از حکم فقهی تا هنجار اجتماعی، نقد رویکرد «تکلیف‌گرایی» در فقه

از حکم فقهی تا هنجار اجتماعی، نقد رویکرد «تکلیف‌گرایی» در فقه

استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه مشهد با تأکید بر ناکارآمدی روش الزام‌محور، راهکاری نوین برای تبیین احکام دینی در جامعه امروز ارائه داد.

به گزارش شبکه اجتهاد، نشست علمی «روش تبیین گزاره‌های فقهی برای هنجارسازی؛ رویکرد تکلیف‌گرایانه و پیامدهای آن» به همت پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر و با همکاری میز توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی برگزار شد.

در این نشست تخصصی که با ارائه حجت‌الاسلام والمسلمین مجتبی الهی خراسانی، استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه مشهد و حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی علیزاده؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به عنوان ناقد به صورت مجازی شرکت داشتند، اساتید به بررسی آسیب‌شناسی رویکرد تکلیف‌گرایانه و چالش‌های این رویکرد رایج و غالب موجود در جامعه پرداختند.

حجت‌الاسلام والمسلمین مجتبی الهی خراسانی در ابتدا ضمن تبیین مفهوم «هنجار» به عنوان بخشی از گزاره‌های تحقق یافته در جامعه، رویکرد رایج در آثار فقهی از جمله رساله‌های عملیه را مصداقی از نگاه تکلیف‌گرایانه دانست؛ نگاهی که به باور وی، پاسخگوی نیازهای عقلانی، روانی و اجتماعی مخاطب امروزی نیست.

وی با بیان اینکه «انسان مدرن به‌دنبال توجیه عقلانی و فایده‌محور از احکام است»، تأکید کرد که صرف دستور به انجام تکالیفی مانند نماز یا حجاب، بدون تبیین چرایی آن، به اقناع و پذیرش نمی‌انجامد.

به‌ باور استاد الهی خراسانی از آنجا که فقه کاربست‌های مختلفی در جامعه به شکل قانون و یا هنجارهای اجتماعی، فرهنگی و یا روابط قدرت و مانند آن دارد، این شکاف میان زبان فقه و ذهنیت جامعه معاصر، به «مقاومت اجتماعی» در برابر دین می‌انجامد.

الهی خراسانی راهکار جایگزین این وضعیت را رویکردی با عنوان «گرایش‌سازی» دانست؛ رویکردی که به جای تأکید بر الزام و تکلیف، بر ایجاد باور، رغبت، و انگیزه‌های درونی در مخاطب تمرکز دارد. وی این روش را هم‌راستا با ادبیات ترغیبی قرآن و روایات دانست که بر تشویق و بیان فلسفه احکام تکیه دارند.

او با اشاره به اینکه رویکرد رایج در فقه، یک «رویکرد تکلیف‌گرایانه» است که در آثاری چون توضیح‌المسائل مراجع تقلید نمایان است، این پرسش را مطرح کرد که آیا این شیوه برای هنجارسازی در دنیای امروز، کافی و مناسب است؟

استاد درس خارج فقه و اصول، نقدهای خود را به رویکرد تکلیف‌محور در چند محور اساسی مطرح کرد:

۱ـ نقد رویکرد تکلیف‌گرایانه در تبیین گزاره‌های فقهی؛

۲ـ پیامدهای رویکرد تکلیف‌گرایانه در محیط، ساختار و محتوای دانش فقه؛

۳ـ تأثیر رویکرد تکلیف‌گرایانه بر مرجعیت و اقبال به فقه و میزان هنجارپذیری؛

۴ـ تأثیر رویکرد تکلیف‌گرایانه در تحقق اهداف احکام و فقه و مسئولیت فقها در اسلام.

از دیگر محورهای ارائه شده، تأثیر رویکرد تکلیف‌گرایانه بر کاهش مرجعیت فقه در حوزه‌هایی چون فناوری، رسانه و محیط زیست بود. الهی خراسانی هشدار داد که تداوم این رویکرد، فقها را از ایفای نقش هدایتی و تربیتی بازمی‌دارد.

وی فقدان اقناع عقلانی، ناتوانی در پاسخگویی به مسائل انسان مدرن و نادیده گرفتن کارکردهای گزاره‌های فقهی را یکی از مهم‌ترین چالش‌های این رویکرد دانست و تأکید کرد: «انسان مدرن دنبال توجیه عقلانی یا فایده‌گرایی است. می‌توان گفت رویکرد تکلیف‌گرایانه نه می‌تواند عقلانیت حکم را فراهم کند و نه کارکرد و فایده آن را تبیین نماید، از این رو صرف دستور دادن به انجام فعلی مانند نماز یا حجاب، بدون توضیح «چرایی» و بیان «فواید» آن در تقویت اراده یا سلامت روانی جامعه، به ویژه برای نسل جوان، به اقناع درونی و رضایت قلبی منجر نمی‌شود.»

این استاد حوزه علمیه مشهد ایجاد مقاومت اجتماعی به جای پذیرش داوطلبانه را از دیگر آسیب‌های این رویکرد دانست و خاطرنشان کرد: این رویکرد، به دلیل فقدان اقناع، نه تنها به هنجارسازی کمک نمی‌کند، بلکه می‌تواند «مقاومت اجتماعی» ایجاد کند. وقتی جامعه با مجموعه‌ای از دستورات مواجه می‌شود که فلسفه آن را درک نکرده، ممکن است در برابر آن بی‌توجهی یا حتی موضع‌گیری کند.

