اختصاصی شبکه اجتهاد: روشن است ساحت علم، ساحت مدارا و میانه روی نیست. رواداری، مدارا و صفاتی از این قبیل به حوزهی میدانی و عملیاتی مربوط میشوند. در عرصهی علم و اندیشه باید تابع دلیل بود، تا هر جا دلیل کشش داشت باید حرکت کرد. ممکن است دلیل علمی تو را تا آنجا ببرد که مهر افراط یا تفریط بر پیشانیَت نقش ببندد؛ اما اهمیتی ندارد! حوزهی علم، افراط و تفریط نمیشناسد.
اما رواداری و مدارا از محکمات حوزهی عمل است. در روایتی آمده است: این دین (اسلام) دارای متانت است پس با رفق و مدارا مردم را وارد آن کنید، مردم را از عبادت خداوند متعال بیزار نکنید. در غیر این صورت به سواری خسته میمانید که با زور شلاق میخواهد مرکب را براند، هم خود را خستهتر میکند، هم مرکب را زخمی میکند، هم مسیر طی نمیشود. (ر.ک الکافی ۲: ۸۶).
با این حال آیا میتوان پس از آنکه حکم دین در فلان مسئله روشن و شفاف است در اجرای آن کوتاه آمد؟ آیا میتوان از الزامِ یک حکم دینی یا اجرای آن هنگامی که از مقبولیت عمومی برخوردار نیست، دست برداشت تا موقعیتی بهتر فراهم شود؟ آیا میتوان تعطیل احکام الهی را ذیل عنوان مدارا برد؟ آیا اگر حکومت به دلیل عدم اقبال عمومی دست از حکمی برداشت، جائر شده است؟ یا حتی بالاتر آیا باید چنین کنیم یا صِرفا جایز است؟ پاسخ علمی و اجتهادی به این سؤالات نیازمند تحقیق مفصل است.
فرض بنده پاسخ مثبت به اکثر این سؤالات است. حکومت با عدم اجرای عمومی برخی از احکام جائر نمیشود و میتواند و بلکه باید در شرایطی برخی از احکام الهی را اگر چه روشن و بیّن هستند تعطیل کند تا موقعیت اجرای آن فراهم شود. اصرار بر اجرای یک حکم با عدم وجود اقبال عمومی نتیجهای جز تبدیل شدن به همان سوار خسته ندارد.
یکی از روایاتی که مستقیماً لااقل دلالت بر جواز این مسئله دارد، روایتی است که کلینی در الکافی ((: ۵۵۶) و شیخ طوسی در التهذیب (۷: ۴۶۳) با سندی معتبر روایت کردهاند. بر اساس این روایت امیرالمؤمنین مردم را نسبت به برخی از احکامِ مربوط به حوزهی امور جنسی، امر و نهی نمیکردند. تنها خود و خانوادهی ایشان مقید به رعایت آن احکام بودند. امام باقر علیهالسلام در علت عدم اعلان عمومی آن فرمودند امیرالمؤمنین خوف عدم اطاعت مردم را داشتند. امام باقر در ادامه افزودند اگر علی جای پایش محکم میشد کتاب خدا و تمام حق را اقامه میکرد.
توجه داشته باشیم، نتیجهگیری قطعی از این روایات نیازمند بحث اجتهادی است و مطالب فوق تنها به جهت ایجاد سؤال برای تحقیق بیشتر مطرح شده است.
پی نوشت: متن عربی روایات استفاده شده در یادداشت:
۱- محمد بن یحیى عن أحمد بن محمد بن عیسى عن محمد بن سنان عن أبی الجارود عن أبی جعفر ع قال قال رسول الله ص إن هذا الدین متین فأوغلوا فیه برفق و لا تکرهوا عباده الله إلى عباد الله فتکونوا کالراکب المنبتّ الذی لا سفرا قطع و لا ظهرا أبقى.
۲- محمد بن یحیى عن أحمد بن محمد عن الحجال عن ثعلبه عن معمر بن یحیى قال: سألت أبا جعفر ع عما یروی الناس عن علی ع فی أشیاء من الفروج لم یکن یأمر بها و لا ینهى عنها إلا أنه ینهى عنها نفسه و ولده فقلت و کیف یکون ذلک قال قد أحلتها آیه و حرمتها آیه أخرى قلت فهل یصیر إلا أن تکون إحداهما قد نسخت الأخرى أو هما محکمتان جمیعا أو ینبغی أن یعمل بهما فقال قد بین لکم إذ نهى نفسه و ولده قلت ما منعه أن یبین ذلک للناس فقال خشی أن لا یطاع و لو أن علیا ع ثبتت له قدماه أقام کتاب الله و الحق کله.