شبکه اجتهاد: عملکرد کلی نهادهای سیاسی حوزه علمیه، اینکه اساساً تشکیل تشکلهای سیاسی حوزوی نیاز امروز است؟ طبیعتاً اعضای این تشکلهای سیاسی دچار محدودیت در بیان عقاید و مطالب خود میشوند و آیا همین امر به اعتماد عمومی نسبت به روحانیت لطمه وارد نمیکند؟ تشکلهای سیاسی تا به امروز تا چه میزان در زمینههای مختلف موفق عمل کردند و با عملکرد خود موجب پیشرفت حوزه شده اند؟ موضوع بحث شفقنا با حجتالاسلام والمسلمین ناصر نقویان است.
نقویان میگوید: حوزه علمیه باید توجه داشته باشد که تربیت یک روحانی برای امامت نماز جماعت هنر نیست، پشت سر یک فرد عادی، عادل و معمولی هم میتوان ایستاد و نماز خواند، لازم نیست عمامه سرش باشد! وظایف حوزه علمیه فراتر از این است. برخی معتقدند که به کل رویکرد تشکلهای رسمی حوزه از اساس اشتباه است، اما حداقل من چنین چیزی سراغ ندارم، ولی این را هم میگویم که حوزه باید در درون خود مرتب به اصلاح گری بپردازد. حوزه نباید تنها در طی صد سال یک مرحوم مطهری تربیت کند.
کارشناس و پژوهشگر برجسته دین معتقد است که دینداری مردم در خطر است و اظهار میکند: امروز مردم نمیتوانند به پاسخ مهم ترین شبهات فکری خود برسند، در حال بیزار شدن از دین هستند، فرزندان خود را برای تحصیل به خارج از کشور میفرستند و میبینند که دینشان در حال از بین رفتن است، امروز مردم به دنبال یک فکر حکیمانه میگردند، شخصیتهایی که در دسترس باشند چون برخی مانند موزه هستند باید آنها را تنها از دور دید و تبرک جست و نبات گرفت! امروز کسی را میخواهیم که به تعبیر قرآن در میان مردم حضور داشته باشد. من معتقدم که لازم است فضای بازتری برای گفت وگوهای بیشتر ایجاد شود مانند اینکه فقیهی با فقیه دیگر بحث کند، در حال حاضر هیچ وقت در حوزه ندیدیم که سه فقیه بر سر یک مساله با هم مناظره فقیهانه و فقهی داشته باشند و طلبهها این مناظرهها را گوش دهند. در حالی که این گفت وگوها و شبه مناظرات میتواند تشکلها را محکم تر و ساختار آنها را بهتر و جاذبههای عمومی را فراوان تر کند، اما اگر تشکلی خود برای خود خط مشها را تعیین کند و گوش به حرف کسی ندهد و در خطی که خودش برای خودش ترسیم کرده تا آخر با سرعت جلو رود، معلوم نیست که به جایی برسد.
در سال ۹۱ خبری منتشر شد مبنی بر اینکه جامعه روحانیت مبارز قصد دارد تشکل خود را جوان تر کند و نام شما در لیست اعضای جدید مطرح شد، اما این اتفاق نیفتاد؛ چرا وارد این نهاد سیاسی حوزوی نشدید؟
نقویان: من از ابتدایی که خودم را شناختم به هیچ حزب و گروه رسمی یا غیر رسمی وابسته نبودم، حتی زمانی که در حزب جمهوری شخصیتهای بزرگی بودند. البته آن زمان، نوجوانی یا اوایل جوانی ما بود و بودند هم سن و سالهای ما که به حزب جمهوری میرفتند، ولی من تمایل نداشتم که در قالب یک حزب خاص باشم چون حس میکردم در قالب یک حزب خاص بودن بعدها میتواند برای انسان محدودیتهایی پیش بیاورد و انسان را در یک شبه قفسی گیر بیندازد و محدود کند و اگر شما یک جایی تشخیص دادید که حق با حزب شما نیست، دیگر نمیتوانید درست مشی کنید. از من گاهی دعوتهایی به جامعه روحانیت مبارز، جامعه وعاظ و تشکلات رسمی و غیررسمی یا نیمه رسمی شده و من گاه گاهی در برخی از جلسات شرکت کردم، اما اینکه رسماً عضو یک گروه و تشکلی شود همیشه استنکاف داشتم و تاکنون هم عضو هیچ حزبی نبودم و انشاالله نخواهم بود. ما تنها در قرآن یک حزب داریم و آن حزب الله به معنی لغوی است نه به معنی اینکه یک حزبی به نام حزب الله درست کنیم؛ خود حزب الله بودن ادعای بسیار بزرگی است، مانند کلمه عبد میماند، خدا باید به کسی بگوید عبد، نه اینکه شخصی به خودش عبد بگوید. کسی که پشت کتاب خود بنویسد «من عبدالله هستم»، ادعای بسیار بزرگی است که از همه عناوین عالم بالاتر است لذا مقام عبودیت و عبد بودن از سوی خدا باید بیاید.
