میگویم خروجی حکومت امام علی (ع)، ابوذر و زینب (س) است. حکومت دینی، حکومتی است که رویکرد انسانی دارد. خروجی جمهوری اسلامی نباید پل صدر دوطبقه باشد، خروجی جمهوری اسلامی نباید برج میلاد یا بلوار فلان باشد. چند فرد دیندار عاقلِ فهمیده شاخص داریم؟ هر چه این آمار بالاتر برود، حکومت ازنظر دینی موفقتر بوده است و لذا نگاه دین به حکومت، نگاه انسانی و نه تمدنی است.
به گزارش شبکه اجتهاد، مرکز پژوهشی مبنا درباره وضعیت دین و دینداری چشمانداز آن در ایران، سراغ کارشناسان و صاحبنظران در حوزههای مختلف رفته است و علاوه بر ترسیم وضعیت دین و دینداری از زبان آنها، راهکارهای بهبود و ارتقای وضعیت دین و دینداری را جویا شده است. در این مصاحبه نظرات و دیدگاههای حجتالاسلام والمسلمین دکتر مهدی مهریزی عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات تهران در این موضوع ارائه میشود.
اگر درباره دینداری، مقدمهای دارید بیان کنید تا به پرسشهای اصلی بپردازیم.
مهریزی: این بحث، دو بُعد دارد که یکی از آنها، بُعد نظری است که ما از دین استفاده میکنیم که چه چیزهایی برای جامعه دینی یا فرد دیندار یا حکومت دینی شاخص است. یک بحث هم این است که الآن جامعه ما بر اساس آن الگویی که استفاده میکنیم در چه وضعیتی قرار دارد. من در کتاب خودم در هر دو قسمت حرف خودم را گفتهام. من در این کتاب، یک بحث درون دینی کردهام که نمیتوان به نظرسنجیها بهتنهایی برای سنجش دین اکتفا کرد؛ چون این پرسشنامههایی که انجامشده و معمولاً از غرب الگوبرداری شده است، یک خلأ نظری درون دینی دارند و آنهم این است که ما این کار را نکردیم که ابتدا به مؤلفهها نمره دهیم و بعد بر اساس آن ببینیم که چطور است. برای مثال ازنظر دین، ضریب کدام مؤلفه دینداری بالا است؟ وقتی شما میخواهید در رشته ریاضی درس بخوانید، ضریب درس ریاضیات ۴ است ولی ضریب ادبیات فارسی ۱ است ولی کسی که میخواهد ادبیات فارسی بخواند، ضریب ادبیات فارسی برای او ۴ است. ما در دین، باورها، مناسک و اخلاق داریم، ضرایب اینها ازنظر دین، چند است؟ ما که نمیتوانیم تهیه کنیم، این مسئله نیاز به یک بحث درون دینیِ اجتهادی دارد. من در آن کتاب این کار را انجام دادم. درواقع گفتهام که ما چطور میتوانیم به اینجا برسیم که ازنظر دین، مؤلفههایی مثل عبادات، اعتقادات، اخلاق و … که داریم، چه ضریبی دارند و در کجا قرار دارند. اینیک مطلب است. ابتدا این کار باید صورت بگیرد.
من در این کتابم، در بحث مؤلفههای دینداری، ۴ چیز را مطرح کردهام؛ بحث عقلانیت آدمی، بحث عدالت، اخلاق و مناسک را مطرح کردهام. شاید بتوان گفت که اینها به ترتیب اولویتدارند و مناسک در انتها قرار میگیرد و کار دین این است که افراد را عاقل بار بیاورد. این مرحله اول دینداری به شمار میرود. من نمیگویم اعتقادات، من میگویم در نهجالبلاغه آمده: «یثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول»، افراد عاقل شوند، وقتی عاقل شوند، معرفت و باورهای آنها هم درست میشود.
یعنی شما معتقدید که ما به ترتیب از عقلانیت، خودبهخود به مناسک میرسیم؟
مهریزی: دوم بحث عدالت است، چون میگوید: «لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»، هدف بعثت انبیاء (ع) این است. بعد به اخلاق میرسد که پیامبر (ص) میفرماید: «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاق»، بعد به مناسک میرسیم و اینکه کارکرد اینها چیست. در این زمینه یک مطالعه درون دینیِ اجتهادی کردم. مثال هم زدهام و گفتهام که الآن در رسالهها میگویند؛ واجبات نماز دو قسم است؛ رکن و غیر رکن. ما در دین، رکن و غیر رکن نداریم، فقها کار اجتهادی کردهاند. از بعضی چیزها فهمیدهاند که این، رکن است و از بعضی چیزها فهمیدهاند که این، غیر رکن است یا بهعنوان صغیره و کبیره هستند. ما این چیزها را نداریم، من اینها را آوردهام و گفتهام من از این مدلها استفاده اجتهادی کردم و به این جمعبندی رسیدهام، دوازده راه را دنبال کردم. برای مثال کل خطبههای جمعه پیامبر (ص) و امام علی (ع) را تحلیل محتوا کردم که از آنها چیزهای مهمی به دست آمد. در این چند سال، آن مقداری که باقیمانده چیست؟ یا وصیتهای آخر عمر افراد را دیدهام. افراد مهمترین حرفهایشان را در انتهای عمر میگویند، یکفصلی این وصیتها هستند. یکفصل واژههایی هستند که مقوّمها هستند، برای مثال میگوید اساس الدین، اساس الشیعه، اساس الایمان. خیلی از اینها استخراجشده و تحلیل محتوا شده است. یکبخشی هم این است که مثلاً میگوید «لیس منّا» یا «منّا». چه کسانی لیس منّا و چه کسانی منّا هستند؟ هرکدام از اینها یکی است و کلی از این مطالب استقرا و بعد تحلیلشده است و لذا ازلحاظ نظری به آنجا رسیدم. درنهایت گفتم که جامعه ایرانی اینطور نیست.
