اختصاصی شبکه اجتهاد: با نگاه گذرا به وقایع جانسوز عاشورا یعنی حرکت از مدینه به مکه و هجرت از مکه به عراق ، شهادت در سرزمین کربلا و اسارت اهل بیت آن حضرت و تفکر در سخنان روشنگر آن امام همام و مضامین و تعبیرات زیارتنامه ها به خوبی روشن می شود که این نهضت با عظمت به رهبری برترین نمونه شخصیت اسلامی در بهترین امت انسانی با انتخاب آگاهانه قبلی و برنامه ریزی صحیح و به سخن دیگر با هدف و انگیزه الهی انجام گرفته است.
گرچه در واقع سرآغاز واقعه عاشورای سال ۶۱ هجری را از دیدگاه تاریخ باید در حادثه شوم سقیفه بنی ساعده در مدینه و در سنه یازده قمری جستجو کرد ولی باید دانست که در پیدائی نهضت حسینی همانند هر پدیده طبیعی و اجتماعی و تاریخی دیگر در زندگی بشر بر پایه نظام متقن علی و معلولی ، علل و عوامل گوناگونی دست به دست هم داده و این فاجعه بزرگ را در تاریخ اسلام و بلکه جهان بشریت آفرید که در تحقق ماهیت این قیام الهی خود آنحضرت و همراهانش نقش علت فاعلی را ایفا کرده و اهداف زیر نیز در ایجاد آن نقش تعیین کننده ای داشته است.
۱- هدفهای مقدماتی (علل مادی) : مانند ابای از بیعت ، امر به معروف و نهی از منکر و پذیرش دعوت کوفیان و اتمام حجت و تبلیغ دین یا برنامه های کوتاه مدت
۲- هدفهای تاکتیکی یا راهکارهای اجرایی (علل صوری) : هجرت و استقبال از شهادت و جهاد اسلامی همراه با اسارت اهل بیت برای اثبات حقانیت و مظلومیت خویش در جهت افشاگری و بیداری امت یا برنامه های میان مدت.
۳- هدفهای اصلی یا آرمان نهایی (علل غائی) : دفاع از حق و عدالت ، و اصلاح ساختار حکومت اسلامی ، تربیت دینی امت و پاسداری از موجودیت اسلام راستین و حفظ مصالح مسلمین یا پیروزی حقیقی یا برنامه های دراز مدت.
که نتایج آن : جلب رضای الهی و دمیدن روحیه حماسی در نسلهای مسلسل برای مبارزه با انحرافات حکومتهای فاسد و کج رفتگان جامعه ، و پایه گذاری مکتب آموزنده و سازنده عاشورایی برای مقابله با تحریفات دینی و کج روی کج اندیشان و جاودانه شدن اسلام ناب محمدی (ص) خواهد بود.
همانگونه که در نخستین پیام پیامبر اسلام (ص) یعنی کلمه طیبه : (لا اله الا الله) که تضمین کننده سعادت بشریت در دنیا و آخرت بوده دو جنبه نفی و اثبات وجود داشت. نهضت مقدس سرور جوانان اهل بهشت نیز دو وجه : نفی شرک ، ظلم و اسلام بدلی امویان و اثبات توحید و عدل و احیای اسلام انقلابی را داراست.
از اینرو می توان گفت امام سوم شیعیان بر همه مسلمانان جهان اعم از شیعه و سنی حقی به بزرگی بقای اسلام ، قرآن و برقراری قبله ، نماز ، حج و جهاد و… و بالاخره همه ارزشهای والای اسلامی داشته و خواهد داشت که به حق فرموده اند : الاسلام محمدی الوجود و الحدوث و حسینی البقاء و الاستمرار[۱] و به جرات می توان گفت به تعبیر فیلسوفان «علت محدثه» اسلام زحمات ۲۳ ساله حضرت محمد (ص) و «علت مبقیه» اسلام فداکاریهای ۵ ماهه حضرت حسین (ع) بویژه در نیمروز عاشورا بود.