الهی خراسانی تمرکز بیش از حد بر «تکلیف» را باعث به حاشیه رفتن بخش‌های عظیمی از معارف دینی دانست و با اشاره به آسیب به ساختار درونی و غنای فقه افزود: «اهداف و غایات شریعت، علل شرایع و حکمت احکام، بخش زیادی از معارف ما را تشکیل می‌دهند که در این رویکرد نادیده گرفته می‌شوند.» این امر فقه را از یک نظام اخلاقی مبتنی بر فضائل، به یک نظام حقوقی خشک تبدیل کرده و حتی راه را برای «کلاه‌های شرعی» و حیله‌هایی که با روح شریعت در تضاد است، باز می‌کند.

وی کاهش مرجعیت هدایتی فقه در مواجهه با مسائل نوپدید مانند فناوری، رسانه یا محیط زیست که نیازمند تبیین کارکردها و پیامدها هستند را از دیگر آسیب‌های رویکرد تکلیف‌گرایانه دانست و افزود: این ناتوانی در تطبیق با مقتضیات زمان و مکان، عملاً «مسئولیت تربیتی و هدایتی فقها» را تضعیف کرده و مرجعیت آنان را در ابعاد مختلف زندگی کاهش می‌دهد.

در مقابل این چالش‌ها، حجت‌الاسلام الهی خراسانی، گذار به رویکرد «گرایش‌سازی» را در چهار محور پیشنهاد کرد:

۱ـ گرایش‌ها به عنوان محرک رفتارهای فقهی؛

۲ـ مبانی نظری گرایش‌سازی برای محرک؛

۳ـ گرایش‌سازی؛ راهبردی برای بازنگری سیاست تبینی فقه؛

۴ـ مولفه‌های گرایش‌سازی در تبیین و هنجارسازی فقه.

وی گرایش‌ها را به عنوان محرک رفتارهای فقهی دانست و تشریح کرد: گرایش‌سازی یعنی، توضیح چرایی یک حکم و ارتباط آن با مقاصد والای شریعت  که در واقع به جای تمرکز بر باید و نباید، بر انگیزه‌ها، باورها، احساسات و تمایلات افراد که محرک اصلی رفتار هستند، سرمایه‌گذاری کنیم. در این پارادایم جدید، وظیفه فقیه و مبلّغ دینی صرفاً ابلاغ یک دستور نیست، بلکه تبیین فلسفه و حکمت احکام.

استاد درس خارج حوزه علمیه مشهد گرایش‌سازی؛ راهبردی برای بازنگری سیاست تبینی فقه معرفی کرد و گفت: تشریح کارکردها و پیامدهای مثبت، نشان دادن آثار فردی و اجتماعی احکام فقهی در زندگی واقعی، از جمله تأثیر آن بر سلامت روان، کرامت انسانی و نظم اجتماعی، ایجاد رغبت و انگیزه درونی به گونه‌ای که فرد نه از روی الزام، بلکه از روی درک، باور و تمایل قلبی به سمت عمل به احکام حرکت کند از ویژگی‌های این رویکرد است.

وی تأکید کرد که این شیوه، با ادبیات «ترغیبی» قرآن و روایات که غالباً بر تشویق و بیان فضائل استوار است، سازگاری بیشتری دارد و می‌تواند مانع از پدیده‌هایی چون «دین‌گریزی» در میان نسل جوان شود.

الهی خراسانی در پایان ارائه خود نتیجه‌گیری کرد: گرایش‌گرایی، فراخوانی برای یک بازنگری بنیادین در روش‌شناسی تبلیغ و تبیین فقه است. او معتقد است که برای حفظ کارآمدی و مرجعیت دین در دنیای پیچیده امروز، باید از پوسته سخت «الزام» عبور کرده و به هسته نرم و اثرگذار «اقناع» رسید؛ مسیری که نه تنها به پذیرش پایدار احکام منجر می‌شود، بلکه مسئولیت هدایتی و تربیتی فقها را به معنای واقعی کلمه محقق می‌سازد.

استاد الهی، استدلال کرد که مشکل اصلی در عدم پذیرش آموزه‌های دینی توسط بخشی از جامعه امروز، تغییر در «ادبیات» یا روش تبلیغ نیست، بلکه مسئله‌ای عمیق‌تر و ریشه‌ای‌تر است. وی بیان داشت: پارادایم اندیشه بشر تغییر کرده است و انسان مدرن به دنبال توجیه عقلانی و فایده‌محور است و بدون اقناع درونی، پذیرش دستورات دینی ممکن نیست. مردم امروز تجویز یک پزشک را به راحتی می‌پذیرند، زیرا عقلانیت حاکم بر علم پزشکی با دنیای مدرن متناسب است؛ اما وقتی عقلانیت گفتمان دینی با ذهنیت انسان امروز همخوانی نداشته باشد، تجویزهای آن نیز پذیرفته نمی‌شود./ پژوهشگاه مطالعات فقه معاصر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics