قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / حجیّت سیره ائمه در فقه اهل بیت (ع)
نقش قواعد فقه در توسعه فقه نظام‌مند/ مصطفی شاکری

حجیّت سیره ائمه در فقه اهل بیت (ع)

اختصاصی شبکه اجتهاد: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّـهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّـهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّـهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا ﴿ نساء-۵۹﴾

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! اطاعت کنید خدا را! و اطاعت کنید پیامبر خدا و اولو الأمر [= اوصیای پیامبر] را! و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید (و از آنها داوری بطلبید) اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید! این (کار) برای شما بهتر، و عاقبت و پایانش نیکوتر است.

از جمله افتخارات شیعه آنست که در استنباط و استخراج احکام به جای مراجعه به قول صحابی، رأى و استحسان فقیه، قیاس و مصالح که پایگاه علمی چندانی ندارند، به سنت و سیره یا روایت و رویه امامان معصوم(ع) به عنوان یکی از منابع اساسی حکم شرعی روی آورده‌اند و از این‌رو،  مکتب فقهی جعفری، به فقه اهل بیت نامگذاری شده است.

مفهوم سیره در فرهنگ اسلامی

سیره بر وزن فعله و جِلسه واژه عربی است ، که بر نوع و کیفیت وقوع عمل و نیز مرّه برای بیان دفعات انجام کار دلالت دارد. هم خانواده با سیر و ( حرکت و راه رفتن ) ، و مَسیر ( زمان ومکان حرکت ) بوده ، و از همان قرن نخست در معنای نوع و سبک رفتار و سیرت بکار رفته است.

چنانکه در «اقرب الموارد» آورده: « السیره: السنه والطریقه و المذهب و الهیئه…… وسیره الانسان کیفیه سلوکه بین الناس »  و فیومی در المصباح المنیر ” می نویسد : السیره الطریقه و سار فی الناس سیره حسنه او قبیحه، و الجمع سیر و غلب اسم السیر فی السنه الفقهاء على المغازی و السیره ایضا الهیئه و الحاله و در عناوین کتاب‌های « سیره ابن هشام » و « سیره حلبیه » و غیره به همین معنای نوع رفتار پایدار پیامبر بیشتر در میادین نبرد با کافران و مشرکان و خط مشی زندگی او اعم از غریزی و فطری و اکتسابی بکار رفته و جمع آن سِیَر است.

مانند « سِیَر الملوک » و اخیرا در تاریخ نگاری اسلام برخی به پیروی از بخاری که در کتاب «المغازی و السیر»صحیح خود، به استخراج و تبیین احکام فقهی جهاد از شیوه رفتار پیامبر ( ص ) در میادین نبرد پرداخته بود، به نگارش تحلیلی سرگذشت پیامبر همت گماشتند که در این نوع کتابها افزون بر گزارش رویدادهای تاریخی، جنبه فقهی و حقوقی آنها نیز به منظور الگو پذیری از منش و روش حضرت رسول(ص) در زندگی فردی و اجتماعی بررسی می‌شود، که کتابهای : « انقلاب تکاملی اسلام » جلال الدین فارسی و « فقه السیره » محمد غزالی، و نیز رمضان البوطی و « الصحیح من سیره النبی » جعفر مرتضی عاملی از این دست است. و تفاوتش با سیر، و إسرا که به معنای مطلق راه رفتن و شبروی است، در همین نکته نهفته است. در فرهنگ فارسی نیز به همین معنا فراوان بکار رفته است.

چنانکه می‌دانیم سنت قولی قطعی، وسنّت فعلی که همان نفس عمل پیامبر ( ص ) و یا تقریر عمل دیگری به وسیله آن حضرت است، از دیدگاه همه مذاهب اسلامی یکی از منابع اصیل احکام و مقررات دینی و گنجینه گران‌بهائی برای پیروی مسلمانان بشمار می‌آید . با این فرق که سیره همان روش مستمر و رویه معمول دائمی معصوم بوده و سنت فعلی اعم از رفتار موقت و پایدار ایشان است. چنانکه امام علی ( ع ) در وصف پیامبر ( ص ) هر دو را و بکار برده و فرمود: « سیرته القصد وسنته الرشد وکلامه الفصل وحکمه العدل »

روش و منش دائمی او میانه روی و راه و رسم موقّت و پایدار او راهنمائی ، وسخن او روشنگر حق و فصل الخطاب و داوری  او بر اساس دادگری است.