در ابتدای این کتاب، از دو نوع آمار سخن گفتم. یک آمار این است که برای مثال در ایران پیادهروی اربعین چقدر است یا مردم، چقدر به زیارت امام رضا (ع) میروند، هیئات چقدر هستند، نذر چقدر است، چند مسجد درستشده است، چند امامزاده اختراعشده است، با آمارهایی که هست، اینها را گفتهام. یک آمار دیگری هم دادهام، آمار دعوا، دزدی، اسراف، مصرف لوازمآرایشی، زدوخوردهای خیابانی و نزاع را گفتهام که مجموعاً ۳۰ مورد شدهاند. این، جامعه ایرانی است. حالا کدامیک با آنها سازگار است. درنهایت هم یک بیانیه گفتهام که به نظر من جمهوری اسلامی بر اساس این الگوها موفق نبوده است.
یعنی در کل، وضعیت دینداری را در جامعه ما خوب نمیدانید؟
مهریزی: بله. لذا من در آنجا سه بحث فرد دیندار، جامعه دینی و حکومت دینی را مطرح کردهام و گفتهام که تقریباً در هر سه مورد عقب هستیم و با آن ملاکها، سازگاری نداریم.
من چند سال پیش یک سخنرانی داشتم و رویکردها به حکومت را تقسیم به حکومتهای استبدادی، تمدنی و انسانی کردم. دین به دنبال کدامیک از این سه نوع مدل حکومت است؟ میگوییم دین به دنبال حکومت استبدادی نیست، گرچه بیشتر حکومتها در طول تاریخ اینطور بوده و پادشاه و ظالم بودهاند. کسانی که بهخوبی حرف میزنند، تمدنی میشوند. برای مثال میگوییم از زمان صفویه، مسجد شاه، منارجنبان و کاروانسرای شاهعباسی باقیمانده است. چند فرد میتوانیم بگوییم؟ من میگویم خروجی حکومت امام علی (ع)، ابوذر و زینب (س) است. حکومت دینی، حکومتی است که رویکرد انسانی دارد. خروجی جمهوری اسلامی نباید پل صدر دوطبقه باشد، خروجی جمهوری اسلامی نباید برج میلاد یا بلوار فلان باشد. چند فرد دیندار عاقلِ فهمیده شاخص داریم؟ هر چه این آمار بالاتر برود، حکومت ازنظر دینی موفقتر بوده است و لذا نگاه دین به حکومت، نگاه انسانی و نه تمدنی است. این را در اینجا نیاوردهام و بحثی بوده که بعدازاین، مطرح کردهام.
چون امام علی (ع) میخواهد اخلاق را رعایت کند، حکومت ایشان ۴ سال میشود، ولی عمر دوست دارد فتوحات کند و بگوید که اینقدر شد. در رویکرد تمدنی شما وسعت جغرافیایی ایجاد میکنید، تسلیحات را بالا میبرید، کارهای عمرانی را زیاد انجام میدهید. البته به این معنی نیست که این کارها منفی است، ولی اینها مقصود و مقصد نیستند. خروجی و مقصد، آدم است؛ چون جمهوری اسلامی باید با آدمهایی که صادر کرده و بیرون داده، شناخته شود، نه با سلاح هستهای و نه با موشک بالستیک و نه با چیزی که دشمنان از آن میترسند. بنده معتقدم دشمن باید از آدمها و انسانهای ما بترسد، باید از انسانیت ما بترسد. در حقیقت، پیامبران آمدند که آدم بسازند، البته تمدن و رفاه هم در کنار آن است. اینکه باید بتوانند از هویت خودشان دفاع کنند، در کنار این قضیه است، ولی اینها اصل نیستند. مقام معظم رهبری در سخنرانیشان در خراسان شمالی گفتند چرا ما اینطوری هستیم؟ من هم نمیگویم، خود ایشان میگویند که چرا طلاق بالا است؟ چرا دروغ زیاد است؟ چرا فلان زیاد است؟ این حرف را عالیترین مرجع در ۳۷ سالگی جمهوری اسلامی میگوید؛ بنابراین تحلیل من غیر از آمارها، یک پشتوانه و تصدیقهای سران جمهوری اسلامی را هم دارد.
