اختصاصی شبکه اجتهاد: بحثهای فراوانی حول داستان ابراهیم علیهالسلام و اقدام او برای ذبح فرزند از منظر تحلیل اخلاقی موضوع در بستر حسن و قبح عقلی و شناخت ماهیت امر به ابراهیم علیهالسلام بر ذبح فرزند از دیرباز تاکنون بین متفکران اسلامی و پژوهشگران حوزه فلسفه و اخلاق صورت گرفته است.
دیدگاه رایج در توجیه این موضوع امتحانی (و نه واقعی) دانستن امر به قربانی کردن فرزند توسط ابراهیم علیهالسلام است. امر امتحانی طلب انشایی فاقد اراده جدّی به قصد امتحان مکلّف است. در اوامر امتحانی، هدف مولا از صدور امر این نیست که مأمور به در خارج، انجام شود، بلکه غرض وی بررسی و آزمایش مقدار اطاعت و یا عصیان عبد است و اینکه ابراهیم علیهالسلام مأمور به مقدمات قربانی کردن (از قبیل آوردن به قربانگاه و بستن دست و پای فرزند) بود نه اینکه واقعاً اراده الهی بر قربانی کردن فرزند قرار گیرد.
دیدگاه دیگری که ریشه در سنت عرفانی دارد از اساس وجود امر الهی بر ذبح فرزند در این داستان را منکر شده و بر این باور است که ابراهیم علیهالسلام در عالم رؤیا مقام و عبودیت و بندگی خود را دید و ذبح فرزند کنایه از این بود که او هیچ تعلق به غیری ندارد و ابراهیم علیهالسلام میبایست این رؤیا را تعبیر میکرد نه اینکه آنرا تصدیق کند و در عالم خارج اقدام به ذبح فرزند نماید. چه آنکه در دیگر رؤیاهای نقل شده در قرآن مانند رؤیای یوسف یا رؤیای عزیز مصر، تصدیق خارجی رؤیا و اخذ بهظاهر آن، در کار نیست و رؤیا با حقایق خارجی متفاوت تعبیر میشود؛ اما ابراهیم علیهالسلام از فرط محبت و دلدادگی و عشق بهحق تعالی رؤیا را تعبیر نکرد و به دنبال تحقق خارجی آن رفت.
در این یادداشت با مرور آیات و روایات مرتبط سازگاری این تحلیل از داستان را با دادههای کتاب و سنت را میسنجیم و در پی پاسخ به این پرسش هستیم:
آیا خدا در خواب به ابراهیم علیهالسلام فرمان قربانی کردن فرزند را داده بود یا ابراهیم علیهالسلام از شدت علاقه به خدا چنین تصوری از رؤیایش یافته بود؟
مروری بر آیات ۱۰۲ تا ۱۰۷ سوره صافات:
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَی فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَی قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ الله مِنَ الصَّابِرِینَ ﴿۱۰۲﴾ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ ﴿۱۰۳﴾ وَنَادَیْنَاهُ أَنْ یَا ابراهیم ﴿۱۰۴﴾ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿۱۰۵﴾ اِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِینُ ﴿۱۰۶﴾ وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ ﴿۱۰۷﴾
اسماعیل پس از طرح مسئله از سوی پدر میگوید: یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ. بدانچه امر شدهای عمل کن و خداوند میفرماید: فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ آن هنگام که هر دو تسلیم شدند و پسر را به پیشانی بر خاک نهاد، به او خطاب کردیم که خواب را تحقق بخشیدی و نیکوکاران را چنین پاداش میدهیم و براستی این آزمایشی آشکار بود.
آیا این گزارش از واقعه با این تفسیر از داستان که امری در کار نبوده و ابراهیم علیهالسلام به جهت حب فراوان به پروردگار تصور کرده مأمور به قتل فرزند است، سازگار است؟
برخی برای سازگاری این سیاق با آن تفسیر، به تکلفاتی تن دادهاند که با ظواهر آیات سازگار نیست. «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا» را نه تشویق و تایید ابراهیم علیهالسلام که نقد عتابگونه پروردگار به ابراهیم علیهالسلام و «بلاء مبین» نه سربلند بیرون آمدن ابراهیم علیهالسلام از آزمایش الهی بلکه نجات ابراهیم علیهالسلام توسط پروردگار از ارتکاب اقدام عجولانه و «کذلک نجزی المحسنین» را نشان لطف خدا به ابراهیم علیهالسلام با جلوگیری از اقدام برای کشتن فرزند دانستهاند.
با توجه به اینکه موضوع این یادداشت بررسی روایات درباره این داستان است گفتگو پیرامون آیات به همین مقدار اکتفا میشود.
مروری بر روایات
نگارنده بر این باور است که از آنجا که سنت قطعیه در کنار کتاب معتبر و حجت است و «أَهْلُ الْبَیْتِ أَدْرَی بِمَا فِی الْبَیْتِ» هر تحلیلی از این داستان میبایست با مسلمات کتاب و سنت سازگار باشد. لذا روایات مرتبط با موضوع، مشخصاً از این حیث که آیا تصریحی به امر خدا بر قربانی کردن فرزند به ابراهیم علیهالسلام وجود داشته یا نه در این بخش مرور گردیده و از حیث سند و دلالت بررسی میگردد.