روحانیون از جمله کسانی هستند که باید صدای انتقاد و اعتراض مردم را به گوش افراد ذی ربط برسانند، روحانیونی که امروز در نهادهای سیاسی حوزوی عضو هستند به محدودیت گفتاری و علمکردی که به آن اشاره کردید، دچار هستند یا خیر؟
نقویان: شما وقتی در چارچوب یک تشکل قرار گرفتید، خود به خود یک ساختار، هیأت امنا، موسس و اعضای هیأت رئیسهای دارید و آنها خط و مشهای کلی و مسیرها و راهبردها را مشخص و تعیین میکنند و شما مجبور میشوید که با آن خط و مشها پیش بروید و اساسا نمیتوانید پای خود را از آن چارچوبها فراتر یا خارج بگذارید، حتی اگر خواستید مصاحبهای هم انجام دهید باید ببینید که خط و مشیهای آن حزب و تشکل چیست منتها در حال حاضر با شرایط و تحولاتی که در جامعه ایجاد شده، مقداری دیدها بازتر و وسیع تر شده است.
شما اکنون در کلمات برخی از آقایان حرفهایی میشنوید که دقیقا اگر سی تا سی و پنج سال پیش مطالب و کلیپهای صحبتهای آن فرد – از بالاترین مقامات کشور گرفته تا پایین – را داشته باشید، میبینید که مغایر حرفهای امروز اوست، این مسایل نشان میدهد که فضا بازتر، دیدهها وسیع تر و تجربهها بیشتر شده است. مثال عینی تر اینکه اگر اکنون آقای خلخالی زنده بود، با فرزندانی که علیه افکار او صحبت میکنند، آیا باز همان کارهایی که اوایل انقلاب انجام داد را دستور میداد؟! قطعاً این کار را نمیکرد چون باید دانش و تجربه انسان بسیار باشد تا بتواند در ابتدا و انتهای مسیر ثابت قدم باشد. حتی برخی از فتواهای امام خمینی(ره) پس از اینکه از نجف به ایران آمدند و انقلاب شد و در رأس یک نظام سیاسی قرار گرفتند، تفاوت میکرد چون دیدند که با فتواهای گذشته نمیتوان جامعه را اداره کرد، اداره جامعه و فقهی که میخواهد زیرساخت روابط یک جامعه با ارتباطات سیستماتیک باشد، فقهی نیست که در حجره نشسته و نوشته شده باشد بلکه بایستی با همه نیازهای جامعه تطبیق کند.
به عنوان مثال در حال حاضر بسیاری از مسئولان سیاسی کشور با این مشکل مواجه هستند که وقتی به خارج از کشور میروند نباید با خانمهایی که عناوین سیاسی دارند دست دهند؛ این حرکت مسئولین در بسیاری از مواقع موجب وهن و بی احترامی به دین شده است و فقیهی که در گذشته فتوا میداد مطلقاً دست دادن به نامحرم حرام است، میبینیم که امروز قید میزند و میگوید اگر مایه وهن دین شود در آن شرایط خاص اشکال ندارد؛ بنابراین وقتی شما در یک فضای وسیع تر، با یک نگاه دقیق تر و با تجربههای عمیق تر قرار میگیرید در نتیجه نگاه، دید، فتوا و تئوریهای شما هم تغییر میکند و اکنون گرچه این انبساط فکری برای بسیاری پیش آمده و این توسعه دید را پیدا کردند، ولی در عین حال تشکل، تشکل هست و مسیری است که گرچه وسیع شده، ولی این مسیر باید به گونهای باشد که اگر شخص خواست به آن طرف اتوبان برود جلوی او بسته نباشد.
