنده و پژوهشگر حوزوی یکی دیگر از مصادیق افراطیگری قمهزنی عنوان و ابراز کرد: این یک کار بسیار عوامانه و تقلید کورکورانه از مسیحیان افراطی است. مسیحیان افراطی هم خودزنی میکنند و مرتب به سر و سینه میزنند. متأسفانه برخی از افراد هم در برابر این رفتارها سکوت میکنند که مقصرند و فردای قیامت باید جواب دهند. به تعبیر امام حسین (ع) هیبت عالم به خاطر امربهمعروف و نهی از منکر است و اگر امربهمعروف و نهی از منکر نکند، هیبتش از میان مردم میرود. قرآن بارها علمای یهودی را نکوهش کرده است که از منکراتی که در جامعه یهود انجام میگرفت، مردم را نهی نمیکردند. قمهزنی در دین نیست و جزء دستورات خدا، پیغمبر و ائمه نیست. این بزرگترین گناه است که از خود چیزی در دین وارد کنند چون تمام زحمات مجتهدین برای این است که مبادا از خود حرفی بیان کنند! در کنار این زحمات، نباید هر کسی اجازه داشته باشد که هر چیز میخواهد، روایت کند. در مورد قمهزنی معروف است که طرفداران این کار خدمت آیتالله بروجردی رفتند و ایشان، آنها را نهی کردند و آنها هم گفتند که آقا! در تمام سال از شما تقلید میکنیم جز ماه محرم و صفر. اینگونه افکار و حرفها عامیانه است و باید جلوی آن گرفته شود.
اسلام بهشدت تمام با فرقهگرایی – که بشر آن را وارد دین میکند- مبارزه کرده و آن را شرک میداند
عضو هیئت امناى دانشگاه مذاهب اسلامى نیز خاطرنشان ساخت: اسلام بهشدت تمام با فرقهگرایی به این معنا که چیزی را که خود بشر ساخته است، در دین وارد کند، مبارزه کرده و آن را شرک میداند. قرآن میفرماید: «وَلَا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکِینَ مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیعًا کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیهِمْ فَرِحُونَ».
بیآزار شیرازی در بخشی از گفتگوی خود یادآور شد: پیامبر عظیمالشأن اسلام فرمودند: امت من هم مانند امت یهود و نصاری به هفتادوسه فرقه تبدیل میشوند و فقط یکی از آنها درست است. سؤال کردند که کدام درست است؟ فرمودند آنکه مطابقت با دین و اسلام دارد و من به آن عمل میکنم. متأسفانه سراغ هر فرقهای روید، میگوید آنیک فرقه مورداشاره پیامبر (ص)، آنها هستند و فقط خودشان هستند که به بهشت میروند. یکی از مشکلات این است که فرَق مختلف بهجای اینکه خودشان را با دین پیغمبر و اهلبیت منطبق کنند، پیغمبر و اهلبیت را با خود منطبق میکنند. میگویند اهلبیت (ع) مثل ما بودند و چون جای آنها در بهشت است، پس جای پیروان این فرَق هم در بهشت است! متأسفانه اغلب افراد هم هیچ اطلاعی نه از مذهب و فرقه دیگران و نه از مذهب و فرقه خود دارند و نه اطلاع از قرآن و اسلام!
این استاد حوزه و دانشگاه همچنین گفت: دین باید خروجی توحید داشته باشد و باید مایه وحدت میان امت باشد. در عربستان که از کلمه توحید بدترین تفرقه را ایجاد کردهاند، میگویند فقط آنها موحد هستند و بقیه همه مشرکاند. در مسئله امامت هم با اینکه فاطمه زهرا (س) میفرماید: فلسفه امامت، ایجاد نظام امت واحد و وحدت میان مردم است، افراطگران از آن شدیدترین تفرقهها را ایجاد کردهاند. تنها راه نجات این است که همه به دین اصیل و الهی بازگردند مانند همان چیزی که پدر ادیان، حضرت ابراهیم (ع) تأکید داشتند و همان چیزی که امام خمینی (ره) بارها با اسلام ناب از آن یاد میکردند. متأسفانه استعمارگران از وضعیت حاضر نهایت سوءاستفاده را میکنند و روزبهروز به تفرقه موجود دامن میزنند.
