آیا نظریه ولایت فقیه در اندیشه امام (ره) همواره ثابت بوده است و ایشان از ابتدا به آن معتقد بوده یا اینکه دیدگاه ایشان یک سیر تطوری و تکاملی داشته است.
شبکه اجتهاد: برخی معتقدند «ولایت مطلقه فقیه» نظر اولیه امام (ره) نبوده بلکه ایشان ابتدا به مسئله «نظارت فقیه» بر امور مختلف کشور معتقد بوده اند و سپس با پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت اسلامی به «ولایت فقیه» تغییر عقیده دادهاند. این افراد برای اثبات ادعای خود به شواهدی تمسک کردهاند.
راضیه ناطقی، محقق و پژوهشگر حوزوی در پاسخ به این شبهه یادداشتی نوشته است که در ادامه میآید.
مقدمه
یکی از مباحث اصلی فقه سیاسی، بحث ولایت فقیه است. امام خمینی (ره) نیز به عنوان یک فقیه، مجتهد و رهبر جامعه اسلامی یکی از تئوری پردازان این نظریه است.
هر چند طرح مسئله ولایت فقیه چیز تازهای نبوده[۱] اما امام (ره) اولین فقیهی بودند که در عصر غیبت امام عصر علاوه بر تبیین نظریه ولایت فقیه، حکومتی نیز بر این اساس تاسیس کردند.
برخی معتقدند اندیشه سیاسی امام (ره) در این مسئله با یک سیر تدریجی و تکاملی همراه بوده به طوری که ایشان تا قبل از استقرار جمهوری اسلامی معتقد به نظریه «نظارت»[۲] بوده[۳] سپس به نظریه «ولایت فقیه» تغییر عقیده داده اند و بعد از پیروزی انقلاب با قدرت گرفتن ایران و جامعه اسلامی نظریه «ولایت مطلقه فقیه» را مطرح کرده است.[۴] هر کدام نیز برای اثبات مدعای خود به بخشی از سخنان امام (ره) استشهاد کرده اند. منشأ این عقیده، مطالب نسبتاً متفاوتی است که در دو نمونه از کتابهای امام (ره) (کشف الاسرار- ولایت فقیه) آمده است.[۵]
سؤالی که این نوشته درصدد پاسخ به آن است این است که آیا نظریه ولایت فقیه در اندیشه امام (ره) همواره ثابت بوده است و ایشان از ابتدا به آن معتقد بوده اند یا اینکه دیدگاه ایشان یک سیر تطوری و تکاملی داشته به طوری که ابتدا به نظریه نظارت معتقد بودند اما بعدها نظریه ولایت را مطرح کردند؟ برای پاسخ به این سؤال دو کتاب «کشف الاسرار» و «ولایت فقیه» امام (ره) با روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته اند. فرضیه ما این است که قبل از انقلاب و بعد از آن، امام (ره) همواره به نظریه ولایت فقیه معتقد بوده اند و هیچ گونه تغییر و تحولی در اندیشه امام (ره) رخ نداده است. نهایت چیزی که میتوان به آن معتقد شد این است که با توجه به شرایط زمان، امام (ره) به تفصیل نظریه خود پرداخته اند.
حکمی زاده و اسرار هزار ساله
علی اکبر حکمی زاده فرزند شیخ مهدی حکمی زاده طلبهای اهل قم، دارای تألیفات و اهل سخنرانی و منبر بود.
وی با تأثیر پذیری از افکار سید احمد کسروی و شریعت سنگلجی کتاب اسرار هزارساله را در سال ۱۳۲۲ در چهل صفحه نوشت که در هفتهنامه پرچم با عنوانِ اسرار هزار ساله به چاپ رسید.
حکمی زاده با الهام از مبانی وهابیت بسیاری از اعتقادات شیعه را به انتقاد میگیرد. او با طرح سیزده پرسش در نقد شعایر شیعی، علماء را به پاسخگوی دعوت کرد.
