اختصاصی شبکه اجتهاد: آکادمیهای غربی در اسرائیل، آمریکا، فرانسه و سایر کشورها، دیرزمانی است مطالعات خود را پیرامون حدیث شیعهی امامیه آغاز کردهاند. این مطالعات در حوزهی کلیات حدیث، تاریخ حدیث، فقه الحدیث، منابع حدیثی، سندِ حدیث و سایر مطالعات مرتبط صورت گرفته است.
از شیعهپژوهانی که چند سالی است بیشتر شناخته شده، محمدعلی امیرمعزی است. امیرمعزی، (متولد ۲۶ ژانویه ۱۹۵۶ در تهران) اسلامشناس ایرانی مقیم فرانسه است. وی دکترای خاورشناسی و مطالعات ادیان را در سال ۱۹۹۱ از دانشگاه سوربن پاریس گرفت و در زمینه تفسیر تاریخهای قرآنی و الهیات کلاسیک اسلامی تدریس میکند. وی استاد مدرسه مطالعات عالی دانشگاه سوربن و صاحب کرسی شیعهشناسی است.
آشنایان با سبک مطالعاتی دکتر امیرمعزی میدانند که تمرکز وی در مطالعات شیعی، روی پدیدههای باطنی و درونی شیعه است. کتاب «الکافی» در کنار «بصائرالدرجات»، یکی از دو کتب حدیثی متقدم امامیه است که امیرمعزی در بازنمایی چهرهی تشیع نخستین بر آن تاکید دارد و دروس اصلیِ حدیثی وی در سوربن حول این دو کتاب است. او با تاکید بر این دو متن و متونی مانند تفسیر فرات کوفی و تفسیر عیاشی و تفسیر قمی، بر این باور است که شاید اینها هنوز دارند آن تشیع قدیم قبل از تحول عقلگرا و معتزلی و فقهگرای بغداد را نشان میدهند.
اما کافیپژوهی او، با یک خلاء اساسی روبروست. کتاب کافی از سه بخش اصول، فروع و روضه تشکیل شده است. در بخش کتاب الحجه از اصول، به بیان ویژگیهای امام و اهمیت معرفت به وی پرداخته شده و این امر بر کسی پوشیده نیست. خلاء شیعهپژوهی دکترِ یادداشت ما، این است که تنها بخشی از الکافی را برجسته میکند و شیعه را در همان خلاصه میکند. اگر الکافی، بخش فروعی دارد که روایات فقهی امامان در آن ضبط شده، توجه به امر مهمی میدهد که همان دو بعدی بودن شیعه است: بعد باطنی و بعد ظاهری. شیعهشناس حقیقی کسی است که اگر کتاب «حجت خدا» را مینویسد و از دل آن، شیعیان متقدم را بازتعریف میکند، کتاب نماز و زکات و حج را نیز مورد توجه و مطالعه قرار میدهد و سهم فقه را در تعریف شیعه سانسور و ضایع نمیکند.
کتاب «حجت خدا» (la preuve de Dieu)، به مطالعهی کتاب الحجه از اصول کافی پرداخته است. جایگاه این کتاب در نگاه دینپژوهانِ آن سامان تا آنجا پیش رفت که بنیاد پیر آنتوان برنهم (Pierre-Antoine Bernheim) که در سال ۲۰۱۱ تأسیس شده و پیش از این جایزه تاریخ ادیان خود را به افرادی چون M. Thomas Römer و M. Guillaume Cuchet اهدا کرده بود، جایزهی سالیانه خود را به این کتاب اختصاص داد.
امیرمعزی در سراسر کتاب قدیمیترش با عنوان «راهنمای ربانی در تشیع نخستین» نیز نقش پررنگی برای روایات کتاب کافی و بخش کتاب الحجه آن در نظر گرفته؛ اما با فقدان روایات فقهی، تصویر ناقصی از باورهای شیعهی متقدم ارائه داده است. این خلاء در سراسر مطالعات ایشان به چشم میآید. گرچه روشن است که رسالت کتاب «حجت خدا» شرح فروع کافی نیست؛ اما جایگاهبخشی به آن به عنوان آینهی تمام نمای شیعهی اصیل نیز نابجاست.
فقه در نگاه شیعهی متقدم همان طور که خود دکتر به طور مبهم تایید کرده، جایگاه والایی دارد و بوسیله معرفت، عمق مییابد. اما اگر چنین است که هست، چرا در متن پژوهشهای ایشان خبری از آن نیست. گویا شیعهی متقدم فقط حب و عشق است و حول محور امامش، صوفیانه میچرخد و هیچ آداب و فقه و شریعتی ندارد!
به قطع و به درستی همان گونه که در کتاب «حجت خدا» تبیین شده، اسلامِ شیعیِ اصیل، در فقه خلاصه نمی شود؛ اما پرسش اینجاست که در معارف پنهانی خلاصه میشود؟ به قطع خیر.
امیر معزی در کتاب «حجت خدا»، به شکل جذّابی به ترجمه و شرح احادیث پرداخته است. استعداد او در بیان نظریههای مفصل به روشی ساده و در دسترس است. این امتیاز، مطالعهی کتاب «حجت خدا» را برای فرانسوی زبانان علاقهمند به مبانی نظری اسلام شیعی جذاب کرده است. کاش این جذابیت، در خدمت معرفی شیعهی متقدم در تمام ابعادش قرار میگرفت تا تصویری ناقص از شیعه به خواننده خالی الذهن ارائه ندهد.