شبکه اجتهاد: آیا اکنون باید برخورد تمامعیار با اسرائیل کرد یا برخورد موردی؟ سخن بر سر «جنگ» است یا بر سر «انتقام موردی از یک اقدام»؟ اگر سخن بر سر جنگ است، این جنگ، «جنگ وجودی و مرگ و زندگی» است یا «جنگ موردی و آتشبسپذیر»؟
نظر دهندگان در مسأله
چهار دسته از افراد در اینجا ممکن است نظر بدهند: الف. مردمی (افکارسنجی)؛ ب. کارشناسان؛ ج. مسئولان؛ د. رهبر.
شیوههای ارزیابی نظرات
دو شیوه کلی را میتوان برای شناخت درستی یا نادرستی دیدگاهها دنبال کرد؛ ارزیابی «گفته» و ارزیابی «گوینده».
الف. ارزیابی «گفته»، در هنگامی که همه ارکان یک مسأله بتواند به فهم کسی درآید.
ب. ارزیابی «گوینده» سخن؛ در هنگامی که همه ارکان یک مسأله نتواند به فهم کسی درآید؛ در اینجا او باید درستی یا نادرستی آن سخن را از کسی بپرسد که او میتواند همه ارکان مساله را بشناسد و از سوی دیگر، شخص راستگو و عادلی هم باشد.
ارزیابی دیدگاههای رویارویی با اسرائیل
الف. ارزیابی دیدگاه مردم: زاویه نگاه مردم، به تصمیمگیری درست کمک میکند؛ زیرا یکی از نیازها برای تصمیم درست، «خوشنودی افزونتر» مردم (أجمعُها لِرِضَی الرعیه) است. فضای مردمی در کشور و گزارش رهبر از این فضا، نشانگر انتظار مردم برای پاسخ قدرتمند و بیچارهکننده به اسرائیل است. این شناخت مردم، برآمده از «فقه فطری» مردم و کارکرد «رهنمودهای رهبر» است. با اینرو، دیدگاه مردم در اینجا حجیت مستقل ندارد.
ب. ارزیابی دیدگاه کارشناسان: کارشناسان سه کاستی در اینجا دارند؛ یکی ناتوانی در شناخت همه واقعیتهای گوناگون نظامی و امنیتی و دیگر چیزها در مسأله (واقعیتشناسی)؛ دیگری نشناختن الگوی تراز عناصر مرتبط به رویارویی با اسرائیل در این مسأله (حقیقتشناسی) که شامل «فقه امنیت، فقه سیاست خارجی، فقه سیاست داخلی، فقه جهاد و دیگر فقهها» است و سومی ضعف در فقه «تحققشناسی»؛ یعنی شناخت فرایندهای گوناگون و شیب و شتاب انجام کارها که یک دانش فقهی ویژه است. از آنجا که کارشناسان معمولا به توهم توان شناخت این مساله، از فقه فطری فاصله میگیرند، شناخت خواص میتواند کمارزشتر از شناخت مردم باشد.
ج. ارزیابی دیدگاه مسئولان: منظور از مسئولان در اینجا مسئولان کم یا بیش مرتبط در این مساله هستند؛ مانند وزیر خارجه، رئیس جمهوری، مسئولان نظامی و شورای عالی امنیت ملی. تصمیم این افراد در دو حوزه باید بررسی شود؛ یکی در حوزه اختیارات قانونی خودشان و برای تبعیت از آنان و دیگری در حوزه فقهی برای ارزیابی درستی یا نادرستی تصمیم آنان و نقد و مطالبه از آنان. مسئولان بخشی از واقعیتهایی که دیگران نمیشناسند را میشناسند ولی شناختها، جامع و کلان از مردم، کشور، منطقه و جهان ندارند؛ افزون بر این، در لایه «حقیقتشناسی» و «تحققشناسی» نیز دچار کاستی بسیار هستند. از این رو این مسئولان تنها اگر در چارچوب سیاستهای کلان رهبر تصمیم بگیرند، تصمیم آنان حجت شرعی و قانونی دارد وگرنه تبعیت تبعیت از قانون لازم است ولی نقد آن هم واجب است. تصمیم مسئولان اگر در چارچوب راهبرد رهبر نباشد، حتی میتواند از تصمیم کارشناسان و به ویژه مردم نیز کمارزشتر باشد؛ چون فشار واقعیتزدگی بر آنان بسیار زیاد است.
