حجتالاسلام ایزدهی با توجه به قاعده حفظ نظام در فقه شیعه گفت: اگر اخلال نظام به عرصه فضای مجازی و شبکههای فراگیر و غیر مجاز باشد، به گونهای که اساس نظام را تهدید کند و محدود به اخلال در نظام معشیت نشود؛ طبیعتاً مسامحه در این عرصه جایز نیست؛ زیرا اگر در این امور مسامحه شود، اصل نظام از بین میرود.
شبکه اجتهاد: فضای مجازی با محتواها و ساختارهای مختلف و در عین فرصتها و قابلیتهای زیاد همچون جهانی بودن، گسترش و سهولت دسترسی به آن در هر نقطه از جهان، دستیابی آسان به اطلاعات، جاذبه، تنوع خدمات و محصولات و دهها ویژگی دیگر دارای تهدیدها و آسیبهای جدی است و دشمنان با بهرهبرداری از این ظرفیت عظیم سعی کردهاند با کمترین هزینه به اهداف خویش دست پیدا کنند.
بنابراین حتما این فضا باید مدیریت شود و به سمت تولید محتوای مناسب و سالم در قالبهای جذاب و متناسب با ذائقه و فرهنگ بومی پیش برود و تا زمانی که به لحاظ فرهنگی، اقدام عملی صورت نگرفته و برنامه ریزی مدونی برای آن وجود ندارد، مملو از آسیبها و تهدیدات بوده و بهترین راه جاسوسی از حریمهای شخصی و اطلاعات مهم کشوری است؛ چراکه تبادل اطلاعات با اینترنت بینالمللی تحت مدیریت و رصدگاههای دشمن است.
در همین راستا حجتالاسلام والمسلمین سید سجاد ایزدهی، مدرس خارج فقه حوزه علمیه و مدیر گروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفتوگو با وسائل فضای مجازی بهویژه پیام رسان تلگرام را مورد نقد و بررسی قرار داده است که متن تفصیلی آن تقدیم خوانندگان میشود.
با توجه به نقش فضای مجازی در مخدوش کردن امنیت کشور در روزهای اخیر و وجوب قاعده حفظ نظام در فقه؛ نظام اسلامی تا چه میزان میتواند به این اصل استناد کند و فضای مجازی که تحت سلطه بیگانگان است را محدود کند؟
ایزدهی: اصل حفظ نظام اعم از این که نظام معیشت مردم باشد یا نظام سیاسی، واجب است و در این بحثی نیست، بر این اساس، اگر کسی سد معبر کند، چون نظام معیشت مردم را به خطر میاندازد و در عبور و مرور، مشکل ایجاد میکند، از باب اخلال زندگی مردم جلوی آن را میگیرند.
حالا اگر کسی ایجاد اخلال کرد، در فضای فردی، وظیفه افراد چیست؟ طبیعی است اقتضای امر به معروف و نهی از منکر این است که تا جایی که بتوانم از آن جلوگیری میکنم، اما چون دائره آن گسترده است و من قدرت بر انجام آن ندارم، طبیعتاً نمیتوانم جلوی آن را بگیرم.
بنابراین در نظام سیاسی، نهادهایی دیده شده است، تا کارهایی که در جامعه باید انجام شود و متصدی ندارد را انجام دهند که از آن در قدیم به نهاد حسبه یاد میکردند و مسئول آن (محتسب) رسیدگی به این امور را عهدهدار بود و امروزه نهادهایی مانند شهرداری، نیروی انتظامی، وزارت فرهنگ و ارشاد و… متناسب با وظائف و کارویژههای خاص خویش، امور حسبه را برعهده دارند و از این طریق از اخلال در نظام ممانعت کرده و حفظ و سلامت آن را تضمین میکنند.
بر این اساس، اگر اخلال نظام به عرصه فضای مجازی و شبکههای فراگیر و غیر مجاز باشد، به گونهای که اساس نظام را تهدید کند و محدود به اخلال در نظام معشیت نشود؛ طبیعتاً مسامحه در این عرصه جایز نیست؛ زیرا اگر در این امور مسامحه شود، اصل نظام از بین میرود.
با عنایت به این که حضور در شبکههای ارتباط اجتماعی مانند تلگرام میتواند به مثابه سیاهی لشگر، نمایانگر، استقبال مردم از این نرم افزاری باشد که عملاً میتواند نظام سیاسی را تهدید کرده و بر ناامنی فضای سیاسی، بیفزاید؛ لذا اصل حضور در این فضا از سوی شهروندان جامعه، با وجود خطر امنیّتی و تهدیدهای فراگیر آن، مجاز نخواهد بود.
در قضیه عاشورا برخی با امام حسین(ع) مبارزه نکردند و فقط به مثابه سیاهی لشگر یزید به کربلا آمدند و با این امر، تداعی ایجاد شد که هزاران نفر طرفدار یزید و در جبهه مخالف امام حسین(ع) هستند.
آنها به دو علت در شهادت امام حسین(ع) دخیل هستند؛ اول این که گرچه آنها در شهادت امام حسین(ع) مباشرت نداشتند؛ لکن جزء علّت این شهادت بودند، تعبیری در برخی روایات وجود دارد که اگر شما با آنها همکاری نمیکردید آنها به ما ظلم نمیکردند و حقّ ما را نمیگرفتند؛ اگر شما در دستگاه آنها نمیرفتید و حرف آنها را اطاعت نمیکردید، آنها به ما زور نمیگفتند، لذا شما هستید که موجب سلطه آنها را فراهم میکنید.
فردی به امام میگوید: من با آنها در ظلمشان همکاری نمیکنم، بلکه در نهایت برایشان لباس میدوزم، من نه در ظلمشان شریک هستم و نه نسبت به ظلمشان راضی هستم، حضرت میفرماید حتی اگر برای دواتشان لیقه بگذارد یا سوزن آنها را نخ کند، به همین مقدار هم ظلم است و ما راضی نیستیم؛ بنابراین اگر این فضای همکاری با حاکمان جائر در جامعه حاکم باشد، مستلزم این میشود که سلطه ظالمان بر ما مسلط شود، از اینرو قطعاً ائمه اطهار(ع) راضی نیستند.
رسول اکرم(ص) در روایتی میفرماید: «اذا کان یوم القیامه نادى مناد این الظلمه و اعوانهم من لاق لهم دواه او ربط لهم کیساً او مدّ لهم مدّه قلم فاحشروهم معهم»(بحارالانوار/۷۵/۳۷۲)؛ هرگاه روز قیامت شود، منادى صدا مىکند، کجا هستند یاوران ستمگران و کسانى که براى آنها دواتى را آماده کردند یا کیسهاى را براى آنها بستند یا قلمى را براى آنها تراشیدند؛ این یاوران را با خود ستمگران محشور کنید.
گرچه از یک طرف امام کاظم(ع)، علی ابن یقطین را در دستگاههارون فرستاد، یا موارد دیگری دارد که آنها به مناسبت به دستگاه ظلم راه یافتهاند و تعابیری از علی بن یقطین هست که دل آدم میسوزد، به حضرت میگوید که برای من خیلی سخت است، اجازه بدهید که جایگاه وزارتهارون را رها کنم، چون ظلم میبینم، مشکلات را میبینم، دلم طاقت نمیآورد.
امام کاظم(ع) اجازه نمیدهد و میفرماید: نه، تو باید آنجا باشی و مصلحت مذهب و مؤمنان را تأمین کنی؛ اگر حضرت اینجا اجازه تقیه میدهد تا کسی شک نکند؛ اینها سر جای خودش؛ اما جدای از اینها، در غیر از این موارد همکاری کنندگان با حاکمان طاغوت را لعن و نفرین میکنند.
