نگرش سیاسی علمای نجف، عاملی تأثیرگذار در میان بسیاری از شیعیان میباشد و با توجه به تحولات اخیری که بعد از سقوط دیکتاتوری بعثی در عراق رخ داده است، میتواند نقشی تعیینکننده در سرنوشت سیاسی شیعیان عراق و همچنین شیعیان منطقه خلیج فارس ایفا نماید.
به گزارش شبکه اجتهاد، کتاب «اصول و مبانی مکتب سیاسی نجف» در ۳۱۶ صفحه به قلم مهدی بشارت و با مقدمه دکتر جلال درخشه از سوی انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) در سال ۹۱ به چاپ رسیده است.
نویسنده این کتاب میکوشد اصول و مبانی مکتب سیاسی نجف را به عنوان یکی از سه مکتب سیاسی دوران معاصر در میان شیعیان بررسی کند؛ زیرا هنوز هم نگرش سیاسی علمای نجف، عاملی تأثیرگذار در میان بسیاری از شیعیان میباشد و با توجه به تحولات اخیری که بعد از سقوط دیکتاتوری بعثی در عراق رخ داده است، میتواند نقشی تعیینکننده در سرنوشت سیاسی شیعیان عراق و همچنین شیعیان منطقه خلیج فارس ایفا نماید.
به همین منظور سعی شده است تا به پرسشهای زیر پیرامون مکتب سیاسی نجف پاسخ داده شود:
- شاخصهای اصلی مکتب سیاسی نجف چیست؟
- زمینههای فکری و تاریخی مکتب سیاسی نجف چیست؟
- عوامل تأثیرگذار بر شکلگیری مکتب سیاسی نجف چیست؟
- افراد فعال و شاخص مکتب نجف چه کسانی هستند؟
بر این اساس، این پژوهش در چهار فصل تنظیم شده است؛ فصل اول به تبار شناسی شیعه در دو بعد تاریخی و اندیشهای میپردازد؛ در رویکرد اندیشهای تاریخ تشیع به دو عصر امامت و مرجعیت تقسیم شده و اندیشه سیاسی شیعه در این دو دوره مورد بررسی قرار گرفته است.
که دوره اول عصر امامت است و دوره دوم عصر مرجعیت که خود به چهار دوره تقسیم میشود:
- دوران رویکرد به سلطان جائر؛
- دوران مشروعیت دادن به سلطان عادل؛
- دوران مشروطه و رویکرد به حکومت عرفی و مردمی؛
- دوران نظریه ولایت فقیه؛ در این دوران با ظهور امام خمینی(ره) فصل جدید در تاریخ اندیشه سیاسی شیعه گشوده شد.
کوششهای نظری و عملی امام خمینی(ره) منجر به شکلگیری یک نظریه حکومتی روشن و ایجابی در تاریخ نظریهپرداز فقهی شیعه شد و خلأ تئوریک موجود در فرآیند کلی اندیشه سیاسی شیعه را رفع نمود، نظریه ایشان عبارت است از حکومت اسلامی مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه.
در فصل دوم به تاریخچه حوزه علمیه نجف پرداخته میشود؛ در این فصل تاریخ پیدایش حوزه نجف، بنیانگذار آن و همچنین ادوار تاریخی آن که شامل پنج دوره است، مورد بررسی قرار میگیرد که از این پنج دوره، سه دوره در اوج اقتدار علمی و فرهنگی و دو دوره نیز دوران افول این حوزه میباشد.
در آخرین دوره افول این حوزه که از اوایل قرن یازدهم آغاز و تا اواخر این قرن ادامه داشت، شاهد رشد و گسترش اخباریگری در این حوزه هستیم که موجب کمرنگ شدن مباحث اثول در میان حوزههای علمیه شد.
این دوره با ظهور علامه وحید بهبهانی و گسترش مباحث اصولی در میان حوزههای علمیه به پایان رسید و با مرجعیت شیخ انصاری، دورهای تازه در حیات علمی حوزه علمیه نجف آغاز گردید و در واقع سومین دوزه اقتدار علمیه این حوزه آغازش، در این دوره حوزه نجف به عرصه سیاسی و اجتماعی نیز قدم گذاشت و این سرآغاز تحولی عظیم در حوزه نجف و تاریخ تشیع بود که تا امروز نیز ادامه دارد.
فصل سوم به بررسی اندیشه و عمل سیاسی اندیشمندان مطرح حوزه علمیه نجف در دوره معاصر میپردازد، به همین منظور حیات سیاسی و اجتماعی آخوند خراسانی، سید محمد کاظم یزدی، میرزای نائینی، سید ابوالحسن اصفهان، سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خوئی و سید محمد باقر صدر مورد بررسی قرار گرفته و نقش و تأثیرگذاری آنها در حوادث و وقایع دوره معاصر ازجمله انقلاب مشروطه، انقلاب اسلامی عراق، مقابله با استبداد رضاشاهی، حمایت از نهضت اسلامی ایران و… بررسی شده است.
فصل چهارم که اصلیترین بخش و در واقع هدف از انجام این پژوهش میباشد، به بررسی اصول و مبانی مکتب سیاسی نجف اختصاص دارد؛ سرفصلهای اصلی این بخش عبارتند از:
- اصولگرایی(اصولی بودن در مقابل اخباریگری) که به بیان اندیشههای اصولی علمای نجف و تأثیر آن در فعالیت و اندیشه سیاسی ایشان میپردازد.
- بازشناسی جایگاه شریعت در سیاست که در این قسمت فعالیت سیاسی علمای نجف و در واقع اهتمام ایشان به زندگی سیاسی و اجتماعی شیعیان مورد توجه قرار میگیرد.
- مواجهه غیرانفعالی با تمدن غرب، که به نحوه برخورد علمای مکتب نجف با اندیشههای وارداتی از غرب در غالب بحثهایی مانند مساوات، آزادی، قانونگرایی و… میپردازد.
- ولایت فقیه در اندیشه علمای مکتب نجف، در این بخش نظرات علمای مکتب نجف در رابطه با ولایت فقیه و حدود اختیارات ولیفقیه در عصر غیبت مورد بررسی قرار میگیرد.
- سلطنت مشروطه حکومت مورد نظر علمای نجف، که به بررسی حکومت مشروطه و مشروطه خواهی در اندیشه علمای نجف اختصاص دارد.
- مقابله با نفوذ بیگانگان، در این قسمت به بیان مبارزات علمای مکتب نجف با نفوذ بیگانگان در سرزمینهای اسلامی پرداخته میشود.
در قسمت پایانی و نتیجهگیری کتاب، مؤلف، مقدمات و نحوه شکلگیری مکتب نجف را بررسی کرده و مینویسد بیتردید حوزههای علمیه شیعه در سده اخیر بیش از هر زمانی، در حوزه اندیشه سیاسی و در عرصه رفتار اجتماعی فعال و تأثیرگذار بودهاند و با تلاش مرجعیت به عنوان یک نهاد فعال و پرتحرک در سده اخیرع حوزه علمیه رفته رفته به یک هسته مرکزی تبدیل شد و دیدگاههای دنیای شیعه منسجم گردید و به تدریج مهار رهبری به دست فقیه جامعالشرایط آمده و درگیری با استعمار و استبداد، دستور کار حوزه قرار گرفت؛ در این دوره شاهد شکلگیری مکتب سیاسی سامرا و سپس مکتب سیاسی نجف هستیم.
مکتب سیاسی نجف، برآیند بخشی از تحولات سیاسی، اجتماعی دنیای شیعه در قرون اخیر است که در جریان تعاملات جنبش مشروطه به دست توانای آخوند خراسانی در حدود سالهای ۱۳۱۴ ق در نجف اشرف پایهریزی شد.
در ادامه به بیان اختلاف مکتب سامرا و مکتب نجف میپردازد که اختلاف این دو مکتب در حقیقت اختلاف در مبانی اندیشه سیاسی نیست، بلکه هردوی آنها در پی اعاده حکومت بر شریعت بودند؛ اما زاویه نگرش آنها و نیز بهرهگیری آنها از دستآوردهای عقل بشری متفاوت بود، یکی از جنبه مشروعیت، مشروطه را حرام، اما دیگری از مبانی مقبولیت مشروطه را قدر مقدور و اصلح از استبداد دانست و هر دو نیز نگاه خود را مبتنی بر شریعت توضیح میدادند.
اختلاف مکتب قم با دو مکتب سامرا و نجف نیز از همین زاویه قابل بررسی است؛ مکتب قم را میتوان در میانه مکتب سامرا و نجف جای داد، به طوری که مکتب هم بحث مشروعیت الهی به طور جدی مطرح است که از خلال ٱن بحث ولایت مطلقه فقیه مورد توجه قرار میگیرد که از طریق اعمال ولایت در انتخاب در انتخاب فقهای شورای نگهبان برای نظارت بر مصوبات قوه مقننه، تنفیذ حکم رییس جمهور در قوه مجریه و انتخاب رییس قوه قضائی، مشروعیت نظام سیاسی را رقم می زند.
مبانی مقبولیت نظام سیاسی نیز از طریق اعمال اکثریت آراء مردم برای انتخاب رییس جمهور و نیز انتخاب نمایندگان جهت حضور در مجلس برای تصویب قوانین، تأمین میشود.
در واقع در مکتب سیاسی قم دغدغه پیروان مکتب سامرا و مکتب نجف در خصوص کیفیت انطباق این دو مقوله که آنها را در جنبش مشروطه و جنبش مشروعه در دو مسیر متفاوت و در مقابل هم قرار داد، حل میشود.
در پایان، نویسنده، حرکتهای سیاسی و اجتماعی متأثر از آموزههای مکتب نجف را برشمرده و توضیح مختصری راجعبه آن ارائه میکند؛ حرکتهایی نظیر جنبش مشروطه در ایران، مبارزه با اشغالگران انگلیسی و انقلاب اسلامی عراق، جنبش حاج آقا نور الله اصفهانی و مبارزه با استبداد رضاشاهی و چهارمین حرکت، نهضت ملیشدن صنعت نفت در ایران به رهبری آیت الله کاشانی که در محضر علمای نجف درس سیاست آموخته بود.
و در نهایت، کارنامه حوزه علمیه نجف را در مقابل چالشهای فکری معاصر، کارنامهای بسیار درخشان و پرافتخار ترسیم کرده و مینویسد حوزه علمیه نجف، تأثیرات بسیاری را در تاریخ تشیع از خود به جای گذاشته است که همه اینها حاصل روشنگری و وسعتنظر و توجه به مقتضیات زمان از جانب علمای مکتب نجف در حوزه اجتماع و سیاست و نوع نگاه آنها به شریعت میباشد./ وسائل