قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / نگاهی تطبیقی میان علم اصول و هرمنوتیک در باب فهم متن/ سید علیرضا نقیب‌پور
نگاهی تطبیقی میان علم اصول و هرمنوتیک در باب فهم متن/ سید علیرضا نقیب‌پور

موانع فهم متن از دیدگاه آیت الله شهید سید محمدباقر صدر؛

نگاهی تطبیقی میان علم اصول و هرمنوتیک در باب فهم متن/ سید علیرضا نقیب‌پور

شبکه اجتهاد: مسئلۀ فهم متن، به عنوان یک مسئلۀ جدی، مرهون مباحث هرمنوتیک معاصر است. اگر چه اصل این مسئله در علم اصول نیز مطرح بوده است؛ اما با مباحث هرمنوتیک فلسفی هایدگر و گادامر این مسئله اهمیت خاصی یافت و انقلابی در برداشت عمومی ‌‌در این باب، ایجاد نمود.

گادامر با تحلیلی خاص از فهم می‌‌کوشد تا نشان دهد اساساً فهم، عمل اکتشافی مفسّر نیست و معنا، به عنوان واقعیتی بیرون از ذهن مفسّر وجود ندارد بلکه مفسّر خود در تکوّن معنا سهیم است و معنا محصول تلاش مفسّر در قبال متن است. از منظر او فهم حاصل امتزاج موقعیت هرمنوتیک مفسر با موقعیت معنایی متن است.

از نتایج اولیه این تفسیر خاص از فهم متن، نسبی بودن معنای متن است که در پی خود فقدان اعتبارسنجی تفسیرهای مختلف را دارد. از طرف دیگر این نظریه نمی‌‌تواند توجیه مناسبی از مواجهه عقلایی با متن جهت دستیابی به مقصود مؤلف به عنوان یک عملکرد طبیعی ارائه دهد.

علم اصول فقه -که در صدد ارائۀ روش عقلایی برای فهم متن است- نسبت به موانع دستیابی به معنای متن حساسیت نشان داده و مباحث متعددی در این زمینه ارائه کرده است. در نگاه اصولیان، معنای متن، مراد مؤلف از متن است و دستیابی به مراد مؤلف هدف مفسّر از خواندن متن است. مفسر در این تلاش اکتشافی با موانعی مواجه می‌شود که می‌تواند با روش‌های عقلایی به نصاب معتبری از معنای متن دسترسی پیدا کند.

در این مقاله موانع دست‌یابی به معنای متن از منظر شهید صدر مرور می‌شود.

۱. جهل به معنای لغت

هر چند هدف مفسر کشف نیّت مؤلف در پسِ به کارگیری الفاظ است؛ اما با توجه به اصاله الظهور این نکته روشن می‌‌شود که ارتباط تنگاتنگی میان اکتشاف نیت مؤلف و روشن نمودن معنای مدلول‌های تصوری است. به عبارت دیگر، بدنۀ اصلی معنای متن را دلالت‌های لفظی تأمین می‌‌کنند و از این رو مهم‌ترین ابزار مؤلف در ارائۀ معنا، الفاظ هستند. طبیعتاً یکی از عوامل دست نیافتن به معنای متن، نداشتن معنای لفظ است. در این راستا پیشنهادهای لغت‌شناسان اگرچه با تردیدهایی از سوی دانش‌وران علم اصول مواجه شده است، اما در مجموع، شهید صدر تلاش لغوی‌ها را در کار فهم متن مؤثر می‌شمرد و اعتبار عقلایی آن را تأیید می‌‌کند.

۲. خوانش گزینشی متن

در نگاه علم اصول مفسر باید تمام متن را -با همۀ انواع دلالت‌هایی که در آن به منصۀ ظهور می‌‌رسند- در نظر بگیرد و از هیچ قرینه‌ای که مؤلف از آن برای ارتباط بهره برده، صرف‌‌نظر نکند. به تعبیر اصولیان، ظهوری از متن حجت است که مربوط به تمام کلام باشد و ظهورات جزئی نمی‌‌تواند کاشف نیت مؤلف باشد. این ترابط به قدری تأثیرگذار است که اگر معنای جمله‌ای واضح باشد اما با در نظر گرفتن قرینه‌ای معنا مجمل ‌شود، نمی‌‌توان آن متن را به عنوان کاشف نیت مؤلف در نظر گرفت چرا که متن با تمام قرائن آن یک کل را تشکیل می‌‌دهد که مجمل شده است.

