اختصاصی شبکه اجتهاد: از شیوههای مهم در منظومه تربیت اسلامی، نظام تشویق و تنبیه است. هدف کلی در این منظومه، هدایت و تربیت انسانها و رساندن آنها به اهداف والاتر است. در نظام تنبیه اسلامی، مجازاتهایی پنجگانه وجود دارد: حدود؛[۱] تعزیرات؛[۲] قصاص؛ دیات؛ کفارات.
حدود، یک نوع مجازات است که باید در چارچوب قوانین شرع در حدود باشد؛ هرچند هدف نهایی و کلی حیات و هدایت جامعه است؛ اما اجرای حدود مقید به تاثیرگذاری تربیتی زودگذر بر خود فرد نیست. البته از باب عناوین ثانوی ممکن است آثار تربیتی بر اجرای حدود تاثیر گذارد. مانند عناونی ثانوی که امروزه سبب برداشتن حکم رجم و جایگزینی اعدام از سوی حاکمیت اسلامی شده است؛ بهویژه برپایه دیدگاه ولایت مطلقه فقیه. البته این اعمال، یک ولایت ثانوی است؛ ذات حکم، مطلق است و بهعنوان اولی، ادله مطلق است؛ هرچند نقشی در بازدارندگی نداشته باشد.
در تقسیمی، مجازاتهای اسلامی در دو دسته قرار دارند:
۱. هدف اولی، مجازات است؛ ولو اثر تربیتی در دنیای فرد نداشته باشد مانند اعدام که کیفری است در مقابل گناه انجام شده. این مجازات در آخرت او نقش اصلاحی دارد و عقاب او را رفع میکند یا کاهش میدهد؛ اما نقش چندانی در اصلاح او در دنیا ندارد؛ یعنی هدف تغییر رفتار یا اخلاق و شخصیت در آن فرد نیست و هدف تنها مجازات است. البته این مجازات سبب کاهش عذاب در آخرت انجام دهنده و تاثیرگذار بر تربیت دیگران است؛ درنتیجه یک اقدام تربیتی است؛ اما به این معنا نیست که اجرای حدود مقید است به تاثیرگذاری تربیتی بر انجام دهنده عمل.
۲. هدف تربیت فرد است مانند برخی تعزیرات که با هدف تربی انجام میگیرد. از آنجا که تعزیز، در دست حاکم است،[۳] میتواند در معین کردن مقدار تعزیز، مسائل تربیتی را در نظر گیرد. درنتیجه آثار تربیتی تعزیرات آشکارتر از آثار تربیتی حدود است. زیرا چگونگی اجرای تعزیرات در اختیار حاکم گذاشته شده تا هراندازه صلاح دانست اجرا کند. حاکم میزان تأثیر تعزیر را میسنجد و بسته به شرایط جامعه، آن مقدار از تعزیر را اجرا میکند که نقش بیشتری در تربیت دارد.
آثار تربیتی حدود و تعزیرات اسلامی
در تقسیمی، حدود و تعزیرات بر دو گروه تاثیرگذار است: اثر تربیتی بر خود فرد؛ اثر تربیتی بر دیگران.
۱. اثر تربیتی بر فرد
حدود و تعزیرات از جهاتی بر فرد میتواند تاثیر تربیتی داشته باشند.
این مجازاتها، عقوبت و نتیجه عمل است. اجرای حدود و تعزیرات، بخشی از اثر عمل ولو در دنیا را به او نشان میدهد و میتواند بازدارنده او از تکرار یا مراتب بالاتر آن گردد.
از سویی، دانستن مجازاتها و تعزیرات اسلامی میتواند اثر تربیتی در فرد داشته باشد. این حدود و تعزیرات سرنوشت عمل نکردن به حدود الهی را ولو در دنیا ترسیم میکند. توجه به این فرجام تأثیر فراوانی در خودداری شخص از ارتکاب اعمال ناشایست دارد.
