اختصاصی شبکه اجتهاد: استاد شیخ محمد واعظ زاده خراسانی (رحمهالله علیه) از شخصیتهای علمی و اخلاقی کمنظیر حوزه علمیه شیعه در زمان معاصر بود. اگر بخواهم ابعاد مختلف علمی و اخلاقی و روحیات ایشان را برای کسانی که از نزدیک با ایشان مجالست و معاشرت نداشتهاند در چند جمله مختصر بیان کنم، باید اینچنین بگویم:
ایشان جامع علوم معقول و منقول بود؛ علامهای محقق، متفکری برجسته، فقیهی عالیقدر، مفسری بزرگ، محدثی والامقام و متکلمی سترگ، آگاه از علم رجال و تراجم و آشنا با تاریخ اسلام، عاشق صلح و صفا، دشمن کینه و حسادت، مشتاق عزت مسلمین و صلح و صفای بین آنها بود. عالمی بود که از مطالعه و تحقیق و پژوهش نه تنها خسته و ملول نمیشد بلکه با مطالعه به نشاط میآمد. مصداق فرمایش امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) بود که میفرمایند: العالم الذی لایمل من طلب العلم طول دهره. عالم کسی است که از طلب علم تا آخر عمرش ملول و خسته نمیشود. علمش همراه با حلم بود؛ و مطابق آنچه در روایات به آن توصیه شده است. مبادی آداب بود و به مکارم اخلاق مزین. اخلاق خوشی داشت، با همه مهربان و صمیمی و متواضع بود، عجب و غرور نداشت، میهماننواز و سخاوتمند، متین و با وقار بود، مخالفینش را تحمل میکرد؛ و در برابر سخنان زشت و هتاکیهای آنها کظم غیظ نموده، آنها را عفو مینمود.
به عنوان نمونه در مجلهای دیدم که ایشان را وهابی مسلک معرفی نمودهاند. در جایی دیگر خود استاد فرمودند که کسانی پشت سر من نسبتهای دروغ داده بودند که من به آیتالله بروجردی دروغ میبندم و بعد متوجه شده بودند که حق با من است و معذرت خواهی کردند؛ و…؛ اما استاد واعظ زاده با بزرگواری و آقایی خاصی با آنها برخورد مینمود. فرمودند آنها را حلال مینمایم. در جریان نبودند و… به عبارتی مصداق این آیه شریف قرآن بود: «وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ». دهانش به فحش و ناسزا باز نمیشد، چون خود عالم بود و قدر علوم دینی را میدانست.
از اساتید و بزرگان حوزوی بسیار تجلیل مینمود. به حکم قرآن و سنت نبوی و سیره اهلبیت پیامبر علما را دوست داشت، با آنها همنشین بود و از معاشرت با آنها لذت میبرد.
از بزرگان حوزه و خدمات آن تجلیل مینمود. از آثار علمی و تألیفات و تحقیقات فضلا و علما یاد میکرد. نام و یاد آنها را احیا نموده و از تلاشهای علمی و معنوی آنها قدرشناسی مینمود. از اساتید خویش با عظمت یاد مینمود و از آنها تجلیل مینمود.
در سال ۱۳۳۹ ه ش به دانشگاه فردوسی مشهد دعوت به همکاری شد و از آن تاریخ تا پایان عمر به تدریس علوم اسلامی مشغول بود. در راستای احیای نام علمای بزرگ شیعه و تجلیل از آنها کنگره هزاره شیخ طوسی -فقیه بزرگ شیعه- را در پایان سال ۱۳۴۸ و اوایل ۱۳۴۹ ه ش در دانشگاه فردوسی مشهد در چند روز برگزار نمود. این همایش با عظمتی خاص و با حضور شخصیتهای برجسته علمی داخلی و خارجی در سطح جهانی برگزار شد. دبیر کل برگزاری این همایش استاد واعظ زاده خراسانی بود. این کار یکی از خدمات مهم و بسیار برجسته علمی ایشان است. با این خدمت بزرگ استاد واعظ زاده شخصیت علمی و معنوی شیخ طوسی و آثار و تألیفات و خدمات این بزرگمرد جهان تشیع احیا شد. دکتر مهدی محقق رئیس انجمن مفاخر کشور ایران درباره عظمت این کنگره فرمودند: من کنگرههای زیادی در داخل و خارج شرکت کردم ولی کنگرهای در عظمت مانند کنگره شیخ طوسی ندیدم.