مسیو ماربین محقق آلمانی در ص ۲۴ سیاست الحسینیه· ترجمه فضلعی تبریزی نیز می گوید : «آری در ظاهر یزید حسین (ع) و یارانش را کشت اما در باطن حسین (ع) یزید و همه بنی امیه را بدتر از هزار بار کشت. یزید آنرا یک روز شهید نمود و امام حسین (ع) او و قومش (هوادارانش) را تا ابد و هر روز می کشد»
آری مردان خدا و حسینیان ، پیروزی اصلی و واقعی را در انجام تکلیف و وظیفه و آثار معنوی آن می بینند. اگرچه با آثار ظاهری شکست زودرس روبرو شوند و با مشکلات و خطرات آنی فراوانی درگیر شوند ! اشتباه ظاهر بینان در این است که پنداشته اند : مردان خدا نیز مانند منفعت طلبان به خاطر پیروزی ظاهری از دیدگاه عرفی مبارزه می کنند. در حالیکه برای این اشخاص وظیفه شناس ، اطمینان به ادای تکلیف دینی معیار است. اگرچه مطمئن باشند شهید می شوند و به ظاهر شکست می خورند و تنها به نتایج آنی و آینده روشن می نگرند نه ثمره آنی و گذرا و بگفته شاعر پارسی گوی :
شب مردان خدا روز جهان افروز است | روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست |
راز این نوع پیروزی را باید در انگیزه الهی امام (ع) در انجام این رسالت و مسئولیت الهی و ایمان ایشان به امدادهای غیبی و سنت الهی اجتماعی – تاریخی : پیروزی حق و حق جویان بر باطل گرایان جستجو نمود.
که در آیات زیر مورد تاکید است :
یا ایها الذین امنوا ان تنصروا الله ینصرکم… (محمد آیه ۷) هان ای گروه مومنان اگر خدا را یاری کنید خدا نیز شما را یاری می نماید…
و لینصرن الله من ینصره ان الله قوی عزیز (حج آیه ۴۰) و هر آینه خداوند یاری می کند هر کس را که او را یاری کند که خداوند نیرومند و شکست ناپذیر است.
انا لننصر رسلنا و الذین امنوا فی الحیوه الدنیا… (مومن (غافر) آیه ۵۱) هر آینه ما پیام آوران خود و مومنان را در زندگی دنیا یاری می دهیم.
لقد سبقت کلمتنا لعبا دنا المرسلین انهم لهم لمنصورون و ان جندنا لهم الغالبون (صافات آیه ۱۷۳ – ۱۷۱) هر آینه برای بندگان اعزامی ما از پیش تعیین شده که آنان یاری شدگانند و همانا سپاهیان ما پیروزند.
کتب الله لا غلبن انا و رسلی ان الله قوی عزیز (مجادله آیه ۲۱) خداوند مقرر داشته هر آینه من و پیام آورانم پیروز می شویم زیرا خدا نیرومند شکست ناپذیر است.
بل نقذف بالحق علی الباطل فید مغه فاذا هو زاهق… (انبیاء آیه ۱۸) بلکه ما (افزون بر اینکه کار نادرست نمی کنیم) ما همیشه حق را بر سر باطل می کوبیم و دماغ باطل را به خاک می مالیم چرا که باطل نابود شدنی است.
و قل جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا (اسرا آیه ۸۱) و بگو حق آمد و باطل نابود شد که همانا باطل نابود شدنی است.
که در آیات یاد شده غلبه حق بر باطل به عنوان یک سنت دائمی در تاریخ معرفی شد و گواه زنده بر پیروزی واقعی حسین (ع) و همراهان او اینست که به گزارش «تاریخ طبری» ج ۴ ص ۳۸۴ یزید ۱۲ پسر ، و به نقل «مروج الذهب» مسعودی ج ۳ ص ۹۸ چهارده پسر و سه دختر داشت و امروزه یک نفر شناخته شده از این خاندان شوم وجود ندارد و این یک عبرت آموزنده قتل عام کربلا است. که هزاران سادات حسینی در جهان اسلام با افتخار زندگی می کنند ولی از امویان جز ننگ و نفرت نام و نشانی باقی نمانده است.
پیروزی حقیقی هدف آرمانی بود یا نتیجه پایانی ؟
در اینکه آیا آثار پر بار و برکات درخشان نهضت خونین حسین بن علی (ع) با انگیزه و انتخاب آگاهانه بوده و هدف دار؟ یا اثر وضعی و نتیجه طبیعی که بدون برنامه ریزی قبلی برای اسلام و مسلمین به دست آمد و به تعبیر منطقی غایت بود یا منفعت؟
در این مورد در میان مسلمانان سه نظریه عمده وجود دارد :
۱- نظریه اقناعی و جدل آمیز علم الهدی ، سید مرتضی (۳۵۵-۴۶۳ ه.ق) که این اندیشمند نامی شیعی به مقتضای قراین در پاسخ کسانی که آن حضرت را امام معصوم نمی دانستند و قیام آنحضرت را نسنجیده و مصیبت بار پنداشتند اظهار و می نویسد : امام دست کم به عنوان یک مسلمان متعهد پس از دریافت دعوت نامه ها و بیعت های کوفیان و اعلام پشیمانی دیگران ظن قوی پیدا کرد که به پیروزی می رسد و قیام برای تشکیل حکومت اسلامی را بر خود واجب دانست ولی در پی وقوع حوادث غیر منتظره و مشاهده بی وفائی آنان در مقام دفاع با عزت به شهادت رسید همانگونه که امام حسن مجتبی (ع) در مقابل معاویه مجبور به پذیرش صلح تحمیلی شد.
زیرا امام حسن مجتبی پس از ماهها نبرد و تحمل خسارات می دید اگر به جهاد متوسل شود برای اسلام و مسلمین سودی ندارد و تجربه نموده بود که نه تنها جان خودش از سوی دشمنان بلکه جان خاندان و یارانش نیز از سوی همراهان خائن و منافق در خطر است. که سید الشهداء نیز بر آن صلح سالها پایبند بود اما پس از مرگ معاویه و اعلام پشتیبانی مردم کوفه و دیگران ، امام حسین (ع) با ملاحظه ظواهر مطمئن بود که با همیاری ناراضیان و نیروهای داوطلبش بر یزیدیان پیروز می شود ولی با واژگونه شدن اوضاع و شرائط اجتماعی و سیاسی جنگ بر او تحمیل می گردد و با استقبال از شهادت به عنوان احدی الحسنین پیروزی بر دشمن یا فوز شهادت باز هم به پیروزی واقعی نائل می گردد.
در تایید این اظهار نظر اسکاتی علم الهدی، نعمت الله صالحی نجف آبادی نویسنده معاصر کتاب «شهید جاوید» که نهضت مقدس عاشورا را کاملا از منظر بشری و طبیعی مبتنی بر سیاست و عقل و تدبیر شخصی ارزیابی نموده است.[۲] ظن غالب و قوی امام (ع) به پیروزی را معلول عوامل اجتماعی از قبیل : محبوبیت اجتماعی امام (ع) ، رنجش مردم از عملکرد معاویه ، همراهی افکار عمومی جز شامیان، وجود نیروهای داوطلب مبارزه با امویان و حمایت مردم استانهای دیگر جز حجاز و عراق از قبیل یمن ، خراسان و آذربایجان آن روز می داند. همانند علم الهدی (ره) الزاما اعتقاد به علم مطلق و نامتناهی امام را به غالیان نسبت می دهد.[۳] که در رد این نظریه کتابهای «شهید آگاه رهبر نجات بخش اسلام» تالیف آیه الله لطف الله صافی گلپایگانی و «دفاع از حسین شهید در رد کتاب شهید جاوید» به قلم محمد علی انصاری و… مستوفی بحث شده است.
۲- انگاره ضرورت تاریخی : هبه الدین شهرستانی محمد علی (۱۳۰۱-۱۳۸۶ ه.ق) و جمعی دیگر بر این باورند که نهضت حسینی حلقه ای از زنجیره مبارزه مستمر دو جریان درگیری حق و باطل بوده که در عرصه کربلا امام (ع) بدان جامه عمل پوشاند و امام (ع) در این قیام اطمینان به پیروزی ظاهری بر دشمن نداشت بلکه می دانست حتی در صورت تسلیم و بیعت نیز جانش در خطر است از این رو آن حضرت برای حفظ جانش از مدینه به مکه هجرت و به کربلا رو آورد.[۴]
چنانکه میدانیم این دو برداشت با عتقاد به علم لدنی امام نسبت به آینده ناسازگار و شخصیت امام (ع) را در سطح یک فرد عادی محدود نمی نماید.
در این نگرش، روح نهضت حسینی که عمل به تکلیف شرعی با آگاهی از شهادت و دست کم آمادگی برای فوز به آن مقام در راه اسلام بود و نیز عنصر ارزشی انتخابی بودن قیام جاودانه مورد غفلت قرار گرفته در حالیکه با وجود اخبار شهادت و پیشگوئیهای مکرر پیامبر (ص) و علی (ع) و حتی خود امام (ع) در مسیر این حرکت تاریخی ، علم امام به زمان و مکان شهادت مسلم و قطعی است و حتی با صرفنظر از علم غیبی آگاهی آن شهید آگاه و حتی دوستان و نزدیکان آنحضرت از سرانجام این سفر پر خطر خطیر که به شهادت منتهی می شود امری عادی می نماید.
