قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / اصول و بایسته‌های خوانش تمدنی از سیره فاطمه (س)
اصول و بایسته‌های خوانش تمدنی از سیره فاطمه (س)

حجت‌الاسلام والمسلمین علی راد؛

اصول و بایسته‌های خوانش تمدنی از سیره فاطمه (س)

شبکه اجتهاد: اسوه واژه‌ای اصیل عربی است و و برابر نهاد فارسی آن سرمشق و پیشوا است‌. معنای کانونی آن پیروی نمودن از الگو است در آیه «و لقد کان لکم فی رسول الله حسنه» و حدیث «فتاسّ بنبیّک الاطیب الاطهر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله) فان فیه اسوه لمن تاسّی» این معنا به کار رفته است‌. برای ریشه واژه اسوه دو معنای پیروی نمودن آگاهانه از سلوک و سیره نخبگان و پیشوایان و مساوات و برابری گفته شده است: «و علموا انّ الناس عندنا فی الحّق اسوه» در این سخن سهل بن حنیف مقصود برابری مردم در حق است و هیچ کسی بر دیگری ترجیح ندارد؛ این معنا با معنای نخست اسوه قابل جمع است زیرا مولفه مشترک هر دو معنا هم ترازی است و این در معنای نخست «تأسی» نیز وجود دارد و شخص در تاسی تلاش دارد که خود را همانند، همسان، یک سان، هم رنگ، هم گون با اسوه و الگو قرار دهد.

اسطوره

«اسطوره» کلمه‌ای معرّب به معنای روایت و خبری است که اصلی ندارد و از واژه یونانی «هیستوریا» به معنی جستجو، روایت و تاریخ گرفته شده است.

اسوه گرایی

– گرایش فطری و البته آموزش پذیر در انسان برای رشد و جامعه پذیری

– از جمله شیوه‌های اثر گذار در تعلیم و تربیت، رشد و تعالی شخصیت

– از جمله مولفه‌های ایجاد انسجام فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و…. در نظریه‌های کلان تمدنی.

اسطوره گرایی

رویکردی غلو آمیز و توأمان با اغراق در تصویرپردازی از شخصیت‌ها اطلاق می‌شود‌. از جمله ابزارهای اسطوره گرایی عبارتند از: قداست تراشی، کرامت پردازی، ادعای امتناع هماوردی با الگوی، امتناع شبیه سازی در سلوک،….

نتایج اسطوره گرایی: ۱) استحاله شخصیت‌. ۲ ) مصادره شخصیت ۳ )‌. نقض اسوه بودن شخصیت.

اسطوره گرایی سبب استحاله اسوه از جنبه‌های الگو پذیری می‌گردد و سبب می‌گردد که زن مدرن در اصل امکان هم سان شدن با فاطمه (س) دچار تردید نظر می‌شود و چنین توجیه می‌کند که: او معصومه بود و اساساً شخصیت عجین شده با ملکوت و قدسیت داشت ولی من انسانی آمیخته با گناه و ماده هستم و من کجا و او کجا ؟ و این چنین احساس فاصله وجودی بنیادین میان زن مدرن و فاطمه (س) شکل می‌گیرد و فاطمه گرایی در حد شعار و نماد در فرهنگ‌ها و تمدن‌های اسلامی ظهور و دوام می‌یابد و بیش از این کارآیی ندارد.

اسطوره گرایی مولود غلو، مولود پنداره تقابل و تفاضل با نمونه‌های رقیب، حس گرایی،…. است.

اسطوره گرایی از علل افول تمدنها است زیرا سبب رخنه خرافات در بنیان‌ها و نمادهای آن می‌شود و به مرور عقلانیت تمدنی را به عقلانیت اسطوره‌ای سوق می‌دهدو احساس و شور را به جای عقل و علم می‌نشاند‌. اسطوره گرایی مانع آینده نگری تمدنی است و تمدن را در گذشته متوقف می‌کند برای برون از این آسیب به تکثیر و تداوم اسطوره می‌پردازد و بدین سان حضور اسطوره در تار و پود تمدن توسعه و تعمیق می‌یابد و بنیان‌های تمدن را سست و تضعیف می‌کند.

۲- اهم سویه‌های بحث خوانش تمدنی از شخصیت و سیره فاطمی (س)

الف) در فلسفه تمدن: (سویه‌های نظری و تئوریک)

– مسائل نظری تمدن؛ جنس و جنسیت از اصالت تا ابزار؛ چیستی رویکرد نظریه‌های تمدنی به جنس زن‌.

– تقسیم و تعریف تمدن با لحاظ جنس: تمدن مردانه و تمدن زنانه.

– رابطه و نسبت تمدن با زن: رویکرد فلسفی به نسبت تمدن‌ها با زنان.

– جایگاه و کارکرد‌های زن در مدل‌های تمدن سازی

– زن در پیشینه تمدن‌های کهن: کهن الگوهایی زنان در تمدن‌های انسانی.

– زن: عامل افول یا اقتدار تمدن؟

– جایگاه اسطوره در تمدن‌ها: رویکردهای ایجابی و سلبی.

– کارکردهای اسطوره در پدیداری و بقای تمدن‌ها

– رویکرد تمدن اسلامی به جایگاه اسطوره

ب) در مبحث مدل‌های تمدن سازی: (سویه‌های کاربردی و عملیاتی)

– نقش زن در مدل تمدن اسلامی: از اصالت تا ابزار

– نقش‌های زنانه: گونه‌ها و کارکردها

– زنان اسطوره و تمدن‌ها

– کارکردهای اسطوره‌های زن در مدل‌های تمدن

ج) هرمنوتیک تمدنی (مبانی، اصول و قواعد فهم و تفسیر تمدنی از میراث)

اسطوره گرایی از موانع فهم و قرائت تمدنی از سیره معصومان است‌. در خوانش تمدنی از سیره فاطمی باید در آغاز به این پرسش پاسخ تحقیقی داد که: تصویر معیار از فاطمه (س) کدام است: تصویر اسوه گرا یا اسطوره گرا؟ فهم تمدنی ما از سیره و شخصیت کدامین تصویر فاطمی (س) است؟

در فهم و تفسیر تمدنی از متون فاطمی التزام به دو اصل ذیل ضروری است:

اصل اوّل: التزام به واقع نمایی و اجتناب از فروکاست و احتراز از فرا ساخت شخصیت فاطمی

این اصل از جمله از اصول هرمنوتیک تمدنی از سیره فاطمی است و ثمره کاربست آن نفی غلو و اسطوره گرایی از شخصیت فاطمی است‌. ما برای خوانش تمدنی از سیره و شخصیت فاطمه و جهانی سازی از وی به مثابه یک الگوی فراگیر برای همه زنان جهان به قرائتی اعتدال یافته نیازمندیم که به قصو ر و تفریط در بازنمایی شخصیت اصیل فاطمی دچار نباشد و هم چنین از افراط و زیاده روی در بازسازی شخصیت ایشان در حد اسطوره‌های تاریخی پیراسته باشد در غیر این صورت تصویر ارائه شده از ایشان فقط در حد نمادهای تاریخی و تمدنی باقی خواهد ماند و خود نقش جدی در الگوهای تمدنی در بخش نقش زنان درتمدن سازی ایفا نخواهد کرد.

اصل دوّم: عصر سازی شخصیت و سیره فاطمی به افق زن مدرن

بر پایه این اصل امکان نظری و عملی هم ترازی زن مدرن با سیره و شخصیت فاطمی تضمین می‌شود و هر گونه شائبه امتناع شبیه سازی و همسانی با شخصیت و سیره ایشان از اذهان زدوده می‌گردد، فاصله‌های روان شناختی و ذهنی میان زن مدرن با شخصیت فاطمی برداشته می‌شود و احساس آشنایی میان اسوه و زن مدرن شکل می‌گیرد و شخصیت فاطمی از نماد به معیار در تمدن تبدیل می‌شود.

۳- خط غلو درباره فاطمه (س): هدف و اوصاف

خط غلو در فضایل فاطمی (س) از گذشته تا کنون وجود داشته و الان نیز تداوم دارد و ما با پدیده به غلو معاصر و مدرن در خوانش از سیره و سیمای ایشان در گفتمان نخبگانی و عمومی مواجه هستیم‌.

خط غلو به دنبال اسطوره سازی فاطمه (س) و خارج نمودن وی از الگوی پذیری زن مدرن از او هست و البته این اختصاص به شیعیان و مسلمانان ندارد‌. نمونه‌های غلو در زنان برجسته جهان را نیز شاهد هستیم: غلو درباره مریم (س)، غلو درباره قدیسه‌های ادیان ابراهیمی و حتی جهان اسلام‌. مخالفان و موافقان در اسطوره سازی از اسوه‌های اهداف زیادی دارند ولی دستاورد آنها یکسان است و آن رساندن فاطمه به ترازی است که اساسا برای انسان و زن معاصر قابلیت اسوه بودن را ندارد زیرا انسان مدرن فاصله بسیاری زیادی میان خود با فاطمه (س) احساس می‌کند و به این نیتجه می‌رسد که اساسا جوهره وجودی فاطمه با انسان‌های عادی متفاوت است و فاطمی شدن و تاسی به وی برای او میسور نیست پس فاطمه (س) فقط به اسوه‌ای انتزاعی و ذهنی و تاریخی تبدیل می‌شود و در زندگی انسان مدرن نقش آفرین نخواهد بود.

ویژگی‌های خط غلو فاطمه (س) عبارتند از:

– تفضیل بدون مبنا، متعارض و غلو آمیز فاطمه (س) بر رسول خدا (ص) و پیامبران اولوالعزم.

– تاکید بر تمایز وجود جسمانی و صفات فرا انسانی و فرا زنانگی فاطمه (س).

– ابهام سازی از فرایند آفرینش تا شهادت فاطمه (س).

– برجسته سازی جنبه عرشی فاطمه (س).

– برجسته سازی و خوانش احساس آلود از حیات فاطمه (س)‌.

– اکتفای به رویکرد فضایلی و مناقبی در شناساندن فاطمه (س).

– تسامح و تساهل در اعتبار سنجی نصوص و متون فاطمی (س).

– فقدان منطق تحلیل و داوری در نقد و بررسی دیدگاه‌ها و تحلیل‌های فاطمه شناسی.

– حس گرایی تجربی و خود پندار در فاطمه شناسی.

– غفلت از نفوذ فضایل موضوعه و مجعول در میراث فاطمی از سوی جریان‌های اموی برای تخریب شخصیت فاطمه(س).

– ناتوان در استخراج آموزه‌های کلان، نظریه‌های کاربردی و منطق رفتار و اندیشه از میراث فاطمی (س)

– جزئی نگری اخباری مسلک در سیره نگاری فاطمی (س) و اجتناب از سیره پژوهی اجتهادی و انتقادی

– تاکید بر شناخت ناپذیری فاطمه (س)

– باطن گرایی افراطی و تاویل محوری در فهم و تحلیل متون فاطمی (س).

راهکار مواجه و تصحیح رویکرد اسطوره سازی از فاطمه (س) خوانش انسانی- اعتدالی از اسوه است و اجتناب از رویکرد افراطی و تفریطی در اسوه شناسی، اجتناب از رویکردهای کلامی و عرفانی و…. در باز سازی شخصیت ایشان به سود آرمانها و ارزش‌ها امروزین.

(ارائه شده در نشست علمی فاطمه (س) از اسوه تا اسطوره)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics
Clicky