خاندان علمی استاد واعظ زاده:
استاد واعظ زاده در سال ۱۳۰۴ هـ ش در مشهد در خاندان علمی متولد شد. پدرش خطیب توانا حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ مهدی واعظ خراسانی، برترین واعظ خراسان بود. پدر استاد عمده تحصیلات معقول و منقول خود را نزد آیتالله سید عباس شاهرودی از فقها و فلاسفه مقیم مشهد فرا گرفت. حاج شیخ مهدی واعظ خراسانی در تفسیر قرآن، احادیث اهلبیت مهارت فراوانی داشت. استاد واعظ زاده از مطالب تفسیری و حدیثی پدر بهره فراوان گرفت و بعدها خود در این رشتهها صاحبنظر گردید.
استاد واعظ زاده دارای دو برادر بزرگتر از خود بود که هردو روحانی بودند ایشان عبارتند از:
حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد واعظ از خطبای مشهد بود و دیگر حجتالاسلام و المسلمین دکتر حسین خراسانی؛ ایشان پس از تحصیلات حوزوی به درجه اجتهاد نائل آمد. تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشگاه تهران در رشته فلسفه به اتمام رساند و دکترا گرفت.
استاد محمد واعظ زاده خراسانی:
که این مقاله پیرامون شخصیت علمی و معنوی ایشان و خاطرات از این بزرگوار نگاشته شده است.
استاد محمد واعظ زاده خراسانی در سن جوانی با صبیه مکرمه آیتالله سیدهاشم میردامادی نجفآبادی ازدواج کرد. آیتالله سیدهاشم میردامادی از علما و فقها و مفسرین حوزه علمیه مشهد بود و از همدرسان و همدورهایهای مرحوم آیتالله میرزا مهدی اصفهانی در نجف که بعد از اتمام تحصیلات حوزوی از نجف به مشهد آمد؛ و تا آخر عمر نیز با این رفیق خویش مجالست داشت و بحثهای علمی کمپانی در مباحث فقه و اصول نیز با ایشان داشت. در این جلسات آیتالله شیخ هاشم قزوینی نیز شرکت داشت. استاد واعظ زاده با آیتالله سید جواد خامنهای پدر آیتالله خامنهای و آیتالله سید عباس صدر باجناغ بودند.
مختصری از تحصیلات حوزوی استاد واعظ زاده:
استاد واعظ زاده در سال ۱۳۰۴ هش در مشهد متولد شد، دوران کودکی را پشت سر گذاشت، مکتب رفت و سپس دبستان معرفت. پس از اتمام تحصیلات دبستان در سن ۱۴ سالگی در سال ۱۳۱۸ ه ش همراه پدر به نجف رفت و در آنجا تا سال ۱۳۲۱ هش اقامت نمود. در این مدت دروس مقدماتی مانند ادبیات عرب، منطق و بخش زیادی از مطول و قسمتی از شرح لمعه را فرا گرفت. بیشتر این دروس را نزد آیتالله شیخ مرتضی طالقانی فرا گرفت که در مدرسه علمیه سید نجف از ادبیات تا کفایه را تدریس مینمود. در سال ۱۳۲۱ ه ش به مشهد بازگشت و تا سال ۱۳۲۸ هش ادامه تحصیل داد. در این مدت شرح لمعه و قوانین را نزد آیتالله میرزا احمد مدرس یزدی، رسائل را نزد آیتالله شیخ کاظم دامغانی، مکاسب محرمه را نزد آیتالله حاج شیخ غلامحسین محامی بادکوبهای، کتاب مکاسب را از بیع تا حدود خیارات نزد آیتالله شیخ هاشم قزوینی آموخت. همچنین کفایه را نزد آیتالله شیخ هاشم قزوینی به اتمام رساند. برخی از دروس سطح را نزد حضرات آیات: حاج سید علی نقی طبسی حائری و بجستانی آموخته بود. با تکمیل سطوح عالیه فقه و اصول حدود دو سه سال نیز درس خارج فقه و اصول حضرات آیات: حاج شیخ هاشم قزوینی، حاج شیخ مجتبی قزوینی، حاج میرزا احمد کفایی، حاج سید یونس اردبیلی فرا گرفت. یکی دو جلسه درس خارج فقه آیتالله میرزا مهدی اصفهانی، چند جلسهای درس خارج آیتالله شیخ آقابزرگ اشرفی شاهرودی و مدت کوتاهی نیز از درس خارج آیتالله خویی که برای زیارت امام رضا علیهالسلام به مشهد آمده بودند شرکت نمود. استاد واعظ زاده یک سال درس معارف آیتالله میرزا مهدی اصفهانی، یک دوره معارف آیتالله شیخ مجتبی قزوینی نیز شرکت کرد. متون فلسفی را نیز نزد اساتید فلسفه آن روز مشهد فرا گرفت. تمام اشارات بوعلی، شرح هدایه ملاصدرا، بخشی از الاهیات عامه اسفار را نزد آیتالله شیخ مجتبی قزوینی و شرح منظومه را بهطور خصوصی نزد آیتالله شیخ سیفالله ایسی که به شدت معتقد به فلسفه بود آموخت.
اقامت در قم:
در سال ۱۳۲۸ ه ش به قم رفت و تحصیلات حوزوی خویش را نزد اساتید برجسته حوزه علمیه قم در آن زمان فرا تکمیل نمود. درس خارج اصول را نزد امام خمینی فرا گرفت که اولین دوره تدریس خارج اصول ایشان بود و حدود ۳ سال طول کشید. بحث ایشان از ابتدای استصحاب بود. سپس به اتفاق استاد در درس خارج فقه و اصول آیتالله العظمی بروجردی شرکت مینمود. درس آیتالله بروجردی حدود ۱۱ سال طول کشید. استاد واعظ زاده مورد توجه و عنایت خاص آیتالله بروجردی بود. درس خارج فقه بحث مکاسب را نزد آیتالله حاج سید محمد حجت کوه کمری فرا گرفت و این درس را با آیتالله حاج سید سیستانی مباحثه میکرد. شرکت در این درس نیز چند سال طول کشید. درس خارج فقه آیتالله سید صدرالدین صدر نیز به مدت یک سال شرکت نمود. موضوع این درس نیز بحث خارج مکاسب بود که تقریرات آن را نوشت. درس خارج فقه آیتالله حاج سید محمدرضا گلپایگانی نیز به مدت ۱۰ سال شرکت نمود. یک سالی نیز درس خارج اصول آیتالله حاج شیخ محمدعلی اراکی شرکت نمود. در فلسفه نیز کتاب شفای بوعلی سینا نیز نزد علامه طباطبایی آموخت.
اجازه اجتهاد در معقول و منقول:
استاد واعظ زاده از علامه طباطبایی به کسب اجازه اجتهاد کتبی در معقول و منقول نائل آمد. همچنین از آیتالله سید صدرالدین جزایری به دریافت اجازه اجتهاد نایل آمد.
تدریس در حوزه و دانشگاه:
استاد واعظ زاده هم در حوزه و هم دانشگاه به تدریس علوم اسلامی اشتغال داشت. در مجله مطالعات اسلامی شماره ۶۰ سال ۱۳۸۲ ه ش جناب آقای عباسعلی سلطانی در شرح زندگینامه استاد واعظ زاده تصریح کرده است که ایشان در حوزه تدریس داشته است.
از جمله درسهای حوزوی که ایشان تدریس نمودهاند میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: البهجه المرضیه فی شرح الالفیه مشهور به سیوطی، شرح نظام، مغنیف حاشیه ملاعبدالله، مطول، شرح لمعه، معالم الاصول، فرائد الاصول -که به رسائل مشهور است-، مکاسب، کفایه الاصول، شرح منظومه و شرح تجرید را تدریس کرد.
