قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / بررسی موانع انقلاب در آثار فقهای شیعه/ نظریه فقهی امام(ره) پایه‌های انقلاب را تامین کرد

بررسی موانع انقلاب در آثار فقهای شیعه/ نظریه فقهی امام(ره) پایه‌های انقلاب را تامین کرد

حجت‌الاسلام سروش محلاتی: امام میراث فکری هزار ساله را به هم زد به همه‌ی شبهاتی که مطرح شد جواب داد. تن به ظلم دادن را حرام دانست و قیام امام حسین بدون عِدّه و عُدّه را نمونه و حجت برای همه معرفی کرد.

به گزارش خبرنگار اجتهاد، نشست «تئوری انقلاب در فقه شیعه» با نظریه پردازی حجت‌الاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتی در مؤسسه فرهنگی فهیم قم برگزار شد. او فارغ از ادله‌ی ولایت فقیه و بدون پرداختن به آن، صرفاً مسأله‌ی انقلاب علیه حاکم جائر را با توجه به فقه شیعه و آراء فقهاء بزرگ مورد توجه قرار داد و سپس به چرخشی که حضرت امام خمینی(ره) در این نظرات به وجود آورد و تأثیر نظر ایشان در فقهای معاصر و پس از خود ایشان پرداخت.

«وَلَا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ»

حجت‌الاسلام محلاتی در ابتدا با یادآوری ایام الله دهه فجر به روان شهدای انقلاب اسلامی و امام خمینی ادای احترام کرد و بحث خود را این‌گون آغاز نمود: مسأله‌ی تئوری انقلاب‌ها در جامعه شناسی سیاسی این‌گونه مورد بررسی قرار می‌گیرد که انقلاب توسط چه عواملی به وجود آمده. اما ما از منظر فقه شیعه بررسی می‌کنیم که موضع فقه شیعه در رابطه‌ی با انقلاب چیست؟ و آیا فقه شیعه ما را به انقلاب و انقلابی بودن تشویق می‌کند یا خیر؟

این استاد فقه ادامه داد: انقلاب اسلامی توسط حضرت امام (ره) مطرح شد و چون ایشان یک فقیه برجسته بود قهرا این انقلاب نمی‌توانست بدون پایه‌های فقهی باشد؛ بلکه امام آن را یک ضرورت فقهی نیز می‌دانست. نظریه فقهی امام کاملا پایه‌های یک انقلاب را تامین می‌کرد. حضرت امام رژیم پهلوی را فاقد مشروعیت می‌دانست. به علاوه معتقد بود در زمان غیبت می‌توانیم یک نظام فقهی مشروع داشته باشیم. از طرف دیگر به لحاظ چارچوب، اقدام مقابله با ظلم و نهی از منکر را واجب می‌دانست هر چند افرادی آسیب ببینند و معتقد بود با قاعده «لاضرر» نمی‌توان جلوی اقدام انقلابی را گرفت. امام تقیه را هم در این زمینه حرام می‌دانست ولو بلغ مابلغ. در زمان مشروطه هم عده‌ای مانند «آخوند خراسانی» انقلاب را با تفاوت‌هایی در مبانی مطرح کردند.

وی در مورد نظریه فقهی انقلاب در دوران مشروطه و موضع علما در جنگ‌های ایران و روسیه یادآور شد: در امتداد تاریخ شیعه می‌بینیم فقهای ما کمتر در صدد ارائه‌ی نظریه‌ی انقلاب و کمتر از آن در صدد رهبری آن در خارج بوده‌اند. سید محمد مجاهد و میرزای قمی و مرحوم کاشف الغطا در جریان جنگ‌های ایران و روسیه حکم به دفاع از کشور دادند. اما فتوا و کاری که منجر به سقوط حاکمان شود بی‌سابقه است و اگر هم باشد استثنای در تاریخ است و روال کلی فقها این نبوده است.

استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم نظر و عمل امام خمینی را تحولی دانست که موجب شد آن چه از نظر گذشتگان بدیهی نبوده است امروز برای ما امری بدیهی باشد.


کاربدیع حضرت امام (ره) در تئوری انقلاب

وی با طرح این سؤال که آیا از فقه متقدمین می‌توانیم تئوری انقلاب استخراج کنیم؟ پاسخ داد: خیر ممکن نیست و امام کاری بدیع در فقه کردند و عملا هم آن را پیاده کردند. ما این تفاوت را از منظر فقهی بررسی می‌کنیم و البته ممکن است علل اجتماعی هم داشته باشد.

۱این استاد حوزه در ادامه به توصیف آرای فقهای گذشته در بحث انقلاب علیه حاکم جائر پرداخت و اظهارداشت: انقلاب به معنایی که ما بحث می‌کنیم در کتب فقهی با این لفظ نیست. اما تحت عناوین دیگری می‌توان آنرا پیگیری کرد. یک عنوان امر به معروف و نهی از منکر است، اما فقها گفته‌اند که شرطش عدم مفسده و ضرر برای آمر است – چه ضرر مالی و جانی و حتی آبرویی – در حالی‌که انقلاب توأم با این مخاطرات است. امام «ره» فرمودند: باید مقایسه کرد بین ضرر منکری که از بین خواهد رفت با ضرری که به شخص می‌رسد و باب تزاحم را باز کردند. اما نسل‌های قبل از فقها این مقایسه را نکرده بودند و امر به معروف و نهی از منکر را مطلقا مشروط به عدم ضرر می‌کردند. بله فرموده‌اند در شرایطی که منکر منکر بزرگی است تحمل ضرر مشکلی ندارد.

این پژوهشگر فقه سیاسی افزود: به دلیل تلقی معروف از امر به معروف و نهی از منکر این حکم اصلاً به انقلاب منجر نمی‌شد بلکه مانع از انقلاب هم بود. در حالی که عمل افرادی مثل ابوذر و مؤمن آل فرعون را اگر بررسی کنیم به لزوم امر به معروف می‌رسیم. البته فقها به این موارد توجه هم داشته‌اند و این‌ها را شرایطی نمی‌دانستند که از آن بشود قاعده استنباط کرد. بله در فضاهای بعدی مانند انقلاب اسلامی همه‌ی این سوالات جواب پیدا کرد، مثل کتاب دراسات آقای منتظری که این استنباط فقها را رد می‌کند.

مراحل نهی از منکر در کلام غزالی
وی ادامه داد: غزالی کتابی دارد به نام احیاء العلوم و فیض کاشانی آن را تهذیب کرد. غزالی در احیاء العلوم -در کتاب امر به معروف و نهی از منکر در باب چهارم باب امر به معروف سلاطین و امراء – می‌گوید: نهی از منکر أمرا مراحلی دارد: اول: باید توضیح داد تا بداند؛ دوم موعظه؛ سوم: با تندی در سخن؛ چهارم: اعمال قدرت. وی اضافه می‌کند که برای سلاطین مرحله‌ی چهارم قطعا نیست و مرحله‌ی سوم را نیز مردم نمی‌توانند انجام دهند، چون محذور مفسده بر نظام دارد. اما مرحله‌ی دوم نیز اگر موجب فتنه عمومی می‌شود جایز نیست؛ و اگر فقط به خودش صدمه وارد می‌شود جایز است بلکه خوب هم هست چون سلف این کار را می‌کردند.

حجت‌الاسلام محلاتی درباره نظریه مرحوم فیض خاطرنشان ساخت: غزالی بیست صفحه نمونه‌های تاریخی در این مورد اخیر می‌آورد. این روزنه‌ای برای انقلاب باز می‌کند. اما مرحوم فیض با قبول نظر غزالی در مرحله‌ی چهارم و سوم در باره مرحله‌ی دوم غزالی نیز فرموده این‌ها کار درستی نیست چون ائمه (علیه‌السلام) نهی کردند که انسان خودش را در معرض خطر قرار بدهد. و روایت «افضل الجهاد کلمه عدل عند سلطان جائر» را می‌گوید امام صادق (علیه‌السلام) تفسیر کرده‌اند که به صورتی که آسیبی از سلطان به او نرسد؛ و این کار در معرض هلاکت قرار دادن خود است. پس فیض همین قسم دوم را هم نپذیرفت.در کتبی مانند معراج السعاده نیز مردم چنین سخنانی را می‌خواندند. در کافی که روایات مورد قبول خودش را می‌آورده روایت‌هایی که کلینی نقل کرده نیز در این فضا است که امر به معروف و نهی از منکر در مواردی است که احتمال ضرر نباشد مثل جایی که طرف صاحب قدرت است. بله فقها تبصره‌ای بر این موارد نمی‌آوردند لذا نظریه‌ی انقلاب اصلاً نمی‌توانست متولد شود.