در حوزه علمیه نهادهای سیاسی مختلفی در حال فعالیت هستند که برخی از آنها سابقهای طولانی دارند؛ با توجه به اینکه حضور افراد در این تشکلات سیاسی محدودیتهایی در اظهار نظرها و انتقادات ایجاد میکند و شاید همین مساله موجب بی اعتمادی مردم نسبت روحانیون شود، وجود چنین نهادهای سیاسی در حوزه ضروری است؟
نقویان: نحلههای فکری متنوعی در هر سیستمی وجود دارد، این تنوع، افرادی که از نظر فکری به یکدیگر نزدیک تر هستند را دور هم جمع میکند، عدهای تفکر خاصی پیدا میکنند و پیش زمینههایی فکری در آنها پدید میآید و اندک اندک یکدیگر را پیدا میکنند. به عنوان مثال شخصی تفکرش این است که فقه فقط باید فقه سنتی جواهری باشد، دیگری میگوید فقه ما میتواند پا را از این فراتر بگذارد، شخص دیگری مانند آیتالله خویی سبک جدیدی میآورد، حضرت امام خمینی(ره) فقه حکومتی را به همراه میآورد. امروز هم تفکر دیگری مانند آقای حیدری بروز میکند و ممکن است حرفهای عجیبی بزند به طوری که در فقه جدید گاهی خود فقها علیه او بشورند. شخصی هم مانند آیتالله وحید خراسانی که تلویحاً و گاهی تصریحاً میگوید «برخی از افراد حتی اگر رساله هم داشته باشند اصلاً فقیه نیستند بلکه فقیه صاحب جواهر، شیخ انصاری و میرزای نائینی بوده است» به هر حال این افراد با این گوناگونی تفکر، خود به خود یکدیگر را مییابند و دور یک سفره جمع میشوند و بعد به این نتیجه میرسند که چون مانند هم فکر میکنیم، تشکلی را ایجاد کنیم و با یک تشکل خاص کمی به کارهایمان نظم و سازمان دهیم و راهبردهای خاصی داشته باشیم؛ از اینجاست که اندک اندک تشکلات صورت میگیرد.
به نظر من داشتن تشکلات گوناگون در حوزه، میتواند یکی از محسنات یک سیستم بزرگ باشد منتها به شرط اینکه یکدیگر را با چوب رد و منع و تکفیر نرانیم، برای یکدیگر خط و نشانهای خارج از چارچوبهای اخلاقی نکشیم، آستانه تحمل خود را بالا ببریم و با هم مذاکره و غیر نظر خود را تحمل کنیم.
من معتقدم که لازم است فضای بازتری برای گفت وگوهای بیشتر ایجاد شود مانند اینکه فقیهی با فقیه دیگر بحث کند، در حال حاضر هیچ وقت در حوزه ندیدیم که سه فقیه بر سر یک مساله با هم مناظره فقیهانه و فقهی داشته باشند و طلبهها این مناظرهها را گوش دهند. حرفهای بسیاری از فقها برای شاگردان و کسانی که درسها را تقریر کردند و استاد هم نگاه اجمالی انداخته، بیان شده، اما در یک گفت وگوی صریح، شفاف، روشن و رو در رو چه بسا اشکالی مطرح و پاسخ داده شود؛ مانند زمانی که شاگردان مبرز در درس اشکالی میکنند و استاد جواب میدهد و دوباره اشکال را پیگیری میکند؛ نمونه داریم که در بسیاری از اوقات نظر یک فقیه با اشکال یک شاگرد کاردان، مسأله دان و فنی برگشته است. من یک سال خدمت مقام معظم رهبری در درسها شرکت میکردم، با چند اشکال گاهی فتوا تغییر میکرد.
این گفت وگوها و شبه مناظرات میتواند تشکلها را محکم تر و ساختار آنها را بهتر و جاذبههای عمومی را فراوان تر کند، اما اگر تشکلی خود برای خود خط مشیهایی را تعیین کند و گوش به حرف کسی ندهد و در خطی که خودش برای خودش ترسیم کرده تا آخر با سرعت جلو رود، معلوم نیست که به جایی برسد.
تا به امروز نهادهای سیاسی حوزوی توانستند در توسعه سیاسی حوزه نقش آفرینی مثبتی داشته باشند یا این نقش آفرینی منفی بوده است؟
نقویان: این تشکلها و نهادها قطعاً بی تأثیر نیستند، ممکن است که ابتدا با یک چالش، درگیری فکری و نزاع درونی مواجه شوند، ولی اندک اندک این غربال گری اتفاق میافتد. زمانی علامه طباطبایی میخواستند در حوزه علمیه تفسیر بگویند از طرف مرجعیت وقت با محدودیت مواجه شدند، درس ایشان تهدید به تعطیل شدن شد، طلبههای آن درس تهدید به قطع شهریه شدند، البته مرجعیت عظما و بزرگ آن زمان هم برای خود دلایل، محدودیتها و مشکلاتی داشتند.