در اصطلاح فقیهان و اصولیان سیره متشرعه؛ یعنی روش ثابت معمول بر انجام یا ترک کاری بوسیله دینداران و متعهدان به اسلام که بدان عادت کرده‌اند و سیره عقلا یا بنا و روش خرد مندان در امور زندگی معمولی نیز ناظر به همین معنای اخلاق و رفتار پایدار است و در صورتی که مورد إمضاء وتقریر معصوم ویا دست کم ردع و انکار نشده باشد، به سخن دیگر استمرار آن در همه اعصارو قرون تا دوره معصوم محرز و قطعی، و کاشف از رأی او باشد، حجیت و اعتبار شرعی دارد

بنابر این، در حجیت سنت به معنی قول و فعل و تقریر شخص پیامبر ( ص ) با شرائط زیر اختلاف و تردیدی وجود ندارد و نیز اعتبار شرعی سیره مستمره آن حضرت، و نیز سیره متشرعه متصله به زمان ایشان که در مرأى و مسمع معصوم انجام می‌گرفته که نوعی تقریر بشمار می‌آید، تردیدی وجود ندارد.

بر خلاف سیره ارتکازی متدیّنان یا روش آن عقلائی، که عموم مردم بر آن مواظبت می‌کنند، ولی به نحو تحقیقی منشأ پیدایش آن را نمی‌دانند. و آن نیز اگر پیوسته به زمان معصوم نباشد، مانند تعیین مقدار کر – به عکس رجوع به قول ذی‌الید، در ثبوت طهارت یا نجاست آب و اشیاء دیگر – به زمان اشیاء معصوم نباشد ، مانند تعیین مقدار کر منبع آب با این کیفیت در زمان آن حضرت وجود نداشته و تا گر تلقی دیگر کردن – ، حجیت شرعی نداشته چون منبع آب با این کیفیت در زمان آن حضرت وجود نداشته تا کر تلقّی کردن آب آن مورد تأیید و یا رد  قرار گیرد.

شرائط اعتبار شرعی سنت یا سیره معصوم از این قرار است:

۱- از قرائن حالی مقالی و مقامی محرز و مسلم شود که معصوم (ع) در مقام بیان حکم خدا و تشریع و قانونگذاری باشد نه در حال تغییر زیرا همه کارهای معصوم الزاما به منظور قانون شرعی و با انگیز تقریر یا تشریع انجام نمی پذیرد چرا که او همانند دیگر آدمیان دارای نیازهای حیاتی و غریزی طبیعی است و برای ادامه معیشت نیازمند به تلاشهای عادی روزمره زندگی است. مثلا به هنگام تشنگی آب می نوشد و یا در بیماری و در اثر بی اشتهائی از خوردن غذائی پرهیز می کند.

و یا در شرائطی تند یا کند راه می رود. و یا به اصل تقیه و پرهیز از خطر دشمنان عمل می نمایند که از قرائن مشخص می شود آن حضرت که در مقام تشریع نیست.

گرچه به دلیل معصوم بودن صدور فعلی از او نشان مباح و مجاز بودن آن کار و نیز ترک عملی از معصوم دلیل عدم وجوب آن بر دیگران است مگر در افعال و تروکی که معلوم باشد از احکام اختصاصی آن حضرت است.

۲- پیروی از فعل معصوم مورد نهی قرار نگرفته باشد زیرا برخی افعال بخاطر مسائل اجتماعی ، سیاسی و… احکام ویژه پیامبر اسلام بوده که انجام آن بر دیگران جائز و روا نمی باشد مانند ازدواج دائم با بیش از چهار زن در یک زمان ، و روزه وصال و ادامه پیوسته بدون افطاری و وجوب نماز نافله شب و عدم جواز نماز و تیره و… که افراد دیگر نمی توانند با استناد به اعمال پیامبر (ص) این کارها را انجام دهند.