در کتاب شریف کافی جلد ۴ صفحه ۲۰۷ مضمونی واحد با ۹ سند از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام نقل گردیده است: أَنَّهُ لَمَّا کَانَ یَوْمُ التَّرْوِیَهِ قَالَ جَبْرَئِیلُ لِإِبْرَاهِیمَ ع تَرَوَّهْ مِنَ الْمَاءِ فَسُمِّیَتِ التَّرْوِیَهَ ثُمَّ أَتَى مِنًى فَأَبَاتَهُ بِهَا ثُمَّ غَدَا بِهِ إِلَى عَرَفَاتٍ فَضَرَبَ خِبَاهُ بِنَمِرَهَ دُونَ عَرَفَهَ فَبَنَى مَسْجِداً بِأَحْجَارٍ بِیضٍ وَ کَانَ یُعْرَفُ أَثَرُ مَسْجِدِ إِبْرَاهِیمَ حَتَّى أُدْخِلَ فِی هَذَا الْمَسْجِدِ الَّذِی بِنَمِرَهَ حَیْثُ یُصَلِّی الْإِمَامُ یَوْمَ عَرَفَهَ فَصَلَّى بِهَا الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ ثُمَّ عَمَدَ بِهِ إِلَى عَرَفَاتٍ فَقَالَ هَذِهِ عَرَفَاتٌ فَاعْرِفْ بِهَا مَنَاسِکَکَ وَ اعْتَرِفْ بِذَنْبِکَ فَسُمِّیَ عَرَفَاتٍ ثُمَّ أَفَاضَ إِلَى الْمُزْدَلِفَهِ فَسُمِّیَتِ الْمُزْدَلِفَهَ لِأَنَّهُ ازْدَلَفَ إِلَیْهَا ثُمَّ قَامَ عَلَى الْمشعرالحرام فَأَمَرَهُ الله أَنْ یَذْبَحَ ابْنَهُ وَ قَدْ رَأَى فِیهِ شَمَائِلَهُ وَ خَلَائِقَهُ وَ أَنِسَ مَا کَانَ إِلَیْهِ فَلَمَّا أَصْبَحَ أَفَاضَ مِنَ الْمَشْعَرِ إِلَى مِنًى…
بررسی دلالی
در این نقل بهتفصیل داستان حضور ابراهیم علیهالسلام در سرزمینهای مقدس مشعر و منی و مزدلفه و عرفات و مناسک آن حضرت و داستان ذبح فرزند و تلاش شیطان برای جلوگیری از واقعه ذکر گردیده که از نقل کامل روایت به جهت اختصار صرف نظر گردیده و صرفاً محل بحث (امر خدا بر قربانی کردن فرزند) در آن بررسی میگردد.
تعبیر روایت این است که در مشعرالحرام خداوند ابراهیم علیهالسلام را امر بر ذبح فرزند کرد فَأَمَرَهُ الله أَنْ یَذْبَحَ ابْنَهُ. پس از حیث دلالت مطلب روشن است.
بررسی سندی
اسناد این نقل به این شرح است:
۱- علی بن إبراهیم عن أبیه عن أحمد بن محمد بن أبی نصر ابان بن عثمان عن أبی بصیر أنه سمع أبا جعفر ع یذکر:…
۲- علی بن إبراهیم عن أبیه عن أحمد بن محمد بن أبی نصر ابان بن عثمان عن أبی بصیر أنه سمع أبا عبد الله ع یذکر:…
۳- محمد بن یحیى عن أحمد بن محمد عن أحمد بن محمد بن أبی نصر ابان بن عثمان عن أبی بصیر أنه سمع أبا جعفر ع یذکر:…
۴- محمد بن یحیى عن أحمد بن محمد عن أحمد بن محمد بن أبی ابان بن عثمان عن أبی بصیر أنه سمع أبا عبد الله ع یذکر:…
۵- الحسین بن محمد عن عبدویه بن عامر عن أحمد بن محمد بن أبی نصر ابان بن عثمان عن أبی بصیر أنه سمع أبا جعفر ع یذکر: …
۶- الحسین بن محمد عن عبدویه بن عامر عن أحمد بن محمد بن أبی نصر ابان بن عثمان عن أبی بصیر أنه سمع أبا عبد الله ع یذکر:…
۷- علی بن إبراهیم عن أبیه عن أحمد بن محمد بن أبی نصر قال فقال أبان فقلت لأبی بصیر…
۸- محمد بن یحیى عن أحمد بن محمد عن أحمد بن محمد بن أبی نصر[تعلیق] قال فقال أبان فقلت لأبی بصیر…
۹- الحسین بن محمد عن عبدویه بن عامر عن أحمد بن محمد بن أبی نصر[تعلیق] قال فقال أبان فقلت لأبی بصیر…
تمامی رجال موجود در نقلهای ۱ تا ۶ افراد مورد وثوق و معتبر بوده برخی همچون بزنطی و ابابصیر از اجلاء و اصحاب اجماع میباشند.