زمانی انقلاب شد و حضرت امام(ره) تفسیر عرفانی سوره حمد را میگفتند و با اینکه رهبر، مرجع، خوش نام و بیان بودند از طرف بزرگان حوزه مورد تهدید قرار گرفتند و نتوانستند درس تفسیر عرفانی خود را ادامه دهند؛ اینها نمونههایی است که سابقه حوزه را نشان میدهد، اما امروز میبینیم که رهبر انقلاب به راحتی دستور میدهد که باید بحثهای عقلی و فلسفی در حوزه فراگیر شود و طلبهها نوعاً باید درسهای رسمی فلسفه، فقه و عرفان و تفکرات سیاسی را بخوانند.
به نظر من امروز مفهوم نشده که حوزه انقلابی به چه معناست و در حقیقت یک کلمه تحلیل نشده است، امروز تشکلهای سیاسی در حال بحث روی این کلمه هستند که باید واقعاً حوزه انقلابی داشته باشیم یا حوزه اسلامی؟
شهید مطهری میگفت: ما یک انقلابی میکنیم و تمام میشود از این به بعد وقتی انقلاب اسلامی است یعنی باید اسلام همه جا پیاده شود، باید مبانی اسلام را بفهمیم، باید مبانی اسلامی در بازار، رفتار اجتماعی، خانوادگی، رسانهها و فیلمی که وزارت ارشاد میسازد، مملو باشد. اگر کسی هم پیدا شد که معتقد به انقلاب نبود، اجازه دهیم آزادی داشته باشد؛ قرار نیست اسلام انقلابی داشته باشیم، قرار شد انقلاب اسلامی داشته باشیم. باید اجازه دهیم چنین بحثهایی در حوزه انجام شود.
اتفاقاً سالهاست رهبری هم بر این مساله تأکید دارند که کرسیهای نظریه پردازی و بحث آزاد در حوزه بر پا شود. باید به شخصیتهای صاحب نظر اجازه داده شود تا بحث کنند و نظر دهند، آنها را زود نرانیم و متهم به بی سوادی یا بی تقوایی نکنیم. به نظر من این فضا میتواند فضای مبارکی برای حوزه باشد. امروز شخصیتهایی داریم که هم در حوزه هستند و هم گاهی در جامعه حضور پیدا میکنند و در جلساتی بیرون از حوزه در تهران، شهرستانها، دانشگاه، مجامع علمی و شبکههای مجازی نظرات خود را در قالب یادداشت و سخنرانی بیان میکنند، همه این نمونهها خبر از یک فضای بهاری، معتدل و دل انگیز میدهد و امیدوارم آینده حوزه درخشان تر باشد.
مهم ترین موفقیت تشکلهای سیاسی حوزه در پیشبرد اهداف سیاسی و مذهبی را مربوطه به چه مسایلی و دورهای میدانید؟
نقویان: نمیتوانم یک گروه خاصی را اسم ببرم یا مشخص کنم، اگرچه تک ستارههایی و درخششهایی در ذهنم هست و فکر میکنم آنها به صورت غنچه هستند، هنوز گل نشده و خود این غنچهها بشارت این را میدهند که روزی شکفتگی درست و واقعی اتفاق میافتد، آنها میتوانند برای انقلاب یک انفجار نور، عطر و خوش بویی باشند، این روزنهها اکنون باز شده، ما افرادی را میبینیم که در همین حوزه درس آموختند و پای درس همین شخصیتهای رسمی نشستند، اما تفکرشان حتی با استادانشان متفاوت است، یعنی خودشان این بن مایهها را گرفتند، اما به یک شکوفایی نرسیدند. درست مثل شهید مطهری، ایشان در همین حوزه درس خوانده بود، اما چرا متفاوت میاندیشید؟ کتاب “مساله حجاب” مینوشت و با فتوای بسیاری از فقیهان عصر خود اختلاف پیدا میکرد. کتاب “داستان راستان”، “فلسفه تاریخ” و “خدمات متقابل اسلام و ایران” نوشت و طرحی نو درافکند و سخن تازه تر و معتدلانه تری را بیان کرد.
