شبکه اجتهاد: علامه فضلالله از شخصیتهای برجسته شیعی معاصر و از روحانیون بانفوذ در لبنان و کشورهای عربی بود. در برخی کتابهای فارسی روایتهایی از دیدار با این شخصیت برجسته آمده است که تجمیع این روایتها شاید برای مخاطبان جذاب و برای شناخت روحیات و رویکرد برخی ایرانیها هم مهم باشد. البته این همه دیدارهای ایرانیها با او نیست و بیشتر دیدارها مکتوب نشده و در سینهها باقی مانده است.
آیتالله زین العابدین قربانی
آیتالله قربانی که تا چندی پیش، امام جمعه رشت و نماینده وی فقیه در گیلان بود، در کتاب «مروری بر گذر عمر» اشارهای به سفر سوریه و لبنان و دیدارش با علامه فضلالله میکند و در خاطرات خرداد ۱۳۸۵ مینویسد: «طبق دعوت حضرت آیتالله تسخیری، رئیس مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی، جمعی در حدود پنجاه نفر از علمای شیعه و سنی از بلاد مختف ایران، در قالب سفیران وحدت با مدیریت حضرت حجتالاسلام والمسلمین علم الهدی به سوی لبنان و سوریه حرکت کردیم… روز پنجم خرداد، به زیارت علامه سید محمدحسین فضل الله، مرجع دینی شیعیان لبنان رفتیم. بعد از گزارش مدیر کاروان و سخنرانی معظم له، اینجانب نیز مطالبی عرض کردم. جلسه، بسیار صمیمی و خوب بود. (مروری بر گذر عمر، آیتالله زین العابدین قربانی، به کوشش مهدی مجرد و حسین لطفی، رشت: انتشارات سلار، چاپ اول، ۱۳۹۳، صص ۱۵۷ و ۱۵۸)
آیتالله محمد محمدی ری شهری
آیتالله ری شهری که از سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۸ رئیس بعثه حج و نماینده رهبر معظم انقلاب در امور حج بوده، از ملاقات با علامه فضلالله در فروردین ۱۳۷۷ (ایام حج ۱۴۸ ق) خبر میدهد و مینویسد: «در همان روز، علامه سید محمدحسین فضلالله میهمان من در بعثه بود. ایشان در آن دیدار به طرح دو موضوع پرداخت: نخست آن که از مقام علمی و معنوی آیتالله بهجت بسیار تجلیل کرد و موضوع دوم نیز دفاع از خود در برابر دیدگاههای مخالف بود. گفتنی است ایشان به دلیل ارائه برخی آراء و فتاوی شاذ و نادر، مورد انتقاد جدی برخی مراجع و علما واقع شده بود. علامه فضلالله در آن دیدار ضمن بیان برخی از آرای خود، عقیده داشت اگر امروز شیخ مفید هم در قید حیات بود، به سبب بعضی از دیدگاههایش مورد تکفیر واقع میشد! از جمله نکات مورد اشاره ایشان در آن جلسه، عدم پذیرش «ولایت تکوینی» بود که دلایلی را نیز بر آن اقامه کرد. البته چنین عقیدهای مورد قبول بنده نبود؛ زیرا دلایل محکمی بر اثبات ولایت تکوینی وجود دارد که باید در محل خود، طرح و بررسی شود. (در هوای دوست؛ خاطره دو دهه سرپرستی حج، محمد محمدی ری شهری، قم: موسسه علمی ـ فرهنگی دارالحدیث، چاپ اول، ۱۳۹۴، ص ۳۱۴)
حجتالاسلام والمسلمین مهدی مهریزی
حجتالاسلام مهریزی، پژوهشگر قرآن و حدیث و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات هم از جمله اساتید حوزه و دانشگاه است که دیدارهایی با علامه فضلالله داشته است. او در نشست فصلی انجمن مطالعات قرآنی در بهمن ۱۳۹۸ درباره مبانی تفسیری علامه فضل الله، خاطرهای نقل میکند: «یک بار در سال ۲۰۰۸ میلادی خدمت ایشان رسیدم که دوستمان آقای شیخ جهاد واسطه شدند و قرار بود بزرگداشتی برای ایشان در ایران گرفته شود و من در آن سفر، طرح مسأله کردم که چنین برنامهای هست که آن کار کلاً به هم خورد.» (آشنایی با مفسران و قرآن پژوهان معاصر (دفتر اول)، به کوشش موسسه فرهنگی دین پژوهی بشرا، تهران: موسسه فرهنگی دین پژوهی بشرا، چاپ اول، ۱۴۰۰، ص ۴۶۹)
مهریزی درباره تفسیر «من وحی القرآن» علامه میگوید: «تفسیر او در متن زندگیای است که خودش درگیر آن بوده است. تعبیر «الاجتماعی التربوی» که خود علامه فضلالله بیان کرده، زیباست؛ یعنی ما به قرآن، در متن زندگی توجه میکنیم و این اتفاق را انسان در تفسیر من وحی القرآن میبیند.» (همان، ص۴۷۳ و ۴۷۴)
حجتالاسلام دکتر محمدرضا زائری
حجتالاسلام زائری فعال فرهنگی و مطبوعاتی که از دهه ۷۰ و ۸۰ در فضای مطبوعاتی کشور چهرهای شناخته شده است و برای ادامه تحصیل مدتی در لبنان ساکن بوده، دیدارهایی با علامه فضلالله و دیگر شخصیت مذهبی و فرهنگی و سیاسی این کشور داشت. او برخی یافتهها و تأملات خودش در این مدت را عمدتاً در نشریات (از جمله هفته نامه پنجره) منتشر کرده که بعدها در کتاب «باید رفت» منتشر شده است. البته زایری تنها فرهنگی و مطبوعاتی نبوده که با علامه دیدار داشته، ولی جزو معدود مطبوعاتیهایی بوده که خاطرات و تحلیلهایش از آن دیدارها را نوشته است. او در مقاله «از روح الله تا فضل الله» مینویسد:
۱ـ «بزرگانی چون امام موسی صدر و علامه فضلالله پیام حوزههای علمیه قم و نجف را به فضاهای متفاوت و گسترده تری همچون لبنان و به دنبال آن، مناطق دیگر جهان انتقال دادند و به اقتضای تفاوت محیط و مخاطب، با تجربههایی نو و چالشهایی جدید در جبههای وسیع و نبردی متفاوت مواجه شدند. (باید رفت، اصفهان: نشر آرما، چاپ دوم، ۱۳۹۱، ص۷۴)
۲ـ «علامه سید محمدحسین فضلالله فرزند خانواده علم و فقه و پَرورده حوزه نجف، با ورود در چنین میدانی باب برکات و ثمرات فراوانی را شود و البته ورود به این میدان، احتمال خطر و اشتباه هم دارد. او معصوم نبود و همچون بسیاری از عالمان و فقیهان و مفسران متقدّم نظریات و دیدگاههای مختلف و گاه متناقض با آرای رایج داشت، اما آیا سزاوار است که جهاد و خدمات بی نظیرش را نادیده بگیریم، به دلیل اینکه دیدگاهش را نمیپسندیم؟» (همان، ص ۷۵)
۳ـ «او کسانی را با حقایق شیعه و رویکرد جهادی مکتب عاشورا آشنا کرد و آنان را با انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره) پیوند داد که شاید به هیچ طریقی دیگر، به این سو روانه نمیشدند. او در محیط آشفته و فضای آلوده لبنان و در محرومیت شدید اقتصادی و فرهنگی شیعه، به سراغ کسانی رفت که از همه سو هدف تهدید و تهاجم فرهنگی بودند. دست آنان را گرفت و پای آنان را به کشتی نجات سیدالشهداء(ع) باز کرد.» (همان، ص ۷۵)
۴ـ «او تا روزهای آخر عمر، در مواجهه با آمریکا و اسرائیل، بر مواضع انقلابی امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی ایستاد و به رغم فشارها، فتنهها، تسلیم سازش نشد و در جریانات اخیر ایران [حوادث سال ۱۳۸۸] کوچکترین بهانهای به دست دشمنان ندادند.» (همان، ص ۷۶)
۵ـ «خود من با بسیاری نظریات ایشان موافق نبودهام و نیستم، آخرینش بحث ایشان در موضوع ولایت تکوینی، که چندی پیش در بیروت منتشر شد. اما آیا نباید به یک فقیه و عالم اجازه دهم که دیدگاه خود را طرح کند یا برای او این حق را قائل باشم که باور یا موضع خود را داشته باشد؟ آیا باید اختلاف عقیده چنین مجاهد بزرگی با برخی عالمان و فقهای بزرگوار دیگر باعث شود تا خدمات و توفیقات و تجربههای او نادیده گرفته شود و راهی که او گشود، برای روحانیت معاصر شیعه و حوزههای علمیه مسدود گردد؟» (همان، ص۷۵)
زائری در یادداشت «ذلک فضل الله» که بعد از درگذشت علامه فضلالله منتشر شد، تحلیلهای بیشتری از زندگی و اندیشه اش دارد و مینویسد:
۱ـ «بیش از هر چیز، او نماد حضور اجتماعی و سیاسی و فعال و موثر روحانیت در زندگی و دارای شخصیتی چند بُعدی بود. هم شعر میسرود و هم مقاله مینوشت و هم در موضوعات سیاسی بین المللی، مواضعی مشخص و صریح و روزآمد داشت. بسیاری از نسل گذشته در محیط شیعی لبنان، وابستگی دینی و باورهای فکری خود را به او مدیون اند.» (باید رفت، صص ۵۱ و ۵۲ )
۲ـ «آن مرد بزرگ، نگاهی فراگیر و مقاصدی به فقه داشت و به سبب شخصیت عملگرا و واقع بین خود، برای فعال کردن دین در عرصه زندگی میکوشید.» (همان، ص۵۳ )
۳ـ «روحیه اجتماعی و روابط عمومی بسیار خوبی داشت. نبود این ویژگی باعث شد که مرحوم شیخ مهدی شمس الدین، به رغم جایگاه علمی و قابلیتهای والای فکری ـ که در لبنان بی نظیر بود ـ هیچ گاه چنین موقعیتی را پیدا نکرد.» (همان، ص۵۳)
۴ـ «وضعیت زمان و مسائل روز را بسیار خوب درک میکرد و دلیل آن، پیش از گستردگی ارتباطات و برخورداری از مشاوران ارزشمند، به خصوصیات فردی او برمی گشت که در درک و فهم مخاطب، استعدادی ذاتی داشت. یکبار میفرمود: (نقل به مضمون) «من وقتی با گروهی ملاقات دارم که مثلاً خبرنگاران فرانسوی هستند، دیگر سید محمدحسین نیستم، بلکه خودم را جای آنها میگذارم و از چشم آنها به همه چیز نگاه میکنم و در هنگام گفتگو با آنها، یک خبرنگار فرانسوی میشوم تا بتوانم اسلام و تشیع را طوری عرضه کنم که درک کنند.» (همان، ص۵۳)
۵ـ زمانی که انقلاب اسلامی ایران، حضور چشمگیر خود را در بیروت نداشت و خبری از حزب الله نبود، ایشان به ترویج خط فکری امام خمینی(ره) و حمایت از مقاومت، بسیاری را به میدان آورد. او حتی تا همین اواخر هم، به رغم برخی مسائل و موضوعات، نسبت به حمایت از جمهوری اسلامی و جایگاه ولایت فقیه کاملاً مراقب بود و به مناسبتهای گوناگون بر این نکته اصرار میورزید. به یاد دارم که دو سه بار در این موضوعات، سخن به میان آمد و ایشان نه فقط نسبت به اصل نظام و جایگاه رهبری اهتمام داشت و در پاسخ نقل سلام آقا به ایشان، با نیکی و محبت از حضرت آیتالله خامنهای یاد میکرد، بلکه درباره برخی انتقادها و برخوردهای حوزه قم، که تا حد تکفیر ایشان هم رسیده بود، با ملاحظه سخن میگفت و با ادب و متانتی شگفت، ضمن اظهار تأسف نسبت به برخی سوءتفاهمها، از حوزه علمیه قم با تجلیل یاد میکرد.» (همان، ص۵۲)
۶ـ «نگاه موسساتی و تشکیلاتی او را نیز در کمتر روحانیای میتوان یافت. مراکز متعدد و مختلفی، از مجلهای بسیار موفق، مخصوص کودکان و نوجوانان که عروس ایشان آن را اداره میکند تا موسسات خیریه ایتام و مدارس و نهادهای تبلیغی و رادیو و کانال تلویزیونی، همه نشان دهنده اهتمام گسترده او بوده است.» (همان، صص ۵۳ و ۵۴)
۷ـ «یک ویژگی دیگر ایشان ـ علاوه بر حمایت از مقاومت ـ که او را در موضع و محور امام خمینی قرار میداد، دیدگاه وحدتگرای او در مسائل دینی و مذهبی بود. وی به شدت بر پرهیز از اختلافآفرینی مذهبی میکوشید و تلاش میکرد تا نه فقط در داخل اسلام با اهل سنت به عنوان برادران واقعی در یک جبهه علیه دشمن مشترک قرار گیرد، بلکه داعیهدار گفتگو با مسیحیت نیز بود و در این عرصه، آثار و برکات فراوان از خود به جای گذاشت و در آرامش اوضاع و ایجاد مسالمت و روابط حسنه بسیار موفق بود.» (همان، ص۵۴)
۸ـ «شاید نتوان هیچکس را با امام موسی صدر مقایسه کرد، اما میتوان گفت او در عمل، بیشترین شباهت را با عملکرد آن رهبر پنهان داشت و یکی از این شباهتها، در صبر و تحمل فراوان بود. به دلایل گوناگون، او همواره از جهات مختلف، آماج ناسزا و حمله بود، اما هیچگاه در برابر این برخوردها از اعتدال و آرامش خارج نشد و با صبر مثالزدنی خود همه چیز را تحمل کرد.» (همان، ص ۵۴)
دکتر سید محمد صدر
دکتر صدر، فرزند آیتالله سید رضا صدر، عضو فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون عربی و آفریقای وزارت امور خارجه دولت اصلاحات، در کتاب خاطرات خودش، از ملاقات با علامه فضلالله در منزل ایشان در بیروت (تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۰) خبر میدهد و میگوید:
«آقای فضلالله از علمای شیعه لبنان و از شخصیتهای مطرح در این کشور است. ایشان امام جمعه بیروت و دارای رساله است که بخشی از شیعیان لبنان مقلّد وی هستند. ایشان مسائل سیاسی لبنان و جهان اسلام را میشناسد. منتقد تفکر حوزه علمیه در قم است و اعتقاد دارد که حوزه قم، مطابق با زمان حرکت نمیکند. ایشان در ملاقاتهای خود با مسئولین جمهوری اسلامی ایران معمولاً از رابطه ایران با آمریکا و مصر سئوال میکند و به شکل تلویحی، برقراری این روابط را به سود ایران میداند… آقای فضلالله در مورد وضعیت شیعه و مجلس اعلی و انتخابات آن چنین گفت: «بعد از فوت مرحوم شیخ شمس الدین، شخصیتی در جایگاه وی و امام موسی صدر وجود ندارد. آمدن شیخ قبلان مشکلی ایجاد نمیکند؛ زیرا مجلس اعلی قائم به فرد بوده و یک موسسه نیست. روشنفکران و مردم خواستار آمدن فردی هستند که دارای وزن علمی و سیاسی باشد، ولی چنین فردی وجود ندارد. بنده نه انتخاب میشوم و نه انتخاب میکنم. آنچه برای من اهمیت دارد وحدت شیعه است. در این مورد، جمهوری اسلامی ایران باید به بهترین وجه کار کند.»
آقای فضلالله در این ملاقات به بنده بی نهایت لطف کرده و گفت: «به دو دلیل به شما ارادت دارم: اول به دلیل خانواده محترمتان و دیگری به دلیل آنکه فردی باهوش و ماهر در وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران هستید.» در پاسخ ایشان گفتم: این بیت که گویند پدر تو فاضل/ از فضل پدر تو را چه حاصل، داستان بنده است و ایشان در پاسخ گفت: قانون وراثت و قوانینی که خداوند در حیات انسانها قرار داده است به علاوه محیطی که انسان در آن رشد میکند، زمینههای علم و تقوا را فراهم میسازد، مانند انسانی که در باغ گل است و بوی آن را استشمام کند.» (دیپلماسی دولت اصلاحات در جهان عرب؛ خاطرات سید محمد صدر در سال ۱۳۸۰، به کوشش محسن روحی صفت و منصوره حقیقی کفاش، تهران: انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ اول، ۱۳۹۴، صص ۵۵ ـ ۵۷)
حسین شیخ الاسلام
مرحوم شیخ الاسلام، سفیر اسبق ایران در سوریه که سابقه معاونت سیاسی و معاونت عربی وزارت امور خارجه را در کارنامه خود دارد، با اینکه قطعاً دیدارهای متعددی با علامه فضلالله در بیروت و دمشق و تهران داشته، در این باره کمتر سخن گفته و در کتاب خاطراتش که به نام «سفیر قدس» منتشر شده، میگوید: «در درگیریهای اَمَل و حزب الله، آقای سید محمدحسین فضلالله همیشه با حزب الله بود، آقای شیخ شمس الدین، خدا رحمتش کند، بیشتر طرف امل بود؛ برای اینکه او رئیس مجلس شیعی بود. مجلس شیعی را آقای موسی صدر تشکیل داده بود که آن موقع، امل بود. البته هیچ یک از اینها، حق و ناحق نمیکردند و هر کدام از طرفین که اشتباه میکردند، تذکر میدادند؛ ولی اینطور شایع شده بود. خوشبختانه روحانیت شیعه در لبنان نشان داد که روحانیت رشید و فهیمی است و توانستند مسائل داخلی شیعی را بعد از اینکه حاد شد، جمع و جور کنند.» (سفیر قدس: برشهایی از خاطرات حسین شیخ الاسلام، تدوین محمدحسن روزی طلب و راضیه حقیقت، تهران: انتشارات راه یار، چاپ اول، ۱۴۰۰، پاورقی صص ۱۶۸ و ۱۶۹)
سید رضا نیّری
مرحوم نیری، سرپرست فقید کمیته امداد امام خمینی(ره) هم از جمله شخصیتهایی است که به خاطر فعالیت کمیته امداد در لبنان، جلسات و دیدارهایی با علامه فضلالله داشته است. وی در بخشی از کتاب خاطراتش میگوید: «علامه فضلالله روحانی برجستهای است و خدمات زیادی هم انجام داده است و مراکز فرهنگی بزرگی از طرف آیتالله خویی در لبنان دایر کرده است. ایشان چون نماینده تام الاختیار آقای خویی بود، بنابراین عدهای از دوستان حزب الله لبنان نسبت به وی نظر مثبتی نداشتند. این اختلاف نظر هنوز هم بین حزب الله و دیگران راجع به شیخ حسین فضلالله وجود دارد. بعضیها به وی علاقمند و گروهی به وی بی علاقه میباشند، ولی ما بر اساس نظر سید حسن نصرالله، آقای سید عباس [موسوی] و مقام رهبری مبنی بر رعایت حرمت افراد، رعایت حال علامه فضلالله را میکردیم و حرمت وی را نگه میداشتیم. البته من رابطه ام با ایشان خوب بود و خیلی هم به من علاقه داشت و من معمولاً در لبنان خدمت ایشان میرسیدم. در هر صورت علامه شیخ فضلالله یک شخصیتی است و نظرات و دیدگاههایی نیز دارد که بر اثر همین دیدگاهها هم بعضی اوقات مورد انتقاد و اعتراض قرار میگیرد، مثلاً یک بار درباره حضرت زهرا(س) یک صحبتهایی کرده بود که موجب ناراحتی حضرت آیتالله وحید خراسانی شد و ایشان هم در جواب وی، مطالبی گفتند. (نیم قرن خدمت؛ خاطرات سید رضا نیّری (ابوالایتام)، تدوین حجت الله طاهری، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۳، صص ۲۱۳ و ۲۱۴)
تأمل و پیشنهاد
تأمل در این دیدارنوشتهها نشان میدهد که متأسفانه شخصیتها و حتی نویسندگان ایرانی آنقدر دقت نظر و قدرت مشاهده و توصیف و تبیین بالایی ندارند که شرح دقیق تری از دیدارها و محتوا و فضای گفتگوها داشته باشند تا تجربه شان به درستی و جامعیت انتقال پیدا کند. چراکه تقویت قدرت مشاهده یا شرح حوادث و دیدارها و تبیین صحیح از آن سبب انتقال تجربه به دیگران میشود. ضروری است هم به مسئولان فرهنگی و خصوصاً دیپلماتها و رایزنان فرهنگی و علمی و مبلغان بین المللی ما آموزش داده شود تا هم قدرت مشاهدات خود و هم توانمندیها و مهارتهای خود را بالاتر ببرند و هم آموزش داده شود که خاطرات و دیدارها را با جزئیات ثبت بکنند و خود این نهادها و مراکز، بعد از طی مدت زمانی، این گزارشات را منتشر کند. این پیشنهاد نه تنها مناسب فضای خارجی، بلکه برای فضای داخلی هم پیشنهاد میشود و میتواند در سیاستگذاریهای آتی مورد استفاده قرار بگیرد.
یاسر عسگری- شعوبا
بعضی از شخصیات ایرانی که در تجلیل از شخصیت علمی علامه فضل الله سخن گفتند:
آیت الله العظمی مکارم شیرازی
آیت الله العظمی منتظری
آیت الله العظمی صادقی تهرانی
آیت الله العظمی گرامی قمی
آیت الله العظمی هاشمی شاهرودی
آیت الله العظمی جناتی
آیت الله العظمی علامی هشترودی
آیت الله العظمی صانعی
آیت الله العظمی معرفت
آیت الله سید علی اشکوری
آیت الله احمد عابدینی اصفهانی
ایت الله بیات زنجانی
آیت الله مصطفی محقق داماد
آیت الله محمد یزدی
آیت الله محمد علی تسخیری
آیت الله واعظ زاده خراسانی
أیت الله سید محمد موسوی بجنوردی
حجت الاسلام والمسلمین سید هادی خسروشاهی
حجت الاسلام والمسلمین دکتر احمد راهدار
حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی
حجت الاسلام والمسلمین محمد هادی امینی
وووو
علماى ایران در مقابل سیدفضل الله سه دسته اند :
۱- موافق
۲-مخالف یا معارض
۳-متوقف
تمرکز بر دسته اول و اهمال دسته دوم خلاف انصاف و امانت علمى است مخصوصا اینکه در دسته دوم مخالف علمایى هستند که اشکالى در مقام علمى آنها نزد کسى نیست ، بلکه در نظر بسیارى از اهل خبره محتمل الاعلمیه بودند ، اضافه بر جایگاه علمى آنها در حوزه قم و تعدد زیاد شاگردان آنها و ..