شبکه اجتهاد: در حادثه قتل دختر سیزده ساله تالشی به نام رومینا چند نکته دارای اهمیت است که اول از همه اینکه این حادثه به عنوان قتل یک انسان ابعاد اخلاقی و حقوقی غیرقابل اغماض دارد. بی تردید هیچ کس نمیتواند بدون دلیل موجه جان کسی را بگیرد و قتل جرم سنگینی است و تاوان سنگینتری دارد. امر به معروف و نهی از منکر آمرانه ترین رفتار اصلاحی است که افراد جامعه تنها تا مرحله زبانی میتوانند آن را انجام دهند و بازداشتن فرد مجرم با تنبیه بدنی تنها و تنها در اختیار حاکم شرع است. از نظر اخلاقی نیز میدانیم دین شریف اسلام بدگمانی نسبت به دیگران را ممنوع میداند چه رسد به آسیب رساندن، کتک زدن و یا سطوح سخت تر مانند قتل. در الگوی اخلاقی اسلام رحم بر فرزند و بخشش او جایگاه بالایی دارد و والدین بهخاطر رحمت گستری بر فرزند مشمول لطف بیکران خداوند هستند.
دین شریف اسلام بدگمانی نسبت به دیگران را ممنوع میداند چه رسد به آسیب رساندن، کتک زدن و یا سطوح سخت تر مانند قتل همچنین در کنار ارزش پایدار فوق، حفظ نوامیس، عفت ورزی نسبت به دختران و زنان در جامعه، خودداری از بی غیرتی و بی حیایی، حفظ حریم مرد و زن نامحرم نیز ارزشهای پایداری هستند که نباید به بهانه تحولات اجتماعی با اباحی گری مردم را تشویق کرد که ارزش های خود را نادیده بگیرند و چشم بر غارت نوامیس خود ببندند. براین اساس نه می توان به بهانه قتلی ناروا غارت عفت را نادیده گرفت یا بر غیرت پدر شورید و نه به بهانه حفظ نوامیس دخترکی نوجوان و فریب خورده را به شکل فجیع و ناجوانمردانه کشت.
از سوی دیگر در این حادثه پرده از داوریهای متناقضی برداشته میشود مانند این که گاهی یک دوره و نیم وقت مجلس و مردم گرفته میشود تا به بهانه های رنگین ازدواج دختران زیر ۱۶سال را ظالمانه و با برچسب ازدواج کودک محکوم و ممنوع کنند، درحالی که ممکن است چنین ازدواج هایی در چارچوب شرع و قانون به شکل مناسبی و با احقاق حقوق دختر تحقق پذیرد و گاهی همان افراد، فرار دختر ۱۳ساله با مردی ۳۰ساله که با فحاشی و تهدید دخترک را از خانوادهاش ربوده عشق و آزادی انتخاب و شیوه زندگی نامیدهاند، از آن دفاع کرده و از همگان میخواهند که چشم خود را روی تحولات و واقعیات جامعه باز کنند بی آن که غصه دختر نوجوان احساساتی و قربانی خشم جنسی یک مرد فریبکار را بخورند. بی تردید اگر محاکم قضایی به محکومیت آن مرد حکم دهند شعرا دست بهکار بافتن غزل برای عاشق دلخسته می شوند. ولی اگر پدر محکوم شود هر حکمی به جز قصاص را ناعادلانه میخوانند. کسانی عدم قصاص پدر را ناعادلانه میدانند که قصاص هر قاتل دیگری را حکم خشن اسلامی دانسته و همواره به عفو دعوت میکنند. این تناقضات عجیب برای اهل تفکر همه معنادار هستند.