غنچههایی که اکنون اندک اندک شکفته میشود نوید یک روزنه و دریای پر از امید و آیندهای خوب را میدهد البته حوزه باید در راستای این آینده خوب به یک پالایش و غربالگری درونی هم بپردازد. من شخصاً با توسعه کمی، وقتی نتوانیم به سایر نیازها برسیم مخالفم، با عملکرد طلبهای که از ابتدا بخواهد با نماز و روزه استیجاری زندگی کند و شب در اسنپ کار کند، مخالفم البته من با کار کردن طلبه به معنای اینکه یک شغلی داشته باشد، مخالف نیستم ولی شغل او باید در راستای رسالتش باشد، رسالت حوزه قناعت و به دنیا آلوده نشدن است البته به گونهای که دنیا زده هم نشود، به تعبیر قرآن زندگی لوازم خود را میخواهد، همسر نیازهای خود را دارد، اینطور نباشد که فرزند طلبه علاقهای به طلبه شدن پیدا نکند، اگر خواست ازدواج کند طلبهای را انتخاب نکند و بگوید که من زندگی سخت پدر را دیدم و دیگر نمیخواهم همسر یک طلبه باشم. یا فردا اگر طلبهای از حوزه بیرون آمد و قاضی شد و مسئولیت اجتماعی را به او دادند، چون قبلا پول و امکانات و قدرت ندیده پس از اینکه آب دید شناگر بودن خود را نشان میدهد و مردم ببینند که عملکرد نا مناسبی دارد و از طلبگی تنها عمامه به سرش است. ما در عین اینکه در سطوح مختلف به طلبه نیاز داریم باید متوجه باشیم که به انبوه سازی به این سبک نیاز نداریم؛ اینطور نباشد که مسکن مهر بسازیم و هنوز زلزله نیامده همه نابود شوند!
بارها و بارها از سوی بزرگان دین تأکید شده که جامعه روحانیون نباید جناحی عمل و صحبت کنند، این در حالی است تشکلهای سیاسی غیر حوزوی به دلیل ماهیت آن جناحی هستند؛ اساساً نهادهای سیاسی حوزوی باید در قالب جناحهای سیاسی تعریف شوند یا فراجناحی باشند؟
نقویان: هنوز مفهوم جناحی و فراجناحی تعریف نشده است. وقتی شما یک تشکل پیدا میکنید به یک معنا یعنی داشتن یک جناح، حزب و گروه خاص، اما به یک معنا هم باید فراجناحی باشد چون حوزه ادعای پدری و مادری جامعه را دارد، این پدر و مادر بودن، اقتضا میکند که مقداری در قالب تشکلهای رسمی محدود نگنجد و بگوییم که در تشکلهای رسمی سیاسی کشور یک گروه جبهه پایداری، گروهی اصولگرا، گروهی اصلاح طلب یا موتلفه هستند، اگر بنا شد در حوزه یک تشکل عمیق با یک ساختار فکری ریشه دار بنیان شود باید کاری کند که بتواند همه اینها را در خود جای دهد و یک نگاه فرا جناحی به این معنا داشته باشد. حوزه نباید نگاه پدرانه خود را فراموش کند و خود را در چارچوب این تشکلهای کوچک بگذارد. شاید بتوانیم بگوییم که هنوز جا برای کار بیشتر در حوزه وجود دارد و هنوز در حوزه نیاز به تشکلها و گروههایی داریم که بایستی تواضع پدرانه و نگاه بلند پدرانه را با هم داشته باشد.