۳- اعتقاد به حرکت استشهادی : که اکثریت قریب به اتفاق دانشمندان شیعی و برخی از عالمان سنی بر این باورند اگرچه امام (ع) قطع به پیروزی ظاهری نظامی نداشت و انگیزه قیامش علیه یزیدیان غلبه آنی و عاجل نبود ولی علم به پیروزی واقعی آنی و آجل داشت و بخاطر بعد اصلی جهاد اسلامی که هدایت انقلابی مردم و اعتقاد به وجوب دفاع از کیان اسلام تا مرز شهادت بود نهضت عاشورا را بنیان نهاد. از اینرو به حکم عقل و شرع می توان نتیجه گرفت که در شریعت اسلام و بینش امام (ع) این واقعیت رسمیت یافته است که شرط اطمینان به پیروزی در اقدام به جهاد اسلامی غلبه فردی در میدان نبرد و دست یافتن به عرض شخصی و منفعت مادی نخواهد بود بلکه فتح آرمانی و جمعی است که همان تحقق هدف غائی و آرمان امام و امت اسلامی است.
۴- پیروزی در سایه شکست ظاهری
در این نگرش هیچگاه شکست نظامی و شهید شدن در راه خدا شکست و نابودی تلقی نمی شود چرا که مجاهد واقعی در پی به چنگ آوردن حطام دنیوی ، مقام پوشالی و انتقامجوئی نبود بلکه در صدد جب رضای الهی و پیروزی حق بر باطل بوده که با جهاد دفاعی و آمادگی برای شهادت میسر می گردد و بس.
باتوجه به همین معنای پیروزی واقعی بود که امام حسین (ع) در مکه طی نامه ای خطب به جوانان بنی هاشم نگاشت : «من لحق بی استشهد و من تخلف عنی لم یبلغ الفتح»[۵] هر کس به من بپیوندد به شهادت پیروزمندانه می رسد و هر کس که واپس بنشیند هرگز روی پیروزی واقعی را نخواهد دید. در این نامه سید الشهداء آرمانش را فتح و پیروزی واقعی و راهش را شهادت اعلام فرمود. و در بین راه کوفه به همراهانش می فرماید : «انی و الله لا رجوا ان یکون ما اراد الله بنا خیرا قتلنا ام ظفرنا»[۶] به خدا سوگند من امیدوارم که خواست خدا برای ما خیر باشد چه کشته شویم چه پیروز.
امام چهارم (ع) نیز در بازگشت به مدینه منوره در پاسخ ابراهیم بن طلحه که پرسید : کی پیروز شد؟ فرمود : چون وقت اذان و اقامه نماز فرا رسد پیروزمند حقیقی را خواهی شناخت.[۷]
بنابراین اگرچه ظاهرا امام (ع) مغلوب و مظلومانه شهید شد ولی به آرمان و هدف نهائی خود که همان برچیدن حکومت اشرافی و سلطنت موروثی خاندان اموی بود دست یافت. زیرا پس از شهادت یاد و نام او و هر قطره خون آنحضرت و فرزندانش همانند چشمه آب زلالی بود که در پای نهال ارزشهای اسلامی جاری گردید و به احیای اسلام ناب محمدی انجامید. و به سخن دیگر نهضت مقدس حسین (ع) و یارانش در واقع دو جنبه داشت :
۱- جنبه مرامی – سیاسی که مردم را بیدار و حقانیت راه خویش را بر رهپویان نشان دادند و دشمن را در راه رسیدن به هدف شوم خود ناکام گذاشتند.
۲- جنبه نظامی که امام (ع) با شهادت مظلومانه خویش چهره خودکامه امویان را افشا و زمینه واژگونی حکومت غاصب جائر مدعیان خلافت پیامبر (ص) را فراهم آوردند و هیچ خردمندی اینگونه خونهای مقدس و با برکت را هدر و بی اثر نمی شناسد.