باید در این اتفاق چند مطلب در یک چندضلعی با هم دیده شوند. چرا پدر تصمیم به قتل فرزند عزیزتر از جانش میگیرد؟ چه دیده؟ چه تهدیدی شده؟ آیا مورد اخاذی قرار گرفته؟ آیا کسی میتواند خود را جای او که در یک شهر کوچک زندگی میکند و عکس دخترش در دست مردم دست به دست میشود؛ بگذارد؟ بیتردید آنقدر ابعاد این قتل دلخراش است که اجازه دیدن عذر پدر را نمیدهد، ولی باید این وضعیت روحی را هم دید و البته این امر به معنای توجیه قتل نیست. مسئله دیگر سهم نهادهای واسطی است که در این رخداد محقق نشده اند کدام نهاد باید میان پدری که در مرز جنون است و دختری که خطای بزرگی مرتکب شده و پسری که دست از تهدید خانواده دختر برنداشته واسطه میشد و همگان را به خویشتنداری و حل مسئله دعوت میکرد تا مجرم و خاطی از بی گناه شناخته شوند و با روشهای درمانگرایانه و مداخلهای به دختر، پدر و خویشان امکان عبور از تنگنای این رخداد چندوجهی را می داد؟ از نقاط ضعف در کشور ما عدم تحقق این سهم و فقدان نگرش حرفهای به این جایگاه است. بعد دیگر سهم آگاهی دختر و پدر است. دختران کی و چگونه باید رفتارهای پرخطر را شناخته، از خود و پاکدامنیشان محافظت کنند و رعایت حریم مرد و زن را تمرین کرده و بدانند اینگونه روابط به صلاحشان نیست؟ چرا تنها به این اکتفا می کنیم که بگوییم جامعه متحول شده و اباحه رفتارهای جنسی واقعیت جامعه ماست؟ پدران کی و چگونه باید یاد بگیرند در شرایط جدید با چه روشهایی میتوانند از ناموسشان حمایت و مراقبت کنند؟ مسئولان در جامعه هم باید بدانند بروز رفتاری تا بدین حد خشن میتواند سرریز هزاران فشار اقتصادی و اجتماعی باشد؟ و عدهای فکر نکنند فلان لایحه به سود زنان، حلال همه مشکلات آنان است. اگر مردم روز به روز برای نان، آب، شغل و گرانی لبریز از خشم شوند با تصویب لوایح کاری از پیش نمیرود. از سوی دیگر ممکن است خانوادهای درگیر پریشانی، مشکلات روانی، اعتیاد، اختلافات زناشویی و ده ها مسئله دیگر باشد که خشونت معلولی از آن همه عوامل است.
دختران کی و چگونه باید رفتارهای پرخطر را شناخته، از خود و پاکدامنیشان محافظت کنند و رعایت حریم مرد و زن را تمرین کرده و بدانند اینگونه روابط به صلاحشان نیست؟
نهایتا اینکه هر جرمی مجازاتی دارد. در این اتفاق سهم مردی که به حریم خصوصی یک خانواده تجاوز و دختر نوجوان آنها را فریب داده، خانواده اش را تهدید و با انتشار عکس دختر در فضای مجازی عرصه را بر خانواده دختر تنگ کرده سهم کمی در بروز رخداد تلخ قتل نیست. پدر که آخرین پرده را اجرا کرد و دختر را کشت نیز جرم معینی دارد. اسلام به هر دلیلی که بر ما پوشیده است پدر را در برابر مرگ فرزند به قصاص محکوم نمی کند. باید همه کسانی که با اعدام مخالفند فرصت را مغتنم شمرده و در این باره دست کم سکوت کنند! عدم قصاص به معنای حذف عنوان مجرمانه از اقدام پدر نیست و از نظر فقهی حبس و دیه در انتظار این پدر است و اتفاقاً به دلیل عنوان مجرمیت، پدر از این دیه هیچ سهمی ندارد. سهم سوم تقصیر هم برعهده همه نهادهایی است که وظیفه ترمیم این زخم را داشتند و باید بهموقع اقدام کرده و با نگهداری دختر در محل امن، وساطت و مشاوره هم دختر را پشیمان میکردند و هم پدر را راهنمایی مینمودند که متأسفانه چنین نشد.
باید بدانیم که پدیده قتل دارای انواع و اقسام مختلفی است و اگر یک قتل ابعاد مختلف دیگری پیدا کند تشدید مجازات در اختیار قاضی است و قضات ابعاد متخلف بزه را در نظرخواهند گرفت مانند این که در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ ریاست وقت قوه قضائیه مرحوم آیتالله شاهرودی قتل های مکرر ناموسی در یکی از استانهای جنوبی کشور را مشمول افساد در زمین اعلام کرده و قاتلین را از این بابت به قصاص محکوم کردند. بنابراین قضاوت درباره مباحثات فقهی و حقوقی این مسئله تنها در اختیار قانونگذاران فقیه است که ابعاد اجتماعی مسائل را نیز رصد میکنند.
چقدر خوب بیان کردند. خدا حفظتون کنه