اختصاصی شبکه اجتهاد: مدتی است ریاست انجمن اصول فقه عزم خود را جزم کرده تا روزی را به نام این علم در تقویم به ثبت برساند. اخیرا هم در این راستا دیداری با یکی از مراجع تقلید داشت تا موافقت ایشان را با خود همراه کند و به نظر میرسد این دیدارها ادامه خواهد یافت. در این دیدار حجه الاسلام محمدی علم اصول را علم پایه و مهمترین علم حوزوی و نقش آفرین در سایر علوم خواند. در ادامه نیز از مخالفین و منتقدین اصول فقه گلایه کرده و گفت ایشان با عناوین مختلف مانند طولانی شدن دوره تدریس اصول و پاسخگو نبودن آن در برابر نیازهای روز، اصول را مورد هجمه قرار میدهند. به گفته ایشان هجمه دیگر علیه علم اصول بیثمره نشان دادن آن است، و این هجمهها در حالی است که جایگزین مناسبی برای این کتابها وجود ندارد، و تنها موجب خسارت به حوزه و بی انگیزگی طلاب شده است.
وی در پایان افزود در جهان مرسوم است که برای ترویج یک علم، روزی را به نام آن معین کنند و ما قصد داریم چنین کاری را در مورد علم اصول انجام دهیم. ۹۶% اساتید با این موضوع موافقند و ما برای این کار نیازمند حمایت مراجع هستیم.
مهمترین علم حوزوی
اولین سوالی که به ذهن میرسد این است که ایشان بر چه اساسی علم اصول را مهمترین علم حوزوی دانسته و آن را شایسته ثبت در تقویم میداند. اگر با این استدلال که اصول یک علم پایه و تاثیر گذار در سایر علوم است، به دنبال اثبات برتری و ثبت روزی به نام آن هستند، طرفداران سایر علوم حوزوی هم حق دارند وارد میدان شده و هرکدام در پی دفاع از علم متبوع خود باشند. یکی فقه را مهمترین علم و اصول را آلت و مقدمه آن میخواند و معتقد است باید روزی را به نام فقه در تقویم معین کنیم. دیگری فلسفه را اصل و اساس همه معارف و شایسته ثبت در تقویم میداند. یکی هم کلام را اصل و پایه شریعت میداند و …. . و آن وقت گمان میکنید این سیر تا کجا ادامه خواهد یافت؟! منطق، اخلاق، طب اسلامی…..؟!
طولانی بودن سنوات تحصیل علم اصول
از این که بگذریم، آیا واقعا راه نجات علم اصول از این چالش بزرگ، تعیین روزی به نام آن در تقویم است؟!
سالها است که مقام معظم رهبری از طولانی بودن سنوات تحصیلی حوزه اعم از مقدمات و سطح و خارج گلایه دارند و همین چند روز پیش در دیدار با جمعی از طلاب دوباره بر این مطلب تاکید نموده و دوره پانزده ساله اصول را بسیار طولانی دانستند. چند سال پیش بعد از اینکه ایشان از این مطلب گلایه نمودند، مدیران حوزه دو سال به سنوات تحصیلی اضافه کردند و امروز نیز سخن ایشان را هجمه به علم اصول انگاشته و به جای اجرایی کردن منویات ایشان به دنبال تعیین روز بزرگداشتی برای اصول هستند.
عدم کارایی و بی ثمره بودن علم اصول
چالش دیگر علم اصول شبهه بیثمره بودن آن است. برخی از حوزویان معتقدند اگر اصاله البرائه را از فقه و اصول جدا کنیم، این دو در پاسخگویی به مسائل جدید و نوپیدا ناتوان خواهند شد. و بعضی دیگر مدعیاند این علم حتی در همان مسائل قدیمی مثل طهارت و صلاه نیز کارایی و ثمره ندارد. در این شرایط آیا این شبهات سنگین با تعیین روزی به نام اصول برطرف خواهد شد؟! اگر علم اصول دچار بحران هویتی شده و حیثیت آن از طرف منتقدین مورد هجمه قرار گرفته، بهترین راه حل آن برگزاری جلسات نقد و مناظره بین موافقین و مخالفین آن است تا عیار هر ادعایی روشن گردد و خیال همه راحت شود. بدیهی است که جلسات یک سویه و فرمایشی مانند آنچه در مورد استصحاب تعلیقی صورت گرفت دردی را دوا نمیکند و ثمری جز بدنامتر شدن دانش اصولفقه و مدافعان آن ندارد.
دلسردی و بی انگیزگی طلاب
نکته آخر هم دلسردی و بی انگیزگی روزافزون طلاب است. اگر طلبهها نسبت به کتب درسی موجود علاقهای نشان نمیدهند و کلاسها خلوت شده است، باید به فکر اصلاح نظام آموزشی و تغییر کتب درسی بود. آیا همانگونه که آیتالله جوادی فرمودند، «این ننگ نیست که صد سال است آخوند ما را به دنبال خود میکشد؟!» یعنی حوزه و علمای آن به قدری ناتوانند که بعد از صد سال هنوز نتوانستند یک کتاب درسی به جای رسائل و کفایه ارائه کنند؟!
باری، به نظر میرسد اگر کسی پا به این عرصه نگذاشته به خاطر ناتوانی نیست، بلکه به این دلیل است که هیچ امیدی به پذیرش آن از طرف بدنه حوزه و بزرگان آن وجود ندارد. مگر با کتاب حلقات شهید صدر چه کردند که با امثال آن بکنند؟! شهید که در مقام مرجعیت بود و جایگاه بلندی از نظر علمی داشت، کتابش با بیمهری مواجه شد، پس نمیتوان انتظار داشت تالیفات دیگران مورد استقبال قرار گیرد.
پس بهتر است به جای اینکه ظرفیت و نفوذ مراجع را در یک کار بی ثمر هدر دهیم، از این پتانسیل عظیم برای نجات علم اصول از این بحران هویت که دچار آن شده است استفاده کنیم. و از ایشان بخواهیم ظرفیت خود را در راه تحول در نظام آموزشی و دفاع از هویت اصول آزاد کنند.