شبکه اجتهاد: یکی از محترمین متن پرسش و پاسخی را برای این جانب فرستادهاند و در خواست کردهاند که اگر نقدی بر پاسخ وارد است، آن را بیان کنم. پرسش و پاسخ این است:
س) آیا سگ در قرآن نجس است؟
ج) بسیاری از مسلمانان عقیده دارند که سگ نجس است؛ این باور نه تنها پایه قرآنی ندارد، بلکه در تضاد با قرآن است؛ در هیچ جای قرآن چنین چیزی نیست که سگ نجس باشد.
برعکس در داستان اصحاب کهف خداوند درباره آنها میفرماید:” إِنَّهُمْ فِتْیَهٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًی”
سپس خداوند آن قدر به سگ آنها ارز ش میدهد که حتی حالات سگشان را در قرآن بیان میکند…”وَ کَلبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیهِ بِالوَصِید”
آیا سگ اصحاب کهف نجس بود؟ آیا سگ اصحاب کهف مانع ورود فرشتگان به داخل غار شد؟
در سوره مائده آیه ۴ میفرماید: “یَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَ مَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُکَلِّبِینَ”
در آیه بالا خداوند متعال میفرماید: حیوانی را که سگهای شما شکار میکنند، حلال است، سگ چگونه شکار میکند به دهانش میگیرد آیا دهان سگ نجس است؟
بسیاری از مسلمانان معتقدند: چیزی را که سگ دهان بزند، نجس است … در حالی که خداوند نمیفرماید آب بکشید.
آیا وقت آن نرسیده که ما باورهایمان را با کلام خداوند بسنجیم!؟
امروزه در جوامع اسلامی به حیوانات ـ مخصوصا سگها ـ فراوان ظلم میشود؛ سگها را آزار میدهند، میزنند، میکشند…
ذیل این پرسش و پاسخ نکاتی را بیان میکنم:
ظاهر سؤال و جواب این است که پرسشگر و جوابدهنده به قرآن معتقدند، مسلمان هستند و من فرض را بر این میگذارم که پاسخدهنده محترم، واقعا اعتقادش را گفته است؛ لذا جواب بنده هم از این پرسش و پاسخ، درون دینی است نه برون دینی.
۱. ببینید! آیا منابع معرفتی ما نسبت به گزارههای دینی فقط قرآن است؟ که اگر چیزی در قرآن نبود، نسبت آن را به دین ناصحیح بدانیم!؟ خود قرآن در این باره چه میگوید؟ پاسخ روشن است! منابع معرفتی ما سه چیز است:
الف) وحی؛ که همان قرآن باشد؛ ب) سنت مسلّم معصوم؛ ج) عقل.
قرآن نیز در آیات متعدد بر این امر تاکید میکند:” وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم”
دلالت این آیات بر وجوب اطاعت از سنت معصوم علیهالسلام روشن است. نسبت به منبع بودن عقل نیز به کتاب فقه و عقل مراجعه شود.
بنابراین وقتی چیزی در قرآن نبود، لکن در سنت و روایات معتبر بود (دقت کنید که میگویم: روایات معتبر) یا مطابق درک عقل بود، میتوان به دین نسبت داد، هر چند در قرآن نباشد.
از این جا معلوم میشود که سوال مورد بحث، یک سوال انحرافی است و جواب هم ناصحیح است البته در جواب گفته شده: نجاست سگ متضاد با قرآن است که در ادامه رسیدگی میکنیم که متضاد با قرآن است یا نیست.
من همین جا از فرصت پیش آمده استفاده کنم که امروزه بسیاری از ضروریات دین مورد انکار قرار میگیرد صرفا به این بهانه که در قرآن نیست! من سؤال میکنم چقدر از احکام نماز، روزه، حج در قرآن هست! ولی مورد وفاق همه مسلمانان از عالم و غیر عالم است؟ و پاسخ آن همان است که بیان شد و آن، این که منابع معرفتی ما سه چیز است؛ وحی(قرآن)، روایت معتبر و عقل.
۲. در قرآن نه به نجاست سگ تصریح شده و نه ـ مطابق توضیحی که خواهم داد ـ به طهارت آن. این پدیده را باید از دیگر منابع معرفتی دین به دست آورد. منابع معرفتی معتبر که سنت و روایت معتبر باشد به نجاست سگ تصریح دارد، (وسائل الشیعه، ج ۳، ص ۴۱۴ ـ ۴۱۷).
