شبکه اجتهاد: یکی از بهترین توشههایی که میتوان در این مناسبتها از زندگی امامان(ع) فراگرفت، مرور بر اخلاقیات ایشان است که خوشبختانه عالمان و محدثان شیعه، با عنایت به این مهم، در حد توان، به ثبت لحظات حساس زندگی آنان و فرمایشاتشان در این عرصه پرداختهاند. در این یادداشت کوتاه به مناسبت، اشارتی به چند روایت اخلاقی در باره تواضع حضرت رضا علیهالسلام خواهیم داشت.
زمانی که امام رضا(ع) به عنوان ولیعهد در خراسان زندگی میکرد، موقعیت سیاسی مهمی داشت و مورد احترام خاص و عام بود. ایشان به عنوان جانشین خلیفه وقت شناخته میشد و طبیعی بود که مردم، به آن حضرت احترام میگذاشتند.
این علاوه بر آن بود که عظمت حضرت، تنها به دلیل عنوان ولایتعهدی نبود. به طور معمول در چشم مردم اعتباری دارد، بلکه به عنوان سرآمد خاندان پیامبر(ص) و بزرگ سادات و امامی عالم از میان اهلبیت، این موقعیت را داشت که در هر لحظه میتوانست صدها بلکه هزاران نفر را در اطراف خود گرد آورد. مردم او را زبدهترین فردی میدانستند که از نسل رسول اکرم(ص) باقی مانده است. شاهدش، همان اتفاقی است که در وقت ورود به نیشابور به شهر رخ داد و عالم و عامی برای دیدن حضرتش صف کشیدند و قلم به دست نشسته و ایستاده منتظر بودند روایتی از زبان حضرت بشنوند، و شاهد دیگرش آنکه قرنها پس از رحلت آن بزرگوار، خراسانیان ـ شیعه و سنی از عالم و عادی ـ به زیارتش میشتافتند.
حمام نیشابور
اما همین امام، با این اعتبار دینی و اجتماعی و سیاسی، بنا به روایتی که ابنشهرآشوب ـ نویسنده مشهور شیعه در قرن ششم ـ به نقل از یعقوب بن اسحاق نوبختی روایت کرده است، به گونهای وارد حمام نیشابور شد که حاضران متوجه نشدند آن حضرت دارای چنان مقامی است.
ابنشهرآشوب مینویسد: حضرت رضا علیهالسلام وارد حمام شد. یکی از کسانی که حاضر بود و ایشان را نمیشناخت، از آن حضرت خواست تا دلاکی او را کرده، به اصطلاح امروزه پشتش را کیسه بکشد. حضرت درخواست او را پذیرفت و مشغول کار شد. برخی که امام را میشناختند، آن مرد را در باره امام رضا(ع) آگاه کردند و او مشغول عذرخواهی شد؛ با این حال امام به او آرامش داد و همچنان به دلاکی او مشغول بود (مناقب ابن شهرآشوب: ۲ر۴۱۲).
این رویه همه افراد برجسته خاندان پیامبر(ص) بود. در روایتی آمده است که در وقتی که امام صادق علیهالسلام وارد حمام شد، صاحب حمام از آن حضرت پرسید: «اجازه میدهید حمام را برای شما خلوت کنم؟» حضرت فرمود: «نیازی به این کار نیست. مؤمن سبکتر از این چیزهاست.» (مستدرک سفینه البحار: ۲ر۴۳۳).
این رفتار امام رضا علیهالسلام است که پست مهم سیاسی هم دارد و از مقام معنوی بالایی هم برخوردار است که یک نمونه آن را در نقل زیر میتوان مشاهده کرد:
شیخ صدوق در روایتی نقل کرده است که وقتی حضرت رضا(ع) وارد حمامی شدند که در زمان ایشان به «حمام الرضا» شهرت داشت، آن اندازه عزیز بود که پس از غسل آن حضرت در آن حمام و اقامه نماز ظهر و بیرون رفتن از آنجا، مردم به حمام میرفتند و از آن آب بهره میگرفتند (مسند الامام الرضا، ۱ر۵۷).
