شبکه اجتهاد: شیخ احمد بدرالدین حسون مفتی اعظم سوریه در گفتگوی مکتوب با بخش عربی «اجتهاد» به سؤالاتی پیرامون «تحقق همزیستی در پیروان مذاهب اسلامی» پاسخ داده است که از منظر شما میگذرد.
همزیستی میان مذاهب بر چه اصولی استوار است؟ چه زمانی میتوان گفت مذاهب با یکدیگر همزیستی دارند؟
شیخ حسون: قرآن کریم از تفاوتهای فردی بین آحاد بشر در استعداد، توانایی و قابلیتها سخن به میان آورده و همچنین به تعدد زبانها، رنگها و نژادها اشاره کرده و آن را از نشانههای آشکار یگانگی خداوند برشمرده است. قرآن کریم میفرماید: «وَ مِنْ ءَایَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوَانِکمُْ إِنَّ فىِ ذَالِکَ لاََیَاتٍ لِّلْعَلِمِینَ» (روم:۲۲) بر این اساس هرکس تنوع، اختلاف و گوناگونی را در میان افراد بشر نپذیرد، در واقع وحدانیت خداوند را انکار کرده است.
روایت پیامبر اکرم(ص) نیز به وحدت اصل و ریشه انسانها اشاره میکند: «همه شما منسوب به حضرت آدم هستید و آدم (ع) نیز از خاک است». این روایت بر یکی از مقاصد شریعت تأکید دارد که عبارت است از برابری و مساوات مردم در حقوق و تکالیف؛ علیرغم تمام اختلافها و تفاوتهای موجود بین آنها.
آیات قرآن و روایات نبوی در مجموع ما را به این نقطه میرساند که اختلافات و تفاوتهای میانفردی منجر به آشنایی میان انسانها و غنای فکری آنان با هدف همیاری میگردند. این تفاوتها عامل بسزایی در تکامل نقشها و همکاری برای ساخت تمدنها هستند؛ بنابراین اختلاف به خودی خود مطلوب نیست بلکه مهم، هماهنگی و تفاهم و کمال در زندگی در پرتو پذیرش تعدد و گوناگونی است.
بنابراین اهل بصیرت و عقلانیت هیچگاه دچار تعصبات نمیشوند و قومیتگرایی آنان را به خود گرفتار نمیکند و انتساب و وابستگی به یک مذهب یا قومیت، حجابی در مقابل خرد و بصیرت آنها نمیگردد؛ بلکه این موارد را به منزلهی ثروتی فکری و فرصت و قدرتی برای ادامهی پیشرفت بشر میدانند.
هر چیزی که در پیرامون ما وجود دارد منظم و دقیق بوده و بر مدار هدایت و بصیرت و حکمت سیر میکند، ستارگان و افلاک را در آسمان میبینیم که با همهی گونهگونی و تفاوتهایی که دارند، هماهنگی و انسجام و برابری را در خود حفظ میکنند؛ چنانکه خداوند سبحان میفرماید: «لَا الشَّمْسُ یَنبَغِى لهََا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لَا الَّیْلُ سَابِقُ النهََّارِ وَ کلٌُّ فىِ فَلَکٍ یَسْبَحُونَ» (یس:۴۰)
گرچه تأمل و اندیشیدن در ملکوت آسمانها و زمین عبادت است؛ اما گوناگونی و تنوع در افراد بشر یک فلسفه تأملگرایانهی صرف نیست. بلکه رفتار، اخلاق و حیات روزمرهای است که هر بنیبشری هر روز با آن سرو کار دارد. هر انسانی باید در عوالم تفکر کند تا حکمت خالق آن را دریابد، هماهنگی و تعادل در غیر مکلفین هم برای این است که مکلفین را به یک سیر منظم و متقن رهنمون کند.
طرح و برنامه شما و برادران ما در سوریه برای تحقق همزیستی چیست؟
شیخ حسون: در سوریه، مسلمانان و پیروان دیگر ادیان آسمانی زندگی روزمره خود را میگذرانند و به تبادل منافع در میان خود میپردازند و در امنیت و آرامش و هماهنگی، به حیات خود ادامه میدهند. تا آنجا که در مسائل کلان و مهم با یکدیگر همپیمان شده و از کرامت و عزت وطن و نیز از آزادی و امنیت زندگی شرافتمندانهی انسان دفاع میکنند.
مردم سوریه در این مسأله اتفاق نظر دارند که- با صرف نظر از دین، مذهب، طائفه و نژاد- انسانها باید به گرسنگان، تشنگان، آوارگان و بیخانمانها خدمت کنند. به عنوان مثال بنده بشخصه بر یازده نقطه در بیمارستان بزرگ، درمانگاه و محلههای مختلف با نژادها، ادیان و مذاهب مختلف نظارت میکردم. تعداد بیماران در هر روز به حدود هزار مریض میرسید و با این حال تنها چیزی که ما به آن فکر میکردیم خدمترسانی مناسب به بیمار بود؛ بدون اینکه نسبت به وابستگی حزبی، دینی و مذهبی او شناختی داشته باشیم.