برخی از شبهاتی که در کتاب وی آمده عبارتند از: موضوع حاجت خواستن از پیامبر و امام، استخاره، اصل امامت، مجتهد و نقش او در زمان غیبت امام زمان (عج) و موضوع احادیث و اعتبار آنها …[۶]
نکاتی در مورد کتاب کشف الاسرار و کتاب ولایت فقیه
امام (ره) بعد از خواندن اسرار هزارساله تصمیم میگیرد درس و بحث را تعطیل کند تا کتابی بنویسد در پاسخ به کتاب اسرار هزارساله با نام کشف الاسرار.[۷] امام (ره) در این کتاب شبهات فردی که میگوید فقها باید در خانه بنشینند جواب میدهد و مینویسد احکام دینی اقتضا میکند فقها بر حکومت نظارت کنند. امام (ره) در این کتاب ولایت فقها در عصر غیبت را در حد نظارت میداند و تصریح میکند که: «اینکه میگویند حکومت باید در دست فقیه باشد نه اینکه فقیه باید شاه و وزیر و سرلشکر و سپاهی باشد، بلکه فقیه باید نظارت در قوه مقننه و قوه مجریه مملکت داشته باشد».[۸]
امام (ره) در جای دیگری مینویسد: «هیچ فقیهی تاکنون نگفته و در کتابی هم ننوشته که ما شاه هستیم، یا سلطنت(حکومت) حق ما است».[۹] ایشان نظر خود را درباره حکومت اسلامی نخستین بار در این کتاب بیان کرده اند و با دلیل عقلی مستقل و غیر مستقل و سیره پیامبر و امیرالمؤمنین ضرورت تشکیل حکومت اسلامی را اثبات کرده است.
حضرت امام (ره) ۱۵ سال بعد از نوشتن کتاب کشف الاسرار در حوزه علمیه نجف سیزده جلسه از درس خارج خود را با موضوع کتاب بیع، به مسئله حکومت اسلامی اختصاص داده و مبانی این نظریه را مطرح کرد و در سال ۱۳۴۹ این مجموعه با عنوان کتاب ولایت فقیه چاپ شد.
حضرت امام (ره) در آغاز کتاب ولات فقیه نوشته است: «ولایت فقیه از موضوعاتى است که تصور آنها موجب تصدیق مى شود، و چندان به برهان احتیاج ندارد. به این معنى که هر کس عقاید و احکام اسلام را حتى اجمالًا دریافته باشد چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بى درنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضرورى و بدیهى خواهد شناخت».[۱۰] حضرت امام (ره) در سخنان فوق تصریح میکند که ولایت فقیه از «واضحات عقل»، «از واضحترین احکام عقول»، «بی نیاز از برهان» و «ضروری و بدیهی» است.[۱۱]
در بخش دیگری از کتاب ایشان آمده: «همین ولایتی که برای رسول اکرم و امام در تشکیل حکومت و اجراء و تصدی اداره هست، برای فقیه هم هست …».[۱۲] از نظر امام(ره) «ولایت» یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس.[۱۳]
ویژگی اصلی این کتاب، طرح روشن و صریح تشکیل حکومت اسلامی مبتنی بر نظریه ولایت فقیه به عنوان چارچوبی ایجابی برای حکومت جایگزین است که بدین ترتیب به شکل مشخصتری، مشکل نظری و عملی که همواره پیش روی سرانجام هر نوع مبارزهای اسلامی بود مرتفع شد.[۱۴]
تعارض ظاهری دو کتاب و راه رفع آن
همانطور که گفته شد برخی مطالب کتاب کشف الاسرار و کتاب ولایت فقیه در نگاه اول متعارض به نظر میآید؛ چرا که در کتاب کشف الاسرار نظریه نظارت فقیه بر حکومت اسلامی مطرح شده است و در کتاب ولایت فقیه نظریه ولایت فقیه مطرح شده است و همین موجب شده برخی گمان کنند امام (ره) نظرشان بعد از انقلاب عوض شده است.
اما در اینجا یک نکته ظریف و دقیق وجود دارد که توجه به آن شبهه را حل میکند و آن این است که برای فهم مقصود مؤلف در هر دو کتاب لازم است ببینیم امام (ره) هر کتاب را در چه بافتی و چه ساختار فرهنگی – اجتماعیای تألیف کرده اند؛ یعنی متن را در گفتمان اجتماعی – سیاسی زمانه بررسی کنیم. اگر به این نکته توجه نکنیم نمیتوانیم مقصود مؤلف را درست متوجه شویم.