توطئه جدایی کتاب و عترت

متاسفانه با اینکه به موجب حدیث نبوی متواتر ثقلین ، کتاب و سنت یا قرآن و عترت جایگزین خود پیامبر (ص) و دو امانت و حجت بزرگ امت معرفی شده از همان روز نخست پس از رحلت رسول اکرم (ص) با توطئه دشمنان اسلام ، حذف اهلبیت عصمت و طهارت از مسند مرجعیت دینی و رهبری سیاسی امت در دستور کار منافقان قرار گرفت و با طرح مسئله جدائی حکومت از دیانت در سقیفه بنی ساعده زمینه محرومیت اکثریت مسلمانان از راهنمائی و رهنمونی و رهبری ذوی القربی پیامبر رحمت فراهم آمد و بعدها با پیگیری شعار حسبنا کتاب الله و منع کتابت حدیث و نقل آن به بهانه پیشگیری از تحریف قرآن از سوی برخی سران و جعل و تاویل احادیث نبوی به وسیله دیگران که عمدتا در باب خلافت و حکومت و فضیلت و منقبت اهلبیت و خلفا بود و بیش از همه دسیسه معاویه و خاندان ابوسفیان دشمن شماره یک اسلام ناب محمدی (ص) بر غربت و مظلومیت اهلبیت (ع) افزودند و با برکناری امامان معصوم بر حق از صحنه اجتماع و خلافت اسلامی کاری ترین ضربه را بر پیکر امت اسلام وارد ساختند که تفرقه و جدائی و ضعف و زبونی مسلمانان را تا امروز به دنبال داشته است.

تا آنجا که در دوره معاویه ناسزاگوئی به امام علی (ع) معمول بود و مراجعه مردم بدون توجه به زبانزد «اهلبیت ادری بما فی البیت» به در خانه اهلبیت تقریبا به مرز صفر رسیده بود و وقتی خلیفه اموی عمر بن عبدالعریز به خاطر دور اندیشی رسم غلط سب مولا و ممنوعیت کتابت حدیث را لغو نمود مردم عوام فریب خورده معاویه می گفتند : «ترکت السنه و غیرت السنه» ای عمر تو سنت خلیفه را رها کردی ، روش و سنت پیشینیان را دگرگون ساختی و اگر این روایت درست باشد که امام سجاد (ع) حدود ده سال در بادیه و بیابان زیست و تا مدتها فقط ۵-۳ تن به امامت آن حضرت معترف و معتقد بودند عمق فاجعه جدائی دیانت از سیاست و غربت عترت و خاندان پیامبر (ص) معلوم و روشنتر می شود.

در حالیکه شیعیان آگاه و مسئول از همان آغاز مکتب فقهی جعفری ، سنت و سیره ۱۳ معصوم پاک نهاد را همانند گفتار و کردار و تقریر و روش پیامبر (ص) یکی از منابع اصلی چهار گانه استنباط فقهی و حجت می دانستند و در بینش ما باتوجه به حدیث منزلت سفینه و ثقلین.¨

ائمه دوازده گانه محدث یا ناقل روایت نبوی نیستند بلکه گفتار و کردار و سیره و روش آنها نیز خود سنت و بر گرفته از الهام است نه حکایت از سنت نبوی و سنت ولوی را همانگونه که برخی از علمای عامه سنت شیخین (عمر و ابابکر) و دیگر صحابه پیامبر (ص) را همانند سنت نبوی حجت می دانند به تنهائی در کنار کتاب الهی حجت می دانستند بلکه حدیث معتبر و موثق را مفسر آیات با برکات قرآن و مقید و محصص عمومات آن می شناسند. و حتی در فن اصول شیعه ثابت شده که سیره و روش پیامبر و امامان یکی از معیارهای بسیار دقیق بازشناسی احادیث صحیح از نادرست می باشد و اصولیان تشریح نموده اند که در باب تعارض اخبار یکی از نشانه های جعلی بودن روایت ، ناسازگاری مضمون و محتوای آن با سیره قطعی معصوم می باشد. همانگونه که شهرت فتوائی یا عمل مکرر به روایت از سوی فقیهان و تکرار مضمون یا تواتر معنوی و هماهنگی با کتاب و حکم عقل از مرجحات متنی و اعدل و اوثق و اکثر و اضبط بودن راوی از مرجحات سندی روایتی با حدیث متعارض دیگر بشمار آورده اند و این باور اصولیان و متکلمان ما ریشه در اعتقاد به نیابت منصوص امام از نبی و افضلیت امام از امت و رعیت و عصمت مطلقه او دارد.

دلایل عقلی و نقلی عصمت امام

یاد سپاری این نکته ضروری است که در فرهنگ تشیع اعتقاد به لزوم ملکه عصمت مطلقه یا کمال خاص انبیاء و اولیاء خدا در امام (ع) همانند پیامبران متفق علیه همه پیروان اهلبیت (ع) و از باورهای ویژه مکتب تشیع است.