اما متأسفانه تروریسم این تلاشهای انسانی را مورد هدف قرار داد. با این وجود به شدت امیدوار هستیم به اینکه بعد از آزادسازی حلب از چنگال تروریستها و بازگشت زندگی ایمن به شهروندان، دوباره این تلاشها از سر گرفته شود.
ما معتقدیم که تفرقه و تبعیض از سوی بیگانگان و با هدف اختلافافکنی میان انسان و همنوع خود به کشور وارد میشود. یا اینکه این تفرقه و اختلاف ناشی از جهل و غفلت برخی افراد است؛ افرادی که مفهوم فرصتسازی و نوآوری در اختلافات را درک نمیکنند و نمیدانند که اختلاف ثروت و موهبت است؛ نه دشمنی و تضاد و درگیری.
از آغاز پیدایش انسان، انسانها با همنوع خود در کشورمان سوریه زندگی کرده و مسیری سرشار از فرهنگهای مختلف و متعدد را برای تمدن انسانی رقم زده و استمرار بخشیدهاند.
در این سرزمین امتهای مختلفی زندگی کرده و ملتهای متعددی رشد یافتهاند و قبایل با یکدیگر آشنایی پیدا کردهاند. از جمله آکادیها، کنعانیها، آرامیها، کلدانیها، آشوریها، اعراب، کردها و سایر قومیتهایی که همچنان به عشقورزی و همکاری خود ادامه میدهند و حتی در سکونتگاههای خود از یکدیگر میزبانی میکنند. این محبت و همیاری تا حدی است که در خلال جنگ اهالی حلب، حماه و حمص به استانهای لاذقیه و طرطوس کوچ کردند و در آغوش باز اهالی این استانها جای گرفتند و بعد از شکلگیری این ارتباطات، کارهای مشترکی را با هم آغاز کردند.
در جامعهای که مذاهب مختلف وجود دارند هر مذهبی عقایدی دارد که در مذهب دیگر باطل است. آیا میتوان ابراز این عقاید را با همزیستی جمع نمود؟ آیا همزیستی به سلب آزادی بیان یا یکی شدن مذاهب میانجامد یا این که این دو نتیجه را ندارد؟
شیخ حسون: به طور کلی، تمامی انسانها بر اصل آزادی بیان و به بحث گذاشتن موضوعات مهم و گفتگوی پیوسته و همیشگی اتفاق نظر دارند و در این مطلب همرأیند که این اصل، حیات بهتری را برای انسانها به ارمغان میآورد؛ چرا که برتریجویی بشری و تسلط سیاسی اصلاً شایسته نیست و راه به جایی نمیبرد. آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد خدمترسانی و ارایهی اطلاعات صحیح و فکر سالم به انسان در قالبی نیکوست و قضاوت هم باید به کسانی واگذار شود که خودشان افکار ارائه شده را پیگیری و داوری میکنند.
به هیچ وجه قابل انکار نیست که در حیات بشری و در طول تاریخ بشر عقاید باطلی هم وجود داشته و دارند. قرآن کریم اعتقادات اقوامی را که مدتی حاکم بوده و سپس به نابودی کشیده شدهاند را بیان میکند. گرچه حاکمیت در دورهای با باطل بوده اما دورههای متعددی در حاکمیت و پیروزی اهل حق بوده است. سپس قرآن کریم به این نکته اشاره میکند که عقاید باطلی در میان امتها و ملتها وجود دارد که انبیا برای اصلاح آنها مبعوث میشوند و کتابهای آسمانی هم در بردارنده گفتگو بین عقاید باطل و حق است تا در نهایت عقاید باطل را به نابودی بکشاند.
پس ابراز آن عقاید با وجود باطل بودن، منافاتی با گفتگو و تبادل نظر ندارد؛ چرا که قرآن کریم ما را توصیه به گفتگو کرده و آداب آن را به ما آموخته است. بیشک هر اندازه که طرف مقابل لجوج باشد و بر فکر خود استبداد بورزد، اما با این وجود هرگز قوی از شنیدن کلام ضعیف ضرر نمیکند و گوش دادن دلیل طرف مقابل- البته اگر بتوان نام آن را دلیل گذاشت- به هیچ عنوان ضرری را به ما وارد نمیسازد.
همین قرآن است که گفتگوهای شیطانِ رهبر شر و فساد، نمرودِ سفسطهباف و عاری از منطق، فرعونِ زورگو و ستمگر و همچنین گفتگوهای منکران اصول ایمان را نقل میکند.
