فهم رویکردهای اسلامی به اقتصاد کلان بدون شناخت اقتصاد متعارف ممکن نیست؛ زیرا روش حاکم در میان اقتصاددانان مسلمان، اسلامی سازی نظریههای اقتصاد مرسوم است. علاوه بر این، تحولات اقتصاد کلان در دو دهۀ اخیر درکتابهایی که اقتصاددانان مسلمان نوشتهاند تا حدی مغفول واقع شده است. بنابراین، در کتاب حاضر تلاش شده است که در حد امکان به این نکته نیز توجه شود و دیدگاههای اقتصاددانان مسلمان در کنار نظریهها و الگوهای متعارف در اقتصاد کلان جدید ارائه شود.
به گزارش شبکه اجتهاد، نشست علمی نقد و بررسی کتاب «اقتصاد کلان پیشرفته با رویکرد اسلامی» به همت مرکز مطالعات اقتصادی دانشگاه مفید، در روزهای پایانی آذرماه به صورت مجازی برگزار شد. در این نشست علمی دکتر کریم اسلاملوئیان «نویسنده کتاب» به عنوان ارائه دهنده و همچنین حجتالاسلام دکتر سیدهادی عربی و دکتر ناصر الهی نیز به عنوان «ناقد» حضور داشتند. دبیر این نشست نیز دکتر سید محسن سجادی، مدیر مرکز مطالعات اقتصادی دانشگاه مفید بود. آنچه میخوانید سخنان اساتید در این نشست مجازی میباشد.
سخنان دکتر کریم اسلاملوئیان؛ نویسنده کتاب:
یک خلاً واقعی که در طول سالها تدریس برای هر دو گروه دانشجویان اقتصاد متعارف و اسلامی مشاهده کردهام، عدم تسلط دانشجویان اقتصاد اسلامی به مباحث کلان جدید متعارف میباشد که این مسئله از جهات مختلف مشکل ایجاد میکند.
دو بحث در اینجا باید به عنوان مقدمه مطرح شود. اول اینکه برای ادامه تحصیل دانشجویان ارشد اقتصاد اسلامی، در مقاطع بالاتر مثل دکتری بخاطر عدم تسلط به مباحث متعارف مشکل ایجاد میکند و یک انقطاع بین مباحث کلان ارشد اسلامی و دکتری در سایرگرایشها و رشتههای اقتصاد بوجود میآید. به طور مثال در امتحانات ورودی و مصاحبهها نیز میتواند برای آنها مشکل ایجاد کند. دوم اینکه حتی اگر هدف آنها طراحی و ساخت الگوهای کلان در حوزه اقتصاد اسلامی باشد، مقدم بر آن نقد الگوهای اقتصاد مرسوم است و قبل از نقد باید تسلط به مباحث اقتصاد کلان متعارف جدید داشت که اینکار اهمیت گنجاندن و تلفیق مباحث کلان جدید با کلان از منظر اندیشمندان اسلامی را دو چندان میکند.
علاوه بر اینها، دیدگاه من این است که فهم رویکردهای اسلامی به اقتصاد کلان بدون شناخت اقتصاد متعارف ممکن نیست؛ زیرا روش حاکم در میان اقتصاددانان مسلمان، اسلامی سازی نظریههای اقتصاد مرسوم است. علاوه بر این، تحولات اقتصاد کلان در دو دهۀ اخیر درکتابهایی که اقتصاددانان مسلمان نوشتهاند تا حدی مغفول واقع شده است. بنابر این، در کتاب حاضر تلاش شده است که در حد امکان به این نکته نیز توجه شود و دیدگاههای اقتصاددانان مسلمان در کنار نظریهها و الگوهای متعارف در اقتصاد کلان جدید ارائه شود. با توجه به تحولات اقتصاد کلان طی چند دهۀ گذشته و لزوم طرح دیدگاه اقتصاددانان مسلمان در خصوص این موضوع، جای خالی یک کتاب در سطح تحصیلات تکمیلی برای تدریس اقتصاد کلان در رشته اقتصاد اسلامی احساس میشد. بدین منظور کتاب حاضر برای دانشجویان دورههای کارشناسی ارشد و دکتری رشتهها و گرایشهای مرتبط با حوزۀ اقتصاد اسلامی نوشته شده است.
تلاش شده است که کتاب به گونهای تنظیم شود که برای پژوهشگران علاقهمند به موضوعات اقتصاد اسلامی و همچنین دانشجویان اقتصاد متعارف نیز مفید باشد. از آنجا که کتاب برای تدریس در دورهای تحصیلات تکمیلی تنظیم شده است، برای تهیه آن از دستاوردها و آثار اقتصاددانان و پژوهشگران برجسته در حوزههای اقتصاد متعارف و اسلامی استفاده شده است. با توجه به اهداف این کتاب و به منظور رعایت اصول اقتصاد اسلامی، در مواردی لازم بوده است که فروض و روابط موجود در الگوهای اقتصاد متعارف بازنگری و پس از ارائه چهارچوب مناسب برای یک اقتصاد بدون بهره، مدلها دوباره حل و نتایج تحلیل شوند؛ به عبارت دیگر، سعی شده است که علاوه بر طرح نظرات اقتصاد دانان مسلمان، با تلفیق مباحث جدید اقتصاد متعارف با دیدگاههای مطرح در اقتصاد اسلامی و پس از انجام تعدیلات و تغییراتی در آنها، زمینه طراحی الگوهای کاملتر برای پی ریزی یک اقتصاد بدون بهره فراهم شود.