چنانکه شیخ طوسی می نویسد : یجب ان یکون الائمه معصومین مطهرین من الذنوب کلها و صغیره و کبیره عمدا و سهوا. و من السهو فی الافعال و الاقوال بدلیل انهم لو فعلوا المعصیه لسقط محلهم من القلوب و ارتفع الوثوق و کیف یهدون بالضالین المضلین ؟ اولا معصوم غیر الائمه الاثنی عشر اجماعا. فثبت امامتهم مسئله ۳۹- یجب ان یکون الائمه افضل و اعلم (اهل زمانهم) ولو لم یکونوا کذالک للزم تفضیل المفضول و الترجیح بلا مرجع. ولا یحصل الانقیاد به و ذلک قبیح عقلا و نقلا و فضل اثمتنا و علمهم مشهور بل افضلیتهم اظهر من الشمس و ابین من الامس

عقلا لازم است که پیشوایان ما معصوم و مصون از گناه بزرگ و کوچک عمدی و سهوی در گفتار و کردار باشند. بدلیل اینکه اگر مرتکب گناه شوند اعتقاد مردم از آنان برداشته و قداست و مقبولیت و جایگاه معنوی ایشان در دلها از بین می رود و چگونه به وسیله گمرهان گمشدگان راهنمائی می شوند؟! و در بین پیشوایان مردم جز امامان دوازده گانه (ع) ما معصوم وجود ندارد. پس امامت آنان با عصمت ثابت است و لازم می باشد که پیشوایان دینی برترین و دانشمندترین مردم زمانشان باشند و اگر اینگونه نباشد لازم آید : ارزش گذاری به شخص بی ارزش و برتری دادن کسی بر دیگری بدون وجود عامل برتری که در این صورت گوش بفرمان قلبی بودن حاصل نمی شود و این کار از نظر عقل و نقل بر حکیم زشت است و برتری امامان ما بر دیگران مشهود بلکه برتری بودن ایشان آشکارتر از خورشید و روشنتر از دیروز نسبت به امروز است.

بنابراین، بدلیل عقل و تجربه عصمت لازمه لاینفک مقام امامت و نوبت است که مبلغ و حافظ احکام شرع انور و هادی امت می باشند. مدافعان خط امامت و ولایت افزون بر دلیل عقل و قاعده لطف و حکمت و لزوم تسلسل و خطا در صورت عدم عصمت امام (ع) و اجماع امامیه به آیت : تطهیر «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» (احزاب آیه ۳۳) و امامت : و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین (بقره آیه ۱۲۴) و اولوالامر : یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم… (نساء آیه ۵۹) و نیز مائده آیه ۹۲ که تصریح بر عصمت و طهارت و لزوم اطاعت بی چون و چرا و اعتبار گفتار و کردار امامان منصوب و معصوم دارد استناد نموده اند و به آیات:

 ما اتاکم الرسول فخذوه… (حشر آیه ۷)

 لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه… (احزاب آیه ۲۱)

 و من یطع الرسول فقد اطاع الله… (نساء آیه ۸۰)

 و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله (نساء آیه ۶۴)

 و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی… (نجم آیه ۴-۳)

 و آیات دیگر که تلویحا بر وجوب اطاعت از امام و حجیت سیره و سنت او اشاره دارد نیز استشهاد کرده اند که با ضمیمه کردن روایات نبوی فراوان دیگر نظیر حدیث نبوی منزلت و غیره که قرین قرآن قرار دادن عترت در حدیث ثقلین بوسیله پیامبر (ص) برترین قرینه و گواه بر مصونیت امام از خطا و اشتباه همانند خود قرآن است.

و نیز شیعیان بر لزوم اطاعت از امام معصوم به احادیث علوی استناد جسته اند. که تنها در نهج البلاغه بیش ار یکصد بار ماده طوع و مشتقات آن بکار رفته که زیباترین و در عین حال دردناکترین فریاد مولا این فراز است که خطاب به کوفیان فرمود : «صاحبکم یطیع الله و انتم تعصونه و صاحب اهل الشام یعصی الله و هم یطیعونه…»یار همراه شما از خدا فرمان می برد و شما از او نافرمانی می کنید و همراه شامیان نافرمانی خدا را پیشه ساخته و آنان از او فرمان می برند.

