متأسفانه در سالهای اخیر، شبهاتی در فضای مجازی و حقیقی در حال انتشار است که این عزاداری، مربوط به بعد از انقلاب است و در قبل از انقلاب، مستندی مبنی بر این عزاداری توسط علمای شیعه و مردم نداریم و بعد از انقلاب، این امر مستحدث شکل گرفت. حتی برخی تاریخ آنها را به سالهای بعدی انقلاب و حتی برخی به سال ۱۳۷۸ میرسانند که در آن سال، مراجع بزرگوار شیعه در قم؛ یعنی حضرات آیات عظام وحید خراسانی و جواد تبریزی با پایبرهنه به خیابان آمدند و دسته عزاداری از منزلشان به سمت حرم کریمه اهلبیت حضرت معصومه علیها السلام راه انداختند و بعد از آن، سالبهسال به شکوه و عظمت این عزاداری اضافه شد.
اختصاصی شبکه اجتهاد: عزاداری شافعه محشر، حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها، تاریخچهای به بلندای تاریخ شیعه دارد و باوجوداینکه نسبت به عزاداری محرم، حساسیت بسیار بیشتری در مقابل اهل سنت دارد لیکن همیشه در سراسر ممالک اسلامی برگزار میشده است.
متأسفانه در سالهای اخیر، شبهاتی در فضای مجازی و حقیقی در حال انتشار است که این عزاداری، مربوط به بعد از انقلاب است و در قبل از انقلاب، مستندی مبنی بر این عزاداری توسط علمای شیعه و مردم نداریم و بعد از انقلاب، این امر مستحدث شکل گرفت.
حتی برخی تاریخ آنها را به سالهای بعدی انقلاب و حتی برخی به سال ۱۳۷۸ میرسانند که در آن سال، مراجع بزرگوار شیعه در قم؛ یعنی حضرات آیات عظام وحید خراسانی و جواد تبریزی با پایبرهنه به خیابان آمدند و دسته عزاداری از منزلشان به سمت حرم کریمه اهلبیت حضرت معصومه علیها السلام راه انداختند و بعد از آن، سالبهسال به شکوه و عظمت این عزاداری اضافه شد.
این مطلب که از سال ۷۸ به بعد، عزاداری برای حضرت زهرا به شکل تصاعدی افزایش یافت، صحیح است لیکن این مطلب که قبل از آن، این عزاداری وجود نداشت، دروغ محض است و با مستنداتی تاریخی، به وجود آن اشاره میکنیم.
در سال گذشته، مقالهای تحت عنوان «اسناد سابقه ۱۴۰۰ ساله عزاداری حضرت زهرا» از همین سایت منتشر کردیم که در آن، اسناد مرتبط با معصومین را ذکر کردیم و در اینجا، اسناد مرتبط با غیر معصومین را بیان میکنیم.
قدیمیترین سند از عزاداری و گریه غیر معصوم، برای حضرت زهرا (غیر از اسناد مربوط به همان زمان شهادتشان) مربوط به ابن عباس در سال ۶۱ هجری و بعد از شهادت امام حسین علیهالسلام است. شاذان بن جبرئیل (از علمای قرن ششم) دراینباره مینویسد:
بِالْإِسْنَادِ یَرْفَعُهُ إِلَى سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ أَنَّهُ قَالَ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع بَکَى ابْنُ عَبَّاسٍ بُکَاءً شَدِیداً… لَقَدْ دَخَلْتُ عَلَى عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع ابْنِ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ ص بِذِی قَارٍ فَأَخْرَجَ لِی صَحِیفَهً وَ قَالَ یَا ابْنَ عَبَّاسٍ هَذِهِ الصَّحِیفَهُ إِمْلَاءُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ خَطِّی بِیَدِی قَالَ فَقُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ اقْرَأْهَا عَلَیَّ فَقَرَأَهَا… وَ کَیْفَ تُسْتَشْهَدُ فَاطِمَهُ (شاذان بن جبرئیل، الفضائل، ص ۱۴۱ و ۱۴۲)
ترجمه: سلیم بن قیس گفت هنگامیکه حسین بن علی علیهالسلام شهید شد، ابن عباس بسیار شدید گریه کرد…گفت در ذی قار امیرالمؤمنین علیهالسلام سمت من آمد و صحیفهای دستش بود و گفت ای ابن عباس! این صحیفهای است که پیامبر آن را فرمود و من آن را با دست خودم نوشتم. پس به ایشان گفتم یا امیرالمؤمنین. آن را برای من بخوان. پس او خواند…و اینکه چگونه حضرت فاطمه سلامالله علیها را شهید کردند.
با توجه اینکه این ماجرا بعد از شهادت امام حسین علیهالسلام بوده، فهمیده میشود که این ماجرا مربوط به سال ۶۱ قمری است. سند دیگری نیز در این زمینه وجود دارد و آن، گفتههای قاضی عبدالجبار معتزلی (از بزرگترین متکلمین اهل سنت) در کتاب تثبیت دلائل النبوه است. او دراینباره مینویسد:
«وفی هذا الزمان منهم مثل أبی جبله إبراهیم بن غسان، ومثل جابر المتوفی، وأبی الفوارس الحسن بن محمد المیمدیّ وأبی الحسین أحمد بن محمد بن الکمیت، وأبی محمد الطبری، وأبی الحسن الحلبی وأبی یتیم الرلباى، وأبی القاسم النجاری، وأبی الوفا الدیلمی، وابن أبی الدیس، وخزیمه، وأبی خزیمه، وأبی عبد الله محمد بن النعمان، فهؤلاء بمصر وبالرمله وبصور، وبعکا وبعسقلان وبدمشق وببغداد وبجبل البسماق. وکل هؤلاء بهذه النواحی یدّعون التشیع ومحبه رسول الله صلّى الله علیه وسلم وأهل بیته، فیبکون على فاطمه وعلى ابنها المحسن الذی زعموا أن عمر قتله» (عبدالجبار معتزلی، تثبیت دلائل النبوه، ج ۲ ص ۵۹۴ و ۵۹۵)
ترجمه: در زمان ما افرادی مانند ابو جبله ابراهیم بن غسان و جابر المتوفی و ابو فوارس حسن بن محمد میمدی و ابو حسین احمد بن محمد بن کمیت و ابو محمد طبری و ابو الحسن حلبی و ابو یتیم رلبای و ابو قاسم نجاری و ابو وفا دیلمی و ابن ابی الدیس و خزیمه و ابو خزیمه و ابوعبدالله محمد بن نعمان و آن شیعیانی که در مصر و رمله و صور و عکاء و عسقلان و دمشق و بغداد و جبل بسماق هستند و ادعای محبت پیامبر را دارند، برای حضرت فاطمه و فرزندش محسن که فکر میکنند عمر آنها را کشته است، گریه میکنند.
در این سند نام افراد و اماکنی آمده که ذکر توضیحاتی درباره آنها خالی از لطف نیست.
۱- ابو جبله (ابواسحاق) إبراهیم بن طلحه بن إبراهیم بن محمد بن غسان البصری: از علما و حفاظ (سمعانی، انساب، ج ۱۰ ص ۴۶) قرن پنجم بود. به ابن مغازلی اجازه روایت داد (ابن مغازلی، مناقب اهلبیت، ص ۱۲۷) شواهدی پیرامون تشیع او در احادیثش وجود دارد. اطلاعاتی پیرامون او را سمعانی در انسابش و ذهبی در تاریخ اسلام ج ۲۹ ص ۵۰۰ آورده است. اطلاعات راجع به او کم است.
۲- جابر المتوفی: احتمالاً به قرینه جای دیگر کتاب، جابر بن حیان منظور او باشد که دانشمند برجسته علوم اسلامی است و نیازی به ذکر زندگینامهاش نیست.
۳- حسن بن أحمد بن محمد بن فارس بن سهل ابو الفوارس: خود و برادرش محمد از علمای حدیث بودند. خطیب بغدادی در تاریخ بغداد ج ۷ ص ۲۸۸ و محمود النحال در اتحاف المرتقی ص ۱۳۷ و غیره درباره او گفتهاند.
۴- ابو الحسین احمد بن محمد بن الکمیت: هیچ مطلبی راجع به ایشان نیافتیم الا همین مطلب موجود در این کتاب.
