مرحوم امام علاقمند بود که از طرف حاضران در درس سخن گفته شود و سکوت افراد را شایسته نمیدانستند، حتى روزى که سکوت بر مجلس درس حاکم بود ناراحت شدند و گفتند من روضه نمیخوانم، چرا سکوت کرده اید.
به گزارش شبکه اجتهاد، همزمان با ایام الله دهه فجر، پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیتالله شیخ جعفر سبحانی خاطراتی از حضرت امام و تدریس ایشان در قم منتشر کرده که به شرح زیر است:
حضرت امام درس خارج اصول را در چه زمانى آغاز کردند؟
آیتالله سبحانی: روز پنجشنبه ۲۸ ماه صفر ۱۳۶۴ مقارن با فصل زمستان سال ۱۳۲۳ آیتالله بروجردى(رحمه الله) به عنوان اقامت در قم وارد این شهر شدند و پس از چندى جلسات تدریس ایشان، فقهاً واصولاً برگزار گردید، در مورد فقه، عنوان بحث، کتاب اجاره و در اصول فقه هم مباحث الفاظ کفایه بود.
در این شرایط مرحوم آقایان: مطهرى و منتظرى که از شاگردان فلسفى حضرت امام (قدس سره) بودند از ایشان درخواست کردند که براى تکمیل بحث خارج اصول، جلد دوم کفایه را ایشان تدریس کنند. روز نخست اساس درس را این دو نفر تشکیل میدادند ولى به تدریج افرادى اضافه شدند و نفر سوم آیتالله نوراللهى که استاد سطح حوزه بود، و بعداً به تدریج آقایان: شیخ عباس ایزدى و شیخ نعمت الله نجف آبادى به آنها پیوستند تا آن جا که تعداد شاگردان ایشان تا آخر این دوره یعنى تنها مباحث عقلى از ۱۴ نفر تجاوز نمیکرد، که شاخص آنها دو مؤسس و مرحوم آیتالله آقا شیخ جواد خندق آبادى بود که اخیراً تقریرات درس آقاى بروجردى به قلم ایشان منتشر شد. تدریس این بخش ۷ سال تمام طول کشید و در بهار سال ۱۳۳۰ش مبحث اجتهاد و تقلید به پایان رسید و این جانب در این برهه از استصحاب در درس استاد شرکت کردم.
خوشبختانه آنچه که در این دوره تدریس شده همگى به قلم ایشان تحریر یافته و تا آخر مبحث اشتغال به عنوان تعلیقه بر کفایه و از قاعده «لاضرر» به بعد به صورت تألیف مستقل میباشد. و در آغاز سال تحصیلى ۳۱ـ ۱۳۳۰ش، حضرت امام، تدریس خارج مباحث الفاظ را شروع کرده و بر تعداد تلامیذ اضافه شد به گونه اى که مسجد محمدیه گنجایش افراد را نداشت که به ناچار به مسجد امام و پس ازاندى به مسجد سلماسى منتقل شدند. شاگردان برجسته ایشان در این دوره بسیار چشمگیر بودند، مانند شخصیتهاى ابوالقاسم خزعلى، شیخ محمد نهاوندى، سعیدى، قدوسى، امینى و اشراقى- داماد مرحوم امام – و دیگر شخصیتها که نمیتوان در این جا به ذکر اسامى آنها پرداخت، تدریس جلد اوّل و دوم طى هفت سال تمام شد. جلد اول در سه سال و جلد دوم در چهار سال و بیشترین مباحث به قلم اینجانب تحریر یافت. مباحث اجتهاد و تقلید با بازنگرى در سال ۱۳۷۷ پایان پذیرفت.
اباء از تشخص
هنگامى که درس ایشان به مسجد سلماسى منتقل شد مسجد روى آب انبار ساخته شده و سطح مسجد زیلو داشت و طبعاً نشستن بر روى زیلو براى افراد مسن گوارا نبود، اینجانب از خانه خود پتویى آورده و جایگاه ایشان قرار دادم، ایشان پس از ورود و آگاهى، آن را رد نکرد و روى پتو نشست و تدریس کرد ولى پس از درس به اینجانب فرمودند امروز من روى پتو نشستم ولى اگر فردا بیاورى از نشستن روى آن اباء میکنم این کار را انجام نده.