همچنین امیر المومنین (ع) در نخستین خطبه خود در کوفه فرمود : علیکم بتقوی الله و طاعه من اطاع الله من اهل بیت نبیکم الذی هم اولی بطاعتکم فیما اطاعوا الله فیه من المستحلین. بر شما باد به تقوای الهی و فرمانبرداری کسی از خاندان پیامبرتان که ایشان سزاوارترند از فرمان بردن شما در آنچه که از خدا فرمان بردند از دیگران که حلال خدا را حرام می شمارند…

و ابن عباس مفسر معروف به جبر امت نیز می گوید : از پیامبر خدا شنیدم که فرمود: «انا و علی و الحسن و الحسین و تسعه من ولد الحسین (ع) مطهرون معصومون» من و علی و حسن و حسین (ع) و نه نفر از اولاد حسین پاک و مطهر و معصومیم و امام رضا (ع) در مقام تبیین و توجیه ملکه عصمت امام می فرماید : و ان العبد اذا اختار الله لامور عباده شرح صدره لذالک و اودع قلبه ینابیع الحکمه و ائمه العلم الهاما فلم یعی بعده بجواب و لا یحیر فیه عن الصواب. فهو معصوم موید موفق قد امن من الخطایا و الزلل و العثار یخصه الله بذلک لیکون حجه علی عباده و شاهدا علی خلقه و ذلک فضل الله یوتیه من یشاء و الله ذو الفضل العظیم.

هنگامی که خداوند بنده ای را برای اداره امور بندگانش برگزید به او شرح صدر می دهد و دلش را منبع حکمت قرار می دهد و دانشهای خود را همواره به او الهام می نماید پس امام بدنبال آن موهبت از پاسخ دادن به هیچ اشکالی در نمی ماند و در یافتن راه حق سرگردان نمی شود. پس او از گناه مصون و همیشه از تائید و توفیق الهی برخوردار است که از هرگونه خطا و اشتباه و لغزش در امان است. خدا او را به این کمال اختصاص می دهد تا حجتی بر بندگانش و گواهی بر آفریدگان او باشد. این فضل و فزون بخشی الهی است که براساس شایستگی و لیاقت به هرکس که خواست می بخشد و خدا دارای فضل بزرگی است

و نیز امام هشتم در جای دیگر فرمود : «نحن حجج الله فی خلقه و نحن شهداء الله و اعلامه فی بریته» ما حجت های خدا در آفریدگانش هستیم و ما گواهان نمونه و نشانه های خداوند در میان مردمیم.

¨ «حدیث معروف متواتر ثقلین که مرحوم علامه سید هاشم بحرانی در «غایه المرام» خود باب ۲۹-۲۸ ص ۲۳۵-۲۱۱ جمعا ۱۲۱ بار با تعبیرات گوناگون ، ۳۹ بار از منابع اهل سنت و ۸۲ بار از طرق شیعه روایت نموده و از جمله در مسند ابن حنبل باب ۲۸ از زیدبن ثابت نقل شده که پیامبر (ص) فرمود : «انی تارک فیکم خلیقتین (ثقلین) کتاب الله حبل ممدودما بین السماء و الارض و عترتی اهل بیتی و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض. علامه مجلسی در ج ۱۹ بحار الانوار ص ۸-۷ همچنین میر حامد حسین در «عبقات الانوار جزء ۲ چاپ اصفهان ۱۳۴۱ از حدود ۳۰ نفر از صحابه پیغمبر و ۲۰۰ نفر از علمای مذاهب اسلامی این حدیث را با الفاظ مختلف آورده است که گواه بر تواتر معنوی این روایت همانند حدیث سفینه و غدیر است. که با توجه به اینکه این حدیث بهترین ره توشه زندگی انسانی بشر و ارزشمندترین جانشین یادگار ماندگار پیامبر اسلام در هر زمان و مکان بشمار می آید خود آن حضرت با عنوان «ثقلین» از آن یاد فرموده اند و به گزارش «مناقب» سلیم بن قیس از حضرت علی (ع) پیامبر این حدیث را در چهار موضع برای مسلمانان بیان فرمودند : ۱- مراسم روز عرفه بر بالای ناقه قصوی ۲- در مسجد خیف در منی ۳- در روز غدیر ۴- بالای منبر مسجد مدینه در واپسین روزهای زندگی ، در این حدیث پیامبر (ص) با توجه به ضرورت حضور رهبران شایسته برای تبیین و تفسیر و اجرای قوانین قرآن ، لزوم همبستگی کتاب ناطق و صامت یا قانون و مجری آن پس از حیات خویش برای پیشگیری از گمراهی و سیه روزی به مسلمانان گوشزد و فرمود : به همگان اعلام می کنم که قرآن کانون وحی الهی و محور اساسی قوانین دینی و خاندان من جانشینان من ، مبلغان و مجربان آن در جامعه هستند.

