کتاب «درباره حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای» از سری مجموعه خاطرات مستند استاد سیدهادی خسروشاهی توسط انتشارات کلبه شروق منتشر شد. این کتاب که بیست و ششمین جلد از مجموعه «حدیث روزگار» استاد میباشد در ۲۷۶ صفحه و در ۶ بخش به مرور خاطرات درباره مقام معظم رهبری پرداخته است.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، استاد خسروشاهی در این اثر برخی زوایای پیدا و پنهانی از سلوک و شخصیت و نظرات و دیدگاههای آیتالله خامنهای (چه در دوران قبل از انقلاب، چه دوره ریاست جمهوری و چه دوره رهبری) بیان میکند که برای شناخت شخصیت و دیدگاههای رهبر انقلاب و حتی مشکلات و مسائل حکومت داری مناسب است. نویسنده در این کتاب از نظریات رهبر انقلاب درباره برخی شخصیتهای برجسته انقلاب، جهان اسلام، علما و شخصیتهای معاصر حوزوی، دانشگاهی و… سخن میگوید.
این کتاب در شش بخش به مرور خاطرات درباره مقام معظم رهبری پرداخته است. بخش اول: خاطراتی درباره: زندگی و مبارزه آیتالله خامنهای، گفتگویی مشروح درباره آیتالله خامنهای حفظه الله/ بخش دوم: فتوای تاریخی درباره: عزاداری حسینی، افق معنوی روشن یک فتوای تاریخی/ بخش سوم: درباره: سید قطب، سید قطب و ترجمه آثار وی/ بخش چهارم: شهید نواب صفوی: اسلام باید حکومت کند/ بخش پنجم: نامه به رهبر انقلاب درباره استاد محیط طباطبایی، درباره مطبوعات ضد انقلاب، درباره مرکز اسلامی در لندن، درباره پروژه مجله «العالم»، درباره مسجدی برای مردم ولنجک، درباره امام خمینی و عبدالناصر!، درباره شیوخ الازهر و مسئله کمپ دیوید! و درباره دارالتقریب قاهره/ بخش ششم: اسناد و نامهها و عکسهای مرتبط با مطالب کتاب
استاد سیدهادی خسروشاهی در بخشی از مقدمه کتاب می نویسد:
«… این بخش از «حدیث روزگار» شامل «خاطرات مستند» اینجانب درباره حضرت آیتالله سید على خامنهای ـ حفظه الله ـ است و محصول یک گفتگوى مفصل و مکتوبى است که به خواست بعضى از دوستان، در سه سال پیش، انجام گرفت و جستارهایى از آن نخست در مجله دو ماهه «پاسدار اسلام» نشریه وزین فرهنگى، سیاسى، اجتماعى دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم چاپ شد و بخشهاى دیگرى هم به طور مفصل تر، در چند شماره از روزنامه «جوان» چاپ تهران، منتشر گردید.
البته بناى نخستین این بود که در «حدیث روزگار» به نشر خاطرات مستند، درباره اعاظم معاصر پرداخته نشود و بطور طبیعى، در این صورت تکمیل و تنظیم یادداشتهاى مربوطه هم در بایگانى کتابخانه ما باقى میماند!…
اطلاع یافتن بعضى از دوستان از این امر، باعث شد که گروهى از یاران و علاقمندان و دوستان قدیم و جدید، خواستار تنظیم و نشر خاطرات مربوط به رجال و علماى معاصر شدند و در میان این دوستان، شخصیتهاى برجسته اى، علاوه بر ایران، از کشورهاى: عراق، لبنان، حوزه خلیج فارس و حتى مصر، پاکستان، ترکیه و… هم بر این امر اصرار ورزیدند و دلیل ایشان هم این بود که درباره «درگذشتگان» میتوان در فرصتهاى دیگر هم اقدام نمود ولى در مورد معاصرین، ضرورت روشن شدن حقایق و کشف نکات تاریخى، ایجاب میکند که مسئله در اولویت کامل قرار گیرد…
این تاکید و اصرار از سوى دوستان و بزرگان داخل و خارج ـ که شاید بالغ بر چند ده نفر میشوند ـ موجب گردید که به تدریج ضمن نقل حوادث پیشین و خاطرات مربوط به گذشتهها، به تنظیم و نشر خاطرات مربوط به عصر خود نیز بپردازیم.. و در همین رابطه مصاحبه بعضى از دوستان، موجب شد که نخست از رهبر معظم انقلاب، آیتالله خامنهای، آغاز کنیم…»
مؤلف در بخش دیگری از مقدمه کتاب آورده است:
«براى اطلاع دوستان علاقمند، میتوان اشاره کرد که حدود پنجاه رساله، در این زمینه، و تحت همین عنوان «حدیث روزگار»، «روى میز! ـ و گاهى زیر میز!» قرار داشت ـ و دارد ـ که بعضى از آنها چاپ شده و بعضى دیگر آماده حروفچینى و چاپ است و بقیه نیز، اگر عمرى باشد، در آینده نه چندان دور، تقدیم عزیزان علاقمند خواهد شد. (انشاء الله)
در این بخش از خاطرات، که پس از تکمیل به طور مستقل به دست چاپ سپرده میشود، ملحقاتى نیز بر آن افزوده شد که شامل نامهها، گزارشها، مقالات، اسناد و عکسهاى تاریخى گوناگونى است و هر کدام، در نوع خود، ارزش تاریخى خاصى را دارد و این «اضافات» به تناسب، در بخش «ملحقات» نقل شده است.
اشاره به این نکته هم بى مناسبت نیست آنچه که در این «رساله» آمده است، همه خاطرات من درباره آیتالله خامنهای نیست، بلکه فقط نکاتى است که به هنگام گفتگوى خاصى به خاطر آمد و مکتوب و نقل شد…. به امید آنکه خاطرات دیگر نیز اگر توفیق یار شد و اسناد و عکسهاى مربوطه در بین اوراق به دست آمد، تنظیم و در چاپ «مجموعه کامل خاطرات» افزوده شود.»
برشهایی از کتاب
۱- استاد خسروشاهی درباره انس و رفاقت آیتالله خامنهای در دوران طلبگی می گوید: «در قم ایشان با اغلب طلاب و همدرسان خود رفیق و مأنوسی بودند… ولی ظاهراً با دوستانی چون آقای سید جعفر شبیری زنجانی، آقای شیخ محمدجواد حجتی کرمانی و… و بیشتر از همه با آقا شیخ غلامحسین ابراهیمی (دکتر اینانی) که اهل ذوق و فلسفه و شعر هم بود و مرحوم آقای سید کمال شیرازی اهل عرفان و سیر و سلوک، بیشتر مأنوس بودند.»(ص ۲۴)
۲- روزی آیتالله خامنهای به حجره ما آمدند، هم حجره من، آقا میرزا محمد محقق [مرندی] حضور نداشت. من بلند شدم و جای خود را به ایشان دادم و خود در جای آقا میرزا محمد نشستم. ایشان در پشت میز کوچک مطالعه من نشستند و با انبوهی از اوراق و مقالهها و اسناد و بُریده جراید داخلی و خارجی که برای کارهای خود آنها را جمع آوری کرده بودم، روبرو شدند و پس از بررسی اجمالی گفتند: چه می شد که در حوزهها برای فارغ التحصیلان رشتههای غیرفقه و اصول هم لقبهای رسمی! به کار می رفت تا همه مجبور نشوند که فقط به سراغ فقه و اصول بروند؟ در واقع مرادشان این بود که در حوزهها باید به رشتههای دیگر نیز بها داده شود تا هر کسی مطابق علاقه و ذوق خود پس از تحصیل مقدمات و بخشی از فقه و اصول و تفسیر و فلسفه، به مقداری که لازم است، نه در حدّ تخصصی، به آن رشته مورد علاقه خود بپردازد و برای عقب نماندن از قافله! دریافت لقب آیت اللهی، مجبور نشود در رشتهای به تحصیل ادامه دهد که مورد علاقهاش نیست. (صص ۲۷ و ۲۸)
۳- استاد خسروشاهی درباره ارتباطات متنوع رهبر معظم انقلاب با گروهها و جریانات سیاسی و حوزوی میگوید: ایشان چه در مشهد و چه در تهران، با افراد و نهادها و جریانهای سیاسی ـ فرهنگی فعال و مبارز در دوران قبل از انقلاب مانند کانون نشر حقایق اسلامی، نهضت آزادی، جاما، مسلمانان مبارز، حسینیه ارشاد، مکتب توحید و امثال اینها، چه به عنوان یک سازمان و یک تشکیلات و چه به عنوان شخصیتهای فرهیخته و روشنفکر موجود در آن سازمانها، در زمینههای فرهنگی و سیاسی تعامل و ارتباط داشتند و این نوع همکاری تا پس از پیروزی انقلاب هم ادامه یافت تا اینکه اختلافات و سهم خواهیها و انحرافها از طرف دوستان آغاز گردید و به طور طبیعی ایشان هم روابط خود را با آنها کم و یا قطع کردند. البته با توجه به اینکه ایشان اهل شعر و ادب و علم و هنر و… بودند با عناصر فرهنگی و علمی و روشنفکران متعهد و شاعران معاصر، ارتباط بیشتر و وسیع تری داشتند و در مجالس آنها شرکت میکردند و در هر زمینهای که مطلبی مطرح می شد، سخنی برای گفتن داشتند… البته این را بنده ادعا نمی کنم و همه اهل انصاف از اهالی فرهنگ و ادبیات به آن اعتراف دارند و جلسات کنونی شب شعر و نشست و غیره با اهالی فرهنگ و هنر و شعر، در واقع استمرار این روابط است…(صص ۵۲ و ۵۳)
۴- یک بار یکی از بزرگان ـ آیتالله مهدوی کنی ـ در دیداری و در پاسخ سئوال من گفتند که ما تذکراتی به آقا [آیتالله خامنهای] میدهیم ولی «لایگو شدن»! یعنی گوش نمیدهند! بنده به ایشان گفتم آیا مجاز هستم این حرف را مستنداً به آیتالله خامنهای نقل کنم و گفتند اهلاً و سهلاً… در ملاقاتی دیگر مطلب و جمله آن بزرگوار را به ایشان (آیتالله خامنهای) نقل کردم… ایشان خندیدند و گفتند ظاهراً باید تعبیر ایشان چنین اصلاح شود که «لا قبولون»! چون معلوم است که گوش داده اند، ولی اقدام نکرده اند، پس در اینجا «لایگوشون» صحیح نیست و در مورد عدم قبول هم باید ایشان توجه بفرمایند که ما همه نظریات دوستان و بزرگان را می شنویم و آنچه را که به صلاح اسلام و انقلاب و کشور است حتماً انجام میدهیم و اقدام میکنیم، ولی طبیعی است که پذیرفتن و عملی کردن همه نظریات آقایان مقدور نیست. (صص ۷۴ و ۷۵)
لازم به ذکر است «خاطرات مستند درباره حضرت آیتالله خامنهای» در ۱۰۰۰ نسخه و به قیمت ۳۰۰۰۰ تومان توسط انتشارات کلبه شروق در قم به چاپ رسیده است و علاقمندان می توانند با مراجعه به کتابفروشیهای معتبر و یا تماس با مرکز پخش کلبه شروق در قم (۳۷۸۳۸۱۴۴ ـ ۰۲۵) نسبت به تهیه کتاب اقدام کنند.