اگر کسی به این فهرست دروس حوزوی نگاه کند متوجه میشود که استاد واعظ زاده اکثر متون درسی حوزه را از ابتدا تا ابتدای درس خارج تدریس نمودهاند. همچنین از کتب فلسفه کتاب شرح منظومه و از کتب کلام نیز شرح تجرید را تدریس نمودهاند. با توجه به اینکه ایشان از برجستهترین شاگردان علامه طباطبایی است و اجازه اجتهاد در معقول و منقول از ایشان داشت، اگر به تدریس معقول در حوزه ادامه میداد در شمار بزرگترین اساتید فلسفه مشهور میگشت. همچنین اگر به دانشگاه نمیرفت و به تدریس فقه و اصول در حوزه ادامه میداد قطعاً از بهترین مدرسان خارج فقه و اصول حوزه علمیه بود. چون اکثر اساتید حوزه مشهد و قم را درک کرده و به اقوال احاطه داشت. همچنین بسیار خوش حافظه، خوش بیان و منظم بود؛و بحث فقاهت و مرجعیت ایشان نیز مطرح میشد. کما اینکه در حال حاضر همدرسان و هم مباحثههای ایشان در مشهد و قم به مرجعیت شیعه رسیدهاند؛ بزرگانی چون آیات عظام سیستانی، مکارم شیرازی، جعفر سبحانی؛ و…
تدریس دانشگاه:
استاد واعظ زاده از سال ۱۳۳۹ ه ش در دانشکده الهیات اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد دعوت به همکاری شد. ایشان نیز قبول نموده و تدریس خود را آغاز و دروس علوم قرآن و حدیث، تاریخ حدیث، تاریخ فقه، تفسیر؛ و گاهی نیز کلام و فلسفه تدریس نمود. تدریس استاد واعظ زاده تا پایان عمر ادامه داشت. رئیس انجمن مفاخر دانشگاه فردوسی مشهد در تجلیل از ایشان اخیراً گفته است “در تاریخ اساتید دانشگاه فردوسی سه نفر از مفاخر دانشگاه فردوسی هستند استاد واعظ زاده، استاد کاظم شانهچی و استاد سید جلالالدین آشتیانی. در این میان به نظر میرسد استاد واعظ زاده جایگاه خاص بیشتری از نظر ایشان دارد.
بخشی از خاطرات استاد واعظ زاده خراسانی
استاد واعظ زاده خاطرات جالبی از آیتالله خویی، آیتالله میلانی، آیتالله میرزا مهدی آشتیانی و شیخ محمود حلبی و… نقل میکردند که شاید کمتر کسی در حوزه از آن مطلع باشد که در اینجا تقدیم مینمایم:
آیتالله سیدابوالقاسم خویی:
استاد واعظ زاده میفرمود: در سفری آیتالله خویی برای مدت کوتاهی به مشهد آمدند و در همان مدت کوتاه درسی را آغاز کردند. ظاهراً این سفر در سال ۱۳۲۸ ه ش بوده است. من نیز که در درس خارج اصول آیتالله شیخ هاشم قزوینی شرکت میکردم فرصت را غنیمت دانسته در درس ایشان شرکت کرده و چون همان بحث را در محضر آیتالله شیخ هاشم قزوینی خوانده بودم سؤالاتی از ایشان میپرسیدم و اشکالاتی به ایشان وارد میکردم. آیتالله خویی متوجه شدند که من در این موضوع کار کردم و در بحث علمی جدیت دارم از من خوشش آمد؛ از من دعوت کرد برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه نجف بروم و نزد ایشان تحصیل کنم. آقای خویی شکارچی عجیبی بود. ایشان شکارچی فضلا بود، فضلای خوش استعداد را شناسایی میکرد و روی آنها سرمایهگذاری میکرد و به درس و بحث خود فرامیخواند. فضلای زیادی در حوزههای علمیه توسط ایشان تربیت شدند. شاگردان آیتالله خویی در حوزههای علمیه میدرخشند.
آیتالله سید محمدهادی میلانی:
استاد واعظ زاده میفرمود: بعد از اتمام تحصیلات حوزوی در قم به مشهد آمدم. در سال ۱۳۳۹ ه ش برای تدریس در دانشگاه فردوسی به مشهد آمدم و در این شهر اقامت کردم ارتباط نزدیکی با آیتالله میلانی داشتم و با توجه به مطرح شدن مرجعیت ایشان احتیاج به یک هیات استفتا داشتند، لذا من و برخی دوستان مانند آقای شانهچی و…برای ایشان یک هیات استفتاء تشکیل دادیم و مدتی نیز در هیات استفتای ایشان شرکت میکردیم. آیتالله وحید خراسانی نیز مدتی در هیات استفتای ایشان شرکت میکردند.
آیتالله میرزا مهدی آشتیانی:
استاد واعظ زاده فرمود: آیتالله میرزا مهدی آشتیانی برادرزاده آیتالله شیخ مرتضی آشتیانی بود. ایشان یکی دو بار به مشهد آمد. بعد از فوت آیتالله شیخ مرتضی آشتیانی در سال ۱۳۲۵ ه ش نیز به مشهد آمد و درس و بحثی شروع کرد. میخواستند ایشان را بهجای آیتالله شیخ مرتضی آشتیانی جا بیاندازند که نگرفت و از اینجا رفت. در مدت اقامت در مشهد مدتی از درس و بحث ایشان بهرهمند بودم. بحث معارفی از احتجاج شیخ طبرسی مطرح میکرد که در آن شرکت کردم در این درس دیدگاههای خاص فلسفی و عرفانی خود را با توجه به متن احادیث مطرح نمودند.
مباحثههای علمی بین آیتالله میرزا مهدی اصفهانی و آیتالله میرزا مهدی آشتیانی در مشهد انجام گرفت در موضوع مباحث فلسفی و عرفانی که شاگردان مرحوم میرزا مانندِ حاج شیخ هاشم قزوینی و حاج شیخ کاظم دامغانی نیز حضور داشتند پس از این مباحثات شاگردان میرزا معتقد بودند که تسلط و عمق علمی میرزا مهدی آشتیانی بر مباحث فلسفی و عرفانی کمتر از شهرت ایشان در این مباحث بود.
نظر استاد واعظ زاده در مورد شیخ محمود حلبی
آقای شیخ محمود حلبی استعداد عجیبی داشت و از شاگردان فلسفه آقابزرگ حکیم بود، وی قبلاً طرفدار فلسفه بود و بعد شرکت در درس میرزا مهدی اصفهانی از فلسفه برگشت و به شدت بر علیه فلسفه حمله میکرد. ایشان درس خارج اصول آیتالله میرزا مهدی اصفهانی را به خط خوش نوشته و به کتابخانه آستان قدس رضوی اهدا نمود. من به بنیاد پژوهشهای آستان قدس پیشنهاد دادم که این تقریرات را چاپ کنند. آقای حلبی به شدت طرف دار آیتالله میرزا مهدی اصفهانی بود و به ایشان بسیار اعتقاد داشت و در منبرها خود از ایشان بسیار تجلیل مینمود به گونهای که سهم مهمی در معرفی میرزا مهدی اصفهانی در میان خواص از مردم داشت. بعد از فوت میرزا مهدی اصفهانی در مجلس تعزیه ایشان گفت که میرزا مهدی اصفهانی شخصیتی بود که در هر ۵ و ۶ قرن یک بار مانند او ظاهر میشود. آقای حلبی به سبک نوینی منبر میرفت و منبرهای علمی و عرفانی عمیقی داشت.
از استاد واعظ زاده در مورد انتساباتی که به آقای حلبی و انجمن حجتیه زدهاند مانند اینکه ایشان گفته است گناه کنید تا امام زمان بیاید، ارتباط با ساواک و … پرسیدم آیا این تهمتها به ایشان صحت دارد؟ ایشان فرمودند: خیر. چنین مطالبی صحت ندارد.
نظر استاد واعظ زاده درباره فلسفه و عرفان نظری و مکتب تفکیک
در گفتگویی که با استاد واعظ زاده داشتم به مناسبت برگزاری همایش آیتالله شیخ مجتبی قزوینی داشتم به صراحت عقیده به وحدت وجود را رد کردند.
در مجله اندیشه حوزه. شماره سوم. آذر و دی سال ۱۳۷۸ ه ش استاد میفرمایند: اگر کسی ادعا کند که مبنای فکری و علمی قرآن در مسائل عقلی و معارف الهی عین فلسفه متعارف است. این سخن بیجایی است بعضی از فلاسفه ادعا میکنند که این دو عین هم هستند و آنها را با هم تطبیق نیز میکنند و شاید از همه متصلبتر در این فکر ملاصدرا باشد. این که حتماً نیست. برخی از دانشمندان تندروی کرده و خواستهاند تمام مبانی اعتقادی را بر اساس فلسفه درست کنند که مورد قبول ما نیست.
آقای سید جلالالدین آشتیانی از قول یکی از فلاسفه متاخر نقل میکرد که از او خواسته بودند کتابی در اصول عقاید ارائه بدهد، گفته بود اسفار ملاصدرا این شیوه درست نیست. غزالی ۱۶ مساله مطرح کرده در مورد فلسفه که مخالف اسلام است، مساله علم خدا، قدرت الهی؛ و معاد و…
استاد واعظ زاده در برابر این سؤال که: استدلالهای عقلانی قرآن و خطبههای نهجالبلاغه را بدون مباحث فلسفی رایج میتوان فهمید و آیا امکان فهم آنان هست؟ پاسخ میدهد:
البته به معنای عقل تجربی و عقل فطری بسیاری از استدلالها را با آن میشود فهمید؛ اما برخی مطالب را بدون عقل فلسفی نمیتوان درک کرد. ولی باید توجه داشته باشیم که اشتباهی را که بعضی کردهاند مرتکب نشویم که صد در صد به فلسفه تکیه کنیم به گفته آن آقا، کتاب اسفار بشود اصول عقاید؛ بلکه تا هرجا که وحی عقل فطری را کمک کند به آن استدلال کنیم و بهترین تعبیر از رابطه عقل و وحی در نهجالبلاغه است. آنجا که درباره بعثت انبیا میفرماید: وَ یُثیرُوا لَهُمْ دَفائِنَ الْعُقُولِ.
استاد واعظ زاده و بحث وحدت امت اسلامی و تقریب بین مذاهب اسلامی
استاد واعظ زاده اخلاقی خوش داشتف با همه مهربان و صمیمی و متواضع بود، دوست داشت همه مسلمین با یکدیگر مهربان و صمیمی باشند و برادری و اخوت اسلامی در میان آنان حکمفرما باشد. عاشق صلح و صفا و صمیمیت بود، دوست داشت عزت مسلمین را ببیند، دشمن حسادت و کینه بود. علت گرفتاری مسلمین را جهل و نادانی نسبت به اوضاع و احوال یکدیگر و تصورات غلط و نادرست از افکار و عقاید و فقه و احادیث و…آنها میدانست. اختلاف و تنش بین آنها را باعث ضعف مسلمانان در مسائل فرهنگی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، نظامی و… میدانست. آری اینچنین بود که از این اختلافات بین مسلمین که باعث تنش میشد بسیار رنج میبرد و روح لطیفش را آزرده میساخت، لذا تصمیم گرفت که تا حد توان در جهت رفع این اختلافات و درگیریهایی که اخوت و برادری بین مسلمین را از بین میبرد تلاش نماید.
استاد واعظ زاده میفرمایند: اصول دین اسلام از سه قسمت تشکیل یافته است: توحید، نبوت و معاد؛ بقیه از اصول مذهب است. بحث اعتقاد به امامت اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) جزو اصول مذهب شیعه است. کسانی که اصول دین اسلام یعنی توحید، نبوت و معاد را قبول دارند؛ و در فروع فقهی به اصل نماز، روزه، حج، جهاد، خمس، زکات، امربهمعروف و نهی از منکر معتقد هستند مسلمان هستند؛ و جان و مال و ناموسشان محترم است؛ و عقد اخوت و برادری اسلامی بین آنها برقرار است.
اگر کسی امامت اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) برای او ثابت شود، اعتقاد و التزام به این اعتقاد واجب است و اگر با فرض اثبات امامت اهلبیت از پذیرش امامت و اطاعت و تبعیت از آنها سرپیچی کند، منحرف و جهنمی است. دشمنان اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) منحرف از اسلام هستند.
مستضعفین فکری از مسلمانان یعنی کسانی که امامت اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) برای آنها ثابت نشده و اگر ثابت میشد به امامت آنها ملتزم و از آنها اطاعت و تبعیت میکردند اهل نجات و بهشتی هستند.
غیر از شیعه از سایر فرق مسلمین اکثریت مسلمانان نیز محبت اهلبیت را دارند. در میان اهل سنت تا حدود ۸۰ درصد جزو سلسلههای مختلف صوفیه هستند که سلسله طریقت خود را به امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میرسانند و به اهلبیت محبت دارند.
وهابیت، فرقه نوساختهای است که در حدود دو قرن اخیر به وجود آمده است و انگلیس به شدت از آنها حمایت میکند. وهابیت، وحدت مسلمین را به هم میزنند و شیعه و سنی را تکفیر میکنند. اینها لکه ننگ جهان اسلام هستند. تسلط وهابیت بر دنیای اسلام، یک فاجعه بزرگ و یک تراژدی غمانگیزی است و میتوان آن را با سلطه مغولها بر کشورهای اسلامی تشبیه کرد.
اهداف مجمع جهانی تقریب
زدودن اختلافات مذهبی مسلمانان و ایجاد همکاری بین رهبران و پیروان مذاهب اسلامی است تا آنان همدیگر را مسلمان بدانند و بدون اینکه مذهب خود را کنار بگذراند، به برادری و اخوت اسلامی بازگردند. این هدف ما است ولی وحدت سیاسی و فرهنگی و ارتقا روح برادری اسلامی هم در راستای فعالیتهای مجمع قرار دارد.
هدف ما نزدیک ساختن دیدگاههای علمای مذاهب اسلامی در زمینههای مشترک بین مذاهب است؛ زیرا فرق اسلامی نقاط مشترک بسیاری در فقه، اصول، کلام، اخلاق، حدیث و فرهنگ اسلامی دارد.
هدف کلی این است که مسلمانان خودشان را یک امت حساب کنند و به شرایط این امت واحده و اخوت اسلامی ملتزم باشند و اسلام و مسلمین را از همه بلایا و مصایب حفظ کنند.
منظور ما وحدت در مذهب نیست. بلکه مراد وحدت در احساس مسئولیت مشترک در برابر اسلام و مسلمین است، این احساس باید بین دولت و مردم، حاکم و رعیت وجود داشته باشد.
از لکههای ننگ و تاریک دوران بنیعباس همان به شهادت رسانیدن امامان معصوم و اولاد پیغمبر به دست خلفا و نیز گسترش بساط لهو و لعب و شهوترانی و میگساری است کما اینکه از تاریکترین نقاط دوران بنی امیه فاجعه کربلا و پس از آن فاجعه شهادت زید بن علی بن الحسین است که هر کدام اثر خود را گذاشت.
شهادت امام حسین (علیهالسلام) به حکومت آل ابی سفیان و شهادت زید بن علی به حکومت آل مروان پایان داد و هردو جنایت و جنایات مشابه آن زمینه برای تبلیغات آل عباس و روی کار آمدن آنان فراهم کرد.
در جلسهای خدمت استاد واعظ زاده بودم استاد واعظ زاده فرمود: من مقید به خواندن زیارت عاشورا هستم و بنیامیه را که امام حسین علیهالسلام و اهلبیت را به شهادت رساندن لعن میکنم.
رحلت استاد:
استاد واعظ زاده در تاریخ ۲۸ آذر ۱۳۹۵ هـ ش در مشهد درگذشت و در حرم مطهر امام رضا علیهالسلام به خاک سپرده شد.