د. ارزیابی دیدگاه رهبر انقلاب: رهبری هم در «حقیقتشناسی» در حوزههای گوناگون مرتبط با «رویارویی با اسرائیل» فقیه است و هم در «واقعیتشناسی» از مردم، کشور، منطقه و جهان خبره و فقیه است و هم فقه «تحققشناسی» و تجربه پرباری از آن برخوردار است و هم شجاعت و عدالت در تصمیمگیری را دارد و دچار ترس یا منافع گروهی نیست.
حکم رهبری درباره رویارویی با اسرائیل
الف. جنگ مرگ و زندگی (نزاع وجودی): «رهبری: شرایط کنونی منطقه به گونهای است که هم برای دشمن صهیونیستی شرایط مرگ و زندگی است و هم برای جبهه حق.» ۱۴۰۳/۰۳/۰۲
ب. نص صریح و رسمی رهبر بر «حکم جهاد»: رهبری با صراحت کامل حکم حکومتی «جهاد» همگان برای «نابودی اسرائیل» را بیان کردند: «این حوادث لبنان و فلسطین هم مثل حوادث جنگ تحمیلی و دفاع مقدّس ما است؛ این هم جهاد فیسبیلالله است. یک کشور اسلامی، یعنی فلسطین، به وسیلهی خبیثترین کفّار عالم غصب شده؛ حکم قطعی شرعی این است که بر همه واجب است تلاش کنند، کمک کنند و فلسطین را به مسلمانها، به صاحبان اصلیاش برگردانند؛ مسجدالاقصیٰ را برگردانند.»
این حکم یعنی همگان باید همه توان خود را برای نابودی اسرائیل به کار ببرند. سخنان تازه رهبر نیز تأکیدی بر همین حکم است نه تخصیص آن؛ بویژه اینکه از نظر فنی، دلیلین مثبتین، کارکرد تأکیدی دارند نه تقیییدی؛ مانند سخن رهبر در بالا که نخست میفرماید فلسطین را بگردانند و سپس میگویند «مسجد الاقصی» را برگردانند» و روشن است که برگرداندن مسجد الاقصی تأکید است نه محدود کردن درخواست پیشین (برگرداندن فلسطین).
ج. تأکید رهبر بر حکم جهاد و «جنگ» نامیدن کار اسرائیل: در پیام نخست رهبری در سیما: «همه احساس میکنند که باید در مقابل هویت خبیثِ رذلِ تروریستِ صهیونیستی با قدرت عمل کرد. باید با قدرت عمل کرد و انشاءاللّه با قدرت عمل خواهد شد و با آنها مماشاتی نخواهیم کرد. زندگی برای آنها تلخ خواهد شد بدون تردید. فکر نکنند که زدند و تمام شد. نه. کار را آنها شروع کردند و جنگ به راه انداختند. ما به آنها اجازه نخواهیم داد که از این جنایت بزرگی که انجام دادند، خودشان را سالم خلاص کنند. مسلّم نیروی مسلح جمهوری اسلامی ضربههای سنگینی بر این دشمن خبیث وارد خواهد آورد. ملت هم پشتیبان ماست، پشتیبان نیروهای مسلح است و جمهوری اسلامی به اذن الهی بر رژیم صهیونیستی فائق خواهد شد.» ۲۳ خرداد ۱۴۰۴.
