شبکه اجتهاد: در اولین روز از قرن پانزدهم هجری شمسی، مردی از میان ما رفت که خدمات وی به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، بسیار گرانقدر و ارزشمند بوده است و همین خدمات بود که وی را به شخصیتی کمنظیر در دوران بعد از انقلاب مبدل ساخت.
«محمد محمدی ریشهری» روحانی انقلابی خستگیناپذیری بود که از همان ابتدای پیروزی انقلاب با برعهده گرفتن مسئولیتهای سنگین و حساس، و انجام آن مسئولیتها در کمال اخلاص و صحت و اتقان، خدمات شایانی به ملت انقلابی ایران و نظام اسلامی کرد. او خطرات فراوانی را از سر انقلاب مرتفع ساخت، به مقابله با انحرافات و اعوجاجات داخلی برخاست، از شأن و جایگاه نظام در برابر بیگانگان و بدخواهان حفاظت کرد و تمامی این کارهای حساس، سخت و نفسگیر که در طول سالیان متمادی استمرار داشت، هیچگاه موجب نشد تا او به عنوان یک روحانی محقق و پژوهشگر، از کارهای علمی و حوزوی و تاریخنگاری باز ماند کما این که دهها جلد کتاب در زمینههای کلامی، روایی، فقهی و تاریخی از ایشان و همچنین مجموعهای ارزشمند به نام دارالحدیث و دانشگاه علوم قرآن و حدیث از یادگارهای گرانسنگ ایشان در این زمینه به شمار میرود.
آقای ریشهری را بیتردید باید یکی از وفادارترین، خالصترین و البته شجاعترین یاران ولایت و رهبری در زمان حضرت امام(ره) و حضرت آیتالله خامنهای دانست. مسئولیتهای ایشان در طول سالهای بعد از انقلاب به گونهای بوده است که ایشان را در معرض توفانها و تندبادهای سیاسی و امنیتی قرار میداد که مقاومت در برابر آنها، نیاز به صبر و تحمل و شجاعتی وافر داشت. نمونههای متعدد و فراوانی از این قبیل را میتوان خاطرنشان ساخت که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
خاموش کردن فتنه سیدمهدی هاشمی را باید یکی از خدمات بزرگ به انقلاب و ملت ایران به حساب آورد و اگر نبود اخلاص و ولایتمداری و شجاعت آقای ریشهری، این فتنه چنان عظیم بود که میتوانست مخاطرات جدی را برای انقلاب و نظام و ایران رقم بزند. در سال ۶۵ آقای ریشهری در شرایطی قدم در این مسیر گذارد که سیدمهدی هاشمی از حمایت و پشتیبانی قاطع و سرسختانه آقای منتظری به عنوان «رهبر آینده» برخوردار بود. این موقعیت آقای منتظری که از آبان سال ۶۴ با مصوبه مجلس خبرگان، رسمیت قانونی یافته بود، چنان بود که میتوانست دلها را بلرزاند و گامها را سست کند و ارادهها را متزلزل سازد و خیر و صلاح شخصی را بر مصلحت انقلاب و نظام برتری بخشد. اما آقای ریشهری که خود را سرباز امام میدانست، اندک تردیدی در انجام این کار خطیر به خود راه نداد و گوش به فرمان رهبری، با قاطعیت و صلابت و سلامت، این پرونده را در مسیری که طوفان خشم آقای منتظری آن را بسیار خطرناک ساخته بود به پیش برد تا در نهایت چشم فتنه را کور کرد.
پنج سال ریاست و مسئولیت آقای ریشهری در وزارت اطلاعات از سال ۶۳ تا ۶۸، برای همیشه الگویی درخشان برای مسئولان این وزارتخانه محسوب میشود زیرا با تدابیر همهجانبه خود اجازه نداد این وزارتخانه قدمی از وظایف قانونی و از محدوده شرعی، فراتر نهد. این کاری بس بزرگ بود که همواره از سوی کسانی که خود در این وزارتخانه بودهاند و با ابعاد و زوایای گوناگون و حساس این نهاد مهم آشنایند، مورد تحسین واقع شده است.