آیا بر اهل مذهب خاص- که مذهبشان را اسلام حقیقی میدانند و نابودی مذهب را با چشم خود میبینند- واجب نیست که سانسور را رها کنند و عقاید خود را ابراز نمایند؟
شیخ حسون: چه مانعی وجود دارد از اینکه هر انسانی اعتقاد درونی و یا اجتهاد فقهی خود را بیان کند!. بلکه این ابراز عقیده راه سالم برای همزیستی بین پیروان مذاهب اسلامی و ادیان آسمانی است و ما بر این باوریم که حق با قدرت برهان و استدلال و نه با قدرت سلطه و سر نیزه به پیروزی خواهد رسید.
آزادی بیان انسان را آزاد میگذارد تا از این طریق خداوند، فرد پاک سرشت را از بدطینت بازشناسد و محاسبه و مؤاخذه را به بعد از انتخاب و اختیار موکول میکند؛ چرا که مؤاخذهی انسانِ مجبور، خلاف عدالت است.
اما باید توجه داشت که آزادی باید مسئولانه باشد و به توهین، دشنام، اتهام و درگیری آلوده نشود. آزادی مسئولانه یعنی اینکه همهی ما در یک کشتی زندگی میکنیم که در آن هیچکس حق ندارد بر اساس میل نفسانی خود رفتار کند و تنها به دنبال برآوردن منافع شخصی خود باشد و در کشتی اتفاقاتی را رقم بزند که به نابودی آن و غرق شدن همه بینجامد.
قرآن کریم در آیات متعددی اهمیت آزادی بیان را مورد تأکید قرار داده است؛ برخی از این آیات عبارتند از: «لَا إِکْرَاهَ فىِ الدِّین» (بقره: ۲۵۶) و «لَکمُْ دِینُکُمْ وَ لىَِ دِینِ» (کافرون: ۶) و «وَ لَوْ شَاءَ رَبُّکَ لاََمَنَ مَن فىِ الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا أَ فَأَنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتىَ یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ» (یونس: ۹۹)
در عین حال، اسلام احکامی را برای حفظ جامعه از فتنهها و انحرافات وضع کرده و یکی از ارزشهای انسانی را آزادی میداند که انسان را از انواع فشار، جبر و ذلت فکری، دینی و مذهبی برهاند.
از سوی دیگر اگر آزادی بیان در اصول اعتقادی جریان دارد بنابراین به طریق اولی، فروعات احکام را هم شامل میشود. لذا کتابهای فقهی و اصولی سرشار از فروعاتی است که در آنها میان ائمه اختلاف شده است و با این وجود هیچ کس بر دیگری بخاطر اجتهادش ایرادی نمیگیرد و آن را عیبی برای او نمیشمارد. همهی ائمهی فقهی در عصور ابتدایی از امام زید، امام جعفر صادق(ع)، امام ابو حنیفه، امام مالک، امام شافعی، امام احمد حنبل، امام اوزاعی و امام لیث بن سعد شاگردان یکدیگر بودهاند و از یکدیگر روایت میکردهاند. هر کدام از دریای علم دیگری بهرهای میگرفت و به دیگران میافزود؛ بدون اینکه هیچ حساسیت و احساس ضعفی در وجود آنها باشد، بلکه آن را لازمه تکامل علم و بالارفتن معرفت میدانستند.
همچنین هر امامی به فضل و برتری امام دیگر بر خود و امت اعتراف میکرد و او را علم هدایت و روشنی بخش امت میدانست؛ امام ابو حنیفه میگوید: «لولا السنتان لهلک النعمان». با این سخن اشاره به ایامی دارد که شاگرد امام جعفر صادق (ع) بود. همچنین امام جعفر به امام مالک اجازه افتا میدهد. مالک میگوید: آیا در حضور شما فتوا بدهم؟ و امام جعفر صادق (ع) در جواب میگوید: بله اینکه فتوا بدهی و من اصلاح کنم بهتر است از اینکه فتوا بدهی و کسی فتوای تو را اصلاح نکند.
بنابراین آزادی بیان، پایهی فهم دین و حقانیت شریعت و اصلاح آن در نزد مردم در هر زمان و مکانی است. آزادی بیان سنگبنای تحقق منافع مردم در انتخاب مذهب متناسب با اوضاع روحی، جسمی، اجتماعی و اقتصادی آنهاست. مذاهب فقهی که مأخوذ از اصول ربانی هستند یعنی قرآنی که مورد تلاوت قرار میگیرد و سنتی که مورد اتباع قرار میگیرد برای کمک کردن به انسان و آبادانی زمین و عزت و کرامت کشورها.
اما آنچه که در کتب تاریخ و سیاست در هر زمانی نگاشته شده، باید بدون جانبداری و زدن برچسب مذهبی یا طایفهای، با دقت و تأمل مورد بررسی علمی و محتوایی قرار گیرد. مورخان غالباً حوادث و وقایع را در پوششهای سیاسی بیان میکنند و کمتر آنها را در قالبهای فکری و فرهنگی مورد اشاره قرار میدهند.
این قرائت محققانه، بدون تفرقه و از همگسستگی و در چارچوب اتحاد و همگرایی، حیات را به این گفتگوها بازمیگرداند. و الله ولی التوفیق