در این کتاب بنا به ضرورت در مواردی به تنگناها و مشکلات در راه دستیابی به این هدف و همچنین تحولات احتمالی آینده در اقتصاد اسلامی نیز پرداخته شده است. تلاش این بوده که این اثر نیز مانند بسیاری از کتابهای درسی مقطع تحصیلات تکمیلی، از صبغه پژوهشی برخوردار باشد. هدف خاص این کتاب طرح مسائل اقتصاد کلان جدید با توجه به نگاه اقتصاد دانان مسلمان به مباحث عمده نظیر عرضه و تقاضای کل، الگوهای تعادل عمومی ایستا و پویا، مبانی رفتاری شامل نظریههای مصرف، سرمایه گذاری، عرضه و تقاضای پول و در نهایت، بازارهای مالی و نظریه تعیین قیمت دارایی است و سعی شده است که بخشی از مطالب ارائه شده در کتاب به الگوهای پویای تصادفی اختصاص یابد و این متن درسی میتواند درآمدی بر اقتصاد کلان نوین با نگرش اسلامی قلمداد شود.
افزون بر اینها تلاش شده است که ضمن حفظ کلیت و انسجام مطالب، سرفصلهای کتاب به گونهای تنظیم شود که امکان جابجایی برخی فصول تا حدی وجود داشته باشد؛ بنابراین به تشخیص استادان محترم میتوان متناسب با سطح درس برای دوره کارشناسی ارشد و یا دکتری، برخی موضوعها و یا فصلها را حذف و یا جابجا کرد. در پایان با توجه به تحولات اقتصاد کلان متعارف و بحرانهای جهانی به نظر میرسد که الگوهای اقتصاد کلان اسلامی جدید باید با تحولات اقتصاد روز جهانی تطابق بیشتری داشته باشد. بعد از دو نسل بحثهای الگو سازی، طراحی الگوهای نسل سوم برای پاسخگویی به چالشهای جدید ضروری است. برای این کار به تقویت مبانی اقتصاد کلان، توجه بیشتر به موضوع ریسک و نااطمینانی، بسط الگوهای پویا و وارد کردن بحث تکانهها و بحران در الگوهای اقتصادی در مدل سازی اقتصاد کلان با رویکرد اسلامی نیاز است.
سخنان ناقد اول؛ حجتالاسلام دکتر سیدهادی عربی:
جناب آقای دکتر اسلاملوئیان، زحمت زیادی کشیدند و همت کردند و کتاب خوبی را، به ویژه در نمونههای اقتصاد اسلامی که بسیار چالشی است و ادبیات آن به اندازه ادبیات متعارف گسترده نشده، تحریر فرمودند. ورود به این عرصه، با توجه به مشکلاتی که در آن وجود دارد، همت بالا و بلندی را میخواهد.
عرض بنده ورود به جزئیات این مباحث نیست و صحبت در باره جزئیات آن شاید مجال دیگری را بطلبد؛ در مورد کتاب، به صورت کلی به بعضی موارد اشاره میکنم تا برای ویراستهای بعدی و تکمیلهای بعدی، تالیف موجود، بیشتر مفید استفاده واقع گردد.
کتاب از نظر ویژگیهای صوری مثل چاپ و طراحی و غیره، نساب نسبتاً خوبی دارد. کتاب را سازمان سمت منتشر کرده و معمولا دقت خوبی دارد. برخی اغلاط تایپی و بعضی از جابه جاییهای پانوشت و شماره متن در کتاب مشاهده میشود، که بعضا اشتباهاتی است که ممکن است در ویراستاری کتاب گاها از چشم دور مانده باشد یا در جابه جاییهای فایل کتاب اتفاق افتاده باشد. برخی موارد را نیز ملاحظه نمودم، مانند برخی ارجاعات درون متن که در منابع پایان فصل نیامده بود. اینها هم از مواردیی است که احتمالا درپایان از دید دور مانده است. بنابراین اینها چیز خاصی نیست اما رعایت آنها در جذاب شدن کتاب برای خواننده موثر هستند.
کتاب بسیار رسا و روان نوشته شده و در عین حال که مطالب عمیق و پیشرفته اقتصاد کلان هم در آن منعکس شده است، اما روان و رسا است و خواننده احساس کسالت و صعوبت و خستگی نمیکند و قلم روان و رسایی دارد و این نشاندهنده توانایی آقای دکتر و تسلط ایشان بر بیان روان مطالب است.