شهید صدر در این چارچوب، اهمیت خاصی به قرائن مربوط به ارتکازات عرفی و عقلایی و آنچه مربوط به فضای عمومی ‌‌تولد متن است دارد و حساسیت آن را نشان داده است. از نگاه ایشان این قرائن آن قدر لطیف و فراگیر هستند که به صورت واژه در متن حکایت نمی‌‌شوند و حتی یک راوی قابل اعتماد -که از نقل هیچ قرینۀ لفظی و غیر لفظی فروگذار نمی‌‌کند- در صدد نقل ارتکازات عرفی و عقلایی روایت بر نمی‌‌آید؛ چرا که این ارتکازات به قدری با ذهن مأنوس هستند که راوی تصور نمی‌‌کند که ممکن است گیرندۀ متن از آنها بی‌خبر باشد. از این رو نمی‌‌توان وجود احتمال قرینۀ ارتکازی که ناشی از فضای صدور متن است را مورد غفلت قرار داد. عقلا نیز نسبت به این احتمال بی‌اعتنا نیستند.

۳. تعارضات متن

یکی از مهم‌ترین اسبابی که باعث می‌‌شود متن نتواند به عنوان عامل انتقال پیام، مراد مؤلف را نشان دهد تعارضات درون متنی است که ارائه نیت مؤلف را دشوار می‌‌سازد. اگر تعارض میان دو مدلول قابل رفع نباشد، هیچ کدام را نمی‌‌توان به عنوان کاشف مراد جدی مؤلف به حساب آورد. نکتۀ قابل توجه این است که اگرچه ممکن است میان دو متن متعارض، به نحوی آشتی بر قرارکرد و تعارض را به گونه‌ای حل و فصل نمود؛ اما دانش‌وران اصولی بدین نکته اصرار دارند که حل تعارض اگر از دایرۀ جمع عرفی خارج شود، ارزش تفسیری ندارد و از حجیت عقلایی بی‌بهره می‌‌ماند.

۴. فاصلۀ تاریخی

بحث تاریخی بودن متن به دو صورت در دانش اصول شیعه منعکس شده است: یکی بحثی است که از قرن هشتم هجری توسط علامه حلی تحت عنوان اصل عدم نقل در دانش اصول متولد شد که فاصلۀ تاریخی مفسر با متن را از زاویه تغییر واژگانی بررسی می‌‌کرد.

در این راستا شهید صدر رحمه الله تلاش می‌‌نماید علاوه بر تأکید این گسترش کاربرد، تحلیل جدیدی نیز از مراجعۀ عقلا به این اصل ارائه کند. از دیدگاه ایشان، اصل عدم نقل تنها ناظر به تغییر معنای مفردات است و برای نشان دادن بنای عقلا در خصوص ثبات نظام لغوی متن از تعبیر اصل ثبات زبان (اصاله ثبات اللغه) استفاده می‌‌کند تا تغییر معنای سیاقی کلام را نیز در بر بگیرد.

 بحثی دیگر -که درون‌مایۀ قوی‌تری داشت- با محقق قمی در کتاب ارزشمند قوانین شروع شد که فاصلۀ تاریخی را به عنوان یک مانع برای فهم متن معرفی نمود. این بحث نیز اگر چه در اصول عنوانی به خود اختصاص داد، اما چندان همزبانی پیدا نکرد و معمول اصولیان با معیارهای اصول لفظی عقلایی به میدان آمده و مانع را برطرف نمودند!

شهید صدر را می‌‌توان از زمرۀ کسانی دانست که با کلام محقق قمی ‌‌همراهی نموده است، اما دلیل آن را مقصود بالافهام نبودن مفسران بعدی ندانست بلکه مانع فهم متن را احتمال فقدان قرائنی بیان کرد که در زمان تولد متن وجود داشته اما به خاطر فاصلۀ زمانی از بین رفته است.

شهید صدر را می‌‌توان از کسانی محسوب نمود که احتمالات ناشی از فقدان قرائن متصله -که در طول زمان از دست رفته است- را موجب مبهم شدن مراد مؤلف می‌‌دانند، اما احتمالات دیگر را با تمرکز بر سیرۀ عقلا و کشف ارتکاز آنها پاسخ می‌‌دهند.