در هر زمان که شما با هم به هر دو وسیله هدایت و سعادت چنگ زنید گمراه نخواهید شد که این دو از هم جداشدنی نیستند و با این سفارش عمومی غوغای نافرجام : کتاب خدا ما را پس را از پیش محکوم می فرماید.

با اندک تاملی در حدیث ثقلین برای هر منصفی این نکات قابل اثبات می گردد : ۱- یادگار یا نتیجه کار نبوت پیامبر دو چیز است : کلام خدا و عترت پیامبر ۲- قرآن به تنهایی برای هدایت امت کافی نیست بلکه با همراهی اهل بیت عصمت این امر میسر است. ۳- کتاب و عترت تا قیامت با هم همراه و همسو خواهند بود. ۴- همه مسلمانان در هر سرزمین و زمان در بهره برداری از دو وسیله سعادت مسئولیت دینی مشترک دارند. چرا که در اسلام بعکس احکام فردی که اجرا و عمل به آن در اختیار شخص مکلف است. حفظ مصالح و اجرای احکام اجتماعی یک وظیفه همگانی و در راس آن رهبران آسمانی است. چنانکه در قرآن آمده : انما انت منذر و لکل قوم هاد (سوره رعد آیه ۷) ای پیامبر همانا تو هشدار دهنده ای و برای هر مردمی رهنمایی است. (حدیث الثقلین ، قوام الدین و شنوی و ملحقات احقاق الحق ج ۹ ص ۳۶۹-۳۵۳ و شیعه در اسلام علامه طباطبائی ص ۱۱۶ نیز دیده شود)

مقصود از عصمت مطلقه در فرهنگ شیعه که درباره پیامبران و امامان معصوم قائلند اینست که : این بزرگان پاک نهاد در سایه تائید و توفیق الهی و عمل به تکالیف شرعی و ایمان کامل به مبدا و معاد و علم و آگاهی سرشار به منافع و مضار اشیاء و سلامت روانی از ملکه و حالت نهادینه شده روحی برخوردارند که مادام العمر از هرگونه خطا و اشتباه عملی و فکری در زندگی دینی بدور و مصونیت دارند و هیچ نوع گناه اعم از کبیره و صغیره قبل و بعد از تصدی مقام نبوت و امامت از ایشان سر نزده است که نتیجه آن دستیابی به مقام ولایت کبری اعم از تکوینی و تشریعی از طرف خدا در جهان هستی است ! در حالیکه اکثریت سنیان دامنه و قلمرو عصمت پیامبران را نیز محدود به گناه کبیره می دانند که اختصاص به دوره تصدی مقام والای نبوت دارد نه قبل از آن!

امام باید دارای کمالات نفسانی و فضائل اربعه اخلاقی (حکمت ، عفت ، شجاعت ، عدالت) و عاری از عیوب منفره روحی و جسمی و سوء سابقه خانوادگی و مخصوص به کرامت باشد تا سرپرستی نفوس و اموال و اجرای حدود و احکام الهی را در مکلفان به عهده گیرد تا بر مسلمانان اطاعت مطلق و بی چون و چرا از ایشان در همه اوامر شرعی و عرفی واجب باشد چرا که حکومت اصلی نصب امام معصوم و افضل امت تبیین احکام دینی و حفظ شریعت از تحریف و انحراف و اعمال سیاست و تدبیر امور دینی و دنیای مردم به جانشینی از پیامبر است. چنانکه در تعریف امام و امامت فرموده اند : «الامام هو انسان له الامامه و هی ریاسه عامه فی امور الدین و الدنیا بالاصاله خلافه عن رسول الله».(۱) و با قید بالاصاله ریاست کلی والیان منصوب از ناحیه امام (ع) و نائبان عام او استثنا شده است. که امام صادق (ع) فرمود : «کلما کان لرسول الله کان لنا الا النبوه و الازواج»(۲) همه اختیارات و شئون پیامبر (ص) اعم از قضاوت، حکومت و هدایت دینی برای ما نیز هست جز پیامبری و انتخاب نه همسر بصورت همزمان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics
Clicky