هرکسی مناسب باذوق خودش و نه نیازهای اصلی، مطالب را تفسیر میکند. ما عادت داریم در خیلی امور، از شخصیتها و سخنان آنها کاریکاتور میسازیم؛ یعنی یکگوشه را برجسته میکنیم و بقیه اعضاء رئیسی مغفول و متروک میماند. همه این ابتلا را دارند. ما واقعاً درباره همه امور، در مورد معرفی اهلبیت، در ارائه الگو، در مسائل انقلاب، در مسائل مختلف این دو اصل را باید رعایت کنیم.
اختصاصی شبکه اجتهاد: بیانیه گام دوم رهبری، واکنشهای مختلفی را در میان اقشار مختلف نخبگان در پی داشت. در این بین، آنچه برای شبکه اجتهاد دارای اهمیت است، پیوستهای فقهی و حوزوی این بیانیه است. استاد سید مجتبی نورمفیدی، در این گفتار که در درس خارج فقه خود ارائه کرده است، تلاش دارد تا زوایای مختلف این بیانیه را از جایگاه یک حوزوی بررسی کند.
این بیانیه، نقشه راه انقلاب است
در مورد بیانیه رهبر معظم انقلاب که بهعنوان گام دوم انقلاب معرفی کردند، بحثها و مطالب زیادی مطرحشده است. نمیدانم این بیانیه را مطالعه کردید یا خیر؛ ولی توصیه میکنم آن را مطالعه کنید. انصافاً بیانیه بهعنوان اینکه ما کجا بودیم و کجا هستیم و کجا خواهیم رفت، حدیث معرفت انقلاب است. ما در مورد انسان داریم که «رحم الله من عرف من این و فی این و الی این» خدا رحمت کند کسی را که بفهمد کجا بوده و کجا هست و کجا خواهد رفت.
موفقیتها و کاستیهای انقلاب
این مسیر خودشناسی که کجا بودیم و کجا هستیم و کجا خواهیم رفت یک مسیری است که برای موجوداتی که حیات اعتباری دارند هم باید موردنظر باشد. بالاخره این انقلاب بهعنوان یک موجود زنده مؤثر پابرجا یک تولدی داشته، یک مدتی از عمر این انقلاب گذشته و یک مسیری را در آینده باید طی کند. طبیعتاً درگذشته موفقیتهای بسیاری نصیب شده؛ اشکالاتی هم درگذشته بوده، الآن هم بههرحال باوجود همه اشکالات، موفقیتهای بزرگ و غیرقابلانکاری نصیب انقلاب و کشور و مردم شده است. ضمن همه کاستیها، انقلاب باید یک مسیری را در آینده برود که آن قوتها بیشتر و ضعفها کمتر شود. این بیانیه نقشه راه انقلاب در آینده است.
هیاهو زیاد است و عمل کم!
متأسفانه یکی از مشکلاتی که ما در این کشور داریم هیاهو کردن بدون برنامه و اقدام عملی است. ما عادت داریم سر چیزهایی هیاهو میکنیم اما برنامهریزی و عمل نداریم. شما در این سالهای گذشته نگاه کنید خیلی اوقات، مطالب و سخنان ارزشمندی بزرگان گفتند، رهبری فرمودند و در همان آغاز یک سروصدا و بیانیه و راهپیمایی شده اما عملاً کاری صورت نگرفته است. فوقش یک همایشی ترتیب دادند اما اینکه عملیاتی شوند را ما کمتر دیدیم. متأسفانه در خیلی از مسائل همینطور است. بهجای اینکه این را کاملاً با جزییات برنامهریزی کنیم و در ساختار جاری نماییم و حتی اگر نیاز به اصلاح ساختار است، اصلاح کنیم که اینها عمل شود، به شعار و همایش و تعریف و تمجید میپردازیم.
برخورد کاریکاتوری با اشخاص
مشکل دیگر این است که هرکسی مناسب باذوق خودش و نه نیازهای اصلی، مطالب را تفسیر میکند. ما عادت داریم در خیلی امور، از شخصیتها و سخنان آنها کاریکاتور میسازیم؛ یعنی یکگوشه را برجسته میکنیم و بقیه اعضاء رئیسی مغفول و متروک میماند. همه این ابتلا را دارند. ما واقعاً درباره همه امور، در مورد معرفی اهلبیت، در ارائه الگو، در مسائل انقلاب، در مسائل مختلف این دو اصل را باید رعایت کنیم.
