اختصاصی شبکه اجتهاد: آقای امیرحسین ترکاشوند به مناسبت نیمه شعبان، مطالبی را در کانال اجتماعی خود بازنشر داده که یکی از چالشیترین عنوانها «وفات اول مهدی» است. وی بر اساس روایات امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) مدعی است، (حضرت) مهدی دارای دو زندگی و دو وفات است و نتیجه گرفته، وفات اول ایشان در قرن سوم واقع شده است و تولد دوم (رجعت) درآستانه ظهور واقع میشود و در نهایت چالشهای التزام به چنین عقیدهای و کلیت موضوع مهدویت را بیان کرده است. آنچه در این سطور میآید در خصوص مستندات آموزه دو تولد و دو وفات برای حضرت مهدی (عج) با تقریر فوق، چه میزان از اعتبار و استحکام در میان روایات برخوردار است.
ترکاشوند دو روایت از (کتاب غیبت شیخ طوسی) مستند این ادعا قرار داده است: در روایت اول تعبیر قیام پس از مرگ درباره آن حضرت آمده و در روایت دوم حضرت حجت به عزیر (پیامبر بنی اسرائیل) تشبیه گردیده که خداوند صد سال پس از میراندن، او را دوباره زندگی بخشید.
۱- الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ عَنْ مُوسَى بْنِ سَعْدَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ قَاسِمٍ الْحَضْرَمِیِّ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُرَاسَانِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع لِأَیِّ شَیْءٍ سُمِّیَ الْقَائِمُ قَالَ لِأَنَّهُ یَقُومُ بَعْدَ مَا یَمُوتُ أَنَّهُ یَقُومُ بِأَمْرٍ عَظِیمٍ یَقُومُ بِأَمْرِ اللَّهِ سُبْحَانَه.
۲- وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ مَثَلُ أَمْرِنَا فِی کِتَابِ اللَّهِ مَثَلُ صَاحِبِ الْحِمَارِ فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَهَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَه(۱)
بررسی سندی
روایت نخست: در این روایت سه راوی با مشکل مواجه هستند: ۱-موسی بن سعدان: در کتب رجالی توثیق ندارد و متهم به کذب و غلو و ضعف در حدیث است. ۲- عبدالله بن قاسم: مشترک بین سه عنوان (جعفری، حضرمی، حارثی) است. برخی مجهول برخی دارای توثیق و برخی متهم به کذب و غلو و واقفی بودن میباشند و در هر حال با تعارض توصیفات رجالی قابل توثیق نیست. ۳- ابی سعید الخراسانی: ایشان توثیقی ندارد و مجهول است.
روایت دوم: روات موجود در این سند همگی معتبر و موثق میباشند.
بررسی دلالی
روایت اول: دلالت این روایت بر مدعا روشن است. البته علما و محدثین تعبیر پس از مرگ در این روایت را بر (پس از فراموش شدن نام و یاد آن حضرت)، حمل کردهاند و همانطور که شیخ طوسی ذیل روایت اشاره کرده این نحوه استعمال در عرب کاربرد دارد. در لسان العرب نیز به آن اشاره شده است: لا یَمُوت من أَثْأَرَ أَی لا یَمُوت ذِکْرُهُ.(۲)
روایت دوم: این روایت به صراحت روایت اول نیست. تمثیلی از امر اهل بیت (علیهمالسلام) در قرآن را بیان میکند و روشن است که در تمثیل، یک وجه شبه هم کافی است و غالبا تطابق در همه جهات در مشبه و مشبه به وجود ندارد. این وجه شبه میتواند احیای امر و حکومت اهل بیت پس از قرنها باشد، ضمن اینکه در کیفیت میراندن عزیر نبی بین مفسرین اختلاف است و برخی مانند آنچه بر سر اصحاب کهف آمده را در مورد عزیر محتمل دانستهاند.(۳)
احادیث معارض
۱- در کتاب شریف کافی ذیل عنوان «باب ان الارض لا تخلوا من حجه» و باب بعدی آن ۱۸ روایت نقل گردیده که ۱۰ روایت آن صحیحه و موثقه است. مضمون مشترک این روایات این است که زمین هیچگاه از حجت الهی خالی نمیماند.
