استاد الهی خراسانی پیشنهاد داد: برای حوزه خواهران، تشکیل یک شورای فقهی برجسته برای حل مسائل فقهی به صورت جمعسپاری میتواند راهکار مناسبی باشد. در ابتدا نیازی به کار اجتهادی نیست و اولویت باید با مسائل اختصاصی بانوان باشد. این رویکرد به اعتمادسازی کمک میکند و اگر با قوت عمل شود، همان آقایانی که مدعی اجتهادند، خواهند فهمید که دیدگاه شما سنجیدهتر است. این شورای فقهی میتواند تجربیات را به شکل سیستمی فراهم کند.
اختصاصی شبکه اجتهاد: در میانه تحولات اجتماعی و فکری جامعه امروز، مسئله اجتهاد بانوان در حوزههای علمیه خواهران به یکی از محوریترین مباحث تبدیل شده است. با وجود تأکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب بر ضرورت تربیت مجتهدین زن برای پاسخگویی به نیازهای فقهی حوزه زنان، این مسیر همچنان با چالشهای عمیق نگرشی و روشی روبهروست. در گفتگوی پیشرو، حجتالاسلام والمسلمین مجتبی الهی خراسانی، با نگاهی تحلیلی و راهبردی، به واکاوی موانع پیشِ روی اجتهاد بانوان و ارائه راهکارهای نوین برای عبور از این تنگناها میپردازد.
این مصاحبه نه تنها به بررسی دلایل کمرنگی حضور مجتهدین زن در ساختار حوزوی میپردازد، بلکه با طرح مفاهیمی مانند «اجتهاد متجزی»، «شورای فقهی زنان» و آزمونهای تخصصی، افقهای تازهای را برای بازتعریف استانداردهای آموزشی و اعتمادسازی اجتماعی ترسیم میکند. از نقد نظام مدرکمحور حوزهها تا تأکید بر نقش «حلقه استاد و شاگردی» در تقویت اعتماد به نفس طلاب، این گفتگو تلاش میکند پلی میان آرمانهای دیرینه و واقعیتهای امروزین حوزههای خواهران ایجاد کند.
در عصری که نیاز به صدای فقهی زنان در عرصههای حقوقی، اجتماعی و خانوادگی بیش از هر زمان دیگری احساس میشود، این مصاحبه بهمثابه نقشهراهی است برای تبدیل چالشهای تاریخی به فرصتهایی ملموس، تا با همگرایی مراکز علمی و اصلاح نگرشهای کهنه، مسیر تربیت مجتهدین زن را هموار سازد.
متن پیشرو گزارشی از گفتگوی جمعی از استادان و مدیران حوزه علمیه خواهران حوزه علمیه مشهد با حجتالاسلام والمسلمین مجتبی الهی خراسانی، رئیس میز تخصصی توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم درباره چالشها و راهکارهای پیشروی اجتهاد بانوان است.
استاد باسابقه و صاحب نظر حوزه علمیه مشهد در این میزگرد به پنج سوال مهم پاسخ گفته است:
۱. ضرورت تربیت مجتهد در عصر حاضر چیست؟
۲. چرا در حوزه علمیه، مجتهدین زن در تعداد و تراز لازم وجود ندارد؟
۳. آیا هماکنون در جامعۀ خواهران حوزوی، قابلیت و پتانسیل رسیدن به اجتهاد وجود دارد؟
۴. چه موانعی برای پذیرش و پرورش بانوان مجتهد وجود دارد؟
۵. برای زمینه سازی و هموارسازی مسیر اجتهاد بانوان، چه پیشنهادهایی دارید؟
اهمیت و ضرورت
استاد الهی خراسانی: بحث از ضرورت اجتهاد بانوان، مدتهاست که مطرح شده و تا حدی تکراری و قدیمی شده است. سخنرانی اخیر مقام معظم رهبری نیز باعث شد تا مجموعههای مخالف با اجتهاد بانوان در قم، تمکین کنند و امیدوارم مقاومت جدیدی علیه آن شکل نگیرد.
خوشبختانه حوزه علمیه مشهد، پذیرش بهتر و سریعتری داشته است؛ زیرا حوزه علمیه مشهد نگاه و سابقه نوگرایی بیشتری در برنامهریزی دارد اما در حوزه علمیه قم، استقبال از تحول هنوز عادی نشده است. هم موانع نگرشی در حوزه مشهد، کمتر و گروههای مرجع با هم همراهتر هستند.
لذا اگر در مشهد اقدام شایستهای در خصوص اجتهاد بانوان انجام دهید، به سرعت در قم هم فراگیر میشود؛ همچنان که در توجه به نیازهای اجتهادی بانوان این اتفاق افتاده است. اجازه میخواهم در مورد ضرورت اهمیت و مانند آن بحث نکنیم. چون این موارد مفروغ عنه است؛ حضرت آقا هم فرمودند و تأکید کردند.
قابلیت اجتهادی در حوزه خواهران
ظرفیت تربیت مجتهد یعنی دو رکن استعداد و علاقه.
شاخص اول: استعداد اجتهادی
استعداد حوزه خواهران برای کار اجتهادی چقدر است؟ در این چند سالی که با حوزه خواهران در ارتباط هستم، این استعداد را در حوزه خواهران یافتم. البته در حوزه قم و مشهد کسی از خواهران را مجتهد بالفعل نیافتم. البته «عدم الوجدان لایدل علی عدم الوجود» ولی موارد محتمل را یافتم. نفی نمیکنم. ضمنا فاصله استعداد و فعلیت مشهد با قم نجومی نیست، اگرچه در کمیت، فاصله زیادی با هم دارند.
شاخص دوم: علاقه اجتهادی
علاقه مهمتر از استعداد است ؛چون علاقه است که استعداد را شکوفا میکند آن عوامل نگرشی، روشی و فرهنگی اگر حل شود علاقهها که موج بزند، استعدادها پای کار میآید. علاقه هم قابل تامین است؛ چون علاقهها را میبینم که ایجاد شده است، به شرطی که آن عوامل هم درست شود.
مفهوم نیازها، چالشها و راهکارها
وقتی نیازها را مطرح میکنیم یک طرف آن چالش و طرف دیگرش راهکار است. بنده نیاز را فاصله بین وضع موجود با وضع استاندارد تعریف میکنم. بنابراین منظور من یک وضعیت ایدهآل و مطلوب برای اجتهاد بانوان نیست. منظورم یک وضعیت استاندارد است؛ یعنی میزان حداقلی از شاخصها نه تحقق حداکثری از شاخصها.
چالشها، موانعی بر سر برآمدن نیازها هستند راهکارها، شیوه تأمین نیازها.
چالشهای نگرشی
ما چند مشکل نگرشی داریم که باید ابتدا حل کنیم:
چالش بیسابقگی
موضع برخی از سر غرابت است: ما سَمِعْنا بِهذا فِی الْمِلَّهِ الْآخِرَهِ إِنْ هذا إِلاَّ اخْتِلاقٌ!
راهکار: معرفی بانوان مجتهد
برای درمان چالش بیسابقگی باید پروژه مشخصی جهت معرفی و اثبات اجتهاد بانوان در تاریخ علوم اسلامی داشته باشیم.
برای معرفی زنان مجتهده در طول تاریخ دو کار باید انجام بگیرد: ۱- تراکم اسامی ۲-برجسته سازی برخی نمونههای خاص. این دو کار را باید با هم انجام دهیم. هم به کمیت آن احتیاج داریم هم به کیفیت آن.
چالش کمفایدهانگاری
این مشکل مخصوص حوزه خواهران نیست در حوزه برادران هم وجود دارد. این تفکر وجود دارد که حالا دو نفر شاید لازم باشد مرجع شوند غیر از اجتهاد کارکردهای دیگر مرجعیت چیست؟ عضو خبرگان شدن که برنامه اجتهادی نمیخواهد. برای قضاوت هم که اجتهاد لازم نیست. این همه مجتهد داریم چه کار میکنند؟ تازه اگر صیغه عقد و طلاق هم جاری کنند باید شش ماه حبس تعلیقی بکشند؛ پس اجتهاد چه کارایی دارد؟ در حوزه خواهران این مشکل جدیتر است؛ چون برخی از این مناصب برای برادران راهش باز است.
راهکار: تبیین کارکردهای معاصر اجتهاد
نوشتن مقاله، یادداشت و برگزاری فراخوان در مورد کارکردهای اجتهاد بسیار مهم است. کسی متفتن این مطلب نیست که پشتوانه تمام تحقیقات پژوهشهای مجلس باید پژوهشهای اجتهادی باشد. پیوستهای لوایح قضایی باید اجتهادی تهیه شود چه در حوزه حقوق مدنی، کیفری، خانواده و…. . دبیرخانه شورای نگهبان و مجلس شورای اسلامی انبوهی از کارهای اجتهادی را روی دوش دارد. شورای فقهی پول و اعتبار همینطور و مجموعه های دیگر که در جای خودش باید بحث شود. این موارد باید تجمیع شود. این خطر در اینجا رفع نشود به عراق هم خواهد رسید و محاکم فقه جعفری رسمیتش را از دست خواهد داد؛ چون میگویند حوزهها دیگر کارهای نیستند. نقش علمای بلاد، کارشناسان موضوعی در پزشکی قانونی، مسائل مربوط به تنظیم دکترین بین المللی در عرصه فقه و حقوق و کارکردهای دیگر.
چالش ایدهآلنگری و دشواریابی
یکی از مشکلات ما ایدهآل نگری در کسب اجتهاد است که در حوزه خواهران و برادران چالشبرانگیز شده است. تا میگوییم مجتهد، میگویند شیخ انصاری! این همان خلط استاندارد با مطلوب است. استاندارد یعنی تحقق شاخص در کف قابل قبول، نه در سقف ایدهآل.
برخی از اساتید هم به آن دامن میزنند و میفرمایند اجتهاد مثل کندن چاه با سوزن است. وقتی این تعبیر منتشر شود، دیگر اعتماد به نفس برای کسی باقی نمیماند. به علاوه اگر رسیدن به اجتهاد ناممکن یا دستکم بسیار دشوار باشد، نمیتوان برای آن سیستم درست کرد.
راهکار اول: ارائه نمونههای متکثر اجتهادی
برای حل مشکل ایدهآلنگری و دشواریابی، ارائه نمونههای متنوع از مجتهدان صد سال اخیر در سنین مختلف اثرگذار است. اما ارائه نمونه های خواهران مجتهد باید با وسواس و احتیاط بیشتری صورت بگیرد و بدون اینکه روی تعبیر مجتهد، اصرار و تصریح شود. باید خواننده خودش قانع شود که لابد مجتهده بوده که چنین عملکردی داشته است.
راهکار دوم: تبیین مراتب تشکیکی اجتهاد
باید مراتب تشکیکی اجتهاد تبیین شود و توضیح داده شود که فاصله بالاترین مرتبه با پایینترین مرتبه خیلی زیاد است و مراتب پایین، در دسترس است:
بالاترین مرتبه بزرگان و نوابغ اجتهادی شیعه هستند: مثل علامه حلی، شیخ انصاری، شهید صدر و …
مرتبه دوم مجتهدین اعلم در هر دورهاند: مراجع بزرگ شیعه مثل مرحوم گلپایگانی.