سه روایت آخر در سند دچار تعلیق(افتادگی) است. لذا این سه روایت بررسی سندی نمیگردد.
با این حساب تا اینجا ۶ روایت معتبر و صحیح السند دال بر امر خدا به ابراهیم علیهالسلام بر ذبح فرزند در دست است.
۱۰- علی بن ابراهیم علیهالسلام عَنْ أَبِیهِ عَنْ فَضَالَهَ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ إِبْرَاهِیمَ أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ مِنْ یَوْمِ التَّرْوِیَهِ- فَقَالَ… ثُمَّ أَفَاضَ بِهِ إِلَى مِنًى فَأَمَرَهُ فَرَمَى جَمْرَهَ الْعَقَبَهِ- وَ عِنْدَهَا ظَهَرَ لَهُ إِبْلِیسُ ثُمَّ أَمَرَهُ بِالذَّبْحِ
این روایت نیز به صراحت امر خدا به ذبح را بیان کرده و رجال موجود در سند نیز افراد مورد وثوق شناخته شده و برخی از اجلاء و اصحاب اجماع هستند.
۱۱-…عَنِ الْفَتْحِ بْنِ یَزِیدَ الْجُرْجَانِیِّ قَالَ: لَقِیتُهُ ع عَلَى الطَّرِیقِ عِنْدَ مُنْصَرَفِی مِنْ مَکَّهَ إِلَى خُرَاسَان…فقال ویحک یا فتح إِنَّ لِلَّهِ إِرَادَتَیْنِ وَ مَشِیَّتَیْنِ إِرَادَهَ حَتْمٍ وَ إِرَادَهَ عَزْمٍ یَنْهَى وَ هُوَ یَشَاءُ وَ یَأْمُرُ وَ هُوَ لَا یَشَاءُ أَ وَ مَا رَأَیْتَ أَنَّهُ نَهَى آدَمَ وَ زَوْجَتَهُ عَنْ أَنْ یَأْکُلَا مِنَ الشَّجَرَهِ وَ هُوَ شَاءَ ذَلِکَ وَ لَوْ لَمْ یَشَأْ لَمْ یَأْکُلَا وَ لَوْ أَکَلَا لَغَلَبَتْ مَشِیَّتُهُمَا مَشِیَّهَ اللَّهِ وَ أَمَرَ إِبْرَاهِیمَ بِذَبْحِ ابْنِهِ إِسْمَاعِیلَ ع وَ شَاءَ أَنْ لَا یَذْبَحَهُ وَ لَوْ لَمْ یَشَأْ أَنْ لَا یَذْبَحَهُ لَغَلَبَتْ مَشِیَّهُ إِبْرَاهِیمَ مَشِیَّهَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ – التوحید (للصدوق)؛ ص۶۱
این نقل نیز در تفکیک اراده و مشیت عزمی و حتمی پروردگار، به تصریح امر خدا به ذبح اسماعیل را مطرح میکند. البته به لحاظ سندی برخی راویان این نقل شناخته شده نیستند.
۱۲- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَیْنِ الْقَطَّانُ قَالَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ الْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع عَنْ مَعْنَى قَوْلِ النَّبِیِّ ص أَنَا ابْنُ الذَّبِیحَیْنِ قَالَ یَعْنِی إِسْمَاعِیلَ بْنَ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ ع وَ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَمَّا إِسْمَاعِیلُ فَهُوَ الْغُلَامُ الْحَلِیمُ الَّذِی بَشَّرَ اللَّهُ بِهِ إِبْرَاهِیمَ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ وَ هُوَ لَمَّا عَمِلَ مِثْلَ عَمَلِهِ قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ وَ لَمْ یَقُلْ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا رَأَیْتَ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِین…. (عیون أخبار الرضا علیه السلام ؛ ج۱؛ ص۲۱۰)
در این روایت به سند موثق، امام رضا علیهالسلام در پاسخ به اینکه چرا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودهاند من فرزند دو ذبیح هستم، توضیحاتی بیان میکنند و از جمله این توضیحات تصریح حضرت به این است که اسماعیل در پاسخ پدر نگفت آنچه (در خواب) دیدهای انجام بده بلکه گفت آنچه بدان مامور شدهای انجام بده. و این تصریح حاکی از تایید حضرت رضا علیهالسلام نسبت به برداشت حضرت اسماعیل از واقعه است.
با توجه روایات مذکور که با تتبع مختصری جمعآوری گردید، ملاحظه میگردد حداقل ۸ نقل معتبر بر تصریح به امر خداوند بر قربانی فرزند به ابراهیم علیهالسلام دلالت میکند و با توجه به این تصریحات جایی برای تأویل داستان به تصور ابراهیم علیهالسلام بر ذبح فرزند به جهت شدت محبت به خدا باقی نمیماند.
نویسنده: حجتالاسلام سیدحسین علیزاده طباطبایی، پژوهشگر حوزوی