تواضع و حد آن
از امام رضا علیهالسلام در باره تواضع و حد آن پرسش شد. حضرت فرمود: «تواضع مراتبی دارد. از جمله آنکه انسان قدر و منزلت و اندازه خود را بشناسد و همانجا و در همان حد متوقع باشد، آن هم با قلب سلیم و آرام. رفتارش هم با دیگران آنچنان باشد که دوست دارد چنان با او رفتار کنند. اگر بدی هم دید، با نیکی پاسخ دهد. خشمش را هم بتواند رام خویش سازد. از دیگران هم درگذرد. و البته خداوند نیکوکاران را دوست دارد.» (مسند الامام الرضا، ۱ر۲۷۳).
اینکه امام تأکید دارد رفتارش با قلب سلیم باشد، شاید به این معناست که مبادا انسان وقتی تواضع میکند، در این باره به خودش فشار بیاورد. این فشار خود یک حس طلبکاری در انسان پدید میآورد و فکر میکند اگر فلانجا تواضع کرده، اینجا دیگر وقت تکبّر فرا رسیده است! تواضع ریاکارانه هیچ ارزشی ندارد.
امام رضا(ع) برخوردهای مشاجرهآمیز را که از سر خودخواهی و بزرگبینی است، مردود دانست و فرمود چنین رفتارهایی سبب برآمدن غرور و از میان رفتن عزّت انسانی میشود. (امالی الطوسی: ۲ر۹۶).
این را هم بیفزاییم که اگر سادهزیستی و انزوا ـ که گاه با تواضع اشتباه گرفته میشود ـ بوی تصوف بدهد، مورد انکار ائمه اطهار(ع) قرار میگیرد. به همین دلیل گاه روایاتی دیده میشود که ائمه در دورههای خاصی لباسهای شیک میپوشیدند. اما به طور طبیعی تواضع و سادهزیستی یک اصل بود.
سادهزیستی
معمر بن خلاد میگوید: از امام رضا علیهالسلام شنیدم که فرمود: «به خدا سوگند اگر بر سر کار آیم، غذای ساده خواهم خورد و لباس ساده و خشن خواهم پوشید.» آنگاه حضرت به این وصیت پیامبر(ص) به ابوذر استناد کردند که حضرت به وی فرمود: «من لباس زمخت میپوشم و روی زمین مینشینم و انگشتانم را میلیسم و بدون زین سوار بر الاغ میشوم و کسی را هم پشت سرم سوار میکنم.» آنگاه فرمود: «یا اباذر! البس الخشن من اللباس و الصفیق من الثیاب لئلا یجد الفخر فیک مَسلکا: ای ابوذر! لباس زمخت و ساده بپوش تا فخرفروشی در تو راه نیابد.» (مکارم الاخلاق: ۱۳۱).
ابراهیم بن عباس در باره اخلاقیات امام رضا علیهالسلام میگوید: زمانی که حضرت خلوت میکرد و سفره غذا پهن میشد، تمامی خدمتکاران را بر سر سفره مینشاند و با آنان غذا میخورد. (مسند الامام الرضا(ع): ۱ر۴۵).
دیگری نقل میکند که در مسیر خراسان که بودیم، سفره پهن شد و حضرت خدمتکاران سودانی را هم بر سر سفره نشاند. من اعتراض کردم. حضرت فرمود: «خدای ما یکی است؛ مادر و پدر ما هم یکی است و پاداش به اعمال ما خواهد بود.» (روضه الکافی: ۲۳۰).
البته امام نظیف بیرون میآمد و چنان نبود که هیچ گاه از لباس تمیز و شیک استفاده نکند. ابوعباد گوید: امام در تابستان روی حصیر مینشست و در زمستان روی پوست و لباس زمخت میپوشید و وقتی در برابر مردم ظاهر میشد، لباس تمیز و شیک داشت. (عیون اخبار الرضا علیه السلام: ۲ر۱۷۸).
آیا برای جوانان این مرز و بوم داشتن این آرزو که امیران و حاکمانشان تواضع بورزند و از سر تواضع با تودهها همراه باشند و در اداره امور انتقاد دیگران را بشنوند و عنداللزوم به مشورت بنشینند و پیران باتجربه را حرمت نهند و از گذشتگان عبرت گیرند، عیب است؟
این درسی است که میتوان و باید از امام رضا(ع) آموخت، امامی که او را سلطان ایران و شاه خراسانش خوانند؛ سلطانی با عظمت که پس از رحلتش، به عکس دیگر سلاطین، عظمتش بیشتر و بیشتر نمایان شد و اکنون پس از گذشت بیش از هزار و دویست سال، همچنان همان عظمت را داراست.