آینده را باوجود همین وضعیت و روال چطور میبینید؟
مهریزی: خوب نیست. به طلبهای گفتند که حوض با چند کاسه آب پر میشود؟ گفت: باید دید که کاسه، چه کاسهای است، اگر کاسه بهاندازه حوض باشد، با یککاسه پر میشود. اگر بهاندازه نصف حوض باشد، با دو کاسه پر میشود. اگر ما این راهی که شروع کردهایم را در پیش بگیریم، همینطور خواهد بود؛ یعنی الآن افتخار ما این است که برای مثال امامزادهها در ابتدای انقلاب ۳۰۰۰ مورد بودند و الآن ۱۰۰۰۰ مورد هستند. فرض کنید میگویند مساجد ما اینقدر بوده و الآن ۱۰۰۰۰۰ تاشده است؛ یعنی افتخاراتی که دارند، همه کمّی است.
آیا در کتاب خود، علل را هم بررسی کردید که چرا اینطور است؟ حالا در ذهن خودتان علل چیست؟
مهریزی: نه، من به دنبال این چیزها نبودم، یکچیزهایی گفتهام. برای مثال گفتهام که جمهوری اسلامی، نظامی برخاسته از آموزهها و آرمانهای دینی و فلان است. اینک پس از سیوچند سال بهحق میتوان اظهار کرد که شعائر و مناسک مذهبی در این کشور توسعهیافته است و با مناطق دیگر قابلمقایسه نیست. مساجد، تکایا، پایگاههای مذهبی، نماز جمعه، عزاداری استانها، فلان و فلان و مراکز دینپژوهی و مراکز فلان افزایشیافته است. ارزیابی و سنجش جامعه اسلامی ایران از منظر رعایت حقوق و اخلاق که بخشهای دیگری از دین به شمار میآیند، روند رو به نزول را نشان میدهند. آمارهای متعدد و مستند و اظهارات رهبران و پایهگذاران حکومت نشان از رواج و شیوع تعدّی و تجاوز به حقوق، رشوه، فساد اداری، اسراف، تبذیر، عدم پایبندی به تعهدات و وظایف دارد.
آموزههای دینی از چهار بخش عمده تشکیلشدهاند؛ اعتقادات، اخلاق، حقوق و شعائر. از میان این چهار بخش، بر اساس مستندات درون دینی ارائهشده در این پژوهش، ادای حقوق و رعایت اخلاق از مؤلفهها و مقوّمهای اصلی دینداری است. همچنین در عرصه جامعه و حکومت دینی، علاوه بر اخلاق و حقوق، امنیت و رفاه نیز دو شاخص به شمار میروند. بر اساس اصول پنجگانه گذشته، نظام جمهوری اسلامی در دستیابی به شاخصهای دینداری موفق نبوده و ظواهر و مظاهر دینداری بر حقیقت و واقعیت غلبه کرده است.
به نظر میرسد برای دستیابی به اهداف، آرمان و شاخصها و تغییر رویّه در آنچه پیشازاین صورت گرفته، باید به این امور پرداخته شود: ۱. در نظام تعلیم و تربیت و آموزشوپرورش دینی، ضمن حفظ و حراست و تأکید بر مراعات مظاهر دینداری، اولویت نخست به حقوق و اخلاق داده شود. ۲. کارگزاران حکومت و متولیان امر دین در عمل و رفتار پایبندی واقعی به دو عنصر را نشان دهند. رعایت حقوق و راستگویی در تعاملها، پایبندی به تعهدات، امانتداری، پرهیز از وعدههای غیرقابل تحقق، تعامل مثبت با رقبا و مخالفان، گذشت و … سرلوحه خصلتهای آنها باشد.
پس میتوان نتیجه گرفت که شما یکی از علل مهم را کارگزاران میدانید؟
مهریزی: دو چیز است. من چند سال است که در این مورد صحبت میکنم. مرحوم آقای کافی از پیامبر (ص) میخواند که: «بسمالله الرحمن الرحیم. صِنْفَانِ مِنْ أُمَّتِی إِذَا صَلَحَا صَلَحَتْ أُمَّتِی وَ إِذَا فَسَدَا فَسَدَتْ أُمَّتِی»، من روی این حدیث خیلی تأمل کردم. به نظر من ریشه به دو گروه برمیگردد؛ گروه مرجع معنوی و علمی که عالمان هستند و گروه دوم هم حاکمان و دینداران هستند. مشکل در اینجا است و لذا پیامبر (ص) فرمودند: «صِنْفَانِ مِنْ أُمَّتِی إِذَا صَلَحَا صَلَحَتْ أُمَّتِی وَ إِذَا فَسَدَا فَسَدَتْ أُمَّتِی… الْفُقَهَاءُ وَ الْأُمَرَاء»، حالا اگر آنها خودشان را در مدل مدیریتیشان اصلاح کنند و در مدل اداره کردن و رفتارشان اصلاح کنند، طبیعی است که وقتی کارگزاران حرفهای بیخود بگویند، مردم هم حرف بیخود میگویند. قرآن میگوید: «فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى»، پس چرا میگویید بیشتر؟ اینجا معلوم میشود که تعدّی کردهایم و مدل و الگوی ما چیز دیگری شده است. اینها هم مشکلات است.