۵- الحسن بن حمزه بن علیّ بن عبد اللّه بن محمّد بن الحسن بن الحسین بن علیّ بن الحسین بن علیّ بن أبی طالب علیهم السّلام ابومحمد الطبری: از بزرگترین علما و فقهای شیعه است که علمای امامیه ازجمله نجاشی و شیخ طوسی و علامه حلی و جزائری و حائری مازندرانی و مجلسی و بحرالعلوم و مامقانی و غیره، او را توثیق و مدح کردهاند و برای بررسی مفصل ایشان، به کتاب تنقیح المقال فی علم الرجال علامه مامقانی چاپ موسسه آل البیت ج ۱۹ ص ۱۳۸ تا ۱۵۱ مراجعه شود.
۶- ثابت بن أسلم بن عبدالوهاب أبو الحسن الحلبی النحوی: از علمای بزرگ شیعه و از شاگردان ابوالصلاح حلبی بود. به جرم اینکه او کتابی علیه اسماعیلیه نوشت، در سال ۴۶۰ مستنصر بالله (خلیفه فاطمی مصر) او را به صلیب کشید و کتابخانهاش با ۱۰ هزار جلد کتاب را آتش زدند. برای اطلاع بیشتر درباره ایشان به کتاب تنقیح المقال فی علم الرجال علامه مامقانی چاپ موسسه آل البیت ج ۱۳ ص ۲۳۲ تا ۲۳۵ مراجعه شود.
۷- ابو یتیم رلبای: هیچ مطلبی راجع به ایشان نیافتیم الا همین مطلب موجود در این کتاب.
۸- ابوالقاسم الحسن بن فرح بن حوشب بن زادان الکوفی النجاری منصور الیمن: او اهل کوفه بوده و در سال ۲۶۸ به یمن میرود و نخستین داعی اسماعیلیها در کشور یمن میشود و یمنیها تابع او میشوند. کتبی به او منسوب است و شرححال مفصلش در رساله افتتاح الدعوه قاضی نعمان مغربی آمده است.
۹- ازاذویه بن عبدالله الاصفهسالار (سپهسالار) المرشد ابوالوفاء الدیلمی: از حاکمان و فرماندهان شیعه در منطقه دیلم (شمال ایران فعلی) بوده و حتی امارت کوفه را به دست میآورد و در آنجا خطبه میگذارد و در سال ۴۴۴ فوت میکند. (ابن فوطی، مجمع الاداب، ج ۵ ص ۱۹۰ و ۱۹۱)
۱۰- عبدالله بن ابی الدیس ابو محمد: فقط میدانیم که او، قاضی دمشق بوده و نماز میت عبدالوهاب بن عزون (قاضی منطقه بانیاس سوریه) را در سال ۳۹۷ خوانده (ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج ۳۷ ص ۳۳۶) و خودش هم در سال همان زمانها فوت کرده (ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج ۳۷ ص ۳۱۷)
۱۱ و ۱۲- خزیمه و ابو خزیمه: متحدند بین نام عدهای از علما و راویان شیعه و تشخیص اینکه منظور مؤلف، کدام بوده مشکل است.
۱۳- محمد بن محمد بن النعمان ابوعبدالله معروف به ابن معلم و شیخ مفید: شأن ایشان اجل از این است که در مختصر مطلب حقیر ذکر شود. فقط همین نکته عرض شود که ایشان از برجستهترین علمای شیعه در تمام تاریخ بوده و اساتید و شاگردانش هم همگی از نوادر دوران و برجستهترین علمای شیعه بودند. برای مطالعه درباره ایشان به تنقیح المقال فی علم الرجال علامه مامقانی چاپ سنگی ج ۳ ص ۱۸۰ و ۱۸۱ مراجعه شود.
نام مکانهایی که در متن آمده به شرح زیر است:
مصر: کشوری در افریقا، رمله: شهری در فلسطین امروزی، عکاء: شهری در فلسطین امروزی، عسقلان: شهری در فلسطین امروزی، دمشق: پایتخت کشور سوریه، بغداد: پایتخت کشور عراق، جبل البسماق: کردستان سوریه امروزی. این یعنی عزاداری فاطمیه در آن زمان توسط شیعیان مصر و فلسطین و سوریه و عراق برگزار میشده است.