در این صورت اگر ما در فضای مجازی، ولو اینکه در حالت عادی فضای اباحه حاکم است و عنوان ثانوی «سلطه» و «نفی سبیل» حاکم نیست، اما این نرم افزار اجتماعی(تلگرام) مانند شبکههای دیگر بیگانه است، فرقی نمیکند، مثلاً «وی چت» که نرم افزار چینی است چهار سال ممنوع بود ولی الان آزاد رفع فیلتر شده است، البته با آنها یک پروتکل امضاء کردهاند؛ گفتهاند که موارد معینی را باید مراعات کنید.
«ویچت» ظاهراً ویژگیهایی دارد که از لحاظ امنیتی بسیار خطرناک است، مثل این که مجموعه جغرافیایی اطراف خودتان را تا چند کیلومتر میتوانید رصد کنید و با آنها ارتباط برقرار کنید که جدای از تبعات اخلاقی، تبعات امنیتی دارد.
بنابراین فضای شبکههای اجتماعی با این کیفیت امکان سلطه کفار و دشمنان را فراهم میکند؛ نرم افزارهایی مانند واتساپ یا وایبر که قطعاً تحت سلطه صهیونیستهاست و نباید مقدمات سلطه آنان را فراهم کرد، مگر در موارد استثناء که بتوان از آن فضا برای نظام اسلامی استفاه کرده و مقدمات رفع سلطه آنان را فراهم کرد؛ همانند جریان علی بن یقطین و در فقه شیعه هم گرچه مطالعه کتب ضلال و خرید و فروش آن غیر مجاز است لکن برخی اندیشمندان برای رفع شبهات و پاسخ به آنها میتوانند، بلکه باید کتب ضلال را بخوانند.
ولی روال عادی که شهروندان جامعه اسلامی، بخواهند همه اطلاعات و دادههای خود را در اختیار نرم افزار شبکه اجتماعی بیگانه بگذاریم که امروزه در فضای سیاسی تصمیمگذار است و سرور (server) آن در ایران نیست و سیستم فیلترینگ آن از عهده نظام اسلامی خارج است؛ مجاز نیست.
یک زمانی میگفتند که مردم در فضای سیاسی شبیه حاکمان هستند (الناس بأمرائهم أشبه من آبائهم)، بدین صورت که اگر حاکم بد باشد مردم بد خواهند شد و اگر حاکم خوب باشد مردم خوب خواهند شد؛ لکن این حرف درست است، اما امروز تأثیرپذیری از حاکم، مثلاً یک پنجم است؛ بیشتر تأثیرپذیریها امروز از فضای مجازی است که در زندگی شخصی افراد بسیار تأثیرگذار است.
با این حال آیا من میتوانم نرم افزار موثری در فضای مجازی که نظارتی هم بر آن وجود ندارد را در کشور حاکم کنم و مقدمات سلطه فرهنگی آن را فراهم کنم؛ در صورتی که میدانیم آنها میتوانند فضای فرهنگ، سیاست، اقتصاد، سبک زندگی و … ما را رصد میکنند، برای ما سیاستگذاری میکنند و طراحیهای امنیتی میکنند، قطعاً چنین چیزی جایز نیست.
بلکه در جایی که مطمئن هم نیستیم این فضای ناامنی حاکم باشد، اگر در جایی مصلحت نظام بر این بود که الان این نرم افزار (بخاطر مسائل امنیتی) باید محدود شود و صاحبان این نرم افزار (تلگرام) تمکین نمیکند و در فضای ناامنی، عملاً با فراهم کردن بستر ناامنی، از دشمنان ملّت و انقلاب حمایت میکند، آیا ما میتوانیم با باقی ماندن خود در این نرم افزار، سلطه بیگانه را تأیید یا تقویت کنیم؟ قطعاً نباید این کار را انجام دهیم.