این تحلیل شهید صدر در روش استنباط احکام فقهی تأثیرگذار خواهد بود. با این رویکرد، دیگر مفسر در قبال ظهور بدوی متن سر تعظیم فرود نمی‌‌آورد و اصاله الظهور را بر مسند حکم نمی‌‌نشاند؛ بلکه به خاطر احتمال قرائن حالی و ارتکازات عرفی که متن در آن زمینه متولد شده است، خود را ملزم می‌‌داند که به تاریخ صدور متن توجه ویژه‌ای داشته باشد و از کنار زمینۀ اجتماعی متن به سادگی عبور نکند.

۵. تفسیر به رأی

اگر چه اصطلاح تفسیر به رأی دلالت بر نوعی اجتهاد مبتنی بر گمان و حدس بود که در قرن دوم هجری به نمایندگی ابوحنیفه در صدد استنباط احکام بر می‌‌آمد و به جای تکیه بر احادیث به «رأی» -که همان استدلال‌های ظنی و حدس‌آمیز بود- اعتماد می‌‌نمود اما این اصطلاح در تاریخ علوم تفسیری به معنای هر تلاش تفسیری در قبال متن است که در صدد تحمیل نیت مفسر بر معنای متن باشد.

نقش مفسر از دیدگاه دانش اصول نقشی اکتشافی است و تمام تلاش او یافتن مراد مؤلف است که در متن ارائه نموده است. بنابراین هر فعالیتی که هدف آن دستیابی به مراد مؤلف نباشد از کار تفسیری خارج است و ارزش تفسیری ندارد.

آیت الله سید محمدباقر صدر در بحث روش اکتشاف نظریۀ اقتصادی اسلامی ‌از متون دینی به چهار عامل به عنوان دخالت‌های نابه‌جای مفسر -که باعث خطای تفسیری و خارج شدن عمل تفسیر از مدار روشمند آن می‌‌شود- اشاره می‌کند که عبارتند از: توجیه زمانۀ مفسر (یعنی مفسر احیاناً در صدد است که متن را با واقعیت امروزین تطابق دهد)، تفسیر متن از زاویۀ خاص، نادیده گرفتن زمینۀ اجتماعی متن، رویکردهای خاص به متن (الاتجاه الخاص).

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

از آن جا که دانش اصول، به دنبال روش فهم عقلایی و ضابطه‌مند از متن شریعت است و این روش از یک نظام عمومی فهم متن، تبعیت می‌کند، کشف آن چه متن را به عنوان کاشف مراد جدی مؤلف غیر فعال می‌کند، پر‌اهمیت است.

از نگاه اصولیان اگر چه ممکن است مراد مؤلف به طور یقینی در دسترس مفسر نباشد، اما این گونه نیست که معنای متن به کلی از دست مفسر خارج باشد. مفسر به دنبال ظهوری معتبر از متن است که پلی است برای کشف معنای متن که همان مراد مؤلف است و برای دستیابی به ظهور معتبر لازم است موانع استظهار را بشناسد و از روش‌های عقلایی در این زمینه بهره‌مند شود.

اگر چه فاصله تاریخی میان مؤلف و مفسر احتمال دستیابی به مراد مؤلف را تضعیف می‌کند، اما تا وقتی که از نصاب ظهور عقلایی متن نیفتد می‌تواند ابزاری برای کشف معنای متن تلقی شود.

از نگاه شهید صدر، مفسر نباید به دنبال تطبیق متن بر پیش فرض‌های خود باشد که در این صورت کار تفسیر از چارچوب اعتبار خارج شده و معنای به دست آمده حجیت عقلایی ندارد.

چالش مهم فاصلۀ تاریخی اگرچه مورد اهتمام شهید صدر بوده؛ لکن هنوز مجال بحث‌هایی عمیق‌تر و همه‌جانبه‌تر در این چارچوب وجود دارد که می‌توان از یک سو با استنطاق میراث اصولی و از سوی دیگر با پویایی و پژوهش‌های نو، پاسخ‌های بهتر و کارآمدتر در این راستا ارائه نمود.

نویسنده: سید علیرضا نقیب پور، پژوهشگر درس خارج حوزه علمیه قم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics
Clicky