شبکه اجتهاد: قانون گذرنامه در سال ۱۳۵۱ تصویب شد (حدود پنجاه سال پیش!) و بعد از انقلاب هم مورد بازبینی قرار نگرفته است. در سال ۱۳۶۳ شورای نگهبان شرط اذن شوهر را در ماده هجدهم قانون گذرنامه برای بانوانی که حج واجب بر ذمه آنها بود غیر شرعی دانست؛ پس مشخص است که حداقل اطلاق این ماده نمیتواند از نگاه شورای نگهبان شرعی تلقی شود و این میتواند مقدمه نگاه جدید شرعی به این ماده باشد.
ادله فقهی قائلین به لزوم اجازه زوجه از شوهر عمدتا ادله ضعیفی میباشد و اگر از ایرادات سندی و دلالی آنها بگذریم، قابلیت انصراف به مصادیقی مانند خروج بیبازگشت از سوی زوجه را دارد.
اصلاح قوانینی که دارای ادله فقهی بسیار قویتر وحتی برخی از آنها نزدیک به ضروریات مذهب بوده است مانند اصلاح قانون مربوط به عدم ارث بری زنان از زمین «إنّ النساء لا یرثن من العقار شیئاً» (هم قول مشهور و هم مورد اجماع) و یا پرداخت مازاد دیه زنان نشانِ پویاییِ فقه امامیه است.
طرحهایی برای اصلاح ماده ۱۸ قانون گذرنامه در دورههای قبل مطرح بود ولی به دلایلی منتج به نتیجه نشد. متاسفانه دولتها هم با هر مرام سیاسی اراده جدی برای دادن لایحهای جامع در خصوص بازنگری قانون گذرنامه یا حداقل اصلاح ماده هجدهم این قانون که حدود پنجاه سال از آن میگذرد نداشتهاند!
کسانی که احتمال وجود چنین مسالهای را دارند میتوانند تا زماناصلاح این قانون، از ظرفیتهای فقهی موجود مانند شرط ضمن عقد نکاح استفاده کنند.
به نظر میرسد با لحاظ نیاز سنجی تقنینی واقعی نسبت به مسائل؛ اولویتبندی در مطالبه در حوزه حقوق زنان؛ رویکردهای فقهی موجود دال بر عدم حجیت ادله لزوم اذن شوهر؛ محور قرار گرفتن فقه اجتماعی به جای فقه فردی؛ در نظر گرفتن هزینههای اجتماعی و سیاسیِ زیادِ چنین قوانینی؛ در نظر گرفتنهمه مقتضیات فرهنگی و اجتماعی جامعه و توجه به حق بر ازادی رفت و آمد، این قانون و این ماده مورد بازنگری قرار گرفته و لذا پیشنهاد میشود دولت باید هر چه سریعتر لایحه جامع گذرنامه را تهیه و تقدیم مجلس نماید.
نویسنده: دکتر سید احمد حبیبنژاد، دانشیار دانشگاه تهران، نایب رئیس انجمن فقه و حقوق اسلامی حوزه علمیه قم و عضو هیات بررسی و تطبیق مصوبات دولت با قوانین