طبیعتا اگر زندگی ما و کسب و کار برخی افراد، با این فضای شبکه اجتماعی تأمین میشود و خروج از آن، موجب خسارت و بیکاری میشود، باید کاری کرد که به تدریج از تحت این سلطه خارج شد، چون حفظ نظام در گرو آن است؛ گرچه در برخی موارد هم ممکن است حفظ نظام به واسطه بقای شهروندان در این نرم افزار، تهدید نشود، لکن اگر اقتدار نظام در گرو تضعیف سلطه این نرم افزارهای بیگانه باشد، باید مقدمات اقتدار آن را فراهم کرد.
فرض کنید جمعیت مثلاً چهل میلیونی مشترکان تلگرام به واسطه فیلترینگ نظام، یکدفعه به ده میلیون کاربر تبدیل شوند، گفته میشود که کاربران چهل میلیونی تلگرام وقتی نظام آن را فیلتر کرد، بیست میلیون کاربر، با نصب «وی پی ان» فیلترینگ را دور بزنند، حکم میشود که عده بسیاری نظام و فیلترینگ آن را قبول ندارند و با وجود اولویّت امنیتی نظام، به جای این که نرم افزار تلگرام را حذف کنند، فیلتر کنندگان آن را دور زدهاند که طبیعتا معنای این کار زیر سؤال بردن اقتدار نظام است.
بدیهی است گرچه هر شهروندی حق دارد که برای راحتی زندگی با فضای ارتباطات اجتماعی مرتبط باشد؛ اما قطعاً امنیت نظام دارای اولویت است، مضافاً بر این که حضور و بقای شهروندان در این نرم افزارها مستلزم اموری است که در فقه شیعه مورد نهی قرار گرفته است و به چند مورد آن اشاره میشود:
ـ سلطه و سبیل کفار (وَلَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلا؛ خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطی نداده است؛ نساء: ۱۴۱)
ـ رکون و اعتماد به ظالمین (وَلَا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ، و (شما مؤمنان) هرگز نباید با ظالمان همدست و دوست و بدانها دلگرم باشید و گرنه آتش (کیفر آنان) در شما هم خواهد گرفت؛ هود: ۱۱)
ـ إتّخاذ کفار به عنوان بطانه (یااَیّها الّذین آمنوا لا تتّخذوا بطانه من دونکم لا یألونکم خبالاً.ای کسانی که ایمان آوردهاید! محرم اسراری از غیر خود، انتخاب نکنید! آنها از هرگونه شرّ و فسادی درباره شما، کوتاهی نمیکنند؛ آل عمران: ۱۱۸)
لذا برای حفظ نظام نه فقط باید از حضور و بقا در این نرم افزارها اجتناب کرد، بلکه باید زمینه رفع سلطه آن را نیز فراهم کرد.
اگر ما انقلاب کردیم؛ یعنی میخواهیم مردم را از اطراف ظالم دور کنیم؛ اگر در شهر کسی سد معبر کرد، میتوانیم امر به معروف کنیم؛ اما این کار شهرداری است که جلو سد معبر را بگیرد؛ اما اگر شهرداری این کار را کرد و همه مخالفت کردیم؛ این تأیید میشود، سد معبر مجاز میشود.
البته گاهی برداشتن سد معبر نسبت به کسانی که کسب و کار دارند و از طبقه ضعیف هستند، ظلم به آنان است و آنان باید معیشت خود را پیش ببرند، لذا نظام اسلام باید مکانهایی را برای آنان پیشبینی کند، جای بهتر برایشان تهیه کند، اینها سر جای خودش درست است و باید انجام شود، اما اگر یک نفر با وجود مهیا شدن مکان، باز هم سدّ معبر کرد طبیعتا نظام باید جلوی آن را بگیرد، البته در عین حال باید با منطق گفتگو و فرهنگ سازی بستر آن را از بین برد.