۳. واقع این است پاسخ دهنده محترم، تصور کرده که نجسبودن سگ به معنای پلشتی و پستی سگ است، در حالی که نجسبودن یک اعتبار شرعی است که قانونگذار اسلام آن را اعتبار کرده است و البته ممکن است بنابر مصالحی بوده که قانونگذار در این اعتبار دیده است. جالب است بدانیم که «نجاست سگ» به «لزوم پرهیز از سگ» تفسیر شده است بدون این که ارتباطی با پستی و پلشتی سگ داشته باشد. البته ما نمیدانیم شاید ارتباط با سگ و حضور آن در زندگی برای انسان ضررهایی دارد که این اعتبار الاهی را توجیه میکند. البته آن چه برای ما به عنوان یک مسلمان تابع اسلام مهم است امتثال و اطاعت این حکم است. با این توضیح معلوم میشود که یادکرد از سگ اصحاب کهف هیچ دلالتی بر طهارت آن ندارد و وجود روایتی دال بر این که فرشتگان وارد مکانی نمیشوند که سگ در آن جا حضور دارد، باید جعل آن را به انگیزه ایجاد انگیزه و پرهیز از سگ و وارد نکردن آن در زندگی دانست نه چیز دیگر. ضمن این که روایت از سند معتبر برخوردار نیست قهرا قابل تمسک و استفاده نخواهد بود.
۴. این که قرآن، شکار حیوان را توسط سگی که تعلیم داده شده، حلال شمرده به معنای استفاده از آن بدون شستن و تمیز کردن نیست! باید با کمال تعجب از پاسخ دهنده محترم پرسید که جناب ایشان! شکار سگ را بدون این که از خون و آلودگیهای دیگر پاکیزه میکنند تناول میکنند!؟
قرآن در این آیه در مقام بیان حلال بودن و حلال نبودن شکار است نه کیفیت استفاده کردن! بنابراین معلوم گردید که قول به نجاست سگ در تضاد با قرآن نیست!
۵. شریعت مطهر اسلام ظلم و اذیت هیچ موجودی را ـ هر چند سر سوزنی باشد ـ نمیپذیرد! این صریح قرآن است که میفرماید: إِنَّ اللَّهَ لَا یَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ یعنی خداوند به اندازه سنگینی ذرهای ستم نمیکند؛ ستمنکردن خداوند هم به عدالت در تکوین است و هم به عدالت در قانونگذار ی و تشریع؛ و… و؛ و صریح روایت معتبر است که پیامبر اسلام میفرمایند: «عُذِّبت امرأه فی هر ربطته حتی مات» (زنی به دلیل حبس گربهای که در اثر این حبس مرد، عذاب شد و در ادامه حدیث است که آتش برای او ثابت گردید). سند روایت معتبر است. (روایات در این زمینه متعدد است ر. ک: میزان الحکمه، ج ۲ ص ۷۱۲ ـ ۷۱۴).
بنابراین نه باید سگ را زد، نه اذیت کرد و نه کشت مگر این که خود موجب آزار و اذیت شود؛ و تزاحمی بین حفظ سلامت انسان و فلان حیوان باشد.
۶. مشفقانه به مثل پاسخ دهنده محترم میگویم: به نظر شما آیا نباید در استفاده از قرآن تخصص کافی داشت!؟ با مطالعه این جواب من به یاد مدعیای افتادم که مال مردم را میدزدید و صدقه میداد؛ در یک مورد دو انار و دو قرص نان دزدید و صدقه داد و در جواب امام صادق علیه السلام که از وجه کارش پرسیدند عرض کرد من بر اساس یک آیه از قرآن این کار را انجام میدهم زیرا قرآن میفرماید که مجازات سیئه بیش از خود آن نیست اما پاداش حسنه ده برابر است (مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلَا یُجْزَی إِلَّا مِثْلَهَا)؛ که امام در جواب او فرمودند: آیا نشنیدهای که قرآن فرموده است: فقط از متقین میپذیریم؟ (إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ) بر این اساس باید قرآن بلکه و کل دین را در یک نظام و مجموعه مطالعه کرد و این کار تخصص میطلبد!
۷. به حکم قرآن که مطابق جواب، قبول دارید: إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا انسان در مقابل آن چه میشنود، میبیند، میاندیشد و میگوید، مسئول است به ویژه اگر سخنی مربوط به دین و اعتقاد دیگران باشد.
۸. قابل توجه این که امروزه وارد کردن سگ در زندگی یک مجموعه فرهنگ است که نمیتوان در اظهار نظر آن را نادیده گرفت؛ حضور سگ با خود تبعاتی دارد بدون آن که نشانه تمدن، فرهنگ و به روز بودن باشد! به روز بودن را با امور دیگری نشان دهیم.