مرتبه سوم مجتهدین مطلق که مبدع بودهاند: مثل آیتالله مرتضوی در مشهد که استاد بسیاری از بزرگان در فقه القضا هستند.
مرتبه چهارم مجتهدین مطلق عادی. اغلب علمای بلاد در تاریخ معاصر، مجتهدین مطلق عادی هستند: مثل آیتالله میرزاحسنعلی مروارید، آیتالله میرزا مهدی نوقانی، آیتالله سید جواد خامنهای ـ پدر حضرت آقا ـ که بعد از فوتشان اجازه اجتهادشان پیدا شد.
مرتبه پنجم مجتهد متجزی است. ما میخواهیم مجتهد متجزی تربیت کنیم چرا میگویند به اجتهاد نمیرسند؟! چرا تحصیل اجتهاد متجزی قابل دسترسی نباشد؟! اصحاب درسی ما دو سه سال به قم رفتند و در آزمون خبرگان قبول شدند.
راهکار سوم: تسهیل آزمون اجتهاد
باید این آسان سازی اتفاق بیفتد. یکی از مسیرهایی که خوب است به صورت غیررسمی روی آن چانه زنی کنید باز کردن مجوز شرکت خواهران در خبرگان است. این را مطرح کنید که خواهران نمیخواهند در نهایت کاندیدا و عضو خبرگان باشند، بلکه میخواهند خود را در تنها آزمون اجتهاد متجزی در کشور، محک بزنند. همان اول هم تعهد بگیرند که کاندیدا نشوند.
اگر نشد، باید چانه زنی کرد که حوزه یک آزمون داخلی اجتهاد داشته باشد. این حق حوزه است و معنا ندارد اختیارات آموزشی را به حکومت واگذار کند. حضرت آقا هم میفرمودند یعنی چه که مجموعه ای دیگر برای شما آزمون بگیرد؟! گفته میشود نخبگان حوزه در فلان نهاد امتحان دهند تا پختگی آنها مشخص شود. خود حوزه چرا نتواند چنین آزمونی را بگیرد؟ سختترین معیارها را تعیین کنید. سه نفری آزمون بگیرید. افرادی که بخواهند آزمون بگیرند وجود ندارند و حاضر نیستند. مشکل داخلی است باید مدل سازی کنیم و اسم آن را هم آزمونهای تجزی در اجتهاد بگذاریم. المپیاد علمی حوزه که حل مسئله است شروع غیر رسمی این قضیه است. حل مسئله باید با رویکرد اجتهادی باشد.
چالشهای فرهنگی
مشکل نگرشی دیگر این است که به لحاظ فرهنگی مشکلاتی داریم:
چالش عدم اقبال محیط علمی
محیط علمی چه در حوزه و چه در دانشگاه اقبال علمی به اجتهاد خواهران ندارد و به تعبیر دیگر اعتماد ندارد. برای اعتمادسازی ساز و کارش را خود حوزه خواهران باید تنظیم کنند.
راهکار: عرضه تولیدات اجتهادی
یک راه، همت مضاعف روی تولید و نشر محصولات علمی اجتهادی از خواهران حوزوی است. خروجیهای علمی که موثر خواهد بود. حداقل سه خروجی علمی نیاز است: اول و مهمترینش کتابهای علمی و فاخر است. دوم کرسیهای نقد نظریه پردازی و ترویج است. سوم مقالات علمی پژوهشی است. علت ترتیب مذکور این است که بیش از ۶۰ درصد از تولیدات علمی حوزه و علوم اسلامی، به صورت کتاب منتشر میشود؛ بنابراین نمیتوانیم به آسانی از طریق مقاله روی آن اثر بگذاریم. کسانی را که میخواهیم بر آنها اثر بگذاریم، طلاب نیستند، بلکه اساتید و بزرگان هستند. کتاب مؤثر بر ایشان، سبک خاص و حتی حجم بایستهای دارد.
چالش عدم توافق
هر کس را معرفی کنید حتماً چند نفر هستند که خواهند گفت وی مجتهد نیست. مشکل عدم توافق، در حوزه خواهران حادتر از برادران است. نسبت به بانوان که اجتهاد آنها مطرح شده، برخی گفتند اینها قطعاً مجتهد نیستند، حداکثر پژوهشگران یا استادان خوبی هستند. این مسئله توافق را چگونه باید حل کرد؟
راهکار: حلقه استاد و شاگرد
یکی از آن توافقات قابل حصول، حاصل حلقه استاد شاگردی است. حلقه استاد شاگردی اعتماد زا است؛ زیرا همان استاد اسباب اعتماد به شاگردش را فراهم میکند. وقتی میگویند فلانی وضعیتش چگونه است؟ استادش میگوید خیلی خوب است. تقریظی در اول کتابش مینویسد. توسعه ارتباط با اساتید مبرز را راهی میبینم برای این اعتمادسازی. لازم نیست شاگردی کنند. مشکل اعتماد اگر با شاگردی بخواهد حل شود که دور لازم میآید. ارتباط، نه شاگردی کردن. برای روشن شدن مطلب یک مثال بزنم ارتباط به شکل ارزیاب، ناقد کرسی ترویجی، راهنمای رساله، طراح پروژهها، ناظر طرحهای تحقیقاتی.
چالش عدم پذیرش اجتماعی
محیط اجتماع مذهبی ما آماده برای پذیرش خواهران مجتهد نیست.
راهکار: رزومه علمی
بعضی از این راهها که عرض شد در این مورد هم کاربرد دارد. رزومههای علمی برای بیرون حوزه مهم است که مثلاً فلانی چقدر کتاب، چقدر مقاله دارد. دانشگاههای مختلف در داخل و خارج رزومههای ما را میخوانند اما متأسفانه خودمان رزومههامان نمیخوانیم، بنابراین حوزه خواهران باید در رزومه، سوابق دانهدرشت را هم آخوندی و هم آکادمیک تهیه کند. در ضمن باید تلاش شود که رزومه مورد توجه و استناد قرار گیرد. اگر رزومه در یک سایت معتبر، نشر دیجیتال شود، خود به خود استناد میشود و لازم نیست تلاش جدیدی برای مستندسازی آن صورت بگیرد.
چالشهای روشی
سه مشکل روشی داریم که راه حلهای آن را عرض خواهم کرد. این سه مورد باید در برنامۀ پیشنهادی مراکز برای تحصیل اجتهاد، دیده و تأمین شود. اما متاسفانه در اغلب برنامهها به چشم نمیخورد، اینها نیست و در برخی مراکز فقط تقریر نویسی و مانند اینها جریان دارد. لذا افرادی که در این مؤسسات به اجتهاد رسیدند، هر جای دیگر هم میبودند، میرسیدند.
چالش تحصیل اجتهاد
این مشکل در حوزه برادران هم وجود دارد.
چالش اصول فهم و نقد متون
یعنی ارزیابی سندی و متنی آیات و روایات
چالش ذوق فقاهتی و استدلالی
این سه موردی که عرض شد را جدی بگیرید. اصول که جدی گرفته نشود از قبل تکلیف روشن است: مَن لااصولَ له، لافقهَ له. چون اغلب اساتید سطح ما خودشان تسلط بر رجال و اسانید، برادران و خواهران حوزوی ما هم اعتبارسنجی اسناد را بلد نیستند
راهبردهای اساسی در تربیت مجتهد
راهبرد اول: برنامه اجتهادی
راهکار اول: خارج تمهیدی
طلبه بعد از گذراندن دوره سطح، باید در درس خارج بتواند اعلام و تقریرات را بشناسد و مطالب القایی را بفهمد. این ممکن است برای برخی که دوره سطح را با دقت و با متون نزدیک به خارج مثل حلقه ثالثه گذراندهاند، در حد یک سال و برای برخی تا سه چهار سال طول بکشد. اما اگر بیش از این طول بکشد، این طلبه به درد مرحله اجتهادی نمیخورد.
راهکار دوم: خارج اجتهادی
بعد از آن یک دوره پنج تا شش ساله برای کسب اجتهاد روشمند کفایت میکند که در آن، اتخاذ مبنای اصولی کند، کارورزی در متون انجام دهد و بعد از آن دو سه سال زیر نظر استاد خارج، فروعی را به صورت اجتهادی حل کند. به این ترتیب، بدون هیچ ریسک و خطرپذیری به تجزی در اجتهاد میرسد.
راهکار سوم: سنوات متناسب
من میتوانم مسیرهایی را پیشنهاد بدهم که قطعاً به اجتهاد نمیرسد. یکی از آنها درس طولانی است که اگر درس برود به اجتهاد نمیرسد. در نجف هر کس به اجتهاد رسیده در همان چند سال اول رسیده است. درس طولانی ۱۸ تا ۲۰ ساله شاید برای اساتید و توسعۀ علمی ایشان، خوب باشد اما برای شاگردان سمّ مهلک است و جز اینکه طلبه را در برابر حل مسئله منفعل کند و ذوق اجتهادی را از دست دهد، اثری ندارد.
راهکار چهارم: برنامه چابک
روش نتیجهبخش در اجتهاد، باید به صورت یک نظام مدون آموزشی درآید و به دست اتفاق سپرده نشود. یعنی بر اساس تعداد طلاب مستعد بشود برنامهریزی و پیشبینی کرد که چند مجتهد تربیت خواهیم کرد.
البته روشمندی تحصیل اجتهاد، بایستی مبتنی بر واقعیات زندگی طلاب باشد. برنامهای که بیش از ۱۰ ساعت از وقت روزانه آنها را درگیر کند، برنامه واقعی نیست. برنامهای که برای اجتهاد میدهید باید در حجم یک شیفت کامل کاری باشد، و ۷ تا ۱۰ ساعت از وقت طلبه را درگیر کند. چون طلبه در این سن و دوره، تدریس هم دارد، گرفتاری خانوادگی هم دارد. لذا باید برنامه اجتهادی او با درس و مطالعه و مباحثه، بیش از این برنامهریزی نشود.
راهبرد دوم: تفکر و کارورزی علمی
کارورزی، یک تمرین مسئله مهارتی است. باید طلبه، فهم و تحلیل اقوال را تجربه کند، سندشناسی احادیث را تمرین کند، بر روی متون آیات و روایات کار کند.
راهکار: پرهیز از اقوالمحوری
باید مواظب بود تتبع و تحلیل آرمانی در میدان اقوال، حجاب نشود و روی تحصیل اجتهاد، سایه نیندازد. طلبه باید در برابر شهوت استقصای همه اقوال، مقاومت کند و به تحلیل و گزینش در اقوال مهم اکتفا کند تا مجتهد شود. اگر مقاومت نکند، فرصت کسب اجتهاد را از دست میدهد. محور قراردادن اقوال و رفتن به دنبال جزئیات، نه تنها کمکی نمیکند بلکه مانع اجتهاد است. در نظر گرفتن احتمالات ضعیف ـ که وحید بهبهانی آن را جَربَذه مینامد ـ خودش مانع اجتهاد است.
آیتالله عمید زنجانی به من فرمودند که ایشان و همبحثشان برای اینکه امام را مجبور به نقل اقوال بیشتری در درس کنند، خدمت ایشان رفتند و گفتند: ظاهراً این قابلیت را در ما نمیبینید تا اقوال بیشتری را در درس مطرح کنید. امام خمینی(ره) فرمودند: من بیش از این مراجعه نمیکنم. اگر بخواهم به اقوال مراجعه کنم، پس کی خودم فکر کنم؟!
آیتالله خویی میفرمودند همه اقوال را اگر بخواهید نگاه کنید ذوق اجتهادیتان کند میشود. شیخ اعظم در استصحاب رسائل، یازده قول را مطرح کرده است، باز هم چند تا این آقای استاد خارج اضافه میکند! این شیوه هیچ وقت به اجتهاد منتهی نمیشود.
راهبرد سوم: بازتنظیم مقدمات اجتهاد
در یک برنامه بلندمدت و هدفمند، طلبه بایستی از دوره مقدمات، روحیات و مهارتهای علمی لازم را کسب کند.
راهکار اول: پرسشگری
نخستین قدم در مقدمات این است که طلبه را نسبت به دانایی و کرامت علمی خودش، احساس مسئولیت بدهیم تا نسبت به نادانستهها کنجکاو باشد و بپرسد. باید به طلبه فهماند اگر به سؤالات خودت احترام نگذاری بعداً هم مجتهد نمیشوی. اگر بر سؤالاتت سرپوش بگذاری و بگویی رفقای درسم یا استاد از من ناراحت میشوند بعداً هم مجتهد نمیشوی. چون یاد نمیگیری که پرسشهایت را به پاسخ واقعی برسانی.
میگویند فلانی گفته اینجوری است خوب بگوید. شاگرد فلانی اینطور گفته است. در کتاب فلان یا تقریرات درس خارج این چنین آمده است. اگر سؤال کنی این فهم از کفایه را از کجا میگویی جواب میدهد استاد گفته است خوب کفایه را بگذار در مقابلت ببین این حرف با حرف آخوند سازگار است. فاصله کفایه با درس خارج را میخواهید چه کار کنید میگویند بزرگان گفتند همین کفایه کافیست. فاصله ۲۰۰ ساله را با چه چیزی میخواهید طی کنید؟ یا باید حلقه ثالثه بخوانید و سه چهار سال درس خارج بروید. اگر طلبه حلقه ثالثه را به خوبی بخواند، کفایه را هم مراجعه کند، بهتر از این است که حلقه ثالثه بخواند کفایه هم بخواند، بعد مجبور شود چهار سال هم درس خارج برود، آخرش هم دارای انسجام فکری نخواهد بود.
راهکار دوم: انسجام و نوآوری
بنده چندین دوره کفایه و چندین دوره حلقه ثالثه درس گفتهام. در تجربه بیستساله دریافتهام کسانی که حلقه ثالثه میخوانند انسجام فکری و اصولی بیشتری پیدا میکنند. به علاوه روحیه نوآوری بیشتری مییابند.
برای درس خارج، نیازمند روحیه انتخاب و نوآوری هستیم. اگر برخی با حلقه ثالثه مخالف باشند، باید به هر طریق دیگری، این خصلت را باید ایجاد کنیم. چه خوب است اساتید محترم، کفایه انتقادی بگویند، از نقدهای محقق اصفهانی و محقق نایینی بر محقق خراسانی، برای طلاب بگویند و نظر علمای قم را هم در حاشیه ذکر کنند. هرجور که میتوانید شرایطی را فراهم کنید تا طلبه این دو خصلت را قبل از درس خارج کسب کند.
کسب اجتهاد مستلزم اجتهاد در تحصیل همه مقدمات نیست. تحصیل اجتهادی مقدمات، سخن نادرستی بود که بارها جواب دادهایم، و بحمدلله اکنون کمتر گفته میشود. این حرف خطرناکی است که دودمان سطح حوزه را بر باد میدهد. کدام یک از اعلام و بزرگان اجتهادی، شرط اجتهاد را تحصیل اجتهادی ادبیات و منطق و فلسفه در دوره سطح دانسته است؟! نه امام راحل و نه آیتالله خویی و نه قلههای اجتهادی دیگر. اصلاً اجتهاد در تحصیل مقدمات و سطح حوزه، تصور دارد؟ وقتی درجه اجتهاد، بالاتر از دکتری تخصصی است، یعنی در دوره مقدمات و سطوح، اول برود یک دکتری در ادبیات و یک دکتری در منطق و ……. بگیرد، بعد پای درس مکاسب بنشیند؟! اینها حرفهایی است که برخی از طلبهها را چندین سال عقب نگاه داشت.
این سخنان با سیستم تجزیهنگری دانشگاهی زده میشود نه نظام تلفیقی حوزه. در سیستم حوزه شما یک کلیاتی را از متون معتبر به طور روشمند یاد میگیرید، ابزارها و مهارتهای علمی آرامآرام رشد میکند و بقیه مقدمات حل مسئله در جای خودش انجام میشود. یعنی اگر یک مسئله اجتهادی پیش آمد در همان موقعی که فرع را استنباط میکنم، همان موقع مقدماتش را هم بررسی اجتهادی میکنم.
راهکار سوم: تجربه کارکرد اجتهادی
طلبه از همان دوران تحصیل اجتهاد، باید بداند و ببیند که درآینده چگونه اجتهاد او باید به جامعه دینی و محیط اجتماعی سرریز شود. طلبه باید افتا، تقلید، هنجارسازی اداره اجتهادی بلاد را از هم اکنون ببیند. در سنت دویست ساله اخیر درس خارج، وقتی استاد خارج شروع میکرد به تحشیه عروه، شاگردان نیز با او همراه و همبحث میشدند، تمام که میشد و استاد به مرجعیت میرسید، همانها اصحاب استفتائات او میشدند. خود آن استاد هم که حاشیه عروه میزد و استفتاء جواب میداد، در جایی و زمانی پیش استاد خود تمرین کرده بود.
این فرایند دوباره باید احیا شود. طلاب امروز هم باید فرایندی شبیه این را تجربه کنند. پیشنهاد خاص بنده برای حوزه خواهران، تشکیل یک شورای فقهی برجسته برای حل مسائل فقهی به صورت جمعسپاری است. در ابتدا نیاز به کار اجتهادی نیست و اولویت هم با مسائل اختصاصی بانوان باشد. به این ترتیب، اعتمادسازی صورت میگیرد. اگر قوی کار کنید همان آقایانی که مدعی اجتهادند، خواهند فهمید که حرف شما حرف سنجیدهتری است. این شورای فقهی میتواند این تجربیات را به شکل سیستمی فراهم بیاورد.
راهکار چهارم: کارآمدی، محرّک علاقمندی
علاقه تابع شناخت و احساس کارآمدی است. هویت منوط به احساس کارآمدی است. احساس رضایتمندی در جایی است که پیشرفتی را در خودتان ببینید. ما چه توقعی داریم وقتی طلبه میبیند در مسیری حرکت میکند که انتهایش مشخص نیست. به نظر شما علاقه میماند؟ این روشمندی است که به خاطر تأمین رشد تدریجی، علاقه ایجاد میکند. یعنی طلبه خودش در سال اول احساس کند قدرت نقد اصولیش بالا رفته است. خودش احساس کند ذوق فقاهتیاش مانند پارسال نیست. وگرنه چطور علاقه ایجاد میشود؟!
اینکه دوست نداریم در برخی از جمعها شرکت کنیم، چون در آن تخطئه میشویم؛ حتی این که غیرمستقیم و با دیدن اشخاصی که خیلی از ما جلوترند، احساس حسرت ما را اذیت میکند. دو سه بار که در این جمعها شرکت میکنیم دیگر دوست نداریم حاضر شویم. چرا؟ زیرا این جمعها مثل آیینهای هستند که دائماً به ما نشان میدهند که تو عقب افتادی! در حوزه خواهران این اتفاق افتاده است. این تلخی در دو سه سال اول باید تحمل شود فاصله را ببینید تحمل کنید و تلاش کنید فاصله را کم کنید. نباید این فاصله تداوم پیدا کند.
راهکار پنجم: نشاط و پرسشگری
از سوی دیگر در فضای علمی و آموزشی، نشاط و تحرک جدی نمیبینم. در مجامع علمی و دروس تخصصی حاضر میشوند، اما سؤالات موثری از سوی خواهران نمیبینیم. الان که موانع محیطی، کمتر شده و امکان سؤال و جواب با آقایان اساتید فراهم شده باز هم از این امکان استفاده نمیشود. اساساً شهامتِ پرسیدن، مشاهده نمیشود.
بنده زمانی که حلقه ثانیه و ثالثه درس میگفتم، اصرار داشتم برخلاف برخی که اشکالات شاگردان را میکوبیدند، به پرسشگر بگویم سؤال شما شبیه اشکال آیتالله فلانی است تا تشویق شود.
البته سؤالات اول جلسه قویتر است تا سؤالات آخر جلسه. چرا که حاصل مطالعه درس قبل است. اما سؤالات آخر جلسه بداهه است. سؤال بداهه فایده ندارد و سؤالات دم نکشیده ارزش پاسخ ندارد. لذا بنده در درس خارج، اول جلسه میگویم سؤالی هست یا نه؟
اجتهاد یک درجه علمی در حوزه است نه یک مقطع تحصیلی. تأکید کنید تحصیل اجتهاد یک دوره آموزشی نیست؛ سطح پنج نیست؛ ادامه دروس سابق نیست. نگذارید این کاری که قم انجام داد و رها کرد، این تجربه شکست خورده در مشهد بیاید. برنامه تربیت مجتهد، طرح تربیت مدرس و نویسنده نیست. البته مجتهد نویسنده خواهد بود مدرس هم خواهد بود ولی این موارد، سه کار است. نقطه ثقل و تأکیدش فرق میکند.
پرسش و پاسخ
استاد الهی خراسانی: این جلسه از معدود جلساتی است که خود مراکز خواهران تشکیل دادند و چند مرکز را با هم میبینم. تفرق و جدایی مدارس علمیه خواهران از هم، به کارآیی آنها آسیب میرساند.
اگر حوزه خواهران بخواهد در هدف مجتهدپروری موفق شود، باید آرمان همه حوزههای خواهران شود. این شوق تا همهگیر نشود، به ثمر نمینشیند. چشماندازنویسی برای این است که یک سازمان، نهاد شوق جدید پیدا کند. یک جمعی خودشان بنشینند، سند بنویسند! اینکه چشمانداز نیست. چشم انداز آن است که آرمان همه شود. مشکلات نگرشی و فرهنگی برای یکی دو نفر نیست که با اقدام یکی دو مرکز یا چند استاد حل شود. باید همزمان حل گردد.
اگر حوزه خواهران بخواهد کاری بکند این فقط با تشریک مساعیِ چهار پنج مرکز با هم اتفاق میافتد. اینکه یک مرکز به تنهایی این بار را بردارد و نهایتش بقیه هم یک کمک اندکی برسانند، عملی نیست. در حوزه برادران هم این گونه عملی نیست. به مسئولان حوزه خواهران در مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان پیشنهاد میکنم طرحهای رسیده از مدارس علمیه خواهران را در صورتی تصویب کنید و بودجه حمایتی اختصاص دهید که امضای چند مدرسه و مرکز خواهران داشته باشد، نه یک مرکز، تا وادار شوند جمعی کار کنند.
کار اجتهادی و شعب کار اجتهادی آنقدر متنوع است و آنقدر کار بر زمین مانده است که اگر سه چهار مدرسه و مرکز تخصصی، سی تا هم بشوند کافی نیست. این طور نیست که بگوییم یکی کار را انجام دهد بقیه کار ندارند که انجام دهند برای همه کار هست.
خانم علیشاهی: این نوع سیاستگذاری که طلبه را به اینجا رسانده، واقعاً اعتماد به نفس طلبه را از او گرفته است شما میفرمایید شجاعت سؤال کردن ندارد، گاهی اوقات طلبه شجاعت پاسخ دادن هم ندارد.
استاد الهی خراسانی: من پیشنهاد مشخص برای عدم اعتماد به نفس دارم که عرض خواهم کرد.
خانم شایستهخو: من فکر میکنم اجتهاد برآیند یک مسیر از ابتدا تا مقصد نهایی است. در برنامهریزیها و قبل از آن در سیاستگذاریها و تصمیمات کلان حوزه این در شاکله ذهنی برنامه ریزان و تصمیمسازان باید باشد که قرار است هر طلبه به همان رتبهبندی اجتهاد که فرمودید برسد و آن قدرت را پیدا کند. اجتهاد این است که فرد محصول تلاش سالیان خود را ببیند و بتواند محصول جدیدی را بیرون بکشد. اصلاً طلبه انصراف به اجتهاد دارد. اگر این اتفاق بیفتد تحول عظیمی رخ خواهد داد. این مسئله شجاعت، جرأتمندی، جسارت و ابتکار عمل، اینها در پی آن خواهد آمد. میبینم طلبههایی را که واقعاً این استعداد در آنها هست که حتی بعد از انتهای چندسال درس خواندن قابلیت اجتهاد حداقلی را پیدا میکنند؛ اما بسترش نیست عوامل متعددی هم میتوان به آن پی برد و رسید. خواهشی که بنده دارم این است که ما اجتهاد را برآیند ببینیم هر یک طلبه بتواند یک مجتهد شود. در هر عرصهای. ما الان نیاز به مجتهد سیاسی داریم نیاز به مجتهد اقتصادی کلامی و غیره داریم. ما اگر این را باب کنیم و جا بیندازیم برای جامعه حوزوی از صدر تا ذیل آن. به هر حال میتوانیم به تجزی که رتبه حداقلی اجتهاد است، برسیم ولی باید از ابتدا و از راس درست شود نه از وسط کار و حتی اگر شده به صورت پایلوت این اتفاق رقم بخورد. این اتفاق بسیار مبارک خواهد بود. از شما هم تشکر میکنم خیلی نکات دقیق و به جایی را فرمودید.
خانم رضایی: تشکر میکنم نکات کاربردیی مطرح شد. با حرف سرکار خانم شایستهخو هم موافقم. منتهی ما باید وضعیت موجود را هم ببینیم. یک برنامه این است که باید از اول یک تحولی در دروس حوزه ایجاد شود. اما برای شرایط فعلی پیشنهادی که حاج آقای الهی دادند خیلی متین است. بحث شورای فقهی بحث مطرح کردن فرد نیست؛ بلکه حلال مشکلات فعلی ما همین شورای فقهی خواهد بود. در درازمدت هم برادران شاید به این برسند که بحث باید تخصصی دنبال شود؛ یعنی اینکه اجتهاد و مقدمات هم داشته باشند، خوب عمر چطور کفاف میدهد؟ بنابراین ما باید دنبال این باشیم که یک طرحی را برای این شورای فقهی ایجاد کنیم واقعاً ظرفیتهای موجود را هم نسوزانیم یک طرح با هم طراحی کنیم مشخص کنیم این طرح با چه ساز و کاری میتواند اجرایی شود؛ اینکه برای ورود به دوره اجتهاد حتماً کمتر از چهل سال داشته باشد، و حتماً پنج تا ده سال درس خارج خوانده باشد، این موقعیتها اصلاً موجود نیست. بنابراین باید دو کار انجام شود: یکی سیاست گذاری کلان برای آینده حوزههای علمیه که انشاالله چشم اندازی را ایجاد کنیم که طلبه انگیزه پیدا کند. دوم این است که همین موجودی فعلی و استعدادهای خوبی که میبینیم داریم اما دارند میسوزند، اینها را دریابیم.
خانم روشن: نیازهای جامعه زیاد است و توقع از حوزه وجود دارد اگر طلبه آموزش و پرورش میرود درست است خود طلبه خواسته است؛ ولی این نیاز هم وجود دارد؛ بنابراین ما در کمیت هم مشکل داریم و این کمبود در کمیت در چند سال آینده به شدت زیاد میشود. طولانی بودن سنوات آسیبی است که وجود دارد. وقتی یک خانم بحث ازدواج، خانه داری و فرزندآوری دارد و شرط زیر چهل سال میگذارند، نود درصد افراد را از دست میدهیم. آن هم چهل سالی که پنج سال درس خارج خوانده باشد. یک آسیب دیگر این است که روشمند عمل نکردیم و دوره مقدمات طولانی است. تا سیاست کلان اتفاق نیفتد خیلی نمیتوانیم برنامهریزی کنیم. الان در سطح سه نه خیلی متقاضی داریم و نه خروجی. خروجی اینها باید در سطح چهار فقه خانواده یا درس خارج وارد شوند. سطح درس خارج در خانمها به شدت کیفیتش پایین است به علاوه اینکه به لحاظ تامین استاد نیز با مشکلاتی روبرو هستیم.
خانم تقربی: من در سطح سه تدریس میکنم و میبینم و حتی اعلام کردهام: طلبههایی داریم که واقعاً به اجتهاد علاقمندند. من حتی طلبه مقدمات را به اجتهاد تشویق میکنم. ولی وقتی وارد میشویم میبینیم نه برنامهای برای اجتهاد بانوان وجود دارد و نه استقبال. همان موانعی که خود شما هم بیان کردید. در کارگروههای حوزوی که عضو هستم، سطح حوزه خواهران مشهد را پایینتر از قم ندیدم، با اینکه قمیها به اساتید قویتری هم دسترسی دارند. لذا تصمیم گرفتم گروهی فقهی راه اندازی کنم و یکی دو نفری را که قوی هستند عضو کنم، و بعد از آنکه به نتیجه رسیدیم و کاری را تولید کردیم، آن را معرفی کنیم ان شاالله.
استاد الهی خراسانی: اعتماد به نفس باید از خود حوزه خواهران شروع شود اعتماد به نفس را کسی از بیرون نمیتواند تزریق کند. حوزه خواهران باید خودش جلوی تزریق بیاعتمادی را بگیرد. اگر استادی طلاب مستعد را تحقیر میکند، نباید دعوت شود. نباید گذاشت زهر بیاعتمادی و بیاخلاقی در حوزه خواهران به راحتی رخنه کند.
بخواهیم یا نخواهیم نه در حوزه خواهران و نه برادران از همه طلاب، مجتهد حاصل نمیشود. اگر بتوانیم از همینهایی که سالها ـ ولو به روشی نادرست ـ درس خواندهاند، مجتهد بسازید، ثابت کردید میتوانید، وگرنه از اول هم شروع کنید نمیتوانید. همینهایی را که دارید حفظ کنید. همینهایی که مشکل سن هم دارند. اساتید خواهر در حوزه خواهران باید اولویت یک شما باشند. اگر شما به اینها حرمت گذاشتید و برای رشد ظرفیت علمی اینها کاری کردید، طلبه پایه اول شما هم قانع میشود که اگر در این مسیر بیاید، بعداً جایگاهی دارد.
اما اگر طلبه ببیند استاد خودش که رسائل میگوید، نیاز علمی دارد، اما هیچکس به فکر او نیست (استاد میگوید زمان میخواهم تا به کارهای علمی برسم، به او گفته میشود باید تدریس کنی، میگوید باید تحقیق کنم تا راه بیفتم، میگویند: مجوزت را باطل میکنیم) این چه پیامی برای طلبه سطح یک دارد؟ اول همین افراد را دریابید. اگر اجتهادگرایی به عنوان نمونه از بین همینها انجام شود چون شما شاهد دارید میتوانید به کسانی که میگویند از حوزه خواهران، مجتهد درنمیآید، بگویید این هم مجتهد!
اگر روی گروههای مرجع کار کنید در کمیت مشکل پیدا نمیکنید. . اگر نیرویی میتواند روی اساتید دانشگاه کار کند به آنها اختصاص بدهید. اگر نیرویی میتواند روی معلمان کار کند به آنها اختصاص دهید، او را به دانش آموزان اختصاص ندهید. مدلی که امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام کار کردند این است نیروهای درجه یک تربیت کردند، فقهای مدینه، یمن و بصره را از میان همانها که به شیوه درستی رشد علمی نداشتند، کمکم هدایت کردند و تربیت کردند و آنها را در کل بلاد تشیع پخش کردند. راهش این است.
نسبت به برنامهریزی کلان از بالا به پایین، معتقدم زمان ورود کل حوزه برای ایدهآل شدن نرسیده است. تا زمانی که خروجی فقه معاصر این باشد، و هنوز بخشی از بدنه حوزه با کار اجتهادی مورد نیاز کشور مخالفت میکنند، این بخش مقاومتش با مسئولیت دادن حل نمیشود. باید هر کسی در همان بخشی که اختیاراتی دارد، تلاش و کوشش کند و منتظر یک تحول عظیم از بالا به پایین نماند.
حتی در حوزه برادران هم اغلب دروس خارج، کیفیتی پایین دارند، ولی چند درس قوی هم داریم. جای خالی این دو درس قوی در حوزه خواهران باید پر شود. این کمبودها را باید با کار تحقیقی طلبهها جبران کنیم. درمانش هم این است که تا استاد درس خارج قوی پیدا نکردید از بقیه دعوت نکنید.
متأسفانه خواهران حوزوی خیلی مدرکگرا و امتیازی شدهاند. پیشنهادم این است دروس خارج بسیار قوی اما آزاد راهاندازی کنید. محکم بگویید مدرک نمیدهید، رسمیت ندارد و در سنوات هم حساب نمیآید. حتی لازم نیست هر روز باشد، میتواند مثل درس فقه مرحوم آیتالله معرفت یا دروس خارج فقه معاصر، دو روز در هفته باشد. از طلاب قوی این دروس قوی، گروه دستیاران فقهی در حوزه زنان و خانواده تشکیل دهید. روی چگالی و غنای علمی و روشمندی درس، کار کنید. بازی رسمیت و بازی علمیت، دو بازی جداگانه است. در حوزه برادران نجف و مشهد و قم هم یک عده دنبال سنوات و لحیه بودند، یک عده دنبال اجتهاد و علمیت.
توانتان را تجمیع کنید و در همین دو حوزه کار کنید. یکی از مراکز هم دبیرخانگی را قبول کند و به عنوان دبیرخانه را بپذیرد.