اختصاصی شبکه اجتهاد: حجتالاسلام والمسلمین علی شفیعی، از پژوهشگران و مدرسین حوزه علمیه مشهد و مدیر گروه فقه کاربردی پژوهشکده اسلام تمدنی است. با وی از تعارض بین عزاداری امام حسین (ع) و ایذاء مؤمنین سخن گفتیم. او معتقد است نه تنها حرمت ایذاء مؤمن مقدم بر اقامه عزا است، بلکه اموری از این قبیل، نوعی دین زدگی و ایجاد فاصله بین آموزه های دینی و نسل جوان را موجب می گردد.
اجتهاد: در تزاحم بین برگزاری مجالس عزا و حرمت ایذاء مؤمن کدام جهت ترجیح دارد؟ چون از طرفی عزاداری اباعبدالله الحسین علیهالسلام از مستحبات مؤکد بوده و تعظیم شعائر نیز واجب است. از طرف دیگر میگویند بعضی از این بلندگوهایی که تا نصف شب صدایش بلند است باعث ایذاء بعضی از مردم میشود. تکلیف چیست؟
شفیعی: برخی از نکات جدی هستند که گاهی متأسفانه براثر غفلت یا براثر سوء عمل میتوانند یک نوع دین زدگی یا ایجاد فاصله بین نسل جوان و برخی از شعائر و آموزههای دینی به دنبال داشته باشد.
سؤالی که مطرح شد، به گمان من این نکته، دو صورت یا دوسویه یا دو ساحت دارد. در یک ساحت بحث برگزاری مجالس عزا و برگزاری منابر و ایجاد برخی جلسات برای احیا امر عاشورا و محرم و زنده نگهداشتن نام و یاد و پیام وجود مقدس اباعبدالله علیه الصلاه والسلام هست که خود احیاء امر عاشورا بماهو احیا امر مقدس عاشورا و محرم، دلیلی بر وجوبش نداریم. بله، ذیل یک وجوب کلی که اشاره فرمودید قرار میگیرند و آنهم احیا شعایر دینی است؛ اما خود برگزاری مجالس عزا و تشکیل چنین جلساتی، اینها در حد استحباب مؤکد است. تأکید شده بر اینکه تلاش بکنید که این مراسم را احیا بکنید. لذا این یک ساحت بحث است.
ساحت بعدی که ما هیچ تردیدی در آن نداریم ایذاء مؤمن است که در حرمتش هیچ تردیدی نیست. بهعبارتدیگر تعارض بین دو مطلبی است که اینها همسطح نیستند. یکطرف حرمت ایذاء مؤمن است که هیچ تردیدی در آن نیست و درآیات و روایات فراوانی بر این مسئله تأکید شده است و طرف دیگر، احیای امر عاشورا و محرم و وجود مقدس آقا امام حسین است که استحباب مؤکد است. لذا اگر امر بین این دو نکته دایر شد، بهیقین حرمت ایذاء مؤمن در این تعارض بر احیای مجالسی که احساس میکنیم ایذاء است میچربد، بهویژه این قیدی که در خود این سؤال جنابعالی هم آمده، حرمت ایذاء مؤمن. باز حرمت ایذاء عموم و عامه مردم اگر باشد، شاید یک وجهی برای تردید به ذهن برسد ولی حرمت ایذاء مؤمن بههیچوجه نمیتواند سطحش تقلیل پیدا بکند و در مواجهه با یک امر استحباب مؤکد که استحباب مؤکدش باز میتواند مورد تأمل باشد تقلیل پیدا بکند. پس نتیجه اینکه حرمت ایذاء مؤمن مقدم بر امر احیاء مجالس است و اگر جایی، چه از طریق ایجاد کارناولهایی که در برخی روزها شکل میگیرد، چه از طریق مسدود کردن راههایی که میتواند بهنوعی ایذاء باشد، چه از طریق بلندگوها و منابری که گاهی سروصداهای عجیبوغریب و از طریق سینهزنیها و زنجیرزنیهایی که گاهی در خیابان با صدای عجیبوغریبی که اینها میتوانند سبب ایذاء بشوند، بنده هیچ تردیدی در ذهنم نیست که اینها بهیقین اگر از مصادیق حرمت ایذاء مؤمن باشند مشکلدارند و باید بهگونهای مدیریت بشوند که به اینجا نرسد.
جالب است این واژه دو بار در قرآن بهکاررفته است، «وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ» هر دو بار هم در موردی است که تقریباً نزدیک به این چیزی است که الآن موردبحث ماست. قرآن میفرماید «وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى» اینیک جاست. یکجایی دیگر که به این بحثهای ما نزدیک است، میگوید «وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ» میگوید اگر کفار و مشرکان و یا دیگران مانع شدند و حتی نگذاشتند کعبه که از نوامیس مذهبی است، به آنجا بروید، این اسباب این نشود که شما از عدالت خارج بشوید. این نشان میدهد که ما نمیتوانیم به خاطر برگزاری مراسم مذهبی، به خاطر احیاء این اموری که تازه استحباب مؤکد است، از مرز امور دینی خارج بشویم و خداینکرده به ایذاء مؤمن یا به ایذاء عام مردم برسیم. لذا بسیاری از این چیزهایی که الآن اتفاق میافتد میتوانند ازنظر فقهی دچار مشکل باشند و باید تلاش کرد هر چه کمتر این مصادیقی را که ایذاء انسانهای معاصر ما هستند مرتکب شد. لذا سطح این دو یک سطحی نیست که تعارض اینجا مستقر بشود. چون سطح یکی حرمت بلاتردید است که ایذاء مؤمن است، آنیکی دیگر وجوب بلاتردید نیست، یعنی حداقلش استحباب مؤکد است.
اجتهاد: بعضیها میفرمایند که حرمت ایذاء مؤمن یک فعل قصدی است. زمانی ایذاء مؤمن حرام خواهد بود که از روی قصد و غرض این کار صورت بگیرد و یقین داریم کسانی که عزاداری میکنند یقیناً قصد ایذاء دیگران را ندارند. لذا برخی میگویند حرمت ازاینجهت مرتفع است، نظر جنابعالی چیست؟
شفیعی: اولاً این عنوان کلی که ما یقین داریم که اینها قصدشان این نیست، اینیک بحثی است. برفرض هم که بپذیریم بله واقعاً اینها قصد ایذاء را ندارند میگوییم: ما دو تا چیز داریم: یک حرمت تکلیفی داریم، یک حرمت وضعی. در حرمت تکلیفی بله در حرمت تکلیفی قصد مهم است؛ اما در حرمت وضعی که دیگر قصد لازم نیست؛ و این آن چیزی است که برخی از این مجالسی که دارد برگزار میشود هر دو سوی این حرمت را دارد؛ یعنی هم گاهی تکلیفاً و هم گاهی وضعاً به نظر میرسد که محرم هستند، مثل ایذاء مؤمن. من گمان میکنم ایذاء مؤمن از مصادیق آن مواردی است که حرمت وضعی و تکلیفی دارد. بهویژه برخی از اتفاقاتی که گاهی میافتد. مثلاً اگر با تشکیل جلساتی در داخل خیابانها از رسیدن یک بیمار به بیمارستان مانع بشوید، قصد شما هم این نیست، ولی عملاً شما سبب شدید که یا مثلاً مورد فوتی اتفاق بیفتد یا این دیر برسد و اصلاً اذیت بشود، این موارد اینچنینی هم هست که حرمت وضعی دارد.
اجتهاد: در رابطه با مجالس عزاداری ممکن است اشخاصی بخواهند جُک بگویند، لطیفه بگویند، نه در خصوص مجلس عزاداری، بلکه در آنچه منتسب به اینگونه مجالس است، مثل توزیع غذای نذری یا خود نذورات، بعضیها اینها را به باد مسخره میگیرند، آیا این مسخره کردن و لطیفه گفتن در رابطه با این مصادیق، توهین بهحساب میآید و آیا سبب ارتداد اشخاص بهحساب میآید یا خیر؟
شفیعی: ما باید لایههای بحث را تفکیک کنیم. برخی از اموری که ذات این واقعه هست با برخی از امور غالبی که اصلاً ربطی به این واقعه ندارد، اینها را باید از هم تفکیک کرد. بله من معتقدم اگر کسی مثلاً فرض کنید نعوذبالله با جُک یا لطیفه، اصحاب امام حسین علیه الصلاه والسلام، واقعه عاشورا، آن چیزی که اتفاق در آنجا افتاده را به تمسخر بگیرد، معتقدم این حرمت دارد؛ اما اگر کسی یکی از قالبهای عزاداری را، یکی از آن اموری را که در ذیل این عزاداری شکلگرفته، مثلاً مثل فرض کنید نذری دادن، من اینها را تفکیک میکنم. میگویم اینجا حرمتی ندارد، البته باید تلاش کرد که فرهنگسازی بشود، این اتفاق نیفتد که حتی نسبت به اینها هم این جُکها و لطیفهها شکل نگیرد؛ اما این ساحتها را من معتقدم باید تفکیک کرد. بله، اگر در رابطه با خود واقعه عاشورا و پدیدآورندگان و آن چیزی که به خود این واقعه مرتبط است، یک جُک، لطیفه یا تمسخری اتفاق بیفتد این حرام است؛ اما به حواشیاش، یعنی به آن چیزهایی که جزء ذات این واقعه نیستند و در طول تاریخ به این واقعه چسبانده شده است، مثلاً فرض کنید سینه زدنهای خاصی را تمسخر بکنند یا همین بالا و پایین پریدنهایی که رهبری هم اخیراً یک اشارهای کردند، کسی اینها را مسخره کند، این متفاوت از خود واقعه عاشورا است. اینها را باید از همدیگر تفکیک کرد.
اما در بحث ارتداد حتی تمسخر اصل واقعه عاشورا هم موجب ارتداد نمیشود، ارتداد یک تعریف خاصی دارد. حتی خود واقعه عاشورا و حتی آن چیزی که در آن فضا اتفاق افتاده علاوه بر قالبها که عرض کردم اصلاً قالبها را نمیشود بگوییم حرام است اگر کسی جُک و لطیفهای ساخت چون اینها بعدها به واقعه اضافه شدند، حتی خود واقعه را هم و حتی خود جریان عاشورا را هم اگر کسی به تمسخر بگیرد، من معتقدم ارتداد نیست چون نباید بحث ارتداد را اینقدر بیضابطه کِش داد.
اجتهاد: میفرمایید این توهینها موجب ارتداد نمیشود ولی امر حرامی را ممکن است شخص مرتکب بشود.
شفیعی: بله، امر حرام است. امر حرامی است که قاعدتاً مثل بسیاری از محرمات دیگری که در شرع مقدس ما یک مجازات خاصی برای آن نداریم و بهعنوآنیک تعزیراتی گاهی بید الحاکم میشود یک برخوردی کرد؛ اما ارتداد نیست.
اجتهاد: در رابطه بااهمیت برگزاری عزای امام حسین علیهالسلام با توجه به اینکه، منظور ما از عزاداری یک امر اعمی است که شامل ملزومات عزاداری هم میشود، مثلاً این عزاداریها منجر به این میشود که جوانها بیایند و پای منابر حضور پیدا بکنند و اصول عقایدشان قوی بشود. یا سایر جهاتی که مثلاً حتی خود مسئولین هم اعلام میکنند که در این ایام دهه محرم آمار بزهکاری و فساد خیلی پایین میآید. با توجه به تمام این مسائل جانبی عزاداری میتوانیم بگوییم استحباب عزاداری به سبب این مسائل جانبی به وجوب کفایی میرسد؟