تبلیغات لازم است اما عمل مهمتر است
یکی اینکه اقدامات ما فقط منحصر در تبلیغات سطحی و چشم پر کن نباشد. تبلیغات لازم است اما مهمتر از تبلیغات، عمل است. دیگر آنکه از کاریکاتوری کردن موضوعات بپرهیزیم. آنچه هست را به نحو کامل ارائه دهیم، نه اینکه باذوق خودمان یک بخش را گزینش کنیم و یک بخش را حذف کنیم.
با ملاحظه این دو نکته، عرضم این است که این بیانیه، واقعاً بیانیه دقیق و ارزشمندی است و هوشمندانه و امیدوارانه نوشتهشده است. مطالب زیاد است و من نمیخواهم به یک بخش بپردازم؛ اما ایشان در این بیانیه به مطالب مختلفی توجه دادند. سرفصلهایی که خود ایشان به آن اشاره کردند علم و پژوهش، معنویت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزت ملی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن و سبک زندگی است. اینها سرفصلهای بیانیه مهم معروف به گام دوم است و واقعاً یک جامعیتی در این بیانیه هست که میطلبد بهطورجدی به آن توجه شود و زمینههای عملیاتی کردن آن فراهم شود.
آزادی، تفضّل حکومتها بر مردم نیست
ایشان توصیههایی در مورد این سرفصلها دارند. اینکه عرض کردم خدا رحمت کند کسی که بشناسد خودش را که از کجا آمده در کجا هست و به کجا میرود، در این بیانیه در مورد انقلاب این سیر تبیین شده است؛ یعنی اینکه ما در گذشته تاریخی خود در این کشور کجا بودیم و چه مشکلات جدی داشتیم چه انحطاطهایی داشتیم و انقلاب چه کرد و الآن کجاییم و درعینحال چه کاستیها و نقصهایی وجود دارد و اینکه کجا باید برویم، چه در عرصه اقتصاد، چه در عرصه علم و چه در عرصه معنویت و اخلاق و استقلال و آزادی.
مثلاً در مورد آزادی ایشان فرمودند که آزادی، تفضل حکومتها به مردم نیست بلکه یک نیاز فطری انسان است و حکومتها باید ابزار آن را فراهم کنند. یا در مورد معنویت و اخلاق، میفرماید: معنویت به معنای برجسته کردن ارزشهای معنوی از قبیل اخلاص و توکل و ایمان در خود و جامعه است و اخلاق به معنای رعایت فضیلتهایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع و اعتمادبهنفس و دیگر خلقیات نیکو است. معنویت و اخلاق جهت دهنده همه حرکتها و فعالیتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه ماست. ایشان معنویت و اخلاق را بهعنوان جهت دهنده همه حرکتها و فعالیتهای اجتماعی معرفی کردهاند.
فساد، تودهای چرکین و ویرانگر برای هر حکومتی
سپس در ادامه میفرماید: وجود این فضائل، محیط زندگی را حتی با کمبودهای مادی بهشت میسازد و فقدان آنها حتی با برخورداری مادی، جهنم میآفریند. اگر فرصتی شود باید کامل دراینباره صحبت کنیم. این یکجهت گیری کلی جامعه و انقلاب در آینده است. در مورد اقتصاد، سبک زندگی و فساد همینطور است. اینکه تعبیر کردند فساد را بهعنوان یک توده چرکینی که در کشورها و نظامها اگر در بدنه حکومتها عارض شود زلزله ویرانگر و ضربه زننده به مشروعیت آنها است، یک اصل و مطلب بسیار مهمی است.
ظرفیت تمدن سازی انقلاب
در مورد ظرفیت نظام سازی انقلاب، میفرماید: این انقلاب میتواند نظامسازی و تمدن سازی بکند. تحولات فردی و اجتماعی بسیاری به وجود آورده است و از این به بعد بیشتر باید به وجود آورد. مطالب این بیانیه بسیار ارزشمند است و به نظر من این بیانیه باید هم یک مبنایی برای بررسی کاستیها و اشکالات در فضای موجود و هم بهعنوان نقشه راه برای آینده موردتوجه قرار بگیرد و بهضمیمه اهداف اولیه انقلاب و آرمانهای امام راحل عظیمالشأن، شاخصی شود که با این شاخص، همیشه ارزیابی کنیم که چه اشکالاتی داریم، کجا هستیم و کجا باید برویم. انشاء الله هرکسی به سهم خودش در مورد تحقق این نقشه راه، کوشش و تلاش داشته باشد.