قالب وردپرس افزونه وردپرس
خانه / آخرین اخبار / دلالت‌های فقه الإجتماعی یک حدیث در الگوی تعامل اجتماعی/ امین کربلایی
دلالت‌های فقه الإجتماعی یک حدیث در الگوی تعامل اجتماعی/ امین کربلایی

یادداشت؛

دلالت‌های فقه الإجتماعی یک حدیث در الگوی تعامل اجتماعی/ امین کربلایی

اشاره: عن معاویه بن وهب قال: قلت لأبی عبد الله علیه السلام: کیف ینبغی لنا أن نصنع فیما بیننا وبین قومنا، وفیما بیننا وبین خلطائنا من الناس؟ قال: فقال: تؤدون الأمانه إلیهم، وتقیمون الشهاده لهم وعلیهم، وتعودون مرضاهم، وتشهدون جنائزهم. (وسائل الشیعه – ط الإسلامیه، جلد۸، ص ۳۹۸) این روایت شریف، اولین حدیث از کتاب العشره در وسائل الشیعه است که گرچه در وهله اول بیشتر به مسائل اخلاقی می‌پردازد؛ اما به نظر می‌رسد با رویکرد فقه الإجتماع و از عینک فهم اجتماعی نصوص می‌توان دلالت‌های دیگری از حدیث برداشت کرد. نوشتار حاضر در صدد تحقق این هدف است.

شبکه اجتهاد: یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های پژوهشگران حوزه فقه اجتماعی، یافتن الگویی جامع و کارآمد برای تعاملات اجتماعی، به ویژه در جوامع چند فرهنگی است. روایات اهل بیت (ع) به ویژه روایتی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است، الگوی جامعی را برای کنشگری اجتماعی ارائه می‌دهد. این الگو می‌تواند به عنوان راهنمایی برای ایجاد نظم اجتماعی پایدار و ارتقای آن به کار گرفته شود.

مقدمتا باید متذکر شد که در حوزه کنش اجتماعی، دو رویکرد عمده قابل تشخیص است: ۱. رویکرد عمومی نسبت به تعاملات کلی جامعه، أعم از گروه‌های موافق و مخالف فرهنگی، پرداخته و به دنبال ایجاد یا حفظ نظم اجتماعی است. ۲. رویکرد خصوصی نسبت به تعاملات درون گروهی فرهنگ، در گروه‌های هم‌نظر و موافق، پرداخته و هدف آن تقویت همبستگی و انسجام گروهی است.

روایت محل بحث، با توجه به عبارت (کیف ینبغی لنا أن نصنع فیما بیننا وبین قومنا، وفیما بیننا وبین خلطائنا من الناس) در سوال راوی، بیشتر به رویکرد عمومی پرداخته و الگویی کلی برای تعاملات اجتماعی ارائه می‌دهد. گرچه مخاطب اصلی این روایت، عموم شیعیان هستند که انتظار می‌رود مطابق با الگوی رفتاری ارائه شده توسط امام صادق (ع)، تعاملات خود را با سایر افراد جامعه تنظیم کنند؛ اما کنشگران متقابل در این روایت، شامل همه افراد جامعه از جمله گروه‌های موافق و مخالف با شیعیان می‌شود. عبارات “فی ما بیننا و بین قومنا” و “فی ما بیننا و بین خلطائنا من الناس” به ترتیب به گروه‌های موافق و مخالف اشاره دارند. این روایت نشان می‌دهد که شیعیان باید حتی با مخالفان خود نیز با روشی مناسب تعامل کنند و امکان جذب و هدایت آن‌ها را نیز در نظر داشته باشند.

بر اساس این روایت، رفتارهای اجتماعی باید به گونه‌ای باشد که هم در گروه‌های موافق و هم در گروه‌های مخالف، به ایجاد و حفظ نظم اجتماعی کمک کند. در گروه‌های موافق، این رفتارها منجر به تقویت همبستگی و توسعه ارزش‌ها و هنجارهای مشترک می‌شود، در حالی که در گروه‌های مخالف، می‌تواند به تغییر تدریجی باورها و نگرش‌ها کمک کند. به عبارت دیگر در جوامع چند فرهنگی، این حدیث می‌تواند به عنوان یک الگو و پایه مشترک برای ایجاد تفاهم و همزیستی مسالمت‌آمیز بین افراد با فرهنگ‌های مختلف مورد استفاده قرار گیرد.

توجه به شرایط خاص، زمینه تاریخی و فضای صدور این روایت  که شیعیان در اقلیت بودند، بر اهمیت الگویی که امام صادق (ع) ارائه داده‌اند، می‌افزاید. امروزه با توجه به جهانی شدن و تأثیر متقابل جوامع بر یکدیگر، می‌توان الگوی ارائه شده در این روایت را به کل جامعه جهانی تعمیم داد. به عبارت دیگر، رفتارهای اجتماعی در یک کشور می‌تواند بر رفتارهای اجتماعی در سایر کشورها نیز تأثیرگذار باشد.

این الگو بر پایه چهار اصل کلیدی استوار است که هر یک نقش مهمی در ایجاد نظم اجتماعی، تقویت همبستگی و تحول فرهنگی ایفا می‌کنند. در ادامه، این اصول چهارگانه و نتایج آنها تشریح می‌شود:

۱. اصل نقش آفرینی اجتماعی

شیعیان موظف‌اند با رفتار خود، ارزش‌هایی مانند عدالت، صداقت و مسئولیت پذیری را ترویج کنند. این نقش آفرینی شامل حضور در عرصه‌های عمومی و مشارکت در حل مشکلات جامعه است. در جوامع چندفرهنگی، این اصل به معنای رهبری غیرمستقیم است؛ مثلاً یک پزشک شیعه با اخلاق حرفه‌ای و تعهد به بیماران، تصویری مثبت از آموزه‌های دینی ارائه می‌دهد. نتیجه این امر، تقویت نفوذ فرهنگی و جلب احترام عمومی، حتی در میان غیر هم کیشان است.

۲. اصل الفت و همبستگی اجتماعی

این حدیث، اصول اولیه یک جامعه مدنی را ترسیم می‌کند؛ جامعه‌ای که بر اساس عدالت، برابری و احترام متقابل شکل گرفته است. اعمالی مانند امانتداری، شهادت به حق و عیادت بیماران، نشان از وجود یک جامعه مدنی پویا و فعال دارد و نشان می‌دهد که اصول تعاملات اجتماعی باید مبتنی بر اصل انسانیت مشترک باشد، نه صرف اشتراکات عقیدتی. اهمیت این مسئله در جوامعی که در آن‌ها اختلافات مذهبی یا قومی شدید است، بهتر آشکار می‌شود.

اعمالی مانند عیادت بیماران و شرکت در مراسم تشییع جنازه، نمادهای همدلی و همبستگی اجتماعی هستند که در قالب نظریه‌های جامعه شناختی مثل کنش متقابل نمادین قابل توضیح‌اند. کمک به آسیب دیدگان حوادث (با صرف نظر از دین آنها) یا مشارکت در پروژه‌های زیست محیطی، همبستگی اجتماعی را تقویت کرده، کاهش تنش‌ها و ایجاد شبکه‌های حمایتی فراگیر را در پی دارد. از همین رهگذر این حدیث به مفهوم سرمایه اجتماعی نیز اشاره دارد. سرمایه اجتماعی به شبکه‌های روابط اجتماعی، اعتماد و همبستگی بین افراد که اعمال خیرخواهانه باعث توسعه و افزایش آن میشود، اطلاق می‌گردد.

تاکید بر روابط خوب با دیگران در متن حدیث، نشان از اهمیت والای همبستگی اجتماعی و ایجاد جامعه‌ای متحد و یکپارچه دارد. جامعه‌ای که فرد در آن احساس تعلق به جامعه به عنوان یک کل بزرگ تر و حس هویت جمعی را داشته باشد. در نهایت با تقویت روابط اجتماعی و ایجاد حس اعتماد متقابل، می‌توان از وقوع جرم و جنایت پیشگیری کرد. چرا که افراد در جامعه‌ای که به هم اعتماد دارند، کمتر به ارتکاب جرم تمایل دارند.

۳. اصل عمل گرایی اجتماعی

امام صادق (ع) بر انجام رفتارهای ملموس مانند امانتداری، شهادت عادلانه، عیادت بیماران و حضور در مراسم تشییع جنازه تأکید می‌کند. این رفتارها نه تنها بیانگر پایبندی به ارزش‌هاست، بلکه به عنوان «دعوت خاموش» (تعابیری همچون کونوا دعاه صامتین، یا کونوا دعاه للناس بغیر ألسنتکم، در روایات دیگر بیان شده است) عمل می‌کند. در جوامع مدرن، این اصل به معنای مشارکت فعال در نهادهای اجتماعی (مانند انجمن‌های محلی، سازمانهای خیریه) و رعایت اخلاق حرفه‌ای در محیط کار است.

نتیجه و پیامد این اصل، ایجاد اعتماد اجتماعی و الگوسازی عملی برای دیگران، خواهد بود. هنگامی که افراد در جامعه شاهد رفتارهای نیکو و مسئولانه از سوی دیگران باشند، اعتمادشان به یکدیگر افزایش می‌یابد و زمینه‌ای برای همکاری و همدلی در جامعه فراهم می‌شود. علاوه بر این، عملگرایی اجتماعی می‌تواند حتی در مواجهه با مخالفان نیز تأثیرگذار باشد و آن‌ها را به تفکر و تجدید نظر در مورد باورها و رفتارهای خود وادارد.

۴. اصل اولویت ساختار معنوی بر ساختار مادی

ساختار معنوی و فرهنگی به مجموعه باورها، ارزش‌ها، هنجارها، آداب و رسوم و دیدگاه‌های حاکم بر یک جامعه اشاره دارد. این ساختار، هویت و جهت‌گیری جامعه را تعیین می‌کند. ساختار فیزیکی و تکنولوژیکی به ابعاد مادی و ملموس جامعه مانند زیرساخت‌ها، فناوری، اقتصاد و … اشاره دارد. این ساختار بر اساس ساختار معنوی و فرهنگی شکل می‌گیرد و به آن وابسته است.

بر اساس روایت مذکور، بنیان اصلی رفتارهای اجتماعی و شکل‌گیری جامعه مطلوب، مبتنی بر تحول در ساختارهای معنوی و فرهنگی است. به عبارت دیگر، تاثیر در نگرش‌ها، ارزش‌ها و باورهای افراد جامعه، که برگرفته از کنشگری فعالانه اجتماعی در جلوه‌های مختلف آن مانند تشییع جنازه ، عیادت مریض ، اقامه شهادت  و… است، پیش‌نیاز ایجاد تحول در ساختارهای فیزیکی، تکنولوژیکی و سایر ابعاد زندگی جمعی است. این اصل بر اهمیت انسان و نقش او در شکل‌دهی فرهنگی جامعه تأکید دارد؛ زیرا تغییر در ساختار معنوی و فرهنگی، پایدارتر و عمیق‌تر از تغییرات صرفاً فیزیکی و تکنولوژیکی است. در نهایت این رفتارها زمینه ساز شکل گیری نهادهای عادلانه و پیشرفت فناوری‌های همسو با اخلاق است.

نتیجه‌گیری: با توجه به نکات فوق، می‌توان گفت که روایت مورد بررسی، الگویی کاربردی برای تعاملات اجتماعی ارائه می‌دهد که نه تنها در گذشته بلکه در شرایط کنونی نیز قابل استفاده است. این الگو بر اهمیت تعاملات صحیح اجتماعی با همه افراد جامعه، حتی مخالفان، و همچنین بر تأثیر رفتارهای فردی بر جامعه تأکید دارد. الگویی که بر اساس چهار اصل نقش‌آفرینی اجتماعی، الفت و همبستگی، عمل‌گرایی اجتماعی و اولویت ساختار معنوی و فرهنگی بر ساختار فیزیکی جامعه بنا شده است.

نویسندگان: امین کربلایی- حسین نیک؛ پژوهشگران حلقه اجتهادی فقه الإجتماع مدرسه عالی فقاهت عالم آل محمد (ع)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Real Time Web Analytics
Clicky