شبکه اجتهاد: در میان قلههای بلند اندیشه اسلامی معاصر، یکی از چهرههایی که هنوز آنچنانکه باید شناخته نشده، شهید آیتالله سید محمدباقر صدر است؛ اندیشمندی که نهتنها در جغرافیای فکری جهان تشیع، بلکه در ساحت اندیشه دینی جهانی جایگاه ممتاز و یگانهای دارد. در حالیکه بسیاری از متفکران مسلمان در محدودهای خاص از دانش دینی تأثیرگذار بودهاند، شهید صدر با نگاهی جامع، رویکردی نو و بنایی مکتبی، اثری ماندگار بر فقه، اصول، اقتصاد، فلسفه، کلام و اندیشه تمدنی اسلامی نهاده است.
این یادداشت که بهمناسبت سالگرد شهادت او نگاشته شده، با نگاهی از درون مکتب صدر، تلاش دارد گوشهای از نبوغ، جامعیت، تحولخواهی، اندیشه تمدنی و حضور عینی این متفکر بزرگ در عرصههای اجتماعی و انقلابی را به تصویر بکشد؛ باشد که این گوهری ناشناخته در میان ما، بیش از پیش شناخته شود.
۱. نبوغ
رهبر معظم انقلاب نبوغ #شهید_صدر را اینطور توصیف میکنند: «مرحوم آقای صدر بهمعنای واقعی کلمه، یک نابغه بود. ما در زمینۀ مسائل فکری و اسلامی و در زمینۀ فقه و اصول و بقیۀ چیزها، آدمهای پیشرفته زیاد داریم؛ منتها نابغه خیلی نادر است. ایشان جزو نادرهایی بود که حقیقتاً نابغه بود. ذهن و فکر ایشان فراتر از کارهایی که دیگران میکنند، حرکت میکرد».
۲. جامعیت
یکی از وجوه ناشناخته بودن شهید صدر این است که وی را بیش از هرچیز در حوزههای علمیه به “اصول” و در دانشگاه به “اقتصادنا” میشناسند. هرچند کتاب کمنظیر “حلقات”، “بحوث فی علم الاصول” و “مباحث الاصول” از برجستهترین آثار شهید عزیز است و امروز بسیاری از دروس اصلی خارج اصول به آن اعتنا و نظارت دارند اما شهید فقط اصولی نیست هرچند در اصول نیز نابغه است.
بااینکه کتاب گرانسنگ “اقتصادنا” مبدأ تحول و سنگ بنای ساخت یک مسیر تحول در سطح نظریهپردازی دینی و نظامسازی است اما صدر فقط فقیه اقتصاد نیست.
شهید صدر در فقه و اصول، فلسفه و کلام، تاریخ و تفسیر در همه با ویژگی نبوغ و تمایز مکتبساز حضور دارد. واقعیت این است که شهید صدر یک “اسلامشناس” واقعی بهمعنای دقیق کلمه است.
۳. نگرش تحولساز و مکتبساز
نوآوری در آثار بسیاری از دانشمندان قابل مشاهده است اما صدر تنها نوآوری نمیکند بلکه تحولساز است و این تحول علاوه بر سطوح جزئی و نقطهای (که تعداد آن پرشمار است) در لایه نگرشهای بنیادین به مسائل رخ میدهد. پس آنچه در آثار شهید صدر دیده میشود تحول مکتبی و منهجی است علاوه بر تحول گزارهای و نقطهای. این سطح از تحول در مواردی نقطه “شیفت پارادایم” است و امکان ساخت در لایههای کلان را پدید آورده است.
۴. ایده «الاسلام یقود الحیاه» و نفی سکولاریسم
صدر عالم به زمانه است. زمانه مفهومی محوری است که تعیینکننده نسبت فرد با موقعیت کلان تاریخی و ایجادکننده درکی عمیق از مقطع حضور، حوالت تاریخی و “موقعیت” است.
صدر زمانه خود را میشناسد. وقتی از ایده “الاسلام یقود الحیاه” سخن میگوید یعنی میداند تمدن مدرن بر کدام نقطه تکیه و تمرکز کرده است. پس در مقابل سکولاریسم بهمعنای دقیق آن (نه معنای محدود و تا حدودی ناصحیح آن بهمعنای جدایی دین از سیاست) ایده خود را بنا مینهد. این سنگ بنا است که امکان تولید “اقتصادنا” و بعدها “مجتمعنا” متکی به اصل ایده شهید را میدهد. تا جایی که برخی از دانشوران مدرسه صدر درصدد نگارش “ثقافتنا” بر اساس همین رویکرد برآمدند.
۵. عالم اقدام و انقلاب/ عالم در میدان
شهید صدر فقط عالم کنج کتابخانه نیست بلکه خود را به نقطه عینیت متصل میکند و ایده اسلام اجتماعی و اسلام سیاسی را در عمل پیگیری میکند. او دنبال تحقق و عینیت بخشیدن به آموزها اسلامی است لذا با انقلاب اسلامی پیوند میخورد و امام خمینی را به رهبری میپذیرد چون تفاوت فقیه قاعد و فقیه قائم را میشناسد. او اهل قیام است و قیام صحیح و متکی به تراث را درست تشخیص میدهد و میشود اندیشمند و نظریهپرداز انقلاب اسلامی.