این استاد حوزه و دانشگاه عنوان کرد: موارد دیگر که می‌توانست انقلاب ساز باشد ـ مثل قیام امام حسین ـ را نیز طوری تفسیر می‌کردند که اصلا از آن انقلاب بر نمی‌خواست. شیخ طوسی و مفید و صاحب جواهر نیز تفسیری انقلابی از این واقعه نداشتند و می‌گفتند امام حسین (علیه‌السلام) خودش می‌دانست که چکار کرد اما ما نمی‌دانیم.

سلطان جائر در نظر مرحوم عبدالکریم حائری

حجت‌الاسلام سروش محلاتی مسأله‌ی دیگر را، مسأله‌ی سلطان جائر دانست که سلطان جائر در فقه اصلا مشروعیت نداشت و می‌توانست زمینه ساز انقلاب باشد، اما فقها همین را نیز می‌گفتند باید صبر کرد. مرحوم عبدالکریم حائری روایات سلطان جائر را مربوط به سلاطین غیر شیعه می‌دانستند. پس سلطان شیعه منصب‌اش ظالمانه نیست مگر این که ظلم کند. هر کسی که تصرف کند این منصب را کفایت می‌کند چون کشور نیاز به نظم دارد؛ ایشان ادله روایت فقیه را هم رد می‌کند به این که این ولایت اختصاص به فقها ندارد و هرکه تصدی کرد کفایت می‌کند. ۲

وی افزود: مشکل نظری دیگری هم در مقابل انقلاب بود و آن که می گفتند: ما در دوران غیبت در عصر تقیه هستیم و نباید قیام کنیم حتی اگر هم بتوانیم حکومتی را ساقط کنیم؛ و این تقیه نوعی است در مقابل تقیه شخصی که علت‌‍اش به قول صاحب جواهر خفاء امام معصوم است. تقیه این جا به ملاک وجود امام تعریف می‌شود و نه ضرر. لذا تا ظهور امام زمان (عج) با این شرایط کنار بیائیم. حتی صاحب جواهر می‌گوید اگر کفار تمام کشورهای اسلامی را گرفتند اما کاری به شعائر دینی ما نداشتند شرکت جنگ با آنها حرام است چون هر دو طرف باطل اند. مرحوم مجلسی پدر در لوامع صاحبقرانی می‌گوید دعوا حتی با خوانین هم جایز نیست چون او هم حاکم است و جنگ و دعوای با او در معرض خطر قرار دادن خود است.

امام میراث فکری هزار ساله را به هم زد

استاد فقه حوزه علمه قم ادامه داد: این‌ها موانعی بود که در فضای فقهی می‌توانست مانع انقلاب باشند. این کار بسیار بزرگ امام را می‌رساند که خودش زمینه‌های تئوریک و بعد به صحنه آوردن عملی مردم را خودش انجام داد. امام همه‌ی این میراث فکری هزار ساله را به هم زد به همه‌ی این شبهات که مطرح شد جواب داد. تن به ظلم دادن را حرام دانست و قیام امام حسین بدون عده و عده را نمونه و حجت برای همه معرفی کرد؛ ایشان روایاتی را که امثال صاحب جواهر استناد می‌کردند را با عده‌ای دیگر از روایات و سیره پاسخ داد؛ البته زمینه‌های علمی و اجتماعی وجود داشت و حوزه‌های علمیه هم پشتیبانی کردند و پیام ایشان را به مردم رساندند.

پژوهشگر فقه سیاسی شیعه در مورد نظریه امام خمینی(ره) درباره انقلاب گفت: امام مقدمات آماده‌ای در فقه نداشت، ایشان زمینه‌های تئوریک آن را فراهم کرد و عملاً هم مردم را به صحنه آورد. کار امام، کار بسیار بزرگی بود. هنر امام این بود که همه مطالب گذشته را که رسوبات فکری در حوزه‌های علمیه به وجود آورده بود را به هم زد و گفت که انسان در همه حال نباید به نظام ظالمانه تن بدهد. اگر ما تئوری انقلاب داریم و در دنیا می‌توانیم عرضه کنیم از حضرت امام است

وی در بیان جنبه‌های ایجابی نظریه انقلاب نیز گفت: امام در اینجا منفعت اقدام انقلابی و عدم اقدام را مقایسه کرد و از باب تزاحم اقدام به انقلاب را واجب می‌دانستند. و فقهای معاصر ایشان نیز از ایشان تأثیر پذیرفتند و این نظر را در مباحث فقهی مطرح کردند. در جنبه‌ی ایجابی ایشان امکان تشکیل حکومت را نیز مطرح کردند. نظریه‌ی ولایت مطلقه فقیه حضرت امام نیز تاثیر به سزایی در این جنبه دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics