حجتالاسلام والمسلمین سید علیرضا سبزواری با تمرکز بر نسبت امامت با اصول فقه و دانش فقه، بر ضرورت بهرهگیری از رهیافتهای میانرشتهای در تحلیل مسائل بنیادین تأکید کرد؛ رویکردی که با عبور از قالبهای صرفاً کلامی، تلاش دارد ابعاد معرفتی و فقهی امامت را در نسبت با نیازهای امروز و در چارچوبی تمدنی و مسئلهمحور بازخوانی کند. او همچنین با اشاره به استفاده اهلسنت از منابع فقهی و اصولی شیعه در مطالعات نوین خود، بر لزوم تقویت این رویکرد در فضای علمی حوزه تأکید نمود.
به گزارش خبرنگار اجتهاد، حجتالاسلام والمسلمین سید علیرضا سبزواری، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم در صدوچهلمین جلسه شنبههای فقهی با موضوع « رهیافت کاربردی میان رشته در اصول و فقه با امامت؛ ضرورت و راه کارها» با بیان اینکه امامت بهعنوان مهمترین بنیان از ارکان تفکر شیعی، با فلسفه علم، معرفتشناسی، روششناسی و منظومهای از مسائل متنوع، به مرزهای دانش رسیده و از قالب صرفاً کلامی خارج شده است، گفت: علم اصول و فقه که بنیان علوم اسلامی محسوب میشوند، در زمینهسازی برای دانش امامت و مطالعات تحلیلی در نصوص قرآن و سنت، نقش قابلتوجهی ایفا میکنند. در پرتو چالشهای پیچیده امروز در علوم انسانی و اسلامی، ضرورت توجه به رویکردهای میانرشتهای در اصول، فقه و منظومه امامت بیش از گذشته احساس میشود.
مدیر مرکز تخصصی امامت اهل بیت (ع) ادامه داد: پاسخ به چگونگی به کارگیری رهیافت میانرشتهای در حوزههای فقه و اصول با امامت میتواند درک عمیقتری از مسائل امامت و نقش آن در زندگی مسلمانان ارائه دهد. امامت، به عنوان یک مفهوم کلیدی در تشیع، نیازمند مطالعهای جامع است که فراتر از مباحث کلامی صرف برود و شامل جنبههای فقهی، اصولی نیز باشد.
تأثیر نگاه میانرشتهای در پاسخ به شبهات امامت
در ادامه، حجتالاسلام سبزواری به بیان محورهای بحث خود پرداخت و تأکید کرد که در وضعیت فعلی، مباحث دینی از حالت موضوعمحور به مسئلهمحور حرکت کردهاند. این تغییر بدان معناست که باید مرزهای میان علوم برای یافتن پاسخ به مسائل نو گشوده شود. این رویکرد بهویژه در باب امامت نمود بیشتری دارد؛ چراکه پیچیدگیهای بحث امامت چنان است که آن را به یک دانش چندلایه با سطوح مختلف تبدیل کرده است.
وی توضیح داد: یا باید مواجههای تجزیهای و جزیرهای داشت (یعنی بررسی بعد فقهی یک مسئله در فقه، بعد تاریخی در تاریخ و…) که این روش متداول در حوزههای علمیه است، ولی در مواجهه با شبهات جدید کارآمد نیست؛ یا باید با بهرهگیری از مطالعات جدید میانرشتهای و با شرط دخیلکردن همه رشتههای مرتبط، به سمت کشف و حل مسائل رفت.
این مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم افزود: به عنوان نمونه در بحث خلافت، یکی از ادلهای که برای رد خلافت خلیفه اول مطرح شده، مسئله عدالت است؛ که غصب فدک به عنوان صغرای عدم عدالت وی قلمداد میشود. اما این صغری، بدون بررسی از جنبههای تاریخی، کلامی و فقهی، نمیتواند مقدمهای برای کبرای شرط عدالت در خلافت باشد. بنابراین، تنها با اشتراکگذاری و ادغام این رشتهها میتوان روشی دقیق و قابلاعتماد برای حل چنین مسائل بنیادینی پیدا کرد.
تفاوت مواجهه میانرشتهای با نگاه شخصمحور
سبزواری یادآور شد: برخی از علمای گذشته مانند علامه حلی (ره) به دلیل شخصیت چندبعدیشان، مسائل را با نگاه چندرشتهای تحلیل میکردند. با این حال، رویکرد کنونی متفاوت است؛ چراکه دیگر قائم به شخص خاص نیست، بلکه بهمثابه یک مکتب، روش و فرآیند علمی مطرح میشود.
وی نخستین شکلگیری این نوع مطالعات را در علوم تجربی و پس از انقلاب فرانسه در قرون هفدهم و هجدهم میلادی دانست و افزود که پس از آن این رویکرد به علوم اجتماعی، فلسفی و در نهایت به عرصه علوم دینی وارد شد.
امامت در نگاه اهل سنت؛ فقهی یا کلامی؟
استاد مرکز تخصصی امامت به طرح این سؤال اساسی پرداخت که آیا مطالعات میانرشتهای امامت در بستر علم کلام قرار دارد یا خیر؟ پاسخ این بود که در علم کلام نیز میتوان مباحث میانرشتهای داشت؛ مشروط بر آنکه غرض از بحث کلامی، جدل نباشد و با نگاه واقعگرایانه وارد مباحث شد.
در این راستا، دو نگاه متفاوت به امامت معرفی شد: یک: نگاه اهل سنت که امامت و حکومت را در چارچوب فقهالسیاست و نه در علم کلام بررسی کردهاند؛ و دوم: نگاه شیعه که امامت را در ساختار اعتقادی و کلامی تبیین میکند.
سبزواری خاطرنشان ساخت: اهل سنت امامت را از ابتدا در علم کلام قرار ندادند، بلکه در مباحث حکومتی و فقهی مطرح کردهاند. شواهد این رویکرد را میتوان در آثاری چون الاحکام السلطانیه از ابوالحسن ماوردی و ابوالحسین فراء، المآثر از قلقشندی، آراء ابن تیمیه فی الحکم و الإداره از حمد بن محمد آل فریان، الامامه العظمى عند أهل السنه و الجماعه از عبدالله بن عمر الدمیجی (رئیس کلیه اصول دین دانشگاه ریاض) و رئاسه الدوله فی الفقه الإسلامی از دکتر رفعت مشاهده کرد. در این آثار، امامت در علم فقه بررسی شده و اگر هم در علم کلام بدان پرداخته شده، بسیار مختصر و استطرادی بوده است.
مطالعات نوپدید اهل سنت در نقد امامت شیعه!
وی افزود: اهل سنت در مطالعات جدید خود در نقد امامت شیعه به رویکردهای میان رشتهای و مطالعات بنیادین رو آورده و با دست یافتن به جدیدترین منابع اصولی و فقهی شیعه، گستره خوانشهای جدیدی را برای دانش پژوهان گشودهاند تاجایی که حضور پررنگتر بحث امامت در اصول فقه اهل سنت، بهویژه در مسئله مصالح مرسله مورد توجه است.
به گفته حجتالاسلام سبزواری، نویسنده کتاب آراء ابن تیمیه نیز به این ارتباط تصریح کرده است. همچنین دو اثر معاصر از نویسندگان فلسطینی یعنی المصالح المرسله و تطبیقها علی النظم السیاسیه و المصلحه فی عهد الصحابه، گواهی روشن بر این پیوند هستند.
این مدرس و پژوهشگر مباحث کلامی با گرایش امامت در پایان جلسه اعلام داشت بررسی تفصیلی امامت در فقه و اصول شیعه و تحلیل مسائل مرتبط با آن، در جلسه دیگری پیگیری خواهد شد.