شفیعی: اگر منظورتان این است که گاهی بهعنوان حکم ثانوی یک امر استحبابی به وجوب کفایی برسد، این امکان دارد، گرچه همین هم به نظر بنده محل تأمل است. بالأخره استحباب هرچقدر هم استحباب مؤکد باشد نباید این را چنان از شأن و جایگاه خودش بالا آورد که در رتبه وجوب قرار بگیرد. چون وقتی در رتبه وجوب قرار گرفت یک تبعات و یک لوازم و ملزوماتی دارد که ترک آن مورد کراهت شارع است. به گمانم نباید تلاش بکنیم که هرچقدر هم جریانی مثل جریان عاشورا کارکرد داشته باشد و کارایی داشته باشد، جای اینها را عوض بکنیم. لذا این امر بیش از آنکه یک امر مستحبی و حداکثرش مستحب مؤکدی است، بیش از این نباید این واقعه و این جریان را از آن رتبه و شأن خودش بالاتر آورد، لذا اصلاً بحث وجوب کفایی به نظرم خیلی بحث قابلطرحی نباشد و اینکه تعطیلی عزاداری هم آیا یک امر حرامی است آنهم یک حکم ثانوی میشود گاهی تعطیلی آن میشود یک تبعات دیگری داشته باشد، تعطیلی آن گاهی میتواند بهمرورزمان به از بین رفتن آموزههای شیعی منجر بشود. به این معنا بهعنوآنیک حکم ثانوی میشود عنوانی داد که ترک آن نباید اتفاق بیفتد. ولی من چون معتقدم وجوب و حرام آن چیزهایی هستند که در شریعت یک معیارها و میزانهای خاصی دارند نمیتوانیم برخی از امور را ولو امور مهم و پرکاربرد، جایگاهشان را از استحباب یا استحباب مؤکد بیاوریم در وجوب یا حرمت قرار بدهیم. البته گاهی بهعنوآنیک حکم ثانوی اشکالی ندارد که گاهی یک امر مستحب مؤکد تبدیل به یک وجوب بشود یا ترک یک امر استحبابی مؤکد، حرمت پیدا بکند؛ اما بهصورت طبیعی و بهصورت عادی یک امر مستحب هرچقدر هم پرکاربرد و کارایی فراوانی داشته باشد، این به وجوب یا حرمت تبدیل ماهیت پیدا نمیکند.
اجتهاد: آیا تعظیم شعائر عنوان ثانوی است؟
شفیعی: خود تعظیم شعائر عنوان ثانوی نیست، منتها مصادیق آنیک مقداری موردبحث است.
اجتهاد: در اینکه عزاداری از مصادیق تعظیم شعائر است تردیدی هست؟
شفیعی: در اینکه مراد از تعظیم شعائر دینی چیست ابهام وجود دارد. آیا آن شعائری است که به خود اصل و ذات دین برمیگردد فرض کنید مثلاً احیاء عزاداری، تعظیم شعائر شد، بالأخره همین اصل اموری که به فروعات اصلی دین برمیگردند را مصداق تعظیم شعائر دانستیم یا اینکه تعظیم شعائر را مثل آنچه برخی از فقها، به خیلی از اموری که در یک نگاه ابتدایی شاید جزء تعظیم شعائر نیستند، توسعه و گسترش میدهند، این تعظیم شعائر است؟ ما میگوییم به جهت ابهام و اجمالی که در بحث تعظیم شعائر هست که مصادیقش چیست، نمیتوانیم راحت تکتک مواردی که پیش میآید را جزء تعظیم شعائر بدانیم. چون آنجاها یک تردیدهایی هست لذا ابهام بنده و شبهه بنده از اینجاست.
اجتهاد: بعضیها تعریفشان از تعظیم شعائر این است که آنچه شیعه به آن شناخته میشود جزء شعار شیعه است. نظر جنابعالی در این زمینه چیست؟
شفیعی: اگر گفتید تعظیم شعائری که مورد خواست و رضایت شارع مقدس است، آن چیزی است که دین به آن گرهخورده نه تشیع در این صورت این تفسیر صحیح است.
اجتهاد: مگر دین غیر از تشیع است؟
شفیعی: این بحث مهمی است که وارد آن نمیشویم. بههرحال به گمان بنده باید بین تعظیم شعائر مذهبی و تعظیم شعائر فرامذهبی یک مرزی گذاشت؛ یعنی تعظیم شعائر کلان دین است. لذا معتقدم آنجاهایی که تعظیم شعائر ناظر به تعظیم شعائر فرامذهبی است، چه شیعه و چه سنی، در اینجا فرمایش جنابعالی جریان داد؛ اما تعظیم شعائر درونحزبی، مثل مثلاً واقعه عاشورا، مثل واقعه غدیر، مثل برخی موارد مشابه، اینها یک مقداری به گمانم باید فضایش متفاوتتر باشد از آن بخش اولی که شعائر فرامذهبی است.