خروج از این نرم افزارها، لااقل در زمان احتمال سلطه و احتمال فراهم شدن بستر عدم اقتدار و مشکلات امنیتی نظام واجب و لازم است، بلکه ترویج دیگران به این امر و مهیا کردن بسترش هم لازم است.
کسی شک ندارد که اگر اقتدار نظام زیر سؤال میرود نباید این کار را کرد؛ حالا نظامی که ادعای اسلامیت دارد و شما هم اصل نظام، ولایت فقیه و سیاستهای کلان نظام را به صورت کامل قبول دارید؛ ولی به برخی از اقدامات مسؤولان در بخشهای مختلف نقد جدی دارید و آنها را اسلامی نمیدانید، لذا معیشت بخشی از مردم تحت الشعاع فعالیتهای اشتباه آنها است؛ با این حال آیا کسی میتواند با کارهایی که خارج از نظام است و ممکن است که نظام را تضعیف کند، معیشت زندگیاش را تأمین کند؛ به صورت کلی در صورت تزاحم معیشت و تضعیف نظام، کدامیک مقدم است؟
ایزدهی: قطعاً در این اصل که مصلحت اجتماع بر مصلحت فرد مقدم است بحثی نیست، اما الان بحث در اصل وجوب نیست، بلکه بحث در فور و تراخی آن است؛ به عبارت دیگر امر خروج از این نرم افزارها به مثابه یک پروسه (جریان و فرایند زمانی) باید ملاحظه قرار گیرد نه یک پروژه که به یکباره صورت میپذیرد.
مثلا در بحث سدّ معبر(مثلا) در جایی که عادتاً زندگی نوع مردم به صورت عادی بتواند تأمین شود، یعنی شهرداری یک جایی را مهیا کند، شهرداری میتواند بگوید سد معبر اینجا جایز نیست، اما اگر جایی را تعبیه نکند، بگوید که اینجا سد معبر نکن، میگوید که برای تأمین زندگی و هزینه زن و فرزندم چارهای ندارم؛ لذا باید به مثابه یک پروسه و فرایند زمینه انتقال افراد از فضای سدّ معبر، به فضای جایگزین فراهم شود.
این که شما میفرمایید احکام فرد نسبت به نظام است که بسیار مطرح میشود، ما احکام نظام درباره فرد را بسیار کم مطرح میکنیم، احکام نظام در برابر فرد بسیار بیشتر و محکمتر است؛ اگر نظامی در مقابل افراد و جامعه کاری انجام ندهد، ضررش بیشتر است و اگر انجام دهد منفعتش بیشتر است و آنچه الان باید مطرح شود وجوب تدارک نظام در مقابل این مسائل است؛ اگر نظام یک معضل را ببیند به سرعت واجب است که اقدامات لازم را انجام دهد.
ایزدهی: طبیعتاً نظام سیاسی باید چالشهایش را پوشش دهد، این حرف در واقع درست است؛ در روایتی آمده کسی به پیامبر اکرم(ص) (ظاهراً) عرض کرد: ما بدین خاطر مسلمان شدیم و زیر سلطه نظام اسلامی آمدیم به خاطر اینکه بیشتر برای ما رفاه و امکانات به ارمغان میآورد و حضرت این امر را تأیید کرده است و اینطور نیست که بگوییم نظام اسلامی خوب هست، پس باید بدنبال ما بیایید و از ما طرفداری کنید، بلکه ما باید بیشتر برای مردم، مسائل زندگی شان را تأمین کنیم، بیشتر تقویت کنیم و این طبیعتاً در همه جوامع، مفروض است؛ در این بحثی نیست.