سند بعد که پیرامون اقامه عزاداری فاطمیه است، مطلبی است که ابن حجر عسقلانی (از علمای اهل سنت در قرن نهم) در کتاب لسان المیزان نوشته است:
أخبرنی علی بن محمود قال کان البلخی الواعظ کثیرا ما یدمن فی مجالسه سب الصحابه فحضرت مره مجلسه فقال: بکت فاطمه یوما من الأیام فقال لها: علی یا فاطمه لم تبکین علی أأخذت منک فیئک اغصبتک حقک افعلت افعلت وعد أشیاء مما یزعم الروافض أن الشیخین فعلاها فی حق فاطمه قال فضج المجلس بالبکاء من الرافضه الحاضرین (ابن حجر، لسان المیزان، ج ۵ ص ۲۱۸)
ترجمه: علی بن محمود به من خبر داد که بلخی واعظ، اکثر آنچه در مجالسش میگفت سب صحابه بود. یکبار در مجلسش حاضر شدم. او گفت روزی از روزها حضرت فاطمه گریه کرد. پس حضرت علی به او گفت برای چه چیزی گریه میکنی؟ برای آنکه فیء تو را (منظورش فدک است) را از تو گرفتند و یا حقت را غضب کردند و یا فلان و فلان و چیزهایی را که رافضیها (شیعیان) فکر میکنند ابوبکر و عمر با حضرت فاطمه انجام دادند را نام برد. پس صدای ضجه و گریه رافضیها (شیعیان) در مجلس آنقدر بالا رفت که انگار خود مجلس هم ضجه میزد.
جالب اینجاست که واعظ بلخی بنا به مستندات موجود در کتب مختلف، از بزرگان و شخصیتهای برجسته اهل سنت هم بهحساب میآمده است. بهطوریکه او سالهای سال از شاگردان ابو شجاع بلخی بسطامی، از علمای بزرگ اهل در بلخ در قرن ششم و ابو سعد سمعانی، مؤلف کتاب مشهور انساب، بوده و علی بن مفضل مقدسی که از فقهای بزرگ مالکیها بوده، از شاگردان او بود و از بزرگان نظامیه بغداد بهحساب میرفت (ذهبی، تاریخ اسلام، ج ۱۲ ص ۱۰۸۵) و ابن عنین شاعر، شعری در مدح او گفته (ابن عنین، دیوان، ص ۳۹۱) و خطیب بغدادی از او اجازه روایت گرفته (خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج ۱۵ ص ۳۴)
سند دیگر مربوط به عزاداری حضرت زهرا، سندی است که در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به شماره ثبت ۸۲۵۵ موجود است. در صفحه اول آن سند، نامهای به امضای ناصرالدینشاه مربوط به سال ۱۲۶۵ هجری قمری (سال ۱۲۲۸ هجری شمسی) وجود دارد که دستور داده است هرسال، یک گوسفند به نصرالله خان زنبورکچی باشی (معروف به نصر الملک. پسر میرزا نبی قزوینی و برادر میرزا حسین سپهسالار) داده شود تا در ایام فاطمیه برای مراسم حضرت زهرا سلامالله علیها قربانی شود.
سند دیگر سندی است که در کتابخانه آستان قدس رضوی به شماره ۱۶۸۹۹ نگهداری میشود و آن، صورتحساب هزینههای برگزاری مراسم شهادت حضرت زهرا سلامالله علیها در سال ۱۳۱۷ هجری قمری (۱۲۷۸ هجری شمسی) است.
سند دیگر، وقف نامه غلامحسین خان عامری سردار مجلل است که در سال ۱۳۳۷ هجری قمری (۱۲۹۷ هجری شمسی) نوشتهشده و در آن گفتهشده که برخی از اموالش اعم از زمینهای وسیعی که داشته را وقف عزاداری حضرت زهرا سلامالله علیها کرده است که این وقف نامه، الآن در مجموعه شخصی خانم بیتا عامری موجود است.
غیر از اینها صدها سند و روزنامه و خبر و نقلقول و کتاب راجع به اقامه عزا برای شهادت حضرت زهرا سلامالله علیها وجود دارد که تصویر همگی آنها، بهعلاوه اسناد بالا در موسسه یاوران اندیشه فاطمی نگهداری میشود. جا دارد در اینجا از دوستانی که در موسسه برای جمعآوری این اسناد تلاش کردند، آقایان نعمت لیالی مقدم و جواد لیالی مقدم و پوریا بهرهور و آرشام سپیدار تشکر و قدردانی کنم.