استفاده بسیار خوبی از منابع شده است؛ هم منابع معتبر داخلی و خارجی و هم ارجاعات خوبی به خوانندگان داده شده است. در مواردی نیز در برخی تفصیلات به منابع دیگری ارجاع شده است که این بر غنای کتاب ارزشمند افزوده است. در مورد دیدگاههای اقتصاد دانان مسلمان در موضوعات مختلف، گزارش بسیار خوب و مناسبی ارائه شده است. هرچند همه دیدگاه احصا نشده (که البته امکان پذیر هم نیست در یک کتاب در حجم محدود همه دیدگاهها احصا شود)، اما دیدگاههای مهم و معتبر مورد اشاره قرار گرفته اند. شاید برای دسترسی پیشرفته در ویراستهای بعدی بد نباشد، خواننده به برخی از منابعی که گزارش نشده است، ارجاع داده شود. برای مثال فلان کتاب در این زمینه وجود دارد و خوانندگان علاقه مند میتوانند به آن مراجعه کنند. به نظرم اگر در منابع پایان فصل، نوعی دسته بندی و راهنمایی برای خواننده هم قرار بگیرد شاید خوب باشد؛ مثلا فرض کنید اگر فصل در مورد تعادل عمومی یا مصرف یا سرمایه گذاری بوده در بالا که منابع میآید به این شکل دسته بندی گردد. برای مثال در مبحث عمومی درباره موضوع، مراجعه شود به فلان کتاب؛ برای دیدگاههای بدیل و انتقادی، مراجع شود به فلان منبع؛ برای آشنایی با دیدگاه کاملا متمایز و منحصر به فرد، مراجعه گردد به فلان منبع. اگر چنین دسته بندی در آن منابعی که در پایان فصل ارائه شده است، قرار بگیرد، برای خوانندگان و دانشجویان بسیار راهگشا خواهد بود. هرچند الان هم میشود از خود فصل و ارجاعاتی که درون فصل قرار گرفته است، حدس زد که هر کدام از این موارد به کدامیک از این مباحث پرداخته اند، ولی اگر اینها در آن آخر دسته بندی شود و حتی موارد بیشتر به آن اضافه گردد، به نوعی بسیار بر ارزشمندی کتاب افزوده خواهد شد. کتاب استفاده بسیار خوب و مناسبی در مورد اطلاعات تکمیلی از پیوستها کرده و راهنماییهای خوبی در مورد حل برخی منحنیها و الگوها ارائه داده است.
گزینش مطالب هم خوب و مناسب است همانطور که خود آقای دکتر اشاره فرمودند. تقریبا مطالب خوب و قابل قبولی از مواردی که مورد نیاز دانشجویان تحصیلات تکمیلی وکارشناسی ارشد است وجود دارد، ولی برخی مطالب و برخی مباحث هم مطرح نشده است. هرچند مطالب، بسیار خوب گزینش شده اما برخی مواردی که در کتاب مطرح نشده است؛ مطالبی مانند کسری تجاری دولت، برخی نوسانات تجاری، بخش خارجی اقتصاد کلان، نظریات رشد و …. البته میدانم که همه موارد ممکن نیست در یک کتاب گزارش گردد و از طرفی هم برای بسیاری از مباحث، ادبیاتی در اقتصاد اسلامی وجود ندارد. منتها اگر در مقدمه در حد یک پاراگراف اشاره میشد که به چه دلیل از بیان این مطالب صرف نظر شده است و یا مثلا در کتب و تحقیقات دیگر به آن پرداخته خواهد شد، مناسب باشد. در عین حال به نظرم میآید اگر در ویراست بعدی حداقل بحث تأمین کسریهای دولت به این مجلد اضافه گردد شاید بهتر باشد، چون بحثی است که هم ادبیات آن تاحدی وجود دارد و هم برای رسیدن به کارشناسی ارشد مناسب است و با این مباحثی که وجود داشته و وجود دارد نیز سنخیت مناسبی دارد.
فصل اول کتاب که فصل مهمی است حاوی مطالب خوبی میباشد و بینش خوبی به خواننده میدهد. اگر در مقدمه، در ویراستهای بعدی، مورد اشاره قرار گیرد، شاید خواننده با بینش و بصیرت بیشتری وارد مباحث کتاب شود. بعد از بیان آن مباحثی که در اقتصاد کلان آمده، اگر آن مواردی که در کتاب ذکر نشده، آورده شود و چرایی آن هم گزارش گردد، بهتر خواهد بود و خواننده نیز دیدگاه بهتری را خواهد داشت.
در بحث روش شناسی که برای نشان دادن روشها مباحث و مدلها مطرح شده، بحث خوبی است که ایشان فرمودند اما من دو سه نکته به نظرم میآید که اگر به مباحث افزوده شود بهتر میشود و شاید دانشجویان با بینش و بصیرت بهتری وارد مباحث کتاب گردند. یکی بحث مفاهیم و نقش آن در این مباحث ارزشی است. برخی مفاهیمی که در اقتصاد متعارف به کار میرود، اساسا مفاهیمی هستند که بارهای ارزشی دارند؛ هرچند اقتصاددانان سعی کرده بودند که این مفاهیم را به گونه تعریف کنند که فاقد بار ارزشی باشد. در عین حال در بین خود اقتصاددانان متعارف بسیار هستند اقتصاددانانی که در عین حال معتقدند این مفاهیم دارای بارهای ارزشی است و نمیتوان از آن عبور کرد و آنها را کاملا خالی از ارزش قلمداد نمود. برای مثال مفهوم رفاه و عقلانیت که دارای بار ارزشی هستند و میتواند نوعی دیدگاه ارزشی را وارد برخی مباحث اقتصاد کلان نمایند. یا به عنوان مثال دیگر ترجیهات را میتوان نام برد. هرچند اقتصاددانان سعی کردهاند ترجیهات را با ارضای تمایلات، از ارزش خالی کنند اما در عین حال بار ارزشی دارد. حتی در مفاهیمی مثل بیکاری و بیکاری غیر اختیاری، اقتصاددانانی هستند که معتقدند اختیاری و غیر اختیاری بودن دارای بار ارزشی است و نمیتوان آن را به راحتی یک مسأله غیر ارزشی دانست؛ مثلا آقایهاسمن نقل میکند: در ارتباط با بیکاری اختیاری و غیر اختیاری، اگر فرد حاضر باشد کاری انجام دهد، بالاخره کاری گیر او میآید، اما این را نباید بیکار ارادی نام نهاد. زمانی باید بگوییم ارادی، که شغل نسبتاً مناسب برای او باشد، یعنی افراد دیگری با قابلیت و مهارت آن فرد، امکان داشتن آن مشاغل را داشته باشند. به هر حال منظور آن است که از این منظر هم میتوان ارزشها را نشان داد.
نکته دیگری که مناسب است در ورژنهای بعدی در مقدمه به آن اشاره گردد، مسأله اسلامی سازی علوم و رویکردهای مختلفی است که در رابطه با این موضوع وجود دارد. طرح این مسأله حتماً مهم است، (هرچند در مقدمه نمیتوان همه را جا داد و این مسأله خودش تحقیق مستقل میطلبد). برای مثال توضیح مختصر در مورد اینکه، وقتی ما یک پسوند اسلامی به یک مساله میافزاییم منظورمان چیست و این اسلامی بودن وصف چه چیزی است، بد نیست و بینش مناسبی را به دانشجو و خواننده منتقل خواهد کرد. رویکردهای مختلفی میتواند در این مساله وجود داشته باشد؛ مثلا ما وقتی میگوییم که اقتصاد کلان با رویکرد اسلامی یا اقتصاد کلان اسلامی باید نشان دهیم چه چیزی نسبت به اقتصاد متعارف اینجا تغییر کرده است که به آن قید اسلامی میزنیم. آیا موضوع یا موضوعات تغییر کردهاند یا روش تغییر کرده است؟ آیا روش دیگری که معتقد است اقتصاد اسلامی است داریم بیان میکنیم؟ آیا سوالات و مسائل تغییر کردهاند که ما آن را به عنوان اقتصاد اسلامی قلمداد میکنیم؟ آیا روابط بین متغیرها تغییر کرده یا برخی متغیرهای این روابط ممکن است تغییر کرده باشد؟ آیا نظریات تغییر کرده یعنی نظریه به دیگری در مورد توصیف یک پدیده یا رخداد اشاره شده است؟ آیا واحد تحلیل ما تغییر کرده؛ مثلا در آنجا فرد بوده ولی ما چیز دیگری اینجا تحلیل میکنیم؟ آیا اساساً نظام مورد تحلیل تغییر کرده؟ به هر حال چه چیزی باعث میشود ما وقتی اقتصاد کلان را با رویکرد اسلامی مطالعه کنیم؟
اینجا طیفی از گزینهها ایجاد میگردد. از یک رویکرد حداقلی که در آن برخی از متغیرهایی را که در روابط، با اسلام ناسازگار باشد، یا حذف نماییم و یا جایگزینی برای آنها ارائه دهیم تا رویکردهای بسیار حداکثری که در آن باید نظاممان را که مورد بررسی و تحلیل ماست، طراحی کنیم؛ یعنی بیایم در مورد آنچه در این نظام مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد، سخن بگوییم.
برای نشان دادن مباحث ارزشی و نقش ارزشها، اگر از یک دسته بندی دیگر (که در لابه لای کتاب در مورد آن مدلهایی که آن را اسلامی سازی کرده اند، کاملا وجود دارد)، برای نشان دادن تغییرات در ایجاد روابط و مدلهای اسلامی شده، استفاده کنیم، شاید بهتر باشد و تصویر روشنتری بدهد. لذا بهتر است روابط و مباحث مورد بررسی در اقتصاد کلان را با این روش دسته بندی نماییم. برای مثال روابط تعریفی مثل اتحادها، روابط فنی مثل ترتیبی که بین روابط تولید وجود دارد و به صورت روابط فنی در تولید و غیره ظاهر میگردد، روابط نهادی مثل رابطه مزدبگیری و مستمری بگیری، روابط رفتاری مثل مصرف کننده و غیره.
نکته دیگر در ارتباط با چهارچوب ارزیابی برای مقایسه وضعیتها، نهادها، سیاستها و… است. این چارچوب ارزیابی در واقع بحثهای فلسفه اخلاق است که بر آن اساس در اقتصاد متعارف بین مزیتها، نهادها، اتحادها و سیاستها ارزیابی صورت میگیرد که معمولا بر اساس نتیجه گرایی و شاخص خاص نتیجه گرایی انجام میگیرد. شاید با این دسته بندی بتوان مقدمهای برای ورود به مباحث و آن چیزیهایی که آمده فراهم گردد.
اگر اشاره شود که تفاوت جدی بین نظریات اقتصاد اسلامی و متعارف وجود دارد خوب است. اقتصاد متعارف عمدتاً معطوف به نظام خارجی عینی بوده که در خارج محقق است و معطوف به حل مسائل و مشکلات همان نظام تحقق یافته بیرونی بوده است که میخواسته پدیدههایی را شناخته و توصیف و تخمین نموده و بتواند پیش بینی نماید و بعد هم بتواند بر اینها مسلط شده و پیش بینی نماید؛ برخلاف نظریات اقتصاد اسلامی که در اینجا عمدتا نظام محقق خارجی برای آن وجود نداشته است و مباحث بر اساس یک اصول موضوعه مطرح گردیده است. از اینجا مسأله دیگری ظاهر میگردد و آن اینکه در باب اقتصاد متعارف محکی به عنوان تجربه و آزمون وجود دارد و بنابراین نقطه آغاز آن پدیدههای خارجی است و بعد هم محک و آزمون آنچه محقق گفته است و باز عینیت خارجی و اینکه این توصیفها چقدر با عینیت مطابقت دارد. لذا رقابتی هم ایجاد میگردد بین نظریات گوناگون که کدامیک میتوانند آن واقعه را نشان دهند و کدامیک کپی برابر اصل هستند یا نیستند و مکاتب فکری گوناگونی هم ظهور پیدا میکند و این موجب پویایی و رشد اقتصاد متعارف میشود. منتها متاسفانه در بحث اقتصاد اسلامی به این شکل نیست و عمدتا انفعالی شکل میگیرد و همواره پس از طرح نظریات در اقتصاد متعارف، به دنبال آن اقتصاددانان مسلمان مباحثی را برای اسلامی سازی مطرح میکنند در واقع علارقم اینکه دیدگاههای مختلف در اقتصاد وجود دارد، هنوز مکاتب منسجمی شکل نگرفته است و این دو نکته هم تبدیل به یک تمایز بین اقتصاد اسلامی و اقتصاد متعارف تبدیل شده است. شاید گوشزد این نکته برای مواقعی که خواننده با این دو دسته نظریات مواجه میشود و میخواهد مقایسه کند خوب باشد، چراکه به نوعی با بینش این دو اقتصاد مواجه میشود و معنای این تفاوتها را درک میکند.
سخنان ناقد دوم؛ دکتر ناصر الهی:
قبل از هر چیز باید تشکر کنم از تراز علمی عالی که این کتاب ایجاد کرد و این کتاب در واقع با ایجاد این تراز این امکان را فراهم کرد که دیگران اگر بخواهند در زمینه اقتصاد کلان یا اقتصاد خرد با رویکرد اسلامی مطلب بنویسند، این اثر را بهعنوان Benchmark در نظر بگیرند و تلاش کنند که حد شان از این کتاب پایین تر نباشد که به هر حال Benchmark بسیار بالایی است و نشان دهنده این است که جناب آقای اسلاملوئیان، با عشق وافر، علاقه تمام، پیگیریها و تتبعهای فراوان، این کتاب را نوشتهاند و این کاملاً از محتوای کتاب برداشت میشود. لذا باید تشکر کنم و خدا قوت و دست مریزاد بگویم به ایشان که به هرحال این عالی را ایجاد کردند و طبیعتاً مشکلاتی اگر وجود داشته باشد، به نوشته کتاب نیست؛ در واقع ناشی از فقر تک نگاریها (monographs) است که وجود دارد، یعنی وقتی یک کتاب درسی (Textbook) نوشته میشود، باید قاعدتاً به پشتوانه تک نگاریها (monographs)هایی باشد که به صورت خیلی تخصصی وارد قضیه شدهاند و خیلی جدی به مسئله پرداختهاند و حال کسی که میخواهد کتاب درسی تالیف کند میآید و آن تک نگاریها (monographs) را از حالت تخصصی خود خارج میکند و در یک نسخه واحد کنار هم قرار میدهد. واقعاً در این زمینه ما دچار یک فقر تک نگاریها (monographs) شدید هستیم و خود آقای دکتر اسلاملوئیان هم توضیح دادند که اگر وارد اقتصاد رشد یا مسائل بلندمدت نشدند، به خاطر این بوده که در این زمینه اقتصاددانان مسلمان چندان ورود نداشتند که البته به نظر من، حوزههای فقر خیلی بیشتر از این چیزی است که دکتر به آن اشاره کرده اند.
همچنین مشکلات دیگری نیز در این کتاب به نظر میرسد مطرح میشود که البته ربطی به نویسنده و کتاب ندارد و بیشتر مربوط به پشتیبانهاست. در واقع یک تلاطم و آشوبناکی در زمینه آنتولوژی اقتصاد اسلامی وجود دارد و مشخص نیست که قلمرو اقتصاد اسلامی در واقع چیست و به چه مسئلهای باید بپردازد (به نوعی جناب آقای دکتر عربی هم به این مسئله اشاره کردند) در واقع همین انفعالی بودن نشان دهنده آشوبناکی در آنتولوژی است و نشان میدهد که قلمرو، مشخص نیست. ما منتظر هستیم که یک تئوری بیرون بیاید تا آن را مطابق ارزشهای خود تغییر دهیم. برای مثال یک متغیر ارزشی را وارد این مدل کنیم یا متغیری مثل نرخ بهره را حذف نماییم و به جای آن یک پروکسی دیگری قرار دهیم و مسئله را اینگونه حل نماییم.