در میان نهادهای سیاسی حوزوی از جمله جامعه مدرسین، جامعه روحانیت مبارز، مجمع محققین و مدرسین و مجمع روحانیون مبارز کدام نهاد بیشترین اشتباه را در کارنامه عملی خود ثبت کرده است؟
نقویان: در حوزه اشتباهات رایج نمیگنجد؛ باید اشتباه را در ساحت و جایگاه خودش معنی کنیم، ما هیچ وقت نمیگوییم که حوزه در سطح مسایلی مانند فلان قاضی که این روزها سر و صدایش هست و مدتی هم گم شده بود و اکنون پیدا و بازداشت شده؛ اشتباهی مرتکب شده است چرا که این موضوع یا به عبارتی اشتباهات تک آدمها در قالب عملکرد حوزه نمیگنجد؛ اما مثلا اعضای رسمی تشکل جامعه مدرسین حوزه، فضلا یا مراجع عظام و مدیریت کلان حوزه هستند، تمام تلاش آنها این است که حوزه را به سمت و سوی جایگاه واقعی خودش سوق دهند، ممکن است که چند تصمیم اشتباه هم در میان کارهایشان باشد، اما این اشتباهات به ساختار اصلی لطمهای نمیزند. مثل اینکه وقتی فیلم مارمولک ساخته شد عدهای از حوزویان سر و صدا کردند که این فیلم در حال توهین به حوزه است، اتفاقاً من معتقدم این فیلم توهین به حوزه نبود، اگر ساختار حوزه تا این حد سست باشد که یک فیلم ولو ضد حوزه بتواند زلزلهای در این سیستم مذهبی به همراه بیاورد و بنا فرو بریزد، پس از ابتدا بنایی نبوده بلکه خیالات عدهای بوده است.
من معتقدم یک تصمیم اشتباه مثلا جامعه مدرسین نمیتواند به ساختار یک حوزه عمیق هزار ساله از روزگار شیخ طوسی، شیخ مفید، سید مرتضی، علامه حلی، محقق اردبیلیها تا نائینیها، شیخ انصاریها تا به روزگار ما، با پشتوانه اعتماد مردمی به برخی از بزرگان این عرصه لطمه بزند و میتوان اشتباه جامعه مدرسین را اصلاح کرد.
اینکه بگوییم به کل رویکرد برخی از تشکلهای رسمی حوزه از اساس اشتباه است حداقل من چنین چیزی سراغ ندارم ولی این را هم میگویم که حوزه باید در درون خود مرتب به اصلاح گری بپردازد. حوزه نباید تنها در طی صد سال یک مرحوم مطهری تربیت کند. چطور دانشگاهها مرتب شخصیتهای علمی قابل قبول برای آن رشته خاص در دنیا تربیت میکنند، حوزه هم باید چنین رویهای را پیش بگیرد. ما امروز شخصیتهایی در داخل کشور در رشتههای آکادمیک، طب، ریاضی و فیزیک داریم که در دنیا صاحب نام و کرسی هستند و حوزه فعالیتهای علمی آنان محدود نمیشوند، حوزه هم باید چنینی جایگاهی در چنین سطحی برای خود تعریف کند چرا که برای مدیریت و فعالیت حوزه بسیار هزینه میشود و مردم هم توقع حرکت رو به جلو و تأثیرگذاری دارند، در حال حاضر مشکل حوزه این نیست که به مردم بگوییم خمس و زکات بدهید و به حوزه کمک کنید، ما متدینین متولی داریم که با جان و دل کار میکنند، ولی باید خروجی آن را هم ببینیم. مردم به این اکتفا نمیکنند که حوزه علمیه یک روحانی تربیت کند که فقط برای آنها نماز جماعت بخوانند و پشت سر آن بایستند، پشت سر یک فرد عادی، عادل و معمولی هم میتوان ایستاد و نماز خواند، لازم نیست عمامه سرش باشد!
امروز مردم نمیتوانند به پاسخ مهم ترین شبهات فکری خود برسند، فرزندان خود را برای تحصیل به خارج از کشور میفرستند و میبینند که دینشان در حال از بین رفتن است، امروز مردم به دنبال یک فکر حکیمانه میگردند، شخصیتهایی که در دسترس باشند چون برخی مانند موزه هستند باید آنها را تنها از دور دید و تبرک جست و نبات گرفت! امروز کسی را میخواهیم که به تعبیر قرآن در میان مردم حضور داشته باشد، او را ببینیم و فرزند من بتواند کنار او بنشیند. حوزه باید برای کوچک ترین مساله ذهنی و شبهات اخلاقی، کلامی، تاریخی، فلسفی، تفسیری، مفسرین و دانشمندان فراوان و به روز و در دسترس داشته باشد. آن زمان میببینیم که مردم برای اینکه این حوزه را سر پا نگاه دارند به این حوزه با جان و دل کمکهای مالی کنند و از هیچ کاری دریغ نمیکنند، اما اگر دیدند که هر چه برای این حوزه هزینه میدهند و هیچ خروجی ندارد، میوه نیست و تنها درخت ریشه دوانده و از زیر چند لوله را هم تراکانده، آن زمان است که مردم این مساله را نمیتوانند بپذیرند و حوزه با چالش جدی مواجه خواهد شد.