مسئولیت بعثه رهبری در طول ۲۰ سفر حج تمتع از سال ۷۰ الی ۸۸، برگ زرین دیگری در کارنامه خدمات و حسنات آقای ریشهری است. او این مسئولیت را در شرایطی برعهده گرفت که بعد از کشتار وحشیانه زائران ایرانی در مراسم برائت در مکه مکرمه توسط آلسعود و توقف سه ساله حضور ایرانیان در مراسم حج، قرار بود بر مبنای توافقنامه میان ایران و عربستان بار دیگر زائران ایرانی در این مراسم سیاسی عبادی حضور یابند، البته با این شرط که مجاز به برگزاری مراسم برائت باشند. اما بعد از عزیمت زائران به سرزمین وحی و در آستانه برگزاری این مراسم دشمنشکن، آلسعود دست به خدعه زد و مکانی پرت و دورافتاده و مخفی از نگاه دیگر زائران بیتالله الحرام را برای انجام این مراسم در اختیار بعثه قرار داد و بر این تصمیم خود بشدت پافشاری کرد تا بلکه بتواند با این سنگبنای کج، چراغ مراسم برائت را برای همیشه خاموش سازد. اگر نبود شخصیت و نگاه انقلابی، ولایتمدارانه، هوشمندانه و شجاعانه آقای ریشهری به عنوان نماینده ولیفقیه و سرپرست حجاج ایرانی، بیشک سعودیها در اجرای این نقشه شوم خود، پیروز میَشدند بویژه این که از جبهه خودی نیز نداهایی برای پذیرش مکان پیشنهادی سعودیها به خاطر بر هم نخوردن رابطه، به گوش میرسید. اما در این کشاکش نفسگیر، سرانجام آقای ریشهری پیروز میدان شد چراکه مراسم را به میدان معابده و روبروی بعثه و در معرض دید انبوه زائران از ملیتهای مختلف منتقل ساخت و عزت انقلاب و ایران را با این کار خود در برابر رژیم وابسته سعودی حفظ کرد. اگرچه خشم سعودیها از این کار بیحد بود و رایزنیهای مختلفی را نیز برای عدم تکرار آن در سالهای بعد انجام دادند، اما اخلاص و اراده آقای ریشهری بر تمامی این فشارهای پیدا و پنهان فائق آمد تا جایی که در سال ۷۳، آلسعود تصمیم گرفت با لشکرکشی نظامی و امنیتی، تمامی راهها را بر انجام این مراسم ببندد و بدین ترتیب چنین پنداشت که این در برای همیشه بسته خواهد ماند. اما هنگامی که سال بعد این مراسم با ابتکار آقای ریشهری به سرزمین منا منتقل شد، شکست دیگری بر مخالفان شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل در مراسم حج وارد آمد و مراسم برائت از مشرکین در طول سالهای بعد همچنان زنده نگهداشته شد.
دادستانی دادگاه ویژه روحانیت نیز ازجمله مسئولیتهای سنگین و خطیری بود که آقای ریشهری سالها برعهده داشت. این مسئولیت نیز بشدت نیازمند دو ویژگی بود؛ نخست آگاهی و تدبیر و دیگری شجاعت. آقای ریشهری در این مسئولیت میبایست به تعقیب قضایی کسانی بپردازد که علاوه بر وجاهت روحانی، بعضاً دارای شئون سیاسی و اداری برجستهای نیز بودند و این کار به هیچ وجه، ساده و آسان نبود. گاهی حمایتهای سیاسی از یک شخصیت روحانی و سیاسی به گونهای بود که اساساً تصور نزدیک شدن به او برای رسیدگی قضایی به یک تخلف، مشکل و بعضاً ناممکن بود. اما آقای ریشهری در رسیدگی به این گونه پروندهها، لحظهای تردید به خود راه نمیداد و از هیاهوهای سیاسی و جنجالهای تبلیغاتی واهمهای نداشت. او خود را بنده خدا، یار رهبر و مدافع حقوق مردم میدانست و این کافی بود تا اندکی سستی در پیمودن این مسیر سخت به خود راه ندهد.
خدمات آقای ریشهری در آستانه حضرت عبدالعظیم حسنی نیز درخور تحسین و تقدیر فراوان است. برای درک این خدمت بزرگ کافی است به شرایطی که این آستانه کریم در سال ۶۸ داشت نگاهی انداخته شود و آنگاه تحولات شگرفی که از ابتدای سال ۶۹ یعنی زمان انتصاب ایشان به تولیت آستانه صورت گرفته است از نظر گذرانده شود. مسلماً وضعیت امروز آستانه به صورتی است که درخور شأن این سید کریم و این ملت بزگوار و همچنین زائران ارجمند حضرت عبدالعظیم از اقصی نقاط جهان است.
تأسیس دارالحدیث و دانشگاه علوم قرآن و حدیث نیز ازجمله خدمات ماندگار دیگر این عالم جلیلالقدر است. این نهاد علمی و تحقیقی در علوم و معارف اسلامی و شیعی، تاکنون موفق به تربیت هزاران پژوهشگر در عرصههای قرآنی و حدیثی شده است و بیتردید در طول زمان نیز منشاء خدمات علمی گستردهای به عالم اسلام در برابر هجوم فرهنگها و اندیشههای انحرافی و الحادی خواهد بود.
آنچه بیان شد تنها اشارهای به خدمات این مرد بزرگ و عالم وارسته و مجاهد فیسبیلالله و یاور رهبری بود و تفصیل آن نیاز به نگارش مقالات و کتب متعدد دارد که امید است در آینده به انجام رسد. روحش شاد و یادش گرامی.
نویسنده: مسعود رضایی، پژوهشگر تاریخ معاصر