از اینرو نظام باید در زمینه راحتی و آسایش مردم اقدام کند، بلکه در فضای اجتماعی هم نظام اسلام باید به فکر نرم افزار جایگزین و سرور مناسب و کارآمد باشد و خودش اسباب سبیل و سلطه کفار را مرتفع کند، در جشنواره چند روز پیش عمار (به عنوان جشنواره انقلابی) که فلان جایزه را گرفتند بعد همه هنگام تشویق، شروع به کف زدن کردند، ده یا پانزده سال قبل کف زدن زشت بود؛ صلوات یا تکبیر بود یا مثلاً زمانی قرائت قرآن در هر منطقه مد بود، الان قرائت قرآن و قاری مد نیست، موزیک پاپ مد است، کم کم سلیقه عوض شد، نرم افزارهای بیگانه مستند به کفار هم همینطور آمد، یعنی نرم افزار آهسته آهسته میآید و خود را جا میاندازد.
لذا نظام سلطه جوری است که نه فقط میماند، بلکه یک طوری است که مردم را مجبور میکند که حضورش را تضمین کنند، مانند دلار آمریکا که اسباب سلطه است؛ این نفوذ است و برخی هم قطعا (ولو یک هزارم درصد) نفوذی هستند و نمیخواهند نرم افزار بومی و ایرانی جایگزین شود.
نظام سلطه به گونهای رفتار میکند که یک نرم افزاری ولو بد است و شرّ است لکن کاری میکند که تو مجبوری او را داشته باشی، الان فضای تلگرام طوری شده که فضای آلودهای بر آن حاکم است لکن به گونهای از امکانات برخوردار است که عملاً مجبور هستی که آن را داشته باشی، بلکه خود موبایل با این که اسباب نفوذ، استراق سمع، مزاحم امور زندگی، تشعشع امواج مضر است.
ولی همه موبایل را داریم؛ بلکه به آن افتخار هم میکنیم؛ از این جهت نظام باید کاری کند و چیزی تدوین کند که ما آن را نه فقط داشته باشیم؛ بلکه از لحاظ کارکردی مجبور به داشتنش باشیم.
از این جهت اصلاً نمیتوانیم وجوب را به عهده مردم بگذاریم، مثلاً بگویید که معیشت مردم وابسته به چیزی است و بگویید که بر مردم واجب است که از این استفاده نکنند و از آن طرف حکم کنید که اگر معیشتشان وابسته به این است از باب اکل میته از این استفاده کنید، ربطی ندارد.
ایزدهی: بحث در خصوص حکم ثانوی یا جواز استفاده این نرم افزارها از باب ضرورت و اکل میته نیست؛ بلکه از باب تراخی است، یعنی کار باید مقدماتش فراهم شود، تا جایگزین دیگری ایجاد شود، اگر بگوییم همین الان استفاده از آن، حرام است و از باب اکل میته مجاز است، میگویم نه، ما در این واقعیتی که دچار هستیم باید به تدریج بتوانیم از این فضا به جای دیگر برویم.
طبیعتاً باید مقدمات نرم افزار مناسب و بومی دیگر را هم فراهم کنیم، مثلاً فلان نرم افزار نصب کنیم، هم ترغیب کنیم که او را تقویت کنند بلکه وظیفه است که این نرم افزارها را ولو با کیفیّت کمتر تقویت و رواج دهیم. طبیعتا کاربران این نرم افزار باید کم کم مقدمات خروج خود را فراهم کنند.
مثل نظام شاهنشاهی که قطعاً از مصادیق طاغوت است و اطاعت از آن جایز نیست؛ لکن به تدریج باید سلطه آن را کم کرد؛ بعد از آن انقلاب انجام میگیرد، این یک فرآیند و یک پروسه است، یک پروژه نیست که بگوییم از امروز حلال است و از فردا حرام میشود؛ و بعد حکم ثانویه صادر کنیم، این امر مستلزم تبعات بسیاری است.
حکم به حرمت ورود و بقا در این نرم افزارهای اجتماعی هست؛ اما این حرمت، سلسله مراتبی است و مراد این است که ما سلطه آن را کم کنیم و مقدمات تضعیف و عدم اقتدارش را فراهم کنیم.