علاوه بر این به نظر من میآید که جناب آقای دکتر اسلاملوئیان باید بیش از این مقداری که توضیح دادند، توضیح میدادند که پسوند رویکرد اسلامی که در اقتصاد کلان پیشرفته اضافه شده است، متضمن چه معنایی است؟ آیا صرف انسجام درونی کافیست؟ یعنی ما اگر بخواهیم که حاوی متغیرهای ارزشی مثل آخرت و… باشد یا فاقد متغیرهایی باشد که ما آنها را نمیپسندیم، مثل نرخ بهره، آیا صرف این انسجام درونی در تئوری کفایت میکند یا علاوه بر آن باید انطباق با واقعیتهای خارجی هم داشته باشد و بحث انسجام بیرونی هم اهمیت دارد؟ آیا در این زمینه آزمونهایی انجام شده است؟ مثلاً کتاب پل رومر را اگر در نظر بگیرید، بحثهای تجربی زیادی دارد که آنها را مطرح میکند، ولی در این زمینه مشخص نیست که این تئوریها تا چه اندازه انسجام بیرونی دارد.
مسئله دیگری که به نظرم باز ارتباطی به کتاب ندارد ولی نویسنده مجبور شده که در آن قلمرو قرار بگیرد، بحث نرخ بهره است. ما حتی اگر بپذیریم که بهره دقیقاً همان ربا و حرام است و در حرمت ربا هم شک نداشته باشیم، آیا در نظریههای اقتصادی استفاده کردن از یک مسأله مثل نرخ بهره، اگر بخواهد تصمیم سرمایهگذار را نشان دهد که سرمایهگذار با وجود اینکه خود از نرخ بهره و ربا اجتناب کامل دارد، ولی به هر حال تصمیمات سرمایه گذار بر اساس این پراکسیها باشد و به نرخ بهره به عنوان یک پروکسی نگاه کند، آیا این این باعث میشود که ما از اقتصاد با رویکرد اسلامی خارج شویم؟ این درحالی است که من تا به حال ندیدم که مجتهدی بگوید اگر کسی تصمیماتش را بر اساس نرخ بهره بگیرد کار حرامی مرتکب شده است.
حال اگر در جامعهای ملاحظه کردیم که عملکرد کنش گرایان اقتصادی بر این اساس شکل میگیرد، آیا کلان غیر اسلامی میشود؟ این نکتهای است که به نظرم باید در بخش مقدمه به آن پرداخته شود، اما من ملاحظه نمودم که خیلی به اجمال از مسئله ربا و بهره عبور شده و در واقع همان روش و سلوک متعارف را که معمولاً اقتصاددانان اسلامی داشتند، دنبال گردیده است. البته این را هم عرض کنم در کتاب درسی به نظرم، پژوهش، جا ندارد؛ اما همانطور که خود آقای دکتر اسلاملوئیان هم اشاره نمودند، در برخی مباحث ایشان به روش پژوهشی در کتاب عمل نمودهاند که این امر سبب میشود کتاب، مقداری از روال کتاب درسی خارج شود. لذا به نظرم باید پژوهشهایی را که انجام شده را طوری ساماندهی کنیم که به صورت کتاب درسی دربیایند. این نوع از بحثهایی است که به نحوهی ربطی به کتاب ندارد ولی میتواند ضعفهایی را بر کتاب عارض نماید.
در مورد مباحث شکلی کتاب، خیلی تبحری ندارم، ولی به نظر میرسد که کتاب از نظر طراحی و صفحه آرایی مناسب است اما از نظر نشانه گذاریها به نظرم مقداری مشکلاتی دارد. در بحث نمودارها، کتاب از نمودارهایی استفاده کرده که با یکدیگر ارتباط دارند و از طرفی برای ارتباط نمودارها هم از فلش استفاده کرده است. برای مثال اگر نمودارها برای نشان دادن مسیرها، به گونهای طراحی شوند که، به جای اینکه فلش کشیده شود، (چراکه که انسان خیال میکند ممکن است بردار، مورد نظر نویسنده بوده است) از همان سر فلش استفاده شود خیلی بهتر است و همینطور اگر توضیحاتی، به صورت کوتاه، زیر هر نمودار هم بیاید که خواننده به راحتی متوجه نمودارها شود، به نظرم خیلی بهتر و گویا تر خواهد بود.
عطف کتاب ریز است تا جایی که ما نتوانستیم در قفسه کتابخانه آن را پیدا کنیم و مجبور شدیم کتاب دیگری بگیریم و بر اساس آن کتاب بتوانیم این کتاب را در قفسه پیدا کنیم. امیدوارم در چاپهای بعدی حداقل عطف این اتفاق کتاب کمی با فونت بزرگ تر نوشته شود.