در اینجا «مماشات نخواهیم کرد»، «اجازه نخواهیم داد خودشان را سالم خلاص کنند» و «جمهوری اسلامی به اذن الهی بر رژیم صهیونی فائق خواهد شد» تأکید همه یا بخشی از موضوع «حکم حکومتی جهاد برای آزادسازی فلسطین» است؛ نه تقیید آن
د. تأکید رهبری در پیام نوشتاری بر حکم جهاد: «دست قدرتمند نیروی مسلح جمهوری اسلامی او را رها نخواهد کرد؛ باذنالله.» ۲۳/۳/۱۴۰۴
ه. تأکید رهبری بر «حکم جهاد» در پیام دوم تصویری: ملّت ایران در مقابل جنگ تحمیلی محکم میایستد – همچنان که تا حالا ایستاده – در مقابل صلح تحمیلی (هم) محکم میایستد. ملّت ایران در مقابل تحمیل، تسلیم هیچ کس نمیشود. من انتظار دارم که صاحبان فکر و صاحبان بیان و قلم، بخصوص مرتبطین با افکار عمومی جهانیان، این معانی و این مفاهیم را بیان کنند، تبیین کنند، برای مخاطبین روشن کنند، اجازه ندهند که دشمن با تبلیغات فریبکارانهی خودش حقیقت را دگرگون جلوه بدهد. … مجازاتی که ملّت ایران و نیروهای مسلّح ما برای این دشمن خبیث انجام دادند و دارند انجام میدهند و برای آینده برنامه دارند، مجازات سختی است و او را دچار ضعف کرده. همین هم که دوستان آمریکاییاش وارد صحنه میشوند و حرف میزنند، نشانهی ضعف او و نشانهی ناتوانی او است. … ملّت ایران نشان داده که در مقابل تهدیدِ تهدیدکنندگان دچار ترس نمیشود: «و لا تَهِنوا و لا تَحزَنوا و اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین» ملّت ایران به این معتقد است. … و البتّه آمریکاییها، آنهایی که با سیاستهای این منطقه آشنا هستند، میدانند که ورود آمریکا در این قضیّه صد درصد به ضرر او است. آنچه او در این زمینه ضربه خواهد خورد، بمراتب بیشتر است از آنچه ایران ممکن است صدمه بخورد. صدمهی آمریکا اگر ورود نظامی در این میدان بکند، بدون تردید صدمهی جبرانناپذیری خواهد بود. … نگذارید دشمن احساس کند که شما در مقابل او میترسید، احساس ضعف میکنید. اگر دشمن احساس کند که شما از او میترسید، دیگر گریبان شما را رها نخواهد کرد. همین رفتاری که تا امروز داشتید، این رفتار را باقوّت ادامه بدهید … خدای متعال ملّت ایران را و حقیقت را و حق را، به طور قطع و یقین، پیروز خواهد کرد انشاءالله. ۲۸ خرداد ۱۴۰۴
برآیند: این نوشته، در پاسخ به دستور رهبر در پیام دوم تصویری بود که باید «تسلیم ناپذیری ایران در جنگ تحمیلی یا صلح تحمیلی» را تبیین بکنیم. طبعا اقدامات بیچارهساز کنونی بر ضد اسرائیل، امتثال «حکم حکومتی» ولیّامر برای «آزادسازی فلسطین» است و هیچ دلیلی برای موقت و محدود دانستن اقدامات کنونی بر ضد اسرائیل، در دست نیست و برخی سخنان که شاید بوی تنزل از نابودی اسرائیل هم بدهد، برپایه هنجارهای فنی «اصول فقه»، ارزش تأکیدی دارند؛ نه تقیید و تحدید حکم جهاد برای آزادسازی فلسطین بویژه این که رهبر صلح تحمیلی را رد کردند و نیز ترس مردم از آمریکا را که شاید بهانه برخی برای صلح بشود. آری اگر رهبر سخنی درباره تقیید حکم جهاد بگویند، حکم پیشین به همان اندازه قید میخورد.