چنانکه امام خمینی قدس سره می فرماید : «شهادت سید مظلومان و هواخاهان قرآن در عاشورا سرآغاز زندگی جاوید اسلام و حیات ابدی قرآن کریم بود. آن شهادت مظلومانه و اسارت آل الله تخت و تاج یزیدیان را که با اسم اسلام ، اساس وحی را به خیال خود می خواستند محو کنند برای همیشه به باد فنا سپرد و آن جریان سفانیان را از صحنه تاریخ به کنار زد.[۸]
به خاطر همین پیروزی است که امام (ع) در آخرین لحظات شیرین عمر در حالیکه بر پیکر مطهرش نشان ۳۴ زخم شمشیر و ۳۳ جراحت تیر و اثر ۱۲۰ طعن نیزه نمودار بود و در انتظار دیدار یار بسر می برد. به هنگام دیدن شمر (لع) با خنجر برهنه بر روی سینه بی کینه خود که آهنگ بریدن حنجر خشکیده آن حضرت را داشت لبخند خورسندی زد و نوشته اند که : «ابتسم الامام (ع) فقال اتعرفنی» آیا مرا می شناسی؟! آن ملعون پاسخ داد : آری جدت محمد مصطفی و مادرت فاطمه زهرا است و…[۹]
آری سالار شهیدان در لحظه شهادت خندان است که می داند لحظات دیگر مهمان بهشتیان است. لبخند بر لب دارد چون مطمئن است با شهادت او وعده الهی : «و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون» (شعرا ۲۲۷) بزودی عملی و کاخ ستم پیشگان واژگون خواهد شد و امت اسلامی از چنگال بیداد یزیدیان رهائی می یابند. لبخند از آن جهت که می بیند عظمت و شوکت اسلام و مسلمین تجدید و او نیز به ملاقات محبوب نائل خواهد شد که شاعر معاصر حبیب چایچیان متخلص به «حسان» این حالت را در روز ولادت سید الشهداء در قالب ابیات زیر به تصویر کشده و می سراید:
شمع می خندد و شوق رخ جانان دارد | خنده با دیده تر جلوه دو چندان دارد |
این چه رازی است خدایا که محمد امشب | لب پر خنده ولی دیده گریان دارد |
دانی از چیست؟ که احمد شب میلاد حسین (ع) | غم و شادی بهم از دیدن جانان دارد |
بیند آینده او را چو در آئینه غیب | زین جهت سوز نهان اشرف انسان دارد |
شاد از اینست که آخر ثمر عشق رسید | آمد آن فرد که بر جامعه رجحان دارد |
آمد آن لاله خونین رخ صحرای بلا | که به دل داغ ز هفتاد و دو قربان دارد |
این حسین است که از حشمت ثار اللهی | خاتم دولت صد ملک سلیمان دارد |
شمع از اشک و گل از ژاله شود زیباتر | این چه حالی است که در محفل خوبان دارد[۱۰] |
[۱] اسدآبادی سید جمال الدین مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی و فرهنگ عاشورا ص ۲۲۱ مقرم مقتل الحسین ص ۹۵
کتاب السیاسه الحسینیه (رولیسیون) فصل هفتم کتاب السیاسه الاسلامیه این خاور شناس منصف است که به سال ۱۳۲۷ همراه با سیاحت نامه او در تهران ترجمه و منتشر شد. که بسیاری از تحلیلهای او پیرامون نهضت عاشورا با باورهای شیعه هماهنگ بوده و مورد تائید آیات عظام : سید صدر الدین صدر و کاشف الغطاء و سید شرف الدین العاملی در «المجالس الفاخره» و آیه الله صافی در«شهید آگاه» و نیز شیخ علی پناه اشتهاردی در کتاب «هفت ساله…» ص ۱۰۶ و ۱۲۷ می باشد.
[۲] شهید جاوید صفحات ۳۹-۳۱ و ص ۱۱۶
[۳] علم الهدی سید مرتضی تنزیه الانبیا و الائمه (ع) ص ۱۷۹-۱۷۵ امین عاملی سید محسن سیره معصومان ص ۲۰۵-۲۰۴
[۴] هبه الدین الحسینی الشهرستانی نهضه الحسین (ع) ص ۵۱-۹ فرخی سید علی بررسی و تحقیق پیرامون نهضت حسینی ص ۳۰۵-۲۸۷
[۵] ابن نما حلی محمد بن جعفر مثیر الاحزان ص ۲۷ و کامل الزیاره ص ۱۵۷ اللهوف ص ۲۷ علامه مرتضی عسگری مقدمه مرآه العقول ج ۲ ص ۴۸۹ علامه مجلسی بحار الانوار ج ۴۴ ص ۳۳۰ و نیز بحار ۴۵و۸۴و۴۲و۸۱ و منابع دیگر.
[۶] تاریخ طبری ج ۴ ص ۳۰۶ ارشاد مفید ص ۱۹۹ فرخی علی بررسی و تحقیق پیرامون نهضت حسینی ص ۳۰۱
[۷] شیخ طوسی محمد بن حسن امالی الطوسی ص ۶۶
[۸] امام خمینی (ره) قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینی ص ۴۸ از صحیفه نور ج ۱۴ ص ۲۶۳
[۹] نوری یحیی فلسفه انقلاب حسین ص ۲۶۰ امالی شیخ صدوق مجلس ۳۱ ص ۱ مروج الذهب مسعودی ج ۳ ص ۷۱ و قمقام زخار فرهاد میرزا ص ۴۶۵
[۱۰] م. اکبرزاده حسین پیشوای انسانها ص ۸۶