حضور در درس آقاى بروجردى
حضرت امام(قدس سره) براى دعوت آیتالله بروجردى پس از آیتالله صدر بیشترین تلاش را نمود. از این جهت، براى تجلیل از مقام فقیه بزرگى مانند آیتالله بروجردى و استفاده از سبک تفکر ایشان در فقه و اصول ایشان شرکت میکردند.
سخن گفتن حضرت امام در درس آیتالله بروجردى
حضور ایشان در درس فقیه بزرگوار علاوه بر تجلیل، بهره گیرى از تجربیات و افکار ایشان بود. مرحوم آقاى بروجردى میفرمود: موضوع اصول فقه (الحجه فى الفقه است) و در این مورد با رساله شافعى نظریه خود را تأیید میکرد و عوارض این موضوع را جهات تحلیلى و تعینات حجت میدانست کانّه میگویند «هل الحجیه یتعین بالخبر الواحد أو لا»، در این موقع حضرت امام فرمودند: اگر موضوع «الحجه فى الفقه» هست پس باید لفظ حجت، موضوع مسئله قرار بگیرد در حالى که همه جا جزء محمول است مثلاً میگویند خبر الواحد حجه، نمیگویند: الحجه خبر الواحد.
آیتالله بروجردى فرمودند: نظیر این سؤال در فن اعلى مطرح است، موضوع در آن «الموجود بما موجود» است و حال آن که “موجود” در مسائل محمول است میگویند: العقل موجود، نمیگویند الموجود عقل، این به خاطر تسهیل در تعلیم است.
در این جا یادآور میشوم حضرت امام تقریرات درس آیتالله بروجردى را از اول تا حجیت ظن نوشتهاند، آخرین برگى که با چشم خود دیدم این بود: الموضع الثانی فی وقوع التعبد بالظن. از آن به بعد موفق به حضور نبوده و تقریباً نگارش در اینجا پایان یافت.
نخستین عنوان درس خارج فقه حضرت امام چه بود؟
آیتالله سبحانی: ایشان از سالهاى ۱۳۳۰ش علاوه بر خارج اصول، تدریس خارج فقه را نیز آغاز کردند، نخستین موضوع بحث او خیارات بود که مدتى طول کشید ولى به آخر نرسید. دومین عنوان بحث خارج فقه وى، کتاب زکات بود که در خانه تدریس میکردند و از خود ایشان شنیدم که در مبحث زکاه نقدین، نوآورىهایى داشتند، امّا متأسفانه نه خود و نه حاضران در مجلس چیزى یادداشت نکردند، بعداً کتاب طهارت را موضوع بحث قرار داده که قریب هفت سال طول کشید (و فقط احکام اموات را مطرح نکردند) پس از آن مکاسب محرمه را شروع کردند و خود ایشان مینوشتند ما احساس کردیم دیگر نوشتن ما لازم نیست، بعداً هم مبحث بیع را شروع کردند، هنوز شرایط متعاقدین به آخر نرسیده بود که به ترکیه تبعید شدند.
امّا دورههاى اصول ایشان همان طورى که عرض کردم یک بار مباحث عقلى را با جمعیت کمى بحث نمودند که از نظر کمیت چشمگیر نبود ولى از نظر کیفیت بسیار بالا بود و حضور آقایان: مطهرى و منتظرى و نوراللهى بالأخص آقا شیخ جواد خندق آبادى که فیلسوف و عارف و فقیه بود به بحث غنا میبخشید.
فردِ اخیر بسیار مورد علاقه امام بود و گاهى از اوقات در ایام فاطمیّه در منزل حضرت امام، به منبر میرفت و سخن میگفت و ایشان تهرانى بود و در سال ۱۳۳۴ ق. در محله خندق آباد متولد و در سال ۱۴۰۴ق. در تهران درگذشتند، پس از فراغ از مباحث عقلى، مباحث الفاظ را همراه با مباحث عقلى تدریس نمودند و هفت سال تمام طول کشید، در سال ۱۳۳۷ ش. به پایان رسید، بار دیگر دوره سوم را آغاز نمودند، مباحث الفاظ به پایان رسید و مباحث عقلى را تا مبحث اشتغال پیش بردند که موضوع تبعید ایشان پیش آمد.
چه کسانى در درس ایشان اشکال میکردند؟
آیتالله سبحانی: بیشترین اشکالات از طرف آقاى منتظرى و مقدار کمى از طرف آقاى مطهرى مطرح میشد، در غیاب این دو نفر در دوره بعد بیشترین اشکال از طرف اینجانب بود که غالباً در تهذیب الأصول به صورت «إن قلت» درآمده، خود ایشان پاسخ را به عنوان «قلت» نوشتهاند.
این را یادآور میشوم که ایشان علاقمند بود که از طرف حاضران در درس سخن گفته شود و سکوت افراد را شایسته نمیدانستند، حتى روزى که سکوت بر مجلس درس حاکم بود ناراحت شدند و گفتند من روضه نمیخوانم، چرا سکوت کرده اید.
در درس مرحوم آیتالله بروجردى چه کسانى اشکال میکردند؟
آیتالله سبحانی: غالباً آیتالله حاج على صافى مستشکل درس بود و در تقریراتى که از ایشان چاپ شده غالباً به این سؤالها اشاره کرده است، بعداً هم پس از ایشان هم اخوى ایشان آیتالله شیخ لطف الله صافى و برخى دیگر سخن میگفتند و مجلس غالباً با گفتگو به پایان میرسید.
تعداد شاگردان آیتالله بروجردى چند نفر بود؟
آیتالله سبحانی: مسجد بالاسر آن زمان تقریباً پر میشد، روزى براى ثبت در تاریخ کنار در ایستادم تا شاگردان ایشان را بشمارم چون افراد به سرعت بیرون میآمدند حدود هفتصد، هشتصد نفر بود و حوزه در آن زمان از نظر تعداد طلاب از چهارهزار بالاتر نبود.
آیا مرحوم حاج آقامصطفى نزد شما درس خواندهاند؟
آیتالله سبحانی: اگر خودستایى نباشد یادآور میشوم که ایشان متجاوز از دو سال نزد این جانب درس خوانده و گاهى روزى دو و سه درس و تقریباً از مقدمات تا لمعه براى ایشان تدریس کرده ام -رحمه الله علیه- و چون شما پرسیدید من یادآور شدم.
شما چه سالى وارد حوزه قم شدید؟
آیتالله سبحانی: بنده در مهرماه ۱۳۲۵شمسى برابر با ۱۷ شوّال ۱۳۶۵ وارد حوزه قم شده و خوشه چین دروس اعاظم عصر بودم و سطوح عالى را نزد بزرگان خواندیم، متن کفایه را نزد آیتالله گلپایگانى که در واقع متن آمیخته با خارج بود و افرادى در درس ایشان شرکت میکردند، مرحوم آیتالله اردبیلى و آیتالله صابرى بودند، و در دروس خارج علاوه بر دروس حضرت امام در درس مرحوم آیتالله بروجردى از اوّل مفاهیم تا اواسط اشتغال، شرکت جسته و نکاتى را یادداشت کرده ام و در فقه هم از اواخر بحث صلاه مسافر و بعداً هم مباحث اوقات و قبله و لباس مصلّى و مبحث قرائت حضور داشتم و مدت ۳ سال درس خارج آیتالله حجت را درک کرده که در حقیقت از اوّل بیع تا مباحث فضولى بهره مند شده و به صورتى تنظیم کرده ام امّا من در آن جمع فرد ناچیزى بودم، اساتید ما در درس علمین شرکت میکردند.
ویژگىهاى درس آیتالله بروجردى و حجّت چه بود؟
آیتالله سبحانی: از قدیم الایام گفتهاند معرّف باید أجلى از معرَّف باشد ولى این شرط در اینجا موجود نیست، امّا من در حدّ فهم خود یادآور میشوم.
مرحوم آیتالله بروجردى به ریشه یابى مسئله علاقمند بود، کمتر مسئله اصلى را بدون ریشه یابى مطرح میکرد خواه در فقه و خواه در اصول. به خاطر دارم در بحث اصول در مسئله مجاز بودن عام پس از تخصیص تاریخچه مسئله را آنچنان ریشه یابى کردند تا به این جا رسیدند که این مسئله براى اولین بار در سال ۳۰۳ق. در میان اصولیون عنوان شده است.
بر اثر ریشه یابى اقوال فریقین از کتاب خلاف وتذکره و غیره مطرح میکردند و انسان تصور میکرد که در تاریخ مسئله حضور داشته است.
بر اثر علاقه مندى به ریشه یابى تمام روایات مسئله سنداً و متناً میخواندند و نکات روایات را از نر سند و دلالت بیان میکردند و از این طریق دست انسان را گرفته و به مسیر اجتهاد میبردند و به تعبیر حضرت امام درس آیتالله بروجردى شاگرد را خواسته و ناخواسته به سر منزل اجتهاد میرساندند البته درس مرحوم بروجردى ویژگىهاى دیگرى داشت که فعلاً بازگو نمیشود.
آیا شهید آیتالله بهشتى در جلسات درس حضرت امام شرکت میکردند؟
آیتالله سبحانی: مرحوم آیتالله بهشتى در دوره نخست در برائت و اشتغال مدتى شرکت میکردند، همچنان که مرحوم آیتالله آقاى سیّد محمد ابطحى به همین منوال شرکت مینمودند.
آیا حضرت امام با آیتالله داماد مباحثه خصوصى داشتهاند؟
آیتالله سبحانی: بنده اطلاع دقیقى از این مسئله ندارم ولى میدانم که در زمان آیتالله حائرى و پس از آن مرحوم امام با گروهى بحث فقهى داشتند، طبعاً مرحوم آقاى داماد هم جزو همین گروه بودهاند.
شیوه درس مرحوم حجت چگونه بود؟
آیتالله سبحانی: درس مرحوم آیتالله حجت از ویژگىهاى خاصى برخوردار بود:
- نظم فوق العاده در القاء درس به گونه که انسان میتوانست قلم به دست بگیرد و درس را از اوّل تا آخر بدون کم و زیاد وتقدیم و تأخیر بنویسد.
- بر آراء متأخرین از علماء اصول و فقه مانند آیتالله نائینى، آیتالله عراقى و آیتالله اصفهانى(شیخ محمدحسین) اطلاع کافى داشت و کلمات آنان را نقل نموده و گاهى انتخاب و نقد میکرد.
- در تفسیر روایات و بیان نکات و رفع تعارض فوق العاده بود. و این مطلب براى کسانى که درس او شرکت میکردند کاملاً ملموس بود، مضافاً بر استحضار او نسبت به ادله مسائل.
درس آیتالله خوانسارى(قدس سره)…
آیتالله سبحانی: بنده توفیق تلمّذ در خدمت ایشان را نداشتم ولى گروهى که در درس ایشان شرکت میکردند از استعداد فوق العاده او در تحلیل مطالب، زیاد تعریف میکردند، یکى از ویژگىهاى درس ایشان دادن مجال به شاگرد بود که اشکال کند و به اشکال او پاسخ بگوید و از این گفتگوها استقبال میکرد و در حقیقت نوعى شبیه به درس آیتالله حائرى(قدس سره) بود.
شما محضر آیتالله صدر را درک کرده اید؟
آیتالله سبحانی: مرحوم آیتالله صدر(۱۲۹۹ـ۱۳۷۳) از نظر اخلاق و آداب نمونه زمان بود، مثلاً کمتر کسى حاضر میشود همه شئون خود را به دیگرى واگذار کند، ایشان نخستین فردى بود که در دعوت آیتالله بروجردى پیش قدم شد و موافقت دیگر مراجع را جلب کند و پس از ورود به قم جاى نماز درس خود را به آیتالله بروجردى واگذار کرد، ویکى از ویژگىهاى روحى ایشان این بود که شرایط زمان را بهتر درک کرده بود و علاقمند بود که در نظام درسى حوزه نوعى دگرگونى ایجاد شود، لذا کتاب فصول را تلخیص کرد، به عنوان کتاب درسى تدریس شود و مدتى هم آیتالله صدوقى آن را تدریس میکرد.
آیا حضرت امام اجازه ـ به اصطلاح فلسفى ـ براى شاگردان خود نوشتهاند؟
آیتالله سبحانی: از خود امام شنیدم که دو نفر از شاگردان دیرینه ایشان که اهل قزوین یا بین همدان و قزوین بود اجازه تدریس فلسفه نوشتهاند و آنها را میستودند و صورت اجازه در دسترس است.
ویژگىهاى درس امام را بفرمایید
آیتالله سبحانی: اولین ویژگى درس ایشان بیان روشن و جذاب و جالب ایشان بود که سخت ترین مطالب را با بیان روشن براى حاضران تفهیم میکرد و به اصطلاح مطالب عرشى را فرشى میکردند.
با این که ایشان در فلسفه استاد بلامنازع بودند امّا کوشش میکرد مسائل هر علمى را با مبانى آن علم به پایان برساند هنگامى که برخى از نظریههاى شیخ محمد حسین اصفهانى را نقل میکرد و غالباً مسائل اصولى را با مبانى فلسفى حل مینماید، این انتقاد را به روشنى مطرح میکرد و کوشش میکردند در فقه از شیوه درس آقاى بروجردى پیروى کنند، روایات را سنداً و متناً بخواند و نکاتى را بیان میکردند.
مرحوم حضرت امام درس اخلاق را چه سالى شروع کرد؟
آیتالله سبحانی: شروع درس اخلاق گویا حدود سالها ۱۳۱۸ به بعد بود و بیشترین بحثهاى اخلاقى را در کتاب خود به نام اربعین درج کردهاند و در حقیقت این کتاب عصاره بحثهاى اخلاقى آن زمان میباشد و این درس بعد از ۱۳۲۰ نیز ادامه داشت میفرمود: نظمیه آن زمان مانع از تدریس اخلاق ما در فیضیه شد، ناچار شدیم درس را به مدرسه حاج ملاصادق منتقل کنیم.
از حضرتش سؤال کردم در بحثهاى اخلاقى چه کتابى را مطالعه میفرمودید؟ فرمود: در آغاز کار کتاب «احیاءالعلوم» غزالى را، چیزى نگذشت از طرز تفکرش خوشم نیامد، به کتاب «وسائل الشیعه»(طبعاً ابواب عشره) مراجعه میکردم، مهم تحلیلهاى علمى او از روایات بود.
مثلاً میفرمود: مقصود از روایت «من بلغ الأربعین ولم یتعص فقد عصى»، عصاى احتیاط در زندگى است نه عصاى معمولى، زیرا سن چهل سالگى موقع اشتداد قواى انسان است.
از کى تدریس فلسفه را ترک کردند؟
آیتالله سبحانی: ایشان قبل از ظهر منظومه را در فیضیه تدریس میکرد که بعدها درس را به یکى از بقعههاى صحن مطهر منتقل نمودند و به همه افراد اجازه شرکت در درس را نمیداد و اگر فردى حضور پیدا میکرد میگفت درس امروز را بنویس تا ببینم و از نگارش او استعداد او را ارزیابى میکرد احیاناً در گوشته نوشته او مینوشت شما شش ماه دیگر در این درس شرکت کنید.
تدریس فلسفه او ادامه داشت تا روزى که به هر علت مرحوم حاج میرزامهدى آشتیانى درس اسفار و شفا را در قم شروع کردند و همین سبب شد که امام، تدریس فلسفه را ترک کرده و در فقه و اصول ممحض شود هر چند تدریس مرحوم آشتیانى ادامه پیدا نکرد ولى امام در تصمیم خود باقى ماند و فقط در یک برهه، معاد اسفار را براى گروه خاصى مانند مطهرى و منتظرى تدریس نمودند، حتى ما را هم خبر نکردند.