یکی دیگر از مسائلی که مطرح هست که باز میتوان گفت عارضی است اما کتاب هم به نحوی به آن دامن زده، سلطه نگاهی هیکسی است. جرج اکرلاف در این زمینه بحثی را درکتاب animal spirits آورده که جالب توجه است. ایشان در این کتاب آوردهاند که انقلابی که ما به عنوان یک انقلاب کینزی میشناسیم در واقع انقلاب هیکسی است. هیکس برداشتی بسیار سطحی و مهندسی، از نگاه عمیق آقای کینز را ارائه داده و متاسفانه چون حرفهای آقای کینز خیلی مشکل و سخت بوده، در واقع همین نگاه خیلی تجریدی و انتزاعی و ریاضی آقای هیکس، به نام انقلاب کینزی مطرح شده و به عنوان نگاه کینز جا افتاده است. ایشان معتقدند که اصل نگاه این است که در واقع آن خویهای حیوانی، اعتمادها وتاریک وروشن شدن چشم اندازها، روی رفتار کنشگران اقتصادی اثر میگذارد. اینها وجود دارد و منکر آن نیستیم، اما همه دنیای کلان ما IS-LM نیست. این در حالی است که در همین کتاب، حتی مدلهایی که در آن صراحتا اعلام شده که خارج از الگوی IS-LM هستند، باز میبینیم که آقای دکتر اسلاملوئیان آنها را هم در مدل IS-LM قرار داده اند. البته با رفتار ضد انقلابی آقای فریدمن و نگاههای متعددی که بروز پیدا کرد، خیلی در دنیا و حتی کینزینهای جدید، به هیچ وجه انقدر بحث IS-LM جدی گرفته نمیشود؛ اما اقتصاددانان مسلمان در این زمینه همه نگاهشان به IS- LM معطوف است و به نظرم این سلطه خیلی زیاد است. لذا باید به بحثهای شناختی، بحثهای رفتاری و بعد معنوی (animal spirit) بیشتر توجه گردد.
تلاش اسلام بر این است که این جهانبینیها را عوض کند و اگر این جهانبینیها عوض شود و روح حاکم بر کنشهای اقتصادی تغییر یابد، اقتصاد اسلامی شکل میگیرد. لذا اقتصاد اسلامی اگر بخواهد شکل بگیرد باید کنشگران و نهادها اسلامی شوند. نهادها هم نه به صورت مهندسی شده، بلکه به صورت خودجوش اگر اسلامی شوند میتوانیم بگوییم که ما اقتصاد کلانی که روابط بین پدیدهها را به شکل اسلامی وجود میآورد و حتی سیاست گذاریها ی برخاسته از الگوی اسلامی انجام میدهد، خواهیم داشت؛ اما با این وجود باید گفت این ایراد هم به جناب آقای دکتر اسلاملوئیان وارد نیست، چون ایشان کتاب درسی دارند، اما بر تک نگاریها (monographs) وارد است. لذا باید حتما تلاش کرد که این فضاها عوض گردد و ما از این سلطه هیکسی خارج گردیم.
نکته دیگر اینکه آقای دکتر اسلاملوئیان تتبع خیلی جالب و فراگیر در کتابشان داشتند و سایر کتابهای کلان را خوب دیده اند. لذا کتاب از جهت تکنیکی از غنای خوبی برخوردار است. ولی در عین حال به بسیاری از واقعیتهایی که معمولاً کشورهای اسلامی به آن توجه دارند و در اقتصاد کلان کشورهای در حال توسعه و یا حتی بازارهای نوظهور به آن پرداخته میشود، معمولاً پرداخته نشده است. برای مثال فرض کنید نظریه مصرف درآمد دائمی را در فضای اطمینان بررسی میکند، حتی در کارهای تک نگاریها (monographs) هم که زیاد انجام شده، به خصوص در حوزه کشورهای در حال توسعه و نوظهور به آن پرداخته اند، در این کتاب به آن پرداخته نشده است. هر حال بحث Liquidity Consultant، نزدیک بینی و محدودیت نقدینگی هم مطرح شده و مقداری از واقعیتهای کشورها دور است. البته کشورهای غربی و پیشرفته و OECD ممکن است از یک عمق مالی خوبی برخوردار باشد و در آنجا محدودیت نقدینگی اصلاً وجود نداشته باشد، ولی یک خانواری که در کشورهای در حال توسعه میخواهند عمل کند ولو اینکه معتقد باشد که مصرفشان باید تا آخر عمر تداوم داشته باشد، اما به هر حال، به خاطر وجود این محدودیتهای نقدینگی، نمیتوانند این کار را انجام دهند. البته راه حلهای ممکن است وجود داشته باشد؛ محدودیتهای نقدینگی نسلهای همپوشان در خانوارهایی که در آغاز قرار گرفتند، آنهایی که پس انداز (Saving) و مصرف بیش از درآمد (Dissaving) پیدا میکنند، خط کلان به صورت یکنواخت باشد. ولی به هر حال بحثهای خیلی مفصلی در این زمینه دارد که به نظرم بد نیست به خصوص کتاب که برای کشور ایران، با این بازارهای مالی خیلی کم عمق، نوشته شده، این مسائل به صورت جدی وارد گردد.