اگر برای احادیث ضعیف، به تسامح در ادله سنن استناد کنیم، انحرافات موجود رخ خواهد داد/ متأسفانه برخی با بیان روایات ضعیف، مردم را به افراطیگری و تفریط گری میکشانند
بیآزار شیرازی با اشاره به اینکه در گذشته اگر کسی میخواست روایات پیغمبر و اهلبیت را بیان کند، حتماً باید پیش یک شخصیت بزرگ، اجازه میگرفت، اظهار کرد: متأسفانه در حال حاضر هر کس میرود از هر کتابی، حدیث نقل میکند و عجیب است که همه هم گوش میدهند. توجیه خیلی از افراد هم حدیث «من بلغ» است. طبق این حدیث، اگر در روایتی به کسی گفته شود که در صورت انجام کاری، به ثواب خواهد رسید حتی اگر این روایت درست هم نباشد و این شخص به آن کار عمل کرده باشد، به آن ثواب میرسد و کارش هم درست است. متأسفانه این حرف، بهانهای برای جاعلان حدیث است که متأسفانه هم در میان شیعه و هم در میان اهل سنت رواج دارد و توسط افراطگرایان باب شده است. معنای این حدیث این نیست که اگر حتی از افرادی که اجازه روایت ندارند، حدیثی را شنیدید، آن حدیث درست است.
عضو شورای عالی مجمع جهانی اهلبیت (ع) افزود: مشکل دیگر این است که برخی برای پذیرش احادیث ضعیف، به تسامح در ادله سنن استناد میکنند. میگویند در مستحبات نیاز نیست که دنبال دلیل قطعی باشید. چون عملی مستحب است، اگر روایتش هم ضعیف باشد، اشکال ندارد. ولی مسئله این است که آنقدر روایات ضعیف، انحرافی و خرافاتی فراوان هست که اگر بنا شود که با تسامح در ادله سنن اجرا شوند، همین انحرافات موجود رخ خواهد داد. همه دستورات خدا اعم از واجب، مستحب، مکروه یا حرام، باید مستند باشد. نمیتوان گفت که یک روایت ضعیف جزء گفتههای خدا و پیغمبر است. اگر این حرف گفته شود، طبق فتوای مراجع روزه انسان باطل میشود چون دروغ بستن به خداست. اینها مسائلی است که باید در برابر آنها ایستاد. خوشبختانه برخی از مراجع در قم در برابر این موضوعات ایستادهاند و تسامح در ادله سنن و حدیث «من بلغ» را قبول ندارند. ولی باید قاطعانه ایستادگی کنند و کسانی که میخواهند روایات اهلبیت (ع) را نقل کنند، باید مجوز و سواد داشته باشند. متأسفانه امروزه به هر کسی اجازه داده میشود تا منبر رود و مدام با خواب و روایت ضعیف مردم را به افراطیگری و تفریط گری کشاند. البته این افراد اندکاند ولی مقدار کم آنهم زیاد است و در ماهوارهها، مجالس و محافل، سروصدای آنها بسیار است. متأسفانه به تعبیر حضرت امیر (ع) عالمها مُلجَم و جاهلها مُکرَم هستند یعنی دهان عالم را بستهاند یا خودش سکوت میکند و آدم جاهل، مورد اکرام است.
پایه حکومتهای طاغوتی و استعماری، بر اساس شرک و تفرقه است/ تقریبی که در آن پررنگ کردن فرقهها باشد، بهجایی نمیرسد
بیآزار شیرازی در پاسخ به این سوال که چگونه میتوان از توطئههای دشمنان نظام شیعی در ترویج افراطگرایی ممانعت کرد؟، گفت: حیات دشمنان یعنی استعمار گران در ایجاد تفرقه است. به همان اندازه که حکومت اسلامی بر پایه توحید و وحدت امت است، به همان اندازه هم حکومتهای طاغوتی و استعماری، بر اساس شرک و تفرقه است؛ یعنی اگر روزی مردم با هم متحد باشند، روز مرگ استعمار فرارسیده است. لذا آنها شبانهروز برای ایجاد تفرقه تلاش میکنند. در همین لندن و آمریکا دهها ماهواره در اختیار افراطگران گذاشتهاند و همه آنها هم با عصبانیت، سب و لعن میگویند که فقط و فقط فرقه آنها بر حق است و سایر فرَق باطلاند.
