آن پژوهشگر بزرگ با هر دو جبههی علمی یعنی (مکتب تفکیک و فلسفه صدرایی) آشنایی عمیقی داشت و بدون واسطه از بزرگان هردو مکتب بهرههای وافری برده بود و در نزد اصحاب هردو دیدگاه از منزلتی شایسته برخوردار بود. در حدیثشناسی و تفسیر قرآن، روشها و گرایشهای متضاد را آزموده بود و هر یک از این مشربها را بهخوبی و در کمال انصاف تحلیل و ارزیابی میکرد.
شبکه اجتهاد: صبح روز یکشنبه ۹۵/۹/۲۸ متأسفانه استاد عزیز وکهنسالِ ما «علامه واعظ زاده خراسانی» به دیار باقی شتافت و همه دوستداران دانش را به سوگ نشاند. در خاموشی آن چراغ دانش، بنده نیز به عنوان یکی از کوچکترین خوشهچینان خرمن او، نمیتوانم، خاموش بمانم و سخنی نگویم.
اولین بار با این استاد فرزانه سال ۶۲ از طریق مقالههای ایشان آشنا شدم. مخصوصاً مقاله «یار ۳۰ ساله» که در باره شهید مطهری و در یادنامهی آن شهید چاپ شده بود. با خواندن چند مقالهی دیگر از ایشان دریافتم که او در انصاف و عقلگرایی با بسیاری دانشوران الهیات متفاوت است. سپس با شرکت در کلاسهای عموم و خصوصی تفسیرش بیش از گذشته به تفرّد این دُرِّ یتیم پی بردم؛ و در اندازهی ذهن جوانانهی خود احساس کردم که گنجینهای از دانشهای گوناگون در همین نزدیکی است!
اگر تنها به فهرست کتابها، تعلیقات، تصحیحات، مقالات، گفتگوها و مناظرات جهانی او اشاره کنم، خود کتاب قطوری خواهد بود. فقط یکی از تلاشهای خاموش و بیصدای او هدایت و تدوین «المعجم فی فقه لغه القران و سرِّ بلاغته» (عربی) است که توسط بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس چاپ شده و در سال ۸۲ به عنوان کتاب سال انتخاب شد. به گمانم تاکنون (تا جلد سی ویکم) منتشر گردیده است و یقین دارم که سالها و قرنهای آینده، قدر آن مجموعه نفیس، بیشتر شناخته خواهد شد و هیچ مفسر و قرآنپژوهی از آن بینیاز نخواهد بود.
آن پژوهشگر بزرگ با هر دو جبههی علمی یعنی (مکتب تفکیک و فلسفه صدرایی) آشنایی عمیقی داشت و بدون واسطه از بزرگان هردو مکتب بهرههای وافری برده بود و در نزد اصحاب هردو دیدگاه از منزلتی شایسته برخوردار بود. در حدیثشناسی و تفسیر قرآن، روشها و گرایشهای متضاد را آزموده بود و هر یک از این مشربها را بهخوبی و در کمال انصاف تحلیل و ارزیابی میکرد.
آن چهره ماندگار که بیش از هشتاد سال، در سه حوزه علمیه نجف، قم و مشهد و دانشگاههای جهان اسلام به فعالیت طاقتفرسای علمی و پژوهشی مشغول بوده است، علاوه بر اجازات نقل حدیث از بزرگان قدما، در تفسیر، کلام، فرقه شناسی، شناخت مکاتب معاصر، روششناسی پژوهش جریان شناسی فکری معاصر، ادبیات و زبانشناسی، کتابشناسی و آشنایی با منابع شیعه و سنی و حتی ادیان دیگر، کاملاً متخصص و متبحر بود و این جامعیت، در کنار حافظه کمنظیرش، همهی شاگردانش را به اعجاب وا میداشت.
اشتهار جهانی او هرگز به واسطه مسئولیتش در مجمع تقریب و اتحادیه علمای مسلمان نبود بلکه بسیاری از این ارتباطاتِ «میان مذهبی» او به سالهای پیش از آن و پژوهشهای ماندگار جهانیاش مربوط میشود.
دایرهی دوستان ایشان نیز مانند اساتیدش از تنوع بینظیری برخوردار بود و طیفهای رنگارنگی را دربر میگرفت. شهید مطهری، آیتالله منتظری، امام موسی صدر، شهید محمدباقر صدر، محمدتقی شریعتی، بدیعالزمان فروزان فر،، علامه عسگری و محمدجواد مغنیه علامه فضلالله، و دیگر علمای لبنان و نیز الازهر و…با او شفیق بودند. به نظرم همهی اینها به جامعیت و انصاف علمی آن فقید سعید برمیگردد.
صداوسیما و حوزههای علمیه لااقل خاطر در هفته پژوهش و هفته وحدت میبایست جایگاه این پژوهشگر ماندگار و وحدتآفرین را پاس بدارد و آن را به عنوان الگوی عملی دینپژوهی و نماد برجسته اتحاد حوزه و دانشگاه و وحدت بین المذاهب معرفی کند. ولی ظاهراً چهرههای افراطی، بیمایه، پرهیاهوی و تازه به دوران رسیدهای که معلوم نیست در کدام مکتبخانه و تا چه حد و در چه زمینهای و چه زمانی درس یا چیز دیگری خواندهاند! ذهن جوانان را تصرف، و عرصه را بر این پهلوانان علم و فرهنگ تنگ کردند.
امید آنکه با انتشار شایستهی نظریات آن علامه فرزانه و استقبال دانشپژوهان منصف از آنها بخشی از این کوتاهیهای اجتماعی و فرهنگی جبران شود.