مسأله دیگری که باز به نظرم در کتاب به آن کم لطفی شده است و نگاه گذرایی به آن شکل گرفته، بحث DSGE هست. در Dynamic stochastic general equilibrium، آقای دکتر توضیح دادند که ما در اینجا از یک انسجام درونی خیلی خوبی برخورداریم و سعی شده که مدلها به نحوی هم خرد بنیاد باشند و طولانی مدت (long time) و سعی میشود که تعامل بین همه این عواملهای اقتصادی را برقرار نمایند؛ بنابراین از یک انسجام درونی خوبی برخوردار هستند ولی انطباق با واقعیتهای خارجی ندارد. من تردیدی ندارم که بسیاری از تحقیقاتی که به صورت DSGE انجام شده، همین است که آقای دکتر فرمودند، ولی مدل DSGE میتواند با این تحقیقاتی که انجام شده، تفاوت داشته باشد؛ یعنی در آن تحقیقات تسامحهایی صورت گرفته که ممکن است با روح DSGE سازگار نباشد. ما میگوییم بالاخره این مدل سازی به صورت خرد بنیاد انجام شود و بر اساس همین مدل سازی که انجام میشود، با شبیهسازیها، گشتاورهای چهارگانه را استخراج نماییم و از آن طرف با رگرسیون بیزین و کارهای دیگری که انجام میدهیم، گشتاورهای چهارگانه ی محیطی را هم بررسی نماییم و اگر بتوانیم بگوییم که این گشتاورهای چهارگانه با همدیگر همگرایی لازم را دارند، به این معناست که یعنی قانون توزیع حاکم بر مدل ما میتواند همان قانون توزیع حاکم بر رفتار جامعه عینی باشد، چون به هر حال ما در آمار اثبات کرده ایم که این ۴ گشتاور اگر با هم ارتباط پیدا کنند، یعنی در واقع یک همانندی در قانون توزیع وجود دارد و این جا قاعدتاً این اتفاق میافتد. ولی در عمل وقتی که میخوایم گشتاورهای واقعی را پیدا کنیم ممکن است برویم به تحقیقات دیگران رجوع کنیم و از آن تحقیقات گشتاورها را گونهای استخراج کنیم که خیلی درست نباشد. لذا ممکن است کار عملی ما اشتباه باشد، ولی این ربط زیادی به مدل ندارد. البته مدل DSGE نقص بسیار عمدهای دارد و آن بر پایه همگنی عوامل استوار است که به هر حال representative eagent میتواند نماینده تام و تمام کل عوامل باشد و نوعی همگنی رفتاری آنجا مشاهده میکنیم که در واقعیت این همگنی وجود ندارد و ما نمیتوانیم بگوییم همگنی وجود دارد و قاعدتاً به صورت ناهمگن (HETERORGENITY) است و اینجاست که اقتضا میشود که از این مدل عبور کنیم و مدلهای دیگری مثل عوامل پایه و امثال اینها را استفاده نماییم. من فکر میکنم در این زمینه فصل ششم به یک پرداخت بهتر و سازگارتر احتیاج دارد. البته میدانم که نقدهای بسیار جدی وجود دارد. برای مثال پل رومر مقاله اساسی برای نقد DSGE که من فقط یک مطالعه خیلی مروری روی این مقاله داشتم. ولی نقلی که کتاب متعرض آن شده، به نظرم نیازدارد به اینکه پویا تر و بهتر باشد. به هر حال این کتاب ممکن است این انگیزه را در وجود افراد دیگر ایجاد نماید که حداقل در زمینه تک نگاریها (monographs) سعی کنند، از همان رویکردی که در اقتصاد اسلامی با آن آشنا هستند، کارهای جدیتری انجام دهند تا انشاالله در ویراستهای بعدی جناب آقای دکتر اسلاملوئیان یا افراد دیگری که میخواهند کتاب اقتصاد کلان پیشرفته با رویکرد اسلامی بنویسند، بتوانند با دست باز به آن منابع استناد نمایند. به هر حال کتاب درسی (TEXTBOOK) تعریف خاص خودش را دارد و به نظر من نمیشود در آن کار پژوهشی انجام داد. البته آقای دکتر اسلاملوئیان، قبل از انتشار کتاب مقالاتی را در این زمینه نوشتهاند که در بعضی از فصول از آنها استفاده شده است که البته این کار از نظر اصولی کار درستی است؛ اما در کتاب تکست بوک بیشتر، جای نقد نظریهها و بررسی انسجامهای بیرونی نظریات هست ولی جای اینکه تئوری پردازی شود شاید نباشد و تئوری پردازی باید به پشتوانه تک نگاریها (monographs) انجام گردد.
آقای دکتر اسلاملوئیان استاد بنده در دوران کارشناسی ارشد در دانشگاه شیراز بودند ایشان قبل از این کتاب اقتصاد اسلامی به زبان انگلیسی داشتند و اثر جدیدشان نیز نشان از آزاد مردی و دغدغه دینی ایشان دارد والا همه میدانند در مقابل چاپ مقاله که هم آسانتر و هم ارزش علمی بالاتری برای محقق به ارمغان میآورد، چاپ کتاب واقعا عشق میخواهد. من در دوران دانشجویی مثل بسیاری دیگر از دانشجویان شیفته اخلاق و ایمان ایشان شدم انشاالله خدا این دانشمند وارسته و انقلابی را برای حکومت امام زمان حفظ بفرماید و اکنون نیز دست یاریگرشان در خدمت حضرت امام خامنهای باشد تا به لطف اقتصاد اسلامی ایران از همه بحرانها سربلند گذر کرده و الگوی جهانی دولت اسلامی تحقق یابد. انشاالله و عجل فرجه الشریف