مدیرگروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی معتقد است که امتزاج دو قرائت سنتی و نواندیشانه نباید به غلبه نگاه احساسی، جبرگرایانه و تراژیک منجر شود. شاید در صورت رعایت این مرز که بنیاد اساسی تحلیل عاشورا بر عقلانیت و علم است، بتوان تلفیقی از این دو قرائت ارائه داد.
به گزارش شبکه اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین علی شفیعی، مدیرگروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی، در گفتوگو با ایکنا اظهار کرد: میتوان ادعا کرد که عاشورا مانند بسیاری از وقایع دیگر قرائتپذیر است و قرائتهای متفاوتی را میپذیرد. در واقع، وقایع مانند متون میتوانند قرائتهای مختلفی را بپذیرند. عاشورا هم که نوعی واقعه است، ظرفیت قرائتپذیری داشته و عملاً هم این اتفاق افتاده است.
وی ادامه داد: تنها یک نوع تصویر و قرائت از این واقعه در میان عالمان مسلمان مطرح نبوده، بلکه قرائتها متعدد و متکثر است. منطقا و به لحاظ علمی نمیتوان گفت که قرائتی از بنیاد اشتباه و قرائتی از بنیاد صحیح است، چون قرائتها مبتنی بر یک سری مبانی هستند و وقتی مبانی تفاوت پیدا میکند، قرائتها هم تفاوت پیدا میکنند و نمیتوان با یک مبنا سراغ قرائت دیگری رفت که بر مبنای دیگری استوار است و در این میان قرائتهایی که مبتنی بر روش هستند را نمیتوان نفی کرد. عاشورا از منظر یک انسان غیرمتدین میتواند به طور روشمند مورد مطالعه قرار بگیرد و قرائتی را ارائه دهد، در واقع وقتی کسانی بدون تعلقات دینی و شیعی به سراغ واقعه عاشورا میروند و به سیر تاریخی آن مراجعه میکنند، میتوانند به طور روشمند، قرائتی را ارائه دهند، به عنوان مثال بگویند از قیام عاشورا درس آزادی و رهایی از استبداد و دیکتاتوری فراگرفتهاند.
قرائتهای سنتی و نواندیشانه از عاشورا
مدیرگروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی افزود: در نگاه کلان، قرائتهای مختلفی از عاشورا شکل گرفته است، دو قرائت کلان و متفاوت که در ذیل آنها تقریرهای متفاوتی مشاهده میشود. یک قرائت، قرائت سنتی و قرائت دیگر قرائت نواندیشانه از عاشوراست که این دو تقریرها و تحلیلهای متفاوتی دارند، یعنی مبانی کلی قرائت را پذیرفتهاند، اما در تصویری که ارائه دادهاند، تفاوتهایی دارند.
وی گفت: در قرائت سنتی، عدهای از فقیهان و عالمان شیعی، واقعه عاشورا را تماما دستور یا امر آسمانی میدانند و معتقدند امام، اختیاری از خود نداشته است و این چیزی بوده که از سوی خداوند نگاشته شده و این سرنوشت و فرجام باید رقم میخورده است. در مقابل، تقریر کسانی مانند مرحوم مطهری و مرحوم شریعتی را میبینیم که این افراد قرائت سنتی از عاشورا را پذیرفته بودند و در مقابل قرائت مدرن موضع میگرفتند. البته تقریرشان با هم متفاوت است. همچنین تقریر شریعتی نه تنها با مجموعه عالمان پیشین، بلکه با تقریر مطهری هم تفاوت دارد.
مدیرگروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی ابراز کرد: در قرائت نواندیشانه تلاش بر این است تقریری که از آن میشود، یک تقریر دینی باشد و نه مذهبی. در قرائتهایی که پارهای از نواندیشان، طی دو تا سه دهه گذشته بعد از نشر کتاب «شهید جاوید» ارائه دادهاند، تلاش کردهاند یک تقریر علمی ارائه دهند که در کنار آن به مبحثهای دیگر هم توجه شده است. به نظر من، سه ویژگی وجود دارد که قرائت سنتی را از قرائت نواندیشانه تفکیک میکند، نخست، نگاه به عاشورا به عنوان یک حرکت عرفی و عادی برای زیستن آزاد و انسانی، دوم عدم نیاز به تزریق و تعبیه علوم اسرارآمیز به واقعه عاشورا، سوم تقریر مبتنی بر علم تاریخ به این واقعه؛ یعنی گزارههای تاریخی را کنار هم میگذارند و واقعه را تقریر میکنند و تحلیل این واقعه به شخصی که این جریان به او گره خورده شده، به تصویر کشیده میشود.