۱ـ۲. پاک شدن
در روایات[۴] وارد شده که اجرای حدود اثر وضعی وارد و موجب پاک شدن فرد از تبعات گناه میشود. از جمله روایت حمران:
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ حُمْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ رَجُلٍ أُقِیمَ عَلَیْهِ الْحَدُّ فِی الرَّجْمِ أَ یُعَاقَبُ عَلَیْهِ فِی الْآخِرَهِ قَالَ «إِنَّ اللَّهَ أَکْرَمُ مِنْ ذَلِک؛[۵] از حضرت باقر علیه السلام پرسیدم از مردی که و حد بر او جاری شده و سنگسار شده آیا در آخرت هم عقاب شود؟ فرمود: خدا کریمتر از آن است (که با این که در دنیا کیفر شده در آخرت نیز او را کیفر کند).
در این روایت عقوبت در این دنیا به وسیله حدود و تعزیرات را به نوعی جایگزین عقوبت آخرت و سبب پاک شدن افراد میداند. از این رو، این حدود الهی لطف خداوند است؛ زیرا موجب میشود که آثار اخروی گناه از بین برود. ازاینرو اجرای حدود از این نظر که آثار گناه را از بین میبرد، نقش مهمی در صفای روح و روان دارد و میتواند انگیزه فرد را برای استمرار مسیر حق تقویت کند و این خود بخشی از تربیت فرد است. به همین علت برخی با هدف پاک شدن از گناه به اهل بیت ع رجوع میکردند و درخواست اجرای حد بر خود میکردند.
۲. اثر تربیتی بر دیگران و جامعه
همانگونه که در روش اصلاح محیط عام اجتماعی (ذیل روشهای زمینهساز) بیان شد، اجرای حدود به ویژه اجرای علنی حدود بر دیگران نیز آثار تربیتی دارد.
ادله شرعی، علاوه بر امر به اصل اجرای حدود و تعزیرات، با شرایطی امر به اجرای علنی برخی از آنها نیز دارد؛ از جمله در:
((الزَّانِیَهُ وَ الزَّانی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَهَ جَلْدَهٍ وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَهٌ فی دینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَهٌ مِنَ الْمُؤْمِنین)).[۶]
برپایه این آیه شریفه اجرای حد برخی مجرمان باید علنی باشد. نیز از آیه، الزام حضور برداشت میشود. این اجرای علنی حدود، نوعی اثر تربیتی بر جامعه دارد؛ همانگونه که در مرسلهای به آن اشاره شده است: «إِقَامَهَ الْحُدُودِ إِعْظَاماً لِلْمَحَارِم».[۷]
از جمله این آثار، اثر تربیتی بر بینندگان اجرای حدود و تعزیرات است. درباره این اثر تربیتی چند احتمال وجود دارد:
۱ـ۱. برای بینندگان نیز نوعی تنبیه تربیتی است. زیرا آنها نیز از دیدن این صحنه آزار میبینند و این آزاری است بازدارنده و تربیتی.
۱ـ۲. احتمال دوم این است که اثر تربیتی بر بینندگان در حقیقت انذار است؛ نه تنبیه تربیتی.
بههرروی، اجرای علنی حدود و تعزیرات، این دو جهت تربیتی را دارد: تاثیر بر فرد و بر بیننده آن.
درنتیجه اجرای حدود علاوه بر بازدارندگی شخصی، بازدارندگی اجتماعی نیز دارد. این کار علاوه بر عبرتگیری انجام دهنده جرم، سبب عبرتگیری کسانی است که صحنه اجرای حدود را مشاهده میکنند. این مسئله عبرتگیری، همانگونه که در روشهای زمینهساز بیان شد، میتواند سبب اصلاح محیط عام اجتماعی گردد و نقش تمهیدی دارد.
۳ـ۲. برکات تکوینی برای جامعه
در روایات از جمله در کتاب الکافی «بَابُ التَّحْدِیدِ»[۸] برکاتی معنوی برای اجرای حدود در جامعه بیان کردهاند. از جمله روایت ابن سدیر:
مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) «حَدٌّ یُقَامُ فِی الْأَرْضِ أَزْکَى فِیهَا مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً وَ أَیَّامَهَا؛[۹] برکات حدى که در روى زمین اقامه شود، از چهل شبانه روز باران رحمت بهتر و پاکتر است.