وی بیان داشت: با این افراطگرایی باید مبارزه نمود. حضرت امیر (ع) با کسانی که ایشان را خدا میدانستند، بهشدت مبارزه کردند. پیغمبر اکرم (ص) مرتب میفرماید: «أَنَا بَشَر مِثْلُکُمْ یوحی إلَی» یعنی من بشری مثل شما هستم که فقط به من وحی میشود. متأسفانه در برخی هیئات اینقدر که اسم ائمه را میبرند اسم خدا را نمیبرند. این کارها درواقع، بد تعریف کردن از دین و جابجا کردن حرفهای دین است! همین برای تحریف دین کافی است. ظاهراً تحریف نیست ولی بزرگترین تحریف، همین است. باید یک شبکه تلویزیونی راهاندازی شود تا پیروان ادیان و مذاهب با هم صحبت کنند. همانطور که پیغمبر اکرم (ص) با علمای مسیحی نجران گفتگو کردند و هشتادودو آیه از سوره آلعمران در مورد این گفتگو آمده است و امام رضا (ع) نیز با علمای ادیان گفتگو داشتند. این کار با ادبِ اختلاف و جدال احسن انجام شد نه با خشونت و جدال شیطانی. متأسفانه در حال حاضر در تلویزیون در جمهوری اسلامی همچنین گفتگوهایی وجود ندارد. عادتی هم که در مردم وجود دارد و به این روند دامن زده است، این است که دوست دارند دو نفر از دو فرقه با هم جدال داشته باشند و مثل مسابقات ورزشی یک طرف زمین افتد و سوت و کف برای پیروز زده شود! خیلی از کسانی که این ماهوارهها را دایر میکنند برای این است که درآمد خیلی خوبی برای آنها دارد؛ یعنی هم از استعمار، انواع و اقسام کمکها را میگیرند و هم از متعصبین. هدف این نباید باشد که فرقهها و مذاهب کوبانده شوند بلکه نباید این فرقهها و مذاهب پررنگتر شده و از یکدیگر دورتر شوند. تقریبی که در آن پررنگ کردن فرقهها باشد تابهحال بهجایی نرسیده است اما اگر بهجای پررنگ کردن فرقهها، هرکدام اسلام و قرآن را پررنگ کنند، مسلمین به وحدت میرسند و تبدیل به امت واحده میشوند.
اگر افراطگری و تفریطگری ادامه یابد، جوانان دین را کنار میگذارند
عضو شورای عالی مجمع جهانی اهلبیت (ع) در پایان سخنان خود در صورت ادامه روال فعلی، چشمانداز وضعیت افراطگرایی را ۱۰ ساله آینده ترسیم کرد و گفت: اگر همچنان از افراطگران و تفریط گران پیروی نموده و دین جامعه را دست یک مشت عوام دهید، با رشد فکری که جوانان دارند، این مسائل برایشان قابل قبول نیست و دین را کنار میگذارند. مردم با دینی که برنامههای اخلاقی، اعتقادی و عملی آن مطابق با فطرت هست، مخالف نیستند. کسی نیست که با راستگویی، عدالت و مهربانی مخالف باشد. اسلام دین عدالت، اعتدال و علم است و بیشتر از هر چیز به علم توجه کرده است. اغلب کسانی که مخالف با دین هستند، از خرافات گریزان هستند که جزء دین شمرده شدهاند! با این روند ممکن است مردم خیال کنند که دین اصیل هم همین است و لذا از خود اسلام هم دور شوند. همچنان که وقتی کلیساها در اروپا با علم مبارزه کردند، مردم آنچنان از کلیسا متنفر شدند که از تمام ادیان بری شدند و دین را کنار گذاشتند.
حجتالاسلام بیآزا شیرازی در خاتمه ۲۲ راهکار برای دوری و رفع افراط و تفریط در دین و مذهب ذا به طور خلاصه برشمرد و تبیین کرد:
۱- نباید اجازه داد که در هیئات بیشازحد در مورد مخالفین اظهار تنفر و کینه شود.
۲- باید به طرفداران فرَق آموزش داد که نمیتوانند از روش نقضی در اثبات حقانیت خود استفاده کنند و از روشهای سلبی برای اثبات حقانیت خود استفاده نکنند.
۳- باید تا جایی که میتوان اختلافات ظاهری در احکام را بین شیعه و سنی کاهش داد و احکام را به هم نزدیک کرد تا اختلافات ظاهری برجسته نشود. مثلاً در مورد اختلاف با اهل سنت در شستن پا در وضو، میتوان شستن پا را به شیعیان در بعد از گرفتن وضو، توصیه کرد.