حضرت امام (ره) در این دو کتاب نه متعارض حرف زده و نه نظرش عوض شده است. چون این متن را یک فرد حکیم نوشته و فرد حکیم کار عبث نمیکند و اراده واحدش را در قالب یک متن میآورد. مقصود امام (ره) در هر دو کتاب یکی است، فقط در دو موضع مختلف صحبت کرده است و در هر دو کتاب مراد امام (ره) نظریه ولایت است، اما چون در دو موقعیت متفاوت بیان کرده و هر کدام در پاسخ به سؤال و متناسب با زمان خاصی بوده است در نگاه اول متعارض به نظر میآید. لذا توجه به دو نکته در ارتباط با کتاب کشف الاسرار ضروری است:
اول: اینکه امام(ره) کتاب را به انگیزه پاسخ به شبهات کسی که بسیاری از اعتقادات شیعه را زیر سؤال برده نوشته اند و هدف اصلی شان پاسخ به اتهاماتی است که به اسلام و حوزههای علمیه و علما وارد شده است و خیلی در مقام بیان مسئله ولایت فقیه نبوده اند.
ثانیاً: فضای اجتماعی حاکم در زمان تألیف کتاب طوری بوده که شاید امام(ره) را وادار کرده است صریحاً از ولایت صحبتی به میان نیاورند. چنانکه برخی برای اثبات اینکه دیدگاه امام (ره) قبل از انقلاب ولایت فقیه بوده نه نظارت، معتقدند شاید امام(ره) به علت نامساعد بودن فضای اجتماعی و سیاسی حاکم و یا فقدان زمینه پذیرش عمومی در آن زمان، بحث ولایت فقیه را به صراحت مطرح نکرد.[۱۵]
در هر حال اگر بخواهیم دیدگاه امام خمینی (ره) را در مورد ولایت فقها در چارچوب نظارتی آن، بررسی کنیم باید آن را در درون واقعیتهای زمان مورد بحث، یعنی پس از سقوط رضاخان و نیز ایام اشغال ایران توسط نیروهای متفقین، که امکان تشکیل حکومتی با رهبری فقیه نداشته تحلیل نماییم و به علاوه آن را در چارچوب این نکته که ایشان امکان اصلاح را در حکومت در آن شرایط میسر میدانسته است، توضیح دهیم.
کتاب کشف الاسرار امام (ره) و به ویژه گفتار چهارم آن یعنی موضوع حکومت، منعکس کننده دیدگاههای امام (ره) در مورد حکومت اسلامی مبتنی بر ولایت فقهاست که بر پایه مستندات فقهی استوار شده است و در نوع خود در تطور سیاسی شیعه مؤثر بوده است.[۱۶]
نتیجه گیری
از مطالب ذکر شده به این نتیجه رسیدیم که هیچ تغییری در اندیشه امام (ره) نسبت به مسئله ولایت فقیه روی نداده و ایشان از ابتدا معتقد به ولایت مطلقه فقیه بوده اند؛ اما دلیل اینکه در دو کتاب مورد بحث، تفاوتهایی دیده میشود به شرایط و مقتضیات زمان برمیگردد. وسائل
پینوشت:
[۱]. ر.ک: امام خمینی (ره)، ولایت فقیه، ص ۱۲۴٫
[۲]؛ یعنی فقیه نظارت کند که در کشور کارهای خلاف شرع انجام نشود و به قوه مقننه و مجریه اشراف داشته باشد که از مقررات شرع منحرف نشوند.
[۳]. گذشته از انتساب چنین مسئلهای به امام راحل، برخی معتقدند فقیه فقط نقش نظارت بر ارزشهای الهی را دارد و در صورت لزوم با تذکر خیرخواهانه و انتقاد سازنده از مرزهای عقیده و ایمان پاسداری میکند (ر.ک: حسینی ترکستانی، امیرحسین، تحلیل نظریه ولایت فقیه، ص ۲۴۷). محسن کدیور نیز از جمله کسانی است که طرفدار نظریه نظارت است (برای اطلاع بیشتر به سایت ایشان مراجعه کنید).