تفاوت عمده نگاه مرحوم شریعتی با شهید مطهری به واقعه عاشورا
شفیعی اظهار کرد: در قرائت سنتی واقعه عاشورا و در نگاه سنتی محض این واقعه، یک واقعه فرازمانی و فرامکانی است و تحلیلها نیز، تحلیلهای فرازمانی و فرامکانی هستند و به همین جهت در این نگاه از جریان عاشورا نمیتوان در اعصار مختلف، بهرههای لازم را برد. افرادی مانند مرحوم شریعتی تلاش میکنند از حسینی که به تعبیر او «وارث آدم» است، دستوری آسمانی که از سرنوشت خود اطلاع دارد، الگویی برای نسل جدید معرفی کند و این در واقع تقریری عصری از قرائت سنتی است. تصور میکنم مرحوم شریعتی تلاش میکند یک تقریر سنتی قابل الگوبرداری به معنای اینکه عرفی شده باشد را ارائه دهد. تفاوت عمده شریعتی و مطهری در احساسی کردن حرکت عاشورا از سوی شریعتی است. شریعتی این واقعه را بسیار عاطفی و احساسی کرده و ادبیاتی هم که به کار برده، بسیار احساسی و جذاب است.
این مدرس حوزه و دانشگاه تصریح کرد: از نشر کتاب صالحی نجف آبادی حدود ۴ الی ۵ دهه میگذرد و با توجه به هجمهها و نقدهای فراوانی که به این اندیشه شده است، به نظرم این قرائت نواندیشانه باید به ثباتی نسبی برسد و بعد در موردش داوری کنیم.
تزریق جبرگرایی در اندیشه شیعی
شفیعی ادامه داد: قرائت سنتی پیامدهایی داشته است که یکی از آنها تزریق نوعی جبرگرایی در اندیشه شیعی است، به عبارت دیگر در این قرائت پایهگذاران معتقدند که در مسیر حرکت و همچنین انتخاب شیوه این حرکت، امام اختیاری نداشته است. برای فهم این مطلب اکنون را نبینید، فرض کنید پنج دهه پیش تقریری که از این قضیه داده میشد، نوعی القای جبرگرایی بود، به گونهای که مخاطبان تصور میکردند امام حسین(ع) اختیاری نداشته است. اما در قرائت (نواندیشانه) درک عاشورا برای همگان آسانتر است و یک حرکت عرفی و عادی دیده میشود که قصد آن زیستن برای آزادی است.
مدیرگروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام و تمدن گفت: با تحلیل علمی از این واقعه میتوانیم برای هر عصری چالش اصلی آن را در داخل این واقعه تعریف کنیم. مثلا در دورانی که ما در آن قرار گرفتهایم، آزادی بیان، آزادی رفتار، آزادی اندیشه و… نکات مهمی هستند که قرائت نواندیشانه چون یک نگاه عادی و عرفی است؛ به مخاطب این ظرفیت را میدهد که مواردی را برای دفاع از آزادی به خدمت بگیرید. نکته دیگر آنکه در قرائت نواندیشانه خیلی نیازی به هزینه کلامی و هزینه دینی نیست. یعنی اینکه در قرائت سنتی باید قسمت را اثبات کنیم، تن به جبرگرایی بدهیم و… اما در قرائت نواندیشانه که مبتنی بر یک حرکت عرفی و عادی و امام حسین(ع) هم به قصد شهادت نرفته است، خیلی هزینه معرفتی ندارد و البته ظرفیت جهانی شدن دارد. ما چهرهای در اندیشه شیعی داریم که این چهره برای رهایی از دیکتاتوری، تن به حرکت در مسیری طولانی میدهد تا به همراه فرزندانش به آزادی برسد و البته برای رسیدن به آزادی هم جان خود را از دست میدهد که میتوان گفت این یک تقریر جهانی است.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه قرائتها باید روشمند باشند، تصریح کرد: ابهاماتی که در ذهن انسان وجود دارد، این است که مثلا اگر کسی برای رسیدن به حکومت حرکت کند، چه اقداماتی در این حرکت لازم است؟ نامههای کوفیان در مکه به امام(ع) میرسد و حاوی این موضوع است که مردم منتظر شما هستند و این مورد نشان میدهد که موضع گرفتن حکومت و قدرت حداقل در ابتدای حرکت امام(ع) مطرح نبوده و در واقع حرکت عرفی عادی امام حسین(ع) برای زیستنی آزاد است.
امر به معروف؛ متن اصلی حرکت امام حسین(ع)
وی ابراز کرد: شهید مطهری و مرحوم شریعتی تلاش میکنند که قرائت سنتی را بازسازی کنند. نظر شهید مطهری این است که امر به معروف متن اصلی حرکت امام حسین(ع) است و امر به معروف یک امر محدود به زمان امام نیست و در همه زمانها کاربرد دارد، همچنین نظر مرحوم شریعتی بر دوگانهسازی حق و باطل است. یکی از پیامدهای قرائت سنتی، تقریر تراژیک از عاشوراست که آسیبها و صدماتی دارد و هستند کسانی که تلاش میکنند برای برجسته کردن جنبه تراژیک عاشورا تن به هر جهل و خرافهای بدهند که البته این موضوع باعث آسیب خواهد شد؛ همانگونه که از خرافه آگاهی حاصل نخواهد شد.
شفیعی در پایان در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان این دو قرائت کلان را به یکدیگر نزدیک کرد، عنوان کرد: باید توجه کرد که امتزاج این دو قرائت (سنتی و نواندیشانه) به غلبه نگاه احساسی، نگاه جبرگرایانه و نگاه تراژیک منجر نشود، شاید اگر این مرز را رعایت کرد که بنیاد اساسی تحلیل عاشورا بر عقلانیت و علم است، آنگاه بتوان تلفیقی از این دو قرائت را ارائه داد.