۲- در کتاب غیبت طوسی پس از ذکر روایت موضوع این نوشته، مرحوم شیخ طوسی روایاتی را به عنوان معارض ذکر میکنند که به دو روایت اشاره میشود:
الف: رَوَى الْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَهَ عَنْ سَلَمَهَ بْنِ جَنَاحٍ الْجُعْفِیِّ عَنْ حَازِمِ بْنِ حَبِیبٍ قَالَ قَالَ [لِی] أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا حَازِمُ إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَیْبَتَیْنِ یَظْهَرُ فِی الثَّانِیَهِ إِنْ جَاءَکَ مَنْ یَقُولُ أَنَّهُ نَفَضَ یَدَهُ مِنْ تُرَابِ قَبْرِهِ فَلَا تُصَدِّقْهُ.
ب: رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحِمْیَرِیُّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ الْمِنْقَرِیِّ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ فِی صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ [أَرْبَعُ] سُنَنٍ مِنْ أَرْبَعَهِ أَنْبِیَاءَ سُنَّهٌ مِنْ مُوسَى ع وَ سُنَّهٌ مِنْ عِیسَى ع وَ سُنَّهٌ مِنْ یُوسُفَ ع وَ سُنَّهٌ مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَأَمَّا سُنَّهٌ مِنْ مُوسَى ع فَخَائِفٌ یَتَرَقَّبُ وَ أَمَّا سُنَّهٌ مِنْ یُوسُفَ ع فَالْغَیْبَهُ وَ أَمَّا سُنَّهٌ مِنْ عِیسَى ع فَیُقَالُ مَاتَ وَ لَمْ یَمُتْ وَ أَمَّا سُنَّهٌ مِنْ مُحَمَّدٍ ص فَالسَّیْفُ.
در روایت اول ضمن تصریح به دو غیبت که ملازم با حیات امام است، حضرت صادق (علیهالسلام) با بکار بردن بیانی کنایی وفات و در قبر شدن حضرت حجت در ایام غیبت را تکذیب میکنند و در روایت دوم ضمن تشبیه حضرت حجت به عیسی نبی میفرمایند: گفته میشود که او وفات کرده است ولی (در واقع) وفات نکرده است. البته روایت اول سند قابل اتکائی ندارد و اعتبار سند روایت دوم موکول به پذیرش وثاقت سلیمان بن داود منقری است.
البته این اشکالات سندی در مقام تعارض با روایت مورد ادعا در صدر نوشته (یقوم بعد ما یموت) مشکلی ایجاد نمیکند چراکه آن روایت نیز به لحاظ سندی ثابت نشد.
جمع بندی
خبر واحد حتی اگر به طریق صحیح و سند معتبر به دست ما رسیده باشد، بنا بر نظر مشهور نمیتواند در امور اعتقادی حجیت داشته باشد. در موضوع مورد بحث اخبار متواتر وجود ندارد و روشن گردید حتی خبر واحد ثقه نیز که به صراحت بر مدعا دلالت کند وجود ندارد و آنچه موجود است نیز علاوه بر اشکالات سندی و دلالی با روایات معارض مواجه است.
ضمن اینکه با توجه به احتمال وجود راویانی از واقفیه در سند روایت اصلی مورد ادعا، احتمال ارتباط این مضمون با عقاید واقفیه دور از ذهن نمیباشد.
حال آن که اصل موضوع مهدویت و غیبت و ظهور حضرت حجت (علیهالسلام) مبتنی بر روایات متواتر از عامه و امامیه است و آنچه از ظاهر این احادیث بر میآید حیات آن امام همام در طول مدت غیبت میباشد.
……………………………….
۱. الغیبه (للطوسی)/ کتاب الغیبه للحجه؛ النص؛ ص۴۲۲
۲. لسان العرب؛ ج۱۴؛ ص۱۴۶
۳. المنار و مراغی ذیل آیه شریفه ۲۵۹ سوره بقره