[۴]. به عنوان مثال آقای «بنیصدر» در مصاحبه با «بی.بی.سی» میگوید دیدگاه شخص امام(ره) در مورد نظریهی ولایت فقیه ثابت نبوده است؛ به طوری که ایشان در فرانسه از «جمهور مردم» سخن گفت، بعد پیش نویس اولیّهی قانون اساسی را که بحث ولایت فقیه در آن مطرح نبود، تأیید کرد اما در نهایت ولایت مطلقه را مطرح کرد!
http://www.bbc.com/persian/iran/2011/06/110618_l10_30khordad60_banisadr_interview.shtml
[۵]. امام (ره) در کتابهای کشف الاسرار (تألیف ۱۳۲۲ ش)، الرسائل (تألیف ۱۳۳۱ ش)، تحریر الوسیله (تألیف ۱۳۴۳ ش)، کتاب البیع (تألیف ۱۳۴۸ ش) و کتاب حکومت اسلامی یا ولایت فقیه (تألیف ۱۳۴۸ ش) به طرح اجمالی و تفصیلی ولایت فقیه پرداختند. همچنین در دوران انقلاب و پس از پیروزی انقلاب به مناسبتهای مختلف طی نامهها و سخنرانیها (که در مجموعۀ صحیفۀ امام (ره) آمده)، بحث ولایت فقیه را مطرح نموده اند.
[۶]. ر.ک: جبرئیلی، محمدصفر، سیری در تفکر کلانی معاصر، صص ۴۱۲-۴۱۵؛ برای اطلاع از آراء و اندیشههای سید احمد کسروی و شریعت سنگلجی به همین کتاب صص ۳۷۹-۴۱۱ مراجعه کنید.
[۷]. امام (ره) نظر خود را درباره حکومت اسلامی نخستین بار در این کتاب بیان کرده اند.
[۸]. امام خمینی (ره)، کشف الاسرار، ص ۲۳۲٫
[۹]. همان، ص ۱۸۶٫
[۱۰]. همان، ولایت فقیه، ص ۳٫
[۱۱]. برجی، یعقوبعلی، ولایت فقیه در اندیشه فقیهان، ص ۳۰۱٫
[۱۲]. همان، ص ۵۲٫
[۱۳]. همان، ص ۵۱٫
[۱۴]. درخشه، جلال، گفتمان سیاسی شیعه در ایران معاصر، ص ۳۰۲٫
[۱۵]. ر.ک: شیرودی، مرتضی، «ولایت نظارتی و حکومتی در چارچوب نظریه انقلاب اسلامی»، ص ۹٫ [۱۶].درخشه، جلال، همان، ص ۳۰۱٫منابع:
امام خمینی (ره)، ولایت فقیه، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، بیجا، ۱۳۷۹ ش.
کشف الاسرار، آزادی، قم، بی تا.
حکمی زاده، علی اکبر، اسرار هزار ساله، هفته نامه پرچم، تهران، ۱۳۲۲ ش.
حسینی ترکستانی، سید امیرحسین، تحلیل نظریه ولایت فقیه، طلیعه سبز، قم، ۱۳۸۹ ش.
شیرودی، مرتضی، «ولایت نظارتی و حکومتی در چارچوب نظریه انقلاب اسلامی»، هفتهنامه پگاه حوزه، ش۸۷، نوزدهم بهمنماه ۱۳۸۱ ش.
درخشه، جلال، گفتمان سیاسی شیعه در ایران معاصر، دانشگاه امام صادق}، تهران، ۱۳۸۴ ش.
برجی، یعقوبعلی، ولایت فقیه در اندیشه فقیهان، دانشگاه امام صادق}، تهران، ۱۳۸۵ ش.
جبرئیلی، محمدصفر، سیری در تفکر کلامی معاصر، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، ۱۳۹۱ ش.
حسینی ترکستانی، امیرحسین، تحلیل نظریه ولایت فقیه، طلیعه سبز.
http://www.bbc.com/persian/iran/2011/06/110618_l10_30khordad60_banisadr_interview.shtml
http://kadivar.com/?s=%D9%86%D8%B8%D8%A7%D8%B1%D8%AA+%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87