اگر نکاتى در زندگى امام است براى ما شرح دهید؟
- در سال ۱۳۳۰ ما با حضرت امام در مسجد محمدیه مشغول درس و بحث بودیم. در آن زمان قضیه مصدق پیش آمد و عده اى میخواستند به رضوى رأى بدهند وعده اى به فرد دیگرى که مورد حمایت شاه بود. آقا شیخ اسدالله نوراللهى از بهترین مدرسان لمعه بود، به حضرت امام گفت:«حاج آقا تکلیف مردم را روشن کنید». حضرت امام به ایشان گفت:«وظیفه ما در حال حاضر تدریس و تحصیل است. من غیر از این وظیفه دیگرى ندارم». منظورشان این بود که با وجود آیتالله بروجردى من در این زمینه اظهار نظر نمیکنم. تا آیتالله بروجردى در قید حیات بود، حضرت امام کوچک ترین فعالیتى علیه رژیم شاه نکرد. ما گمان میکردیم که حضرت امام از کتاب کشف اسرار خودشان عدول کردند. چون کتاب کشف اسرار حماسى است. وقتى آیتالله بروجردى به رحمت خدا رفت، امام احساس وظیفه کرد و مقدمات انقلاب آغاز شد و در مجالس خصوصى از دولت وقت(عَلَم) انتقاد میکرد و میگفت: این دولت نسبت به اسلام سوء نیت دارد… .
- در سال ۱۳۳۴ شمسى پس از ترور نخست وزیر(علاء)، سران فداییان اسلام، دستگیر شدند و مرحوم «واحدى» در فرماندارى نظامى بدون محاکمه کشته شد، و سران آنها یعنى مرحوم نواب و واحدى، و خلیل در آستانه اعدام قرار گرفتند. حضرت امام سه نامه نوشت: یکى به مرحوم آیتالله بهبهانى، دیگرى به صدرالاشراف، سومى به شریعتمدار رشتى و از همه درخواست نمودند که جداً مانع از اعدام آنان گردند، و هر سه نامه به اینجانب لطف فرمودند، بنده با وسایلى نامهها را به آنان رسانیدم. چندى بعد از حضرتش سؤال کردم آیا آقایان به نامههاى جنابعالى پاسخ دادند یا نه؟ فرمود: آقاى بهبهانى، پاسخ داد، امّا از بقیه جوابى به دست من نرسیده است.
- حوالى سالهاى ۱۳۳۸، براى دریافت جزوههاى درس خدمتش رسیدم، فرمود: یکى از گوشهاى من نمیشنوند منتظر پزشگى هستم که در هر هفته یک روز از تهران به قم میآید، و در بیمارستان نکوئى مشغول کار میشود عرض کردم دکتر موسوى داماد امام جمعه زنجان بسیار دکتر حاذق و متخصص و گوش و حلق و بینى است، اجازه بفرمایید من از ایشان وقت بگیرم، فرمود: مانع ندارد، بنده بلافاصله به مطب وى رفتم و موضوع را گفتم، او هم استقبال کرد و گفت: امشب تشریف بیاورند، سر وقت ما هم به مطلب رفتیم، دکتر دارویى داد به گوش ریخته شود و گفت شب سوم تشریف بیاورند تا باز کنم، کار به همان ترتیب انجام گرفت.
- ظاهر زندگى امام نشان میداد که از زمینى که در خمین داشت، درآمد خوبى دارد، ولى چنان نبود، آنگاه که فرزند برومند وى مرحوم حاج آقا مصطفى ازدواج کرد، تصمیم که دو اتاق در قسمت جنوبى منزل براى او بسیازد، ناچار شد با دو هزار و پانصد تومان قرض کند، و دو اتاق با یک سرداب بسازد.
گاهى به صورت بالا مقروض میشد، و مدتها طول میکشید تا ادا کند.
نکات زندگى امام که به خاطر دارم بیش از آن است که در این گفتگو بیاید، در این جا دامن سخن را کوتاه میکنم و از شما تشکر میکنم تا فرصت دیگر.