۴- شیعیان و اهل سنت باید توجه کنند که سب و لعن یا تکفیر در زمان رقابت سیاسی صفویان با عثمانی برای ایجاد روحیه جهادی از دو طرف، برجسته و باب شده است و ریشه آن سیاسی است. در مورد این موضوع باید اطلاعرسانی و پژوهش تاریخی انجام شود.
۵- در قرآن، لعن بهصورت کلی انجام شده است و به مصادیق اشارهای نشده است. باید به افرادی که مرتب دیگران را با اسم لعن میکنند، این تذکر را داد که به بهانه انجام لعن در قرآن، نفرت پراکنی نکنند.
۶- باید به فرَق مختلف تذکر داد که بهجای اینکه پیامبر (ص) را شبیه خود فرض کنند، خود را شبیه ایشان کنند.
۷- حدیث امام باقر (ع) که ولایت را ستون اعمال دیگر در اسلام میداند باید در مجامع شیعی بهطور کامل خوانده شود. در انتهای این حدیث، افراد نیکوکار که با عذر موجه معتقد به ولایت نیستند، به فضل خدا اهل بهشت دانسته شدهاند.
۸- این جمله که «بر سر در بهشت نوشته شده است که غیر از شیعه، کسی وارد بهشت نمیشود» غلط است و باید در مورد آن روشنگری شود.
۹- این اندیشه اخباریها که برخی آیات در حد فهم انسان نیست و فقط برای ثواب قرائت است باید کنار گذاشته شود چون به قول شهید مطهری، با این روش قرآن بهطور محترمانه کنار میرود.
۱۰- در هیئات نباید با توجه و محبت افراطی به اهلبیت (ع)، خداوند یا پیامبر (ص) فراموش شوند.
۱۱- بهطورکلی باید در هیئات علاوه بر امام حسین (ع)، امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) به بقیه ائمه و شخص حضرت رسول هم پرداخته شود و از توجه افراطی به آن سه بزرگوار، بر حذر بود.
۱۲- باید در همشناسی فرَق در بین مردم کار بیشتری صورت گیرد تا با شناخت بیشتر از یکدیگر، از افراطگرایی در رفتار آنها با هم کاسته شود.
۱۳- حوزویان باید علاوه بر فقه و اصول در حوزه تاریخ، عقاید و … هم کار کنند و از افراط در حوزه فقه و اصول خودداری کنند.
۱۴- مسلمانان و شیعیان نباید بین پیامبران فرق گذارند.
۱۵- باید به شیعیان اطلاعرسانی نمود که اغلب پیروان سایر مذاهب و ادیان از روی شناخت و مطالعه، مذهب و فرقه خود را انتخاب نکردهاند بلکه شرایط زندگی و محل به دنیا آمدن آنها، موجب وضعیت حاضر آنها شده است.
۱۶- باید از گریه و اندوه افراطی شیعیان برای اهلبیت در مراسمات مختلف جلوگیری نمود و شادی و عزا باید بهصورت متناسب وجود داشته باشد.
۱۷- باید مردم را متوجه نمود که نسبت به مرجع تقلید، تقلید افراطی نداشته باشند و متوجه باشند که تقلید در عقاید، اخلاق و در بخشهایی از دین که نص صریح قرآن در آن وجود دارد، معنا ندارد. باید به مردم آموزش داد که تقلید فقط باید در مسائل مستحدثه است و نباید مرجع تقلید را بت کرد.
۱۸- افراد برای نقل حدیث مانند گذشته باید از مراجع تقلید و علما مجوز داشته باشند و روایاتی مانند «من بلغ» و استدلال «تسامح به ادله سنن» نباید موجب رواج احادیث ضعیف توسط افراد بدون مجوز نقل حدیث شود.
۱۹- یک شبکه تلویزیونی باید راهاندازی شود تا پیروان ادیان و مذاهب بهراحتی با یکدیگر گفتگو کنند.
۲۰- «ادبِ اختلاف» و «جدال احسن» باید در گفتگوهای بین پیروان ادیان و مذاهب رواج یابد.
۲۱- این راهبرد در تقریب که فرَق پررنگ شوند باید کنار گذاشته شود و همه قرآن و اسلام را پررنگ کنند.
۲۲- این عادت و طرز تفکر مردم که دوست دارند در اختلافات، یک نفر با هیاهو پیروز شود باید کنار گذاشته شود و اجازه داده شود که گفتگوهای عاقلانه بین پیروان مذاهب انجام شود.