شبکه اجتهاد: با بیداری اسلامی و حرکت به سمت احیای هویت تمدنی مسلمانان احکام دینیای که هویتساز سیاسی و اجتماعی بود از توجه بیشتری برخوردار شد. هویتسازی و نفی هویت فرهنگی تمدن موجود از جمله شاخصههای بیداری اسلامی محسوب میشود. انقلاب اسلامی در ایران که برآیند بیداری اسلامی است در فرایند هویتسازی و احیای تمدن مسلمانان با پدیده هویتآفرینی مواجه گردید که یکی از آنها مسئله نوع نگاه به زن و به تبع آن مسئله حجاب زن است.
مدرنیته و تقابل با احکام اجتماعی دین
مسئله حجاب از دو منظر مورد توجه قرار گرفت؛ نخست اینکه حجاب پدیدهای دینی و ذاتاً اجتماعی است. از طرف دیگر از مؤلفههای تمدن مدرن غرب، اصل برهنگی و تقابل با احکام اجتماعی ادیان بوده است. به این معنا که اصل حجاب مسئلهای دینی و اجتماعی است و از طرف دیگر تمدن مقابل، نقطه ثقل آن در طرح مسئله برهنگی و آزادی زن قرار دارد و به لحاظ مبانی نظری سکولاریسم به دنبال دین معنویتگرا و صرفاً فردی است. از این رو در تقابل با ظهور اجتماعی دین است و از آنجایی که حجاب نمایانگر ظهور اجتماعی احکام دینی است به ستیز با این حکم دینی میپردازد در حالی که با نماز و یا روزه به این اندازه مشکل ندارد.
هر چند از منظر فقهی اصل حجاب از ضروریات دین اسلام بوده و اختلاف در کم و کیف و رنگ و … آن وجود داشته است، اما مسئله امروز حجاب گره آن با بیداری اسلامی و در تضاد با مؤلفه تمدن غرب و زایش انسان مدرن است که احکام فقهی و از جمله حجاب را با چالشها و پرسشهای متفاوتی مواجه کرده است که لازم است پاسخ عقلانی و روشمندی به آن داده شود.
پرسشهای برآمده از عقلانیت علوم انسانی
امروزه احکام فقهی با پرسشهای برآمده از عقلانیت علوم انسانی مواجه شده است. آنگونه که برای رد مسئله حجاب و آزادی در پوشش با مبانی فلسفی تاریخی، روانشناسی و جامعهشناسی و اقتصادی قرار داریم که با ابزار جذاب مدرنی هم، چون رمان و سینما و فیلم به تزریق این مفاهیم در عقل و روان مخاطب امروز قرار میدهد، اما متأسفانه در فضای تبیین مسئله حجاب به دلیل غفلت از ابعاد علوم انسانی تنها به تبیین تعبدی و تسلیممحور ظهور آیات و روایات در مسئله حجاب پرداخته و از ابعاد استدلال و شبهات و نیز از توجیه پشتوانه عقلانی احکام فقهی و از جمله حجاب مغفول است. این امر موجب شده تا مسئله حجاب در ذهن برخی در حد یک قانون صرفاً اجتماعی طرح گردد و به تبع آن مسئله تقابل حجاب اجباری و یا اختیاری خود را رخ نمایانده است.
از نمونههای تلاش برای گره فقه با علوم انسانی را در آثار استاد شهید مطهری در کتاب حجاب میتوان مشاهده کرد. در این کتاب صرفاً ادله فقاهتی و یا روایی حجاب بیان نشده است، بلکه ناظر به مسئله علوم انسانی موجود بوده و با استدلالهای تاریخی، روانشناسی و جامعهشناختی به تبیین عقلانیت حکم فقهی حجاب پرداخته است و پشتوانه عقلانی آن را تقویت و ضمن این که نظریات رقیب را طرح و نقد نموده است.
نبود برنامه برای مدیریت غرایز جنسی در دنیای مدرن
چالش دوم در نسبت با حجاب در انقلاب اسلامی بازگشت به نبود برنامه منسجم در نسبت با مدیریت غرایز جنسی در دنیای مدرن دارد. دنیای مدرن سبک زندگی جدیدی را برای انسان به بار آورده و با ابزار تکنولوژی و رسانه خود را تحمیل کرده است. استاد شهید مطهری با توجه به این مسئله کتاب اخلاق جنسی را در کنار کتاب حجاب طرح نمودهاند.
از ویژگی دنیای جدید و رهآورد آن در سبک زندگی مسئله برهنگی و پاسخ آزادانه به غرایز جنسی است، در مقابل نوع نسخههای فرهنگی ما تنها در جوامع سنتی معنا پیدا میکند. امروزه با دسترسی هموار و آسان و همگانی به اطلاعات از جمله اطلاعات جنسی و نیز گسترش زندگی شهرنشینی و رسانه و طرح شفاف مسائل جنسی موجب بلوغ زودهنگام شده است.
از طرف دیگر جامعه ایرانی تنها به یک نسخه واحد همگانی همیشگی و در چارچوب سنتهای قومی و قبیلهای جامانده، به مدیریت رسمی امور جنسی پرداخته است که گاه با اقتضائات سبک زندگی در دنیای جدید در تقابل و تضاد است و از طرف دیگر وابستگی مدیریت امور جنسی با مسائل اقتصادی و آموزشی و تابو بودن این مسئله حل آن را با مشکلات عدیدهای مواجه کرده است.
نتیجه آنکه قسمتی از حل مسئله حجاب در گرو تبیین عقلانی احکام شرعی است که لازمه گره فقه با علوم انسانی است و از طرف دیگر برنامه کلان برای مدیریت غریزه جنسی مطابق با سبک زندگی در دنیای جدید است. اهمیت این مسئله چنان است که در طول ۴۰ ساله انقلاب اسلامی گفتمان انقلاب اسلامی را به چالش فراخوانده است، به گونهای که این پدیده ابزار قدرتمندی در گروکشی برای نظام انتخاباتی کشور بوده و ابزاری برای طرد رقیب در کارزار رقابت انتخاباتی محسوب میشود.
سابقه تاریخی در مسیحیت نشاندهنده این امر است که در تقابل غریزه و دین این دین بوده که به حاشیه رانده شده است. از این رو امروزه جریان برانداز به نوعی به دنبال طراحی تقابل نشان دادن دین و انقلاب اسلامی با غرایز انسانی است که نیازمند مدیریت فقهی در کنار علوم انسانی است و نباید دچار دوگانهسازیهای حجاب اجباری و اختیاری قرار بگیریم.