سند این روایت موثقه است. «زکی» به معنای رشد و زیادشدن است. در معنای طهارت و پاک کردن نیز میآید و گفته شده است که طهارت نیز نوعی رشد است.[۱۰] «ازکی» چه به معنای رشد یا طهارت باشد، دربردارند آثار تربیتی برای جامعه است. حضرت برکت اجرای حد را برای جامعه بیشتر از بارانی مستمر و فراون میدانند. روایاتی دیگر نزدیک به این مضمون بیان شده است.[۱۱]
نتیجهگیری
هرچند هدف از اجرای حدود و برخی تعزیرات، تاثیرگذاری تربیتی بر فرد نیست؛ اما اجرای این حدود در کل جامعه اثر تربیتی دارد. البته اگر تربیت را شامل رشد در دنیا و آخرت بدانیم، اجرای حدود بر خود فرد نیست، اثرات تربیتی دارد. هرچند ممکن است اجرای یک حد سبب شود که آن فرد حتی از دین بیزارتر گردد. اما اجرای حدودی که مشخص شدهاند؛ مانند حد افرادی که به پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) توهین کردهاند، مقید به تاثیرگذاری در فرد نیست و باید اجرا گردد.
هرچند امروزه برخی با الویت دادن به تاثیرگذاری کوتاه مدت اجرا نشدن حدود بر افراد، از آثار و برکات اجرای حدود بر دیگران و کل جامعه غفلت میکنند.
نویسنده: حجتالاسلام هادی عجمی، مدرس و پژوهشگر فقه تربیتی
خبر مرتبط: حکم اعدام ۲ قرآنسوز هتاک به دین و مقدسات اسلامی اجرا شد
———————————-
[۱]. عقوبتها و مجازاتهایی که میزان آنها در اسلام تعیین شده است.
[۲]. مجازاتهایی که مقدار آن در شرع تعیین نشده و در اختیار حاکم گذاشته شده است.
[۳]. التعزیر بما یراه الحاکم (نجفى، صاحب الجواهر، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ۴۳ جلد، دار إحیاء التراث العربی، بیروت – لبنان، هفتم، ۱۴۰۴ ه ق، ج۴۲، ص: ۱۶۹).
[۴]. ر.ک: محمد بن حسن حرعاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۸، ابواب مقدمات حدود، بابهای ۱، ۲، ۶، ۱۴، ۱۵، ۲۰، ۲۱، ۲۵، ۲۹، ۳۲، ۳۴.
[۵] کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲ ؛ ص۴۴۳؛ محمد بن حسن حرعاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۸، ص۱۴.
[۶]. سوره نور (۲۴)، آیه ۲.
[۷] شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه (للصبحی صالح) – قم، چاپ: اول، ۱۴۱۴ ق. ص۵۱۲.
[۸]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی ج۷ ؛ ص۱۷۴.
[۹]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی ج۷ ؛ ص۱۷۴.
[۱۰]. «الزاء و الکاف و الحرف المعتلّ أصلٌ یدل على نَمَاءٍ و زیاده. و یقال الطَّهاره زکاه المال. قال* بعضهم: سُمیِّت بذلک لأنَّها مما یُرجَى به زَکاءُ المال، و هو زیادته و نماؤه. و قال بعضُهم: سمِّیت زکاهً لأنها طهاره. قالوا: و حُجّه ذلک قولُه جلّ ثناؤُه: خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها. و الأصل فى ذلک کلِّهِ راجع إلى هذین المعنیین، و هما النَّماء و الطهاره» (معجم المقاییس اللغه، ج۳، ص ۱۷).
[۱۱]. «أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ مُوسَى بْنِ سَعْدَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ ع فِیقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها قَالَ لَیْسَ یُحْیِیهَا بِالْقَطْرِ وَ لَکِنْ یَبْعَثُ اللَّهُ رِجَالًا فَیُحْیُونَ الْعَدْلَ فَتُحْیَا الْأَرْضُ لِإِحْیَاءِ الْعَدْلِ وَ لَإِقَامَهُ الْحَدِّ لِلَّهِ أَنْفَعُ فِی الْأَرْضِ مِنَ الْقَطْرِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